eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
27.2هزار ویدیو
440 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Khamenei.ir1_1334657646.mp3
زمان: حجم: 3.37M
🦋صدای شهیدان 🕊🌹پیام شهدا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩هم نوا با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🕯✨313🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫 و قرائت ســـــــــوره زمـــــر💫 به نیت چـهــــارده معصــوم (ع) و مـادربزرگوار امام زمان عج (نرجس خاتون) و شهید محمد فلاح رحمانی✨ 🎁فایل صوتی زیارت عاشورا https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/6007 🎁فایل pdf متن وترجمه سوره زمر https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8676 🎁فایل صوتی سوره زمر https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8677 ⚠️لطفا برای معرفی کامل شهدا به کانال معنوی بيت الشهدا مدافعان حرم ولایت بپیوندید . 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ✨🥀أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🥀✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥ثروت مقام معظم رهبری چقدر است؟ ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
مروری بر فضیلت و اعمال فردا سه شنبه(هفدهم ربیع الاول) ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
31.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸نماهنگ مهربان ترین مرد دنیا منتشر شد.🌸 🌺بااجرای گروه سرود یاوران مهدی ( عج ) قم 🌼سرپرست گروه سرود: یوسف دهقان 🌱شاعر: مجتبی رمضانی 💛تنظیم: مصطفی القیس 🔶تصویر: سیمای قم ❤️تهیه شده در شعر و موسیقی و سرود مرکز قم 🛑با هم دیگه ببینید و تا می تونید پخش کنید، هفته وحدت مبارک😉 ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
۲روز موندم و باز مارو اشتی دادن..‌رفتم اما ۱۰روز قهر بودم باهاش تاخودش اومد منت کشی دیگه از چشمم افتاده بود. دخترم دیگه بزرگ شده بود و باهاش تلفنی حرف میزدم..یه روز هم بعد۱۵سال اومد خونم و۲هفته مهمونم بود.چقدر بزرگ و خانوم شده بود و شباهت بیش از حدش به من ولی افسرده بود و از پدرش شکایت میکرد منم دلداریش میدادم.ومیگفتم فقط درست رو بخون تابه جایی برسی بعد ۲هفته رفت خونش.پدرش اومد دنبالش من اجازه دم در رفتن نداشتم.شوهرم نمیزاشت. پسر شوهرم یکسره شر درست میکرد .از تصادف با ماشین و کلی خرج و دم به دقیقه پول خواستن و دختر بازی و رفیق بازی. سیگاری هم شده بود..بعصی موقع خونه مادرش هم میومد.درکل رفیق بازبود هرموقع پدره پول نمیداد خونه رو روسرمون خراب میکرد.احترام نگه نمی داشت. شوهرم از اول اونو لوس و زیاده خواه بار اورده بود و همیشه بهش باج میداد..چون مثلا بچه طلاق بود براش کم نزاره که عکس عمل کرد. منکه زیر دست اینا نابود بودم.حتی پسرمم هم عصبی و پرخاشگر شده بود چه دعواها قهر کردن ها و زد وخوردهایی داشتیم. خونمونو عوض کردیم بعد۲سال.پسزمم به مدرسه رفت.همه کاراش با خودم بود مرغ داشتم و تخم مرغ میفروختم تا پول توجیبییم در بیاد.شوهرم اصلا اهل پول دادن نبود. لباس سال به سال نمی خریدم..نمیداد که بخرم. یه خاله دارم هم سن خودم.اون خیلی خرید میکنه و تیپ میزنه..لباسامو از اون میگیرم و بهم میده همیشه. واقعا دستش درد نکنه.ازش همیشه ممنونم. چون باعث شد و به روز باشم و لباسی داشته باشم. پسرشوهرم سر ناسازگاریش بیشتر شد و خونه مجردی میخواست‌.با۲ماه جنگیدن به خونه هم رسید.اما بسکه دوست رفیق میاورد و حیوون نگه میداشت صابخونه خواست که اون بره از اونجا وباز دوباره جنگ شروع شد تو خونمون.پسرش ول بکن نبود دوباره خونه عوض کردیم کوچکتر گرفتیم.اجاره ها بالا بود یه روز پسرش اومد که بیا فلان جان خونه ۲طبقه هست بالا من میشینم پایین شما فقط اینکه دوست دخترمم هست همیشه گفتم دیگه همین مونده بود.من تو کلم نمیره این چیزا.. شوهرمم یه جورایی میخواست من راضی بشم.اره دیگه دختر بیاره که جفتتون داشته باشینش.ولله.عصبیم کردن یه رو پسرش زنگ زد که حیون خونگیم رو زیر اندازم خرابکاری کرده و میخوام بیارم سپیده برام بشوره گفتم چه غلطا.مگه من نوکرو حمال شمام؟؟ جز ضرر و ادیت کردنم چیزی ندارید برام بعد من بیام این کارو انجام بدم.گفتم به من چه شوهرم گفت حالا روکشش رو بنداز بشور اویزون کن..گفتم عمرا خودت انجام بده دخترم بعد۱۵سال اومده بود تو کلی غرغر کردی که چرا نمیره وتحمل یه دختر اروم رو نداشتی. بعد من چندسال شر بازی پسرتو و بی احترامی هاشون تحمل کنم اینم کارم بکنم عمرا. همین باعث شد منو شوهرم بدجور دعوا کنیم و حرفای زشتی بینمون رد و بدل شد‌.پسرم از ترس رفت تو باغچه قایم شد شوهرم اومد گلوی منو فشار داد و داشت منو خفه میکرد..منم با پا زدم توشکمش که خودمو نجات بدم.بعد اومد فوش به کل خانوادم ومن گفتم هرچی گفتی به خانواده خودت گفتی بی نزاکت هول دارم و افتادم رو بخاری روشن.خواستم پاشم اما منو همنجور نگه داشت که دستم سوخت و پوستش اویزون شد. چنان جیغی زدم و با تمام قدرت هولش دارم و هرچی فوش بلد بودم نثارش کردم چقدر ادم میتونه پرو و پر توقع باشع اخه زنگ زدی جاری و برادرشوهرمم اومدن قبل اومدن روم چاقو کشید گفت همینجا میکشتم که منم گفتما این...واسه دهنت زیادیه حالا دستم چجور میسوخت و سوزش میکرد. جاری رسید و صحنه رو دید و خونه ریخت پاش رو دید و دستمو .عصبانی شد و داد زد شما چی میخواین از هم.این چه وضعشه چرا همیشه اون پسرت شمارو دعوا میندازه. منم جریان گفتم اونام گفتن به سپیده چه مربوطه کثافت کاری حیوون بشوره ببره مادر فلان فلان شدش بشوره اسیر گرفتی. برادر شوهر گفت شما یه بچه دیگه هم دارید از ترس زیر درخت قایم شده خجالت نمی گشید من گفتم دیگه نمیخوام بمونم و میخوام برم شهر خودم باز منو بردن خونشون که اروم بشیم‌.منو پسرمو فقط. اونجا کلی گریه کردم و از بدبختی هام که خودشون هم کم شاهدش نبودن و خیانتش هاش کارهای پسرش گفتم.حق رو به من میدادن و با شوهرم وعوا میکردن. اما ایندفعه فرق داشت دستم سوخته بود پسر برادرشوهرم منو برد بیمارستان شستشو دادن و پانسمان کردن و پمادو دارو داد دکتر. چندروز بودم خونشون..دستم بدرد شده بود. خواهرشوهرمم اومد و همه دور هم نشستن و دنبال راه حل بودن‌‌من میگفتم میخوام برم اونا میکفتن بمون بخاطر ارشیا .گفتم منم ادمم..شوهرم پرو تر از همیشه بود. عوض عذر خواهی سیاست میکرد.یه جور که همینی که هست پسرمه نمتونم دورش بندازم. ادامه دارد..... ✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾ ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat ✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾
همه گفتن کسی نگفت دور بنداز اما حد و حدود رو رعایت کن.زن و بچت چه گناهی کردن بزور منو برد که اشتی کنیم.رفتم اما چشم نداشتم ببینمش. خدایا چقدر باید میکشیدم.فرداش باز خودم رفتم دکتر دستم عفونت کرده بود. کلی سرم شستشو و پوماد و باند دکتر نوشت خیلی زمان برد که بخوام اشتی کنم بعد ۲۰روز پسرش بارهاشو برد خونه مادرش و خونه رو پس داد اجارش هم عقب افتاده بود ماشینشم فروخت و پولشو کم کم خورد اینم بگم که ظرف ۲سال ۳تا پراید و یه دونه ۲۰۶ گرفته بود..پدرش و باز با حیون خونگیش اومد خونمون.کل خونمون رو گند زده بود.گلدونا شکسته و حتی مرغا ادیت شده بودن پسرش هرشب هرشب میومد دم در و میگفت به پدرش که ماشینت ماله من و باید بدی به من ماله منه..خدایا توهم تا کجا پدرش نمیداد و اون هرشب این برنامه رو اجرا میکرد تا پدره رو خسته کنه جوری که تو در همسایه ابرو نمونده بود بالاخره زنگ زدن پلیس و زدو خورد شد و گاز اشکاور و هممون سرفه..خدایا چیارو داشتم میگدروندم پسرم تو خونه از ترس گریه میکرد منم ساکمو بستم چون جای ما اونجا نبود پر استرس و دعوا.یاخدا شوهرم اومد تو خونه گفت کجا..گفتم تا موقعی که مشکلت رو با پسرت حل کنی من میرم شهرم. مخالفت کرد و من اصرار..بعد اینکه پسرش خسته شد و رفت فردا صبح منو رسوند ترمینال گفت سپیده خودم دارم میبرمت برو هوا بخور.نری بازی دربیاریا بگی نمیام گفتم بعد۱۰سال زندگی باخوبی ۱بار منو نفرستادی خانوادمو ببینم الان مسخرم میکنی خلاصه رفتم..خونه خواهرشم رفتم.ساکمو گداشتم اونجا.داستان رو تعریف کردم.درظاهر حق رو دادن..اما چون اونا باعث این ازدواج شده بودن کلی غر زدم و یه جوری گفتم که شما باعث این اتفاقات هستین. تو اون ۱هفته من خونه خواهرام خاله دایی و مادربزرگ و دختر خاله ها رفتم اخ که چقدر دلم براشون تنگ شده بود.خوشحال بودم کنارشون شوهرمم هرروز زنگ میزد ببینه چیکار میکنیم.و چون اولین بار بود ازش جدا شده بودیم خیر سرش دلش تنگ شده بود.و بعد ۱هفته اومد دنبالمون..اون موقع اوج کرونا بود.خونه خاهرش شب رفتیم و اونجا من جلوی بقیه بحث رو باز کردم و گفتم پسرش بخاد ادمه بده من نیستم.و شوهرم باید خرجی بده و هرچی تو دلم بود رو گفتم شوهرم قاطی کرد و گفت چیه داری گرو کشی میکنی گفتم نه موقعیت پیش اومد دارم درد دلم رو میگم بعد شروع کرد به جوش اوردن و بقیه ارومش کردن چون توقع نداشت همه گفتن خانومت حق داره و به مساعل رسیدگی کن زندکیت فقط پسرت نیست اینا هم هستن و گناه دارن مخصوصا پسر گوچیک کلی حرف زدیم و قرار شد خرجی بهم ماهی ۵۰۰بده.و من مرعامو رد کنم چون با فروش تخم مرغ فقط پول تو جیبی کمی بهم میرسید بعد همون لحصه ۲تا خاهر زادش که صبح پیشمون بودن حالشون بد شد و بیمارستان رفتن و بعله گفتن کروناست ماهم ترسیدیم چون صبح دور هم بودیم شوهرم گفت بریم تا اسیر نشدیم محبوری ساکمو بستم و راه افتادیم به شهر محل زندگیمون اومدم خونه چشمتون روز بد نبینه..ای خدااا مبلا جای چنگ حیون خونگی پسرش..گلدونا شکسته مرغا زخمی..موی حیون رو فرش اصلا نمیدونم چجوری خودمو کنترل کردم و گفتم این چه وضعشه و عصبی شدم..جمع کردم همه رو ریختم حیاط شروع به شستن کردن چجور هم گریه میکردم.خدایا چرا ارامش بهم نیومده اخه.اه قرار شد باز خونه عوض کنیم دورتر بریم روستایی چیزی ادرس خونه رو به پسرش ندیم. چون تو در و همسایه ابرومون رفته بود رفتیم. یه جا ته یه روستا اما ویلایی من اصلا اپارتمان نمیتونم زندگی کنم تحمل ندارم بار رو شبانه بردیم.به اندازه ۲ماه ادرس خونه رو به پسرش نداد و بازززز خر شد و داد وقتی دیدم باز پسرش اومده داشتم دیوانه میشدم درست همون شبی اومد که دختر از دانشگاه رشت تو راه برگشت اومده بود پیشم چند روز بمونه. اومیکرن شایع شده بود و دانشگاه و خوابگاه رو بستن دخترم دیگه خانومی شده بود و دانشجو بود. همراه میومد همه فکر میکردن خواهرمه.چون اصلا به مادر و دختری نمیخوردیم هیجوره. پسرش اومد اون شب ما تک خواب بودیم.با اینکه میدونست دخترم هست خوابیدن موند پسرش. یه بوی گندی میداد.مواد میزد.سیگار میکشید.دیر حمام میرفت..کل خونه بوی گند گرفته بود.واز حالت تهوع سرفه گرفتم. به اصرار پدرش رفت حموم..همش لباساشا یه کیسه زباله پر میکرد میاورد که من بشورم اونم با لباسشویی سطلی که همه کارشو ادم خودش باید بکنه. کلی شلوار لی کاپشن چندجین جوراب تیشرت همه کثیف و هر هفته تکرار میشد اون شب خوابید و فردا ۵غروب بیدار شد ادمی بود که سرکار هم نمیرفت با ۲۳سال سن. عادت داشت شب دیر میخوابید تا فردا غروب خواب بود.این چه خوابیه دیگه..اخه دسشوییت نمیگیره.گشنت نمیشه!!! ادامه دارد.... ✾࿐⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat🍃🌹🍃༅࿐✾ ✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾