eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
27.2هزار ویدیو
440 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️خودمون رو اماده کنیم برای سربازی امام‌زمان عجل‌الله‌تعالی فرجه الشریف.. سربازی امام کار آسانی نیست.. مقام معظم رهبری ❤️ 🤲
🌍 منتظر فصل جدید سریال گاندو باشیم؟ 🔹️ تهیه کننده سريال گاندو در توییتی خطاب به سفیر انگلیس نوشت که فصل‌های بعدی گاندو درباره اقدامات سفارت انگلستان است ﹏﹏⃟🌻﹏﹏ 📮 انتشارحداکثری با شما
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از جامعه جنسی تا جامعه الهی ⭕️ وای برجامعه‌ای که محور روابط اینگونه باشد. 🔰 رحمت‌الله
1.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرچم مقدس کشور عزیزمان به همراه تصویر شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی غزه
آقای ✅۱۴۰۱/۹/۲۶ 🚨کانال روبیکا 🆔https://rubika.ir/asheghanevelayat_313 🚨کانال ایتا 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 ❌بسم الله الرحمن الرحیم میدونید چی این فتنه قشنگ بود در ظاهر تو بوق و کرنا کرده بودن که مسئولین جمهوری اسلامی دارن در میرن ونزوئلا و ... تو واقعیت علی کریمی و احسان کرمی و برزو ارجمند و حمید فرخ نژاد از ترس یه جائیشون در رفتن 😂😂😂 ❌این فتنه یه قشنگی هایی هم داشت هر چی گرین کارتی وطن فروش که تو این سالها با ظاهرسازی تونسته بود وجهه خودش رو مخفی کنه, باطن خودشون رو نشون دادن و یکی یکی در رفتن از کسی که بخاطر یه گرین کارت وطنش رو میفروشه چه توقعی دارید آخه ❌از کسی که موقع تابعیت گرفتن قسم خورده منافع کشور دومش رو به وطنش ترجیح بده توقع وطن پرستی خنده داره ❌کاش بشه یه روزی دست یه سری از مسئولین هم رو بشه که کیا گرین کارتی ان اونوقت شرشون از سر ملت کم بشه برن پیش بچه هاشون اونور آب اصلا مال بد بیخ ریش صاحابش 😁 ❌یه عده میگن چرا هی از این دولت حمایت می‌کنی این دولتم عین دولت قبله عرضه کنترل بازارو نداره و .... ❌رفیق عزیزم فرقه بین کسی که زخم بستر گرفته بود از بس نشسته بود رو صندلیش و تو دو سال آخر از تو اتاق کارش بیرون نیومده بود با اینی که داره زور میزنه کار کنه و از هر جهت داره میخوره از دشمن از رسانه از مافیا از من از تو و ..... یاد شهید آرمان علی وردی افتادم هر کی می‌رسید با هر چی دستش بود میزد یکی لگد میزد یکی سنگ میزد یکی قمه میزد یکی که هیچی دستش نبود آب دهن پرت میکرد لایوم کیومک یا اباعبدالله ع 😭 ❌دوران عجیبیه واقعا آخرالزمانه آدم به چشم خودش جنگ احزاب رو میبینه همه تقسیم کار کردن یکی با رسانه یکی با نیروهای کف خیابونش یکی با خرج کردن پول یکی با فشار دیپلماسیش مگه آقای ما سید علی چه داغی رو دل اینا گذاشته که هر کی از هر طرف داره میزنه ❌تو فتنه های قبل خیلی کور میزدن اما اینبار فرق داره اول گشت ارشاد رو زدن که بتونن حافظان امنیت رو بزنن ماحصلش شد روسری برداشتن از سرشون ❌تو فاز بعدی دارن رو انقلابیا و حزب اللهی ها کار میکنند تا اینا رو هم ناامید کنند اینا که ناامید شدن دیگه خیالشون راحته کسی جلوشون واینمیسته ❌اونوقت خواهید دید غلطک میندازن از اون دم له میکنند میان جلو ❌رفیق مواظب باش از نظامی که تهش هممون میدونیم که میرسه به ظهور ناامید نشیم ❌با تموم کم و کسری های این نظام با تموم بی لیاقتی برخی مسئولین آقامون فرمودند پیروزی این نظام قطعی و تضمین شده است ❌وقتی میدونیم ته داستان چیه مواظب باش گول گره های وسط داستان رو نخوری ❌چشما باز نگاهها به افق ظهور پرچمداری علمدار انقلاب تقدیم پرچم به دست صاحبش ان شاالله 1⃣ادامه دارد🔻🔻🔻 🚨کانال روبیکا 🆔https://rubika.ir/asheghanevelayat_313 🚨کانال ایتا 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 ❌رفقا یچیزی میگم اگر بهش اعتقاد نداشتم نمیگفتم تو جنگ‌صفین سپاه امیرالمومنین علیه السلام داشت پیروز میشد مالک رسیده بود به ده قدمی خیمه معاویه یهو عمر و عاص شروع کرد به خدعه و نیرنگ و قرآن سر نیزه کردن امر بر یه عده ای مشتبه شد ریختن تو خیمه علی ع که بگو مالک برگرده و الا میکشیمت مالک برگشت ❌حکمیت به علی ع تحمیل شد معاویه حکومت رو بدست گرفت و علی رفت به محراب شهادت ❌الان رسیدیم به ده قدمی خیمه استکبار با تموم نقطه ضعفها مون دشمن رو رسوندیم به مرز نابودی ❌مالک اشتر زمانمون (حاج قاسم عزیز) رو شهید کردن ❌اگر الان ما برای علی زمان مالک اشتر نباشیم خدعه عمر و عاص های زمان کارساز میشه و بازم علی میره به محراب شهادت اما اگر مقاومت کنیم چند قدم دیگه بیشتر نمونده تا شکستن گردن استکبار و اومدن آقامون ❌امام خمینی ره فرمودند ما آمریکا را زیر پا خواهیم گذاشت رفقا شک نکنید به این جمله ❌خیلی هامون دنبال عاقبت بخیری هستیم توی این فتنه های آخرالزمان ❌حاج قاسم عزیز تکلیف ما رو روشن کرده کاش بشینیم و وصیت نامه این شهید بزرگوار رو یه بار بخونیم ❌چه زیبا گفت حاج قاسم خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی ❌امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص). ❌و چه زیباتر گفت برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله
والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. ❌رفیق نسبت ما با جمهوری اسلامی چیه ؟ ❗️رفیق نیمه راه بودن؟ ❗️تا جایی که فحش نخوریم؟ ❗️تا جایی که آبرومون نره ؟ ❌پای این انقلاب باید آبرو داد پای این انقلاب باید فحش خورد پای این انقلاب باید موند بخدا به ذره دیگه تحمل کنیم میرسیم به ساحل ظهور ❌می‌دونم همه خسته ایم می‌دونم داریم له میشیم ولی خدا امر ظهور رو بر گردن ما گذاشته خداوند اراده کرده که مستضعفان وارثان این زمین بشن و چه خوش اینکه سرباز این اراده خداوند من و شما باشیم ❌سینه هامون ستبر قبلهامون عین آهن اراده هامون استوار جمجمه هامون رو به خدا بسپاریم ❌پیروزی این انقلاب قطعی و تضمین شده است شک نکنید دلسرد نشید ❌امام زمان عج دارن نظاره میکنند تا ببینند ما چیکار میکنیم برای ظهور ❌خسته نشید الان وقت خستگی نیست استراحت بماند برای بعد از شهادت الان باید رفت ❌باید قله های پیشرفت رو یکی یکی فتح کرد شک نکنید ما بر فراز قله های شرف و اقتدار و عزت خواهیم ایستاد و شما همگی اون روز رو خواهید دید ❌آی رفیق حزب اللهی دشمن الان داره دو تا کار می‌کنه داره ناامیدت می‌کنه از انقلاب و لوله تفنگش رو نشونه گرفته به سمت سینه ولایت دارید می‌بینید دیگه ❌فقط دارن ولایت رو میزنن وقتی من و توی انقلابی از انقلاب خسته بشیم سینه ولایت میشه آماج گلوله دشمن ❌❌❌غیرت کنید ❌سینه سپر کنیم برای این سید بزرگوار مگر نشنیدید اون عارف بزرگ فرمود در آخرالزمان سینه خودتون رو سپر این پسر فاطمه س بکنید ❌و چه زیبا میدید امام خمینی ره این روزها رو که فرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد یاعلی 2⃣ پایان 🚨کانال روبیکا 🆔https://rubika.ir/asheghanevelayat_313 🚨کانال ایتا 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
بخشی از نامه سردار سلیمانی به سردار پورجعفری ⭕️ او نشانه و نشانی من بود ... بدون تو وارد بهشت نمی‌شوم ◀️ حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته‌ای و فرزندانم هم با من نداشته‌اند ◀️ حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می‌گرفتند و کسی باور نمی‌کرد همراهم نباشی. ◀️ حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می‌شود و چه زیباست آن‌وقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی. ◀️ اجر این خستگی‌ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می‌جویند،خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می‌دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم. 🇮🇷💔
🔴اعتصاب غذا برای جبهه رفتن‼ وقتي ميرزا مي‌خواست جبهه برود، مخالفت كردم. گفتم تو داري آموزش نظامي مي‌دهي. ديگر چرا خودت به جبهه مي‌روي؟ فهميد اجازه نخواهم داد و پيش پدرش رفت. مرحوم همسرم هم گفت من از طرف خودم رضايت مي‌دهم اما رضايت مادرت شرط است. اينطور شد كه ميرزا دو روز تمام لب به غذا نزد. خب من هم مادرم نتوانستم ناراحتي‌اش را تحمل كنم و گفتم به شرطي قبول مي‌كنم كه استخاره بگيريم. اما خودت نبايد بگيري. مي‌برم پيش كسي كه استخاره‌اش مقبول‌تر باشد. بردم پيش يكي از آشنايانمان در روستا و خوب آمد. پيش خودم گفتم حالا كه خدا راضي است. چرا من كه بنده خدا هستم راضي نباشم... 🌹 ٜٜ ٜ̽
🔴رئیس سیا: رابطه ایران و روسیه برای دوستان ما تهدید است 🔹ویلیام برنز در مصاحبه با پی.بی.اس:درباره رابطه ایران و روسیه بسیار نگران هستم. در طول تاریخ، بی‌اعتمادی زیادی میان روس‌ها و ایرانی‌ها وجود داشته، اما آنها الان به یکدیگر نیاز دارند. چیزی که در حال شکل‌گیری است را دست‌کم می‌توان مراحل آغازین یک شراکت دفاعی تمام‌عیار میان ایران و روسیه قلمداد کرد. 🔹ایرانی‌ها به روس‌ها پهپاد می‌دهند که باعث کشته شدن غیرنظامیان اوکراینی حتی در همین لحظه‌ای که داریم امروز صحبت می‌کنیم می‌شود و روس‌ها هم در حال بررسی‌ روش‌هایی برای حمایت‌ از ایران در زمینه‌های فنی و فناوری هستند. این موضوع تهدیدهایی واقعی برای همسایه‌های ایران و برای بسیاری از دوستان و شریکان ما در همسایگی ایران ایجاد می‌کند.
🚨 بسیار مهم!! پیام صریح ایران به باکو: این مورد اگر رخ بدهد، حکومت باکو برای همیشه نابود خواهد شد... 🔺اینطور به نظر می‌رسد که باکو قصد دارد زمینه را برای حضور در خاک خود فراهم کند تا دشمنی علیه ایران را کامل کند. 🔹️ ایران در پیامی که در همین خصوص به باکو منتقل کرده صریح اعلام کرده که در صورتی که پسر حیدر علیف پا را فراتر بگذارد و بخشی از خاک خود را در اختیار سازمان تروریستی منافقین خلق (جنایتکارترین فرقه قرن ۱۴ ایران) قرار دهد، به منزله اعلام جنگِ علنی علیه تهران تلقی خواهد شد و این آغازی ست بر پایان رژیم خاندان علیف.
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 خانم ط _حسینی 🎬 سفره که جمع شد,سکوت همه خانه رافراگرفت وگهگاهی عماد با بازیهای بچگانه اش سکوت سنگین اتاق رامی شکست,یکباره پدرم ازجایش بلند شد وشروع به قدم زدن کرد،خوب میدانستیم وقتی پدر اینکار رامیکند میخواهد تصمیم مهمی بگیرد. طارق تلویزیون راروشن کرد وخودرامشغول نگاه کردن ،نشان میداد،مادرم هم با جم وجورکردن وسایل شام خودرامشغول کرده بود ومن ولیلا هم مثلا به مادر کمک میکردیم اما ذهنمان درگیر این خواستگاری نحس وان گروه منحوس بود که پدر رو به مادرم گفت:ام طارق فکرمیکنم بهتراین باشد که ما هم هرچه که میتوانیم به دلارودینار تبدیل کنیم وتا این فتنه وآشوبها میخوابد به جایی دیگر برویم ،بعدکه اوضاع ارام شدبرمیگردیم. مادر:اخه کجا بریم؟اصلا کجا را داریم که بریم؟ پدر:بزار خواهرت صفیه وخانواده اش برن ،هرجا که انها رفتند یکهفته بعد شما رابا طارق راهی میکنم وخودم میمانم تا مراقب خانه ونخلستان وزندگیمان باشم،من تنها باشم ازپس مراقبت ازخودم برمیام. تودلم خوشحال شدم،اخه اگرقراربودآواره بشیم چه بهترکنار خاله وعلی باشیم ،که طارق گفت:روی من حساب نکنید ،همونطورکه علی پسرخاله صفیه میماند تا ازشهرش دفاع کند منم میمانم. دلم هرری ریخت پایین؛نگاهم به پدرم افتادکه میگفت:نه طارق من میمانم وتومیروی... طارق:به همان ایزد پاک قسم که تکان نمیخورم،شما همراه مادروبچه ها برو ،من اموزش نظامی دیدم،جوان ترم وبرای مبارزه بهتروشما دنیا دیده ای وبرای سفر مناسب تر.... دلم میخواست ازته سرم فریادبزنم،گریه سردرهم اخربه چه گناهی باید اواره شویم؟! .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 خانم ط_ حسینی 🎬 فردا صبح زود خاله هاجر شاد وشنگول امد خانه ما وتاچشمش به من افتاد چنان قربان صدقه ام رفت که فکرکنم درعمرش قربان صدقه دخترای خودش ،اینطوری نرفته بود .میدونستم که با شنیدن جواب رد ازاین رو به اون رو میشه ،برای همین رفتم حیاط پشتی ومشغول دانه دادن به مرغ وخروسها شدم اما به لیلا سپردم که گوش وایسته.... ربع ساعتی گذشت که لیلا دوان دوان اومد طرفم:سلماا دختر کجایی که ببینی ام عمر خونه راگذاشت روی سرش وقتی فهمید که جواب رد بهش دادن کلی خط ونشان کشید وگفت که سلما بدبختتت میشه،مردی به هیبت وصولت وپول واقتدارمثل عمر درکل عراق نمیتونه برا خودش پیداکنه😆 عجب خودشیفته است این خاااله هااااجر ،فک کنم الان بره با عمروباباش نقشه ای برای کشتنت بکشن وشایدم عمریه حمله انتحاری بکنه 😂 به حرفهای لیلا خندم گرفت وخوشحال بودم ازاینکه خیال خاله هاجر راحت شد ورفت رد کارش....اما نمیدونستم که این جواب رد کینه ای شتری میشه و‌... نزدیکای ظهربود که طارق بایاالله یاالله گفتن وارد خونه شد ،میدونستم که حتما کسی همراهش هست،از پنجره بیرون را نگاه کردم وای خدای من علی همراهشه،یه جورایی دلم گر گرفت،الان دیگه میدونستم علی هم روی من نظر داره بیشتر هول شده بودم... خودم راانداختم اشپزخونه تا یه لیوان اب بخورم وخودم رامشغول کاری کنم شایداین هیجانات درونم فروکش کنه. ازشانسم مادرم با عماد رفته بودند بیرون ومن ولیلا ،خونه بودیم. طارق طبق معمول یه سرک کشید داخل اشپزخانه وگفت:به به سلما خانم،مادرکجاست که تودست به کارپخت وپز میزنی؟😜 هول ودستپاچه گفتم:س س سلام ،رفتن بیرون طارق:خوب بهتر حالا بیا داخل اتاق مهمون،کارت داریم من:داریم!!! طارق:اره من وعلی....بیا تا مادرنیومده بدددو... .. 🆔‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 خانم ط_حسینی 🎬 رفتم داخل اتاق، علی وطارق روی مبل نشسته بودند ومن روی کناره وپشت به پشتی روی زمین نشستم ،تنم دم به دم داغ ترمیشد وحدس میزدم صورتم از شرم سرخ شده همینجورکه مینشستم سلام کردم. علی:سلام دخترخاله خوبی؟ لیلا کجاست،اینجا نیادیه وقت؟؟ من:نه روحیاط مشغول بود وبعد وهردوشون اومدند پایین ونزدیک من کنارپشتی نشستند وطارق شروع کرد:سلما جان همونطور که قبلا گفتم این اقا علی گل شمارا ازمن خواستگاری کرده ومنم جواب مثبت شما رابهشون گفتم ،حالا بهتره حرفهای علی رابشنوی. علی همینجورکه سرش پایین بود وباریشه های پشتی بازی میکرد گفت:حقیقتش من خیلی قبل به طارق گفته بودم اما طارق اینقد نگفت که مسیله پسرهمسایه تان پیش امد ،اما حالا که متوجه شدم شما هم بی علاقه نیستید باید یک موضوع مهم رابگم دوست دارم یعنی نه اینکه من دوست داشته باشم بلکه تودین ماامده ازدواج یک مردمسلمان باغیرمسلمان درصورتی درست هست که زن هم مسلمان بشه.آیاحاضری مسلمان بشی؟ خیلی جاخوردم واز برخورد طارق بااین موضوع میترسیدم ،زیرچشمی نگاهی به طارق کردم،برخوردش جوری بود که انگار علی چیز خاصی نگفته... روکردم به طارق وگفتم:داداش شما چی میگی؟ طارق:ببین توخودت عاقل وبالغی خودت تصمیمت رابگیر من:من حاضرم مسلمان بشم اما اگر بابا ومامان بفهمند چی؟ طارق خوشحال یک بوسه ای به سرم زد وگفت:توکار اشتباهی نمیکنی که بترسی... علی:پس الان حاضری مسلمان بشی؟ من:الان؟!!بایدچکارکنم؟ علی :کارخاصی نیست،شهادت به وحدانیت خداوپیامبری حضرت محمدع وجانشینی حضرت علی ع هرچه که علی گفت همراهش تکرار کردم ... طارق دستهام راگرفت تودستاش وگفت:به جمع شیعیان مظلوم خوش امدی😘 با تعجب نگاهش کردم وگفتم:یعنی یعنی تو.... طارق:اره الان یک ساله که به دین اسلام ومذهب شیعه داخل شدم..... علی روبه طارق:پس تعلیم اصول وفروع دین سلما باتو..وبالبخند مهربانی نگاهم کرد وگفت:ان شاالله اوضاع اروم شد هفت شبانه روز مجلس جشن برات میگیرم... از خجالت سرم راانداختم پایین وسرخ شدم... بااجازه ای گفتم وبه سرعت از اتاق بیرون امدم. سرشاراز حسهای خوب بودم،یعنی الان من مسلمانم؟شیعه هستم؟ احساس کبوتری راداشتم که دراسمان زیبا سبکبال درحال پرواز بود..... .. 🆔‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 ای در دام عنکبوت خانم ط_ حسینی 🎬 از اونروز به بعد ,طارق هروقت فرصت میکرد احکام دین و...را یادم میداد والان که نزدیک یک هفته از اسلام اوردنم گذشته,من برای خودم یک پا عالم دین شدم☺️ محل عبادت من ,کنار سجاده ی خاکی طارق درزیرزمین خانه است ,اخه باید دوراز چشم خانواده ام نماز بخوانم,حالا میفهمم که چرا طارق وقتی خانه بود بیشتر وقتش را درزیرزمین میگذراند,اما ازحق نگذریم,تمام عمرم یک طرف واین یکهفته هم هزارطرف,لذت عبادت وشیعه بودن چنان شیرین بربدنم افتاده که زبانم قاصر است از بیانش..... چندروزیست که خانواده خاله هم به کربلاعزیمت کرده اند اما علی مانده وخیلی اوقات به خانه ما هم سری میزند ومن لحظه شماری میکنم برای این سرزدنهای گاه وبیگاهش.... درافکار خودم غرق بودم که در خانه رابه شددددت زدند. مادرم باعجله در رابازکرد وپدر با حالی هراسان داخل شد.... خدای من سرووضعش چرا اینجوریاست؟؟ پدر:طارق,طارق نیامده؟؟ مادر:نه نیامده,صبحی علی امد دنبالش ,نگفت کجا میرود اما هنوز برنگشته... پدر:خاک برسرمان شد,شهر به تصرف داعش درامده,نبودین که ببینین دربازار چه بلوایی به پا شد...میزدند ومیبردندو میکشتند...بازهم ایزد منان راسپاس که دیروز مغازه رامعامله کردم وگرنه الان تمام مالمیک دکان برباد رفته بود... ام طارق,هرچه که پول وطلا و..داری جم وجور کن اگه شد اخرشب ,حرکت میکنیم ,فقط یه کارکوچک دارم که سرشب باید برم وانجام بدهم,طارق هم باید بیاد ,اصلا هیچ کس نباید اینجا بمونه ,هرکس که بمونه حکم مرگ خودش را امضا کرده.... سرشب است وهیچ خبری از طارق وعلی نشده,پدرم باهزارترس واضطراب رفته بیرون,دل توی دلم نیست ,دردلم به امام حسین ع متوسل شدم... .. 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌