3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ماجرای کارت بانکی سردار حاج قاسم سلیمانی که ریالی از آن استفاده نکرده بود!
▪️ حاج قاسم سلیمانی از ناحیه دست راست، بازو و پای چپ، صورت و چشم و ریه و سایر نقاط بدن مجروح شده بود. هم حقوق جانبازی داشت هم حق پرستاری اما حتی یکبار هم از آن استفاده نکرد.
☫
4.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 یک حاجت مستجاب از امام زمان(عج)
🌼 حجت السلام والمسلمین رفیعی
🌷❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖🌷
نشر صدقه جاریه 🍃◼️
مدافعان حرم ولایت
#ازکرونا_تا_بهشت #قسمت۵۰🌹: چشمانم را باز کردم....همه جا سفید سفید بود نور لامپ بالای سرم چشام رامی
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۵۱ 🎬:
سرم را برگرداندم طرف طارق,کنار طارق کسی نبود,باصدای ضعیفی گفتم:
عباس وزینب کجان؟نمیبینمشان؟
از نگاه هایی که بینشان رد وبدل میشد فهمیدم باید اتفاقی افتاده باشد...وای اصلا چرا من را چاقو زدند؟
وای نه....انور...
روی تخت نشستم وبا گریه گفتم:طارق,فاطمه...بچه هام کجان؟
سرشان پایین بود...روبه زهرا:زهرا ,داداش وابجیت کجان؟زهرا اشک میریخت وچیزی نمیگفت...
حسن وحسین اومدن نزدیکم وگفتند:مامان عباس وزینب گم شدند……
وای نه...دیگه تا تهش راگرفتم...دنیا دور سرم میچرخید...نه....خدا...وای علی...کجایی؟بیا ببین دوباره جگرگوشه هات را دزدیدند...
طارق امید میداد که پیداشون میکنند,اما من میدونستم محاله....انوروافرادش خیلی کینه توزن...اینبار بچه هام را نکشند؟!!...,عباس بعداز ازادیش خاطراتی از انور وکارهاش تعریف میکرد که موبر تنم راست میشد...انواع واقسام جنایتها را جلوی چشمهای بچه بینوا انجام داده بود تا به اصطلاح ازش یهودی صهیون بسازه...
دست به پهلوم گرفتم بلند شدم وگفت:باید بریم حرم...شاید بشه کاری کرد...شاید با بازبینی دوربینها چهره ربایندگان مشخص بشه وبا چهره نگاری مانع خروجشان از کشور شد ....
طارق:بشین خواهرم,تمام این کارها را درمدتی که عملت میکردند وبیهوش بودی من انجام دادم...تصویر دوربین خیلی واضح نیست,یه زن وشوهر بودند که عباس وزینب را بغل کردند ویه مردکه باچفیه صورتش راپوشانده بود به توحمله کرده...
فقط یه عکس از بچه ها میخواستند که من نداشتم به پلیس بدم...,
اه عکس....کیف...کیفم کجاست؟
زهرا کیفم را که روی دوشش انداخته بود به طرفم داد...اخه من همیشه عکس علی وبچه ها را داخل کیف پولم داشتم...,درنیمه باز کیف رابازکردم,دنبال کیف پولم بودم که چشمم به کاغذی مچاله شده داخلش افتاد....
باتعجب گفتم این چیه؟؟
#ادامه دارد...
🖊به قلم………ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۵۲ 🎬:
طارق کاغذ مچاله شده را برداشت وبازش کرد وچون چیزی ازش نفهمید ,گرفتش طرف من وگفت:نمی دونم چی نوشته...ببین میتونی سر در بیاری...
نگاه کردم,آه خط عبری...خدا لعنتت کند انور,یه نامه ی کوتاه نوشته شده بود,که باخواندنش اتش گرفتم.
اینجور نوشته بود:
امیدوارم ضربه ی چاقویی راکه به من زدی,باز پس گرفته باشی...
من عادلانه رفتارمیکنم,چون جان شوهرت راگرفتم,ازجان توگذشتم.
بچه ها هم دوتا مال تو ,دوتا مال من...
نترس اینبار نمیخوام یهودی صهیونیست بارشون بیارم,انسانی که مادرش مسلمان باشه ,نمیتونه یهودی بشه...اونم بچه های تو که انگاربه جای نان و آب,صفحه ی قران به خوردشان دادی...
بچه هات را نگه میدارم برای قربانی به درگاه عزازییل عزیز ...توی روزی که برای ما وابلیس یک نوع جشنه...بچه های تو پیش کش ما هستند به درگاه ابلیس بزرگ....دریک روز خاص...یک مکان خاص...با خاص ترین یاران عزازیل ویک هدیه وپیشکشی خاص...
خدای من این ابلیس کثیف چی میگفت...نه....حالا میفهمیدم که جان بچه هام واقعا درخطره وقراره چه مرگ جانگدازی داشته باشند..
نه...نه....نه.....
ودوباره دنیایم تاریک شد.
#ادامه دارد...
🖊 به قلم……ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۵۳ 🎬
چشامم که باز شد....طارق کنارم بود,سریع دستم را تودستش گرفت وگفت:سلما جان,عزیزم ناراحت نباش,اگه علی نیست,شهید شده,من که هستم ,قول میدم تمام دنیا را زیروروکنم وعباس وزینب را سالم به دستت برسانم...
با لحنی ضعیف گفتم...نه طارق,کار تونیست... خودم باید برم.
طارق ,انور یک حیوان بالفطره هست ,میخواد بچه هام را زجرکش کنه,میدونی منظورش از قربانی برای عزازییل چی بود؟
طارق سرش رابه علامت نفی تکون داد..
ادامه دادم:یه چیزایی راجب این جشن ,زمانی که داخل,اسراییل بودم شنیدم...میدونی داداش,اسراییل وتمام سردرمدارانش درظاهر یهودین اما کلا شیطان پرست هستند وتمام تلاششان را برای حفظ قدرت شیطان ونابودی حزب خدا میکنند,هرکاری را که باعث خوشحالی شیطان باشه انجام میدهند,دقیق نمیدونم اما گویا هرچندسالی یک بار مراسم جشن شیطان پرستی دریک نقطه دورافتاده وبه قول اونا امن,انجام میشه,میهمانانش همه از سناتورهای شیطان پرست غربی وامریکایی واسراییلی هستند,قوانین خاصی داره ومراسمات خاصی دراین جشن انجام میشه,یکی از مراسماتش اینه که یک اتش بزرگ داخل دهان مجسمه ی سنگی جغدی,غول پیکر درست میکنند وچندبچه شیعه را که به بلوغ نرسیده باشند داخل دهان این جغد میاندازند وازجان دادن وجزغاله شدن بچه ها لذت میبرندواین بچه ها قربانیی هستند برای هدیه به شیطان تا درمجلسشان شرکت کند...
طارق...الهی بمیرم برای عباس وزینبم...انور خیلی واضح گفته ,بچه های من را میخوادبسوزونه...واز استیصالی که داشتم دست به یقیه ی طارق انداختم میکشیدم واز ته سرفریاد می زدم....نه....خدا.....به چه گناهی.....
🖊به قلم……ط_حسینی
#ادامه_دارد ...
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۵۴ 🎬
طارق برای اینکه ذهن من را منحرف کند گفت:سلما ,خواهرم,نگران چی هستی؟مگه صبح نشنیدی,مهدی زهراس قراره بیاد...مگر نمیدانی که یکی از کارهای مولامون از,میان برداشتن ابلیس وتمام شیاطین جنی است,پس مطمین باش انها ارزوی این جشن را به گور خواهند برد .
گوشی خودش را از,جیبش دراورد وادامه داد:نگاه کن لشکر شیاطین به تب وتاب افتاده,تمام صفحه های مجازی وشبکه های ماهواره ای همه شان قفل شدند واین عبارت روی همه شان حک شده,گوشیش را طرفم گرفت نگاه کردم وبا دیدن عنوان روی,صفحه درعین غم ,خنده ام گرفت,عبارت بزرگی که به چندزبان دنیا نوشته شده بود(ای مردم بدانید حق با سفیانی وشیعیان او است)
این شیاطین ادم نما میخواهند به جنگ خدابروند ودر مقابل ندای اسمانی صبح ,این ندای زمینی را نوشته وپخش کرده اند برای عده ای مردم ساده وزود باور ولی براستی که چراغی را که ایزد بر فروزد ,هرآنکس پف زند ریشه اش بسوزد.
یک هفته در بیمارستان بستری بودم وطارق ,آدرس خانه را گرفت وبچه ها را به خانه برد. چون دیگر مطمئن بودم انور با ربودن عباس وزینب به خواسته اش رسیده ودیگرخطری ما را تهدید نمیکند...آخ بمیرم برای عباس وزینبم که خطر رابه جان خریدند وجان بقیه را نجات دادند.
سفیانی درمصر همچنان حکومت میکند و آن روی سکه نمایان شده ودقیقا مثل داعشیها میکشد وسرمیبرد وغارت میکند وناموس مسلمانان را به تاراج میبرد وبیشتر کشته شدگان هم از شیعیان مظلوم است تا اینکه...
🖊به قلم……ط_حسینی
#ادامه_دارد ..
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۵۵ 🎬:
سفیانی پارا از این هم فراتر گذاشت وبعدازخون ریزیهای زیاد در سرزمین مصر, با لشکرش راهی عراق شده بود,فکراینکه وطنم دوباره دست خونخوارانی مانند داعش بیافتد ومردم هموطنم را دوباره سرببرند وبکشند وبه کنیزی ببرند ,از زندگی سیرم میکرد اما بوی مهدی زهراس به کالبد خسته ی جانم نوید زندگی نویی را میداد.
,من دوران نقاهتم را میگذراندم ,طارق وفاطمه همچنان ایران بودند,از غم وغصه ی عباس وزینب,روزم مثل شب تاربود,باید کاری میکردم.
پلیس ایران میگفت احتمالا بچه ها را از کشور خارج کرده اند وادعا داشت که از طریق پلیس اینترپل پیگیر ماجرا است ,اما از نظر من پلیس بین الملل ,جیره خوار همان یهودیهای کثیف هستند وکاری به نفع من ,نخواهند کرد.
خودم باید دست به کار میشدم,من اسراییل را مثل کف دستم میشناختم,زبانشان رامیدانستم وچندسال از زندگیم را درعمق لانه ی عنکبوتشان گذارنده بودم ,با چند نفراز,همکاران علی که همان سربازان گمنام بودند درتماس بودم واز انها خواستم تا شرایط را برایم مهیا کنند تا بتوانم به دنبال جگر گوشه هایم بروم...امیدم به خدا بود ومدام از امام زمانم استغاثه میکردم...
در دل به بخت بد خودم گریه میکردم ,چرا که الان نسیم کرامت وزیدن گرفته وباران رحمت الهی با بوی ظهور مولا برمردم باریدن گرفته ,من میبایست به همراه فرزندانم مشق سربازی کنیم برای خدمت درلشکر مهدی زهرا س,اما انچنان غم دوری فرزندانم برمن وما چیره شده که نمیدانم روزم از کجا میاید وبه کجا میرود....اما درناامیدی بسی امید است اگر پناه گاه امنت,نگاه مهربان خدا باشد...
#ادامه دارد...
🖊به قلم………ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️