10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روح آزادیخواهی ملتها
یکی از دانشجویان مراکشی حاضر در جشنواره فرهنگی ورزشی دانشجویان بینالملل دانشگاههای علوم پزشکی همچون اعضای تیم ملی فوتبال این کشور در جام جهانی، با پرچم فلسطین در سالن مراسم حاضر شد که با تشویق ایستاده دیگر حاضرین، تصویری ماندگار از روح آزادی خواهی ملتها به نمایش درآمد
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپویژه #فاطمیه #حضرتزهراس
🔶مختصات حضرت زهرا س
حضرت آیت الله ناصری رحمة الله علیه
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ •🇮🇷••
شب سردی بود...
زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند .
شاگرد ميوهفروش ، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت .
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديكتر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود .
با خودش گفت : «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه . »
مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند .
برق خوشحالى در چشمانش دويد...
ديگر سردش نبود!
زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوهفروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! »
زن زود بلند شد ، خجالت كشيد .
چند تا از مشترىها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! »
زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت :
« اينارو براى شما گرفتم . »
سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار .
زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم .
زن گفت :
« اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچههات بگير . »
زن منتظر جواب زن نماند ، ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد .
قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد
خانواده دوستی و عشق ورزیدن
به هم نوع است را شادباش میگوییم .
یلدای امسال در هنگام خرید میوه
سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم .
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خاطرهی عجیب و جالب از #مادر_شهیدان_خالقیپور که مشکلات بزرگ زندگیاش به دست فرزندان شهیدش حل میشود
🔸️به همراه مصاحبهی ماندگار شهید آوینی با این مادر بزرگوار؛ آدم بعد از دیدن این مصاحبه از خودش خجالت میکشه ...
🌷#عند_ربهم_یرزقون
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🆔 @asheghanevelayat313
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۹ 🎬
پدرم خیلی زود برگشت و رو به مادرم کرد وگفت:اوضاع خیلی خیلی خراب است ,بی دین هاا,ابلیسان هرکه وهرچه که جلویشان بایسته اتش میزنن حتی به سنی هایی مثل خودشان رحم نمیکنند....یاایزد پاک پسرم رابه خودت سپردم ,یعنی این بچه کجاست؟؟
مادرم مدام اشک میریخت ،لیلا توخودش بود وعمادهم انگاری اوضاع رادرک میکرد ودست از شیطنت وسروصداکشیده بود با کامیون اسباب بازیش ور میرفت...
بلند شدم تا به عبادتگاهم پناه ببرم واز خدا وامامانم طلب نجات برای خودم وخانواده ام کنم که با حرف پدرم ایستادم.
پدر:لیلا ,سلما,ام طارق هرسه تان بیایید اینجا...
اونطوری که از عملکرد داعشیا برمیاد به ما که مرد هستیم هیچ رحمی ندارند ,زنان که دیگه جای خود دارند,اینی که میگم برای احتیاطه,سرشب برای همین بیرون رفتم,یک اشنایی داشتم که سراز دارو دوا وسم وزهر درمیاورد,باهزار التماس وخواهش وتمنا والبته پول زیاد راضی شد سه تا حب(قرص)سمی بهم بدهد,اینها درعرض چند دقیقه ادم رااز پا درمیارن,هرکدام ازشما یکی ازاینا راهمراه داشته باشید واگر خدای نکرده شرایطی پیش امد که ازهم جداشدیم ویا درچنگ یکی ازاین شیطانها گرفتار شدید ,راحت به زندگیتان پایان میدهد.
این حرف را زد وپدرم,مرد زندگی ما وقهرمان خانه مان که هیچ وقت اشکش راندیده بودم,باصدای بلند زد زیرگریه...هق هق همه ی ما بلند شد ومیدانستیم که این عمل بابا اوج دوست داشتن,نگرانی وغیرت مردانه اش است.
نفری یک قرص به من ولیلا ومادر دادو هرکدام مشغول پنهان کردنش در درز روبنده هایمان شدیم که هم پنهان باشد وهم درهرحالی قابل دسترسی....
خدای من,پروردگارم به حق پنج تن مقدست ,طارق رابرسان ,داعش رانابود کن و...
#ادامه_دارد ..
#پروانه ای دردام عنکبوت
@asheghanevelayat313
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۱۰ 🎬
شب ازنیمه گذشته وخبری از طارق نشده,پدرم چندبار بااحتیاط کامل بیرون رفته بود وتااونجایی که عقلش میرسید دنبال طارق گشته ولی هیچ اثری نه ازعلی بود ونه ازطارق,نخلستان هم نمیشد که برود اخه داعشیها راه های ورود وخروج شهررا بسته بودند ونخلستان خارج ازشهربود,همه مان مثل مرغ سرکنده ازاین اتاق به اون اتاق میرفتیم,بی هدف ....
یک ساعت بعدازنیمه شب بود که دوست پدرم که قراربود اخرشب ازشهر ببرتمان بیرون زنگ زد وگفت امشب اصلا امکان رفتن نیست چون داعشیا همه جا راگرفتند توهرخیابان کلی سرباز گذاشتند وهرکس راکه ببینند بدون سوال وپرسش به رگبار میبندن,توصیه کردکه به هیچ وجه ازخانه خارج نشیم ,حتی به پدرم هم گفت که مردها هم در امان نیستند دیگه زنان که جای خود دارد...
چه شب نحسی بود ,به جز عماد هیچ کس چشم روی هم نگذاشت وهیچ خبری هم از طارق وعلی نشد که نشد.
نزدیک اذان صبح بود ,میخواستم به بهانه ی هوا خوری به زیرزمین برم ونمازصبحم رابخونم ودعا کنم مشکلاتمان حل بشود که ناگاه صدای اذان مسجدی که خیلی دورتر از ما بود درهواپیچید,انگار مرض داشتند تاجایی راه داشت صدا رازیاد کرده بودند ویک نفرباصدای نکره اش اذان به سبک سنی ها میگفت وبعداز اذان اعلام نمود وقت نمازاست وچون به مدد خداوند حکومت سراسر نور اسلامی داعش برپاشده ,تمام مردها موظفند به محض شنیدن اذان به مسجد بیایند ونماز جماعت بخوانند واگر شخصی هنگام نماز بیرون از مسجد درمغازه,خیابان,کوچه و...دیده شود بدون سوال تیرباران خواهد شد..
پیش خودم گفتم:عجب ادمهای بی منطق ووحشی هستند ,بااین کارا که ملت رااز دین اسلام گریزان میکنند وباعث میشن مردم از دین زده بشوند...
خورشید طلوع کرده بودبااینکه مادرم بساط صبحانه راه انداخته بود اما هیچ کداممان میلی به خوردن نداشتیم ,هرکدام از ما گوشه ای کز کرده بودیم.
عماد هنوز خواب بود ودرهمین حین در خانه رابه شدت زدند واز پشت در سروصداهای زیادی میامد انگار به خانه ی ماحمله شده بود
پدر:بچه ها سریع چادر وروبنده بپوشین وخودش با ترس وهراس رفت طرف در تا بازش کند...
#ادامه_دارد ..
🔹۲۷ آذر سالروز شهادت آیت الله
#دکترمفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه گرامی باد
🔹"از خصوصیات ایشان آگاهی به نیازهای زمان و قدرت ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجو بود" (رهبر انقلاب) 🌷 شادی روحش صلوات🌷
🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿
دکتر احمد دوسری، عضو سازمان بینالمللی پزشکان میگوید : گرفتگی عروق قلب و ایسکِمی نیاز به کاتر و شبکه دارد معادل تقریباً (28000) هزار دلار آمریکا هزینه دارد.
در صورتیکه یک روش درمانی با هزینهی فقط 20 هزار تومان !!! به عنوان یک درمان تقریبا قطعی برای باز کردن رگهای بسته ارائه میشود.
برای شادی روح پدر و مادرم و
سلامتی خودتون و همهی کسانی که این پست را به اشتراک میگذارند تا دردی از دردهای جامعهی ما کم شود ...
*دستور العمل*
درمان گرفتگی عروق بدن
و طرز تهیه مخلوط و مواد تشکیل دهندهی آن :
*1* یک فنجان زنجبیل آسیاب شده.
*2* یک عدد لیموی شسته و برش داده شده.
*3* دو دانه سیر خرد شده.
*4* نصف فنجان سرکه سیب.
*5* زردچوبه نصف پیمانه.
• همه را مخلوط کرده و در یک قوری بزرگ ریخته و آب جوشیده را روی آن بریزید و بگذارید ده دقیقه دم بکشد بعد صبر کنید تا نیم گرم شود،
سپس از آن بنوشید، بعد از بیست دقیقه احساس راحتی میکنید !
توصیهی من به همه این است که حتی اگر دچار گرفتگی و انسداد رگها نیستند هم به صورت ماهانه از این روش برای پاکسازی رگهای بدن خود استفاده کنند.
امیدوارم این دستورالعمل به دست هر مریضی برسد تا به امید خدا وسیلهی شفای او بشود.
شاید کسی را که میشناسید، انسداد رگها را نداشته باشد اما، برای جلوگیری از انسداد و یا گرفتگی رگهای قلب در آینده نیاز خواهد داشت.
ارسال به کسانی که دوستشون داری یادت نره
👌👌👌👌👌