فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صدای پای عید میآید
و دل مومن بر سر
دو راهی آمدن
عید رمضان و
رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است🌸
🌸از آمدن آن یک دل شاد
باشد یا از رفتن این یک محزون🌸
پیشاپیش عید فطر مبارک🌸🎊🌸
@Modafeaneharaam
هشت سال خون دل خوردی؛ شهادتت مبارک
▪️و به راستي كه مرگ هر انسان چکیده کیفیت زندگی اوست. تمام عمر خود را صرف مبارزه رسانه ای با امریکا و رژیم صهیونیستی کردی و در روز قدس پر کشیدی....
@Modafeaneharaam
#مسابقه_کتابخوانی 📚
#سه_دقیقه_در_قیامت
🌸🌸 به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر کانال قرارگاه جهادی شهدای امر به معروف و نهی از منکر در نظر دارد مسابقه ای #ویژه_اعضای_کانال برگزار نماید.
📍مسابقه شامل ۱۵ سوال تستی از کتاب سه دقیقه در قیامت می باشد.
⏰ زمان برگزاری: از ساعت ۲۱ یازدهم اردیبهشت ماه تا ساعت ۲۱ سیزدهم اردیبهشت ماه
(سوالات از زمان شروع مسابقه در کانال قرارگاه بارگزاری خواهد شد)
🎁🎁 به قید قرعه به ۱۰ نفر از شرکت کنندگان که به همه سوالات پاسخ صحیح داده اند، هدایای نفیسی اهدا خواهد شد.
🗃 منبع و جزئیات مسابقه در کانال قرارگاه جهادی شهدای امر به معروف ونهی از منکر سنجاق شده است👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/ameran_hamedan/467
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠#قسمت_صد_و_سیزدهم : قبی
🌺🌿🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺
🌺
⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
💠#قسمت_صد_و_پانزدهم : انسان های عجیب
پدر، الهام رو از ما گرفت ... و گرفتن الهام، به شدت مادرم و سعید رو بهم ریخت ...
مادر که حس مادرانه اش و ورود الهام به خونه زنی که بویی از انسانیت نبرده بود ... و می خواستن همه جوره ... تمام حقوقش ضایع کنن ...
و سعید از اینکه پدر دست رد به سینه اش زده بود ... کسی که تمام این سال ها تشویقش می کرد و بهش پر و بال می داد ... خیلی راحت توی صورتش نگاه کرد و گفت ...
ـ با این اخلاقی که تو داری ... تف سر بالا ببرم توی خونه زنم؟ ... مریم هم نمی خواد که ...
سعید خورد شد ... عصبی، پرخاشگر و زودرنج شده بود ... با کوچک ترین اشاره و حرفی بهم می ریخت ...
جواب کنکور اومد ... بی سر و صدا دفترچه انتخاب رشته و برگه کدها رو برداشتم ... رفتم نشستم یه گوشه ...
با دایی قرار گذاشته بودیم، بریم مشهد ... خونه مادربزرگ ... دست نخورده مونده بود ... برای فامیل که از شهرهای مختلف میومدن مشهد ... هر چند صدای اعتراض دو تن از عروس ها بلند شد ... که این خونه ارثیه است ... و متعلق به همه ... اما با موافقت همون همه و حمایت دایی محمد... در نهایت، قرار شد بریم مشهد ...
چه مدت گذشت؟ نمی دونم ... اصلا حواسم به ساعت نبود... داشتم به تنهایی برای آینده ای تصمیم می گرفتم ... که تا چند ماه قبل، حتی فکر زیر و رو شدنش رو هم نمی کردم...
مدادم رو برداشتم ... و شروع کردم به پر کردن برگه انتخاب رشته ... گزینه های من به صد نمی رسید ... 6 انتخاب ... همه شون هم مشهد ... نمی تونستم ازشون دور بشم ... یک نفر باید مسئولیت خانواده رو قبول می کرد ...
وسایل رو جمع کردیم ... روح از چهره مادرم رفته بود ... و چقدر جای خالی الهام حس می شد ...
با پخش شدن خبر زندگی ما ... تازه از نیش و کنایه ها و زخم زبان ها ... فهمیدم چقدر انسان های عجیبی دور ما رو پر کرده بودن ... افرادی که تا قبل برای بودن با ما سر و دست می شکستن ... حالا از دیدن این وضع، سرمست از لذت بودن ... و با همه وجود، سعی در تحقیر ما داشتن ...
هر چقدر بیشتر نیش و کنایه می زدن ... بیشتر در نظرم حقیر و بیچاره می اومدن ... انسان های بدبختی که درون شون به حدی خالی بود ... که بر ای حس لذت از زندگی شون ... از پیش کشیدن مشکلات بقیه لذت می بردن ...
.
🆔 @Modafeaneharaam
💠#قسمت_صد_و_شانزدهم : بزرگی خالق
کسی جلودار حرف ها و حدیث ها نبود ... نقل محفل ها شده بود غیبت ما ... هر چند حرف های نیش دارشون ... جگر همه مون رو آتش می زد ... اما من به دیده حسن بهش نگاه می کردم ... غیبت کننده ها ... گناه شور نامه اعمال من بودن ... و اونهایی که تهمت رو هم قاطیش می کردن ... و اونهایی که آتش بیاری این محفل ها بودن ...
ته دلم می خندیدم و می گفتم ...
ـ بشورید ... 18 سال عمرم رو ... با تمام گناه ها ... اشتباه ها ... نقص ها ... کم و کاستی ها ... بشورید ... هر حقی رو که ناخواسته ضایع کردم ... هر اشتباهی رو که نفهمیده مرتکب شدم ... هر چیزی که ... حالا به لطف شما ... همه اش داره پاک میشه ...
اما اون شب ...زیر فشار عصبی خوابم نمی برد ... همه چیز مثل فیلم از جلوی چشم هام رد می شد که یهو به خودم اومدم ...
ـ مهران ... به جای اینکه از فضل و رحمت خدا طلب بخشش کنی ... از گناه شوری اونها به وجد اومدی؟ ...
گریه ام گرفت ... هر چند این گناه شوری ... وعده خدا به غیبت کننده بود ... اما من از خدا خجالت کشیدم ...
این همه ما در حق لطف و کرمش ناسپاسی می کنیم ... این همه ما ...
اون نماز شب ... پر از شرم و خجالت بود ... از خودم خجالت کشیده بودم ...
- خدایا ... من رو ببخش که دل سوخته ام رو نتونستم کنترل کنم ... اونها عذاب من رو می شستن ... و دل سوخته ام خودش را با این التیام می داد ...
خدایا ... به حرمت و بزرگی خودت ... به رحمت و بخشندگی خودت ... امشب، همه رو حلال کردم و به خودت بخشیدم ... تمام غیبت ها ... زخم زبون ها ... و هر کسی رو که تا امروز در حقم نامردی و ظلم کرده ... همه رو به حرمت خودت بخشیدم ...
تو خدایی هستی که رحمتت بر خشم و غضبت پیشی گرفته ... من رو به حرمت رحمت و بخشش خودت ببخش ...
و دلم رو صاف کردم ...
برای شبیه خدا شدن ... برای آینه صفات خدا شدن ... چه تمرینی بهتر از این ... هر بار که زخم زبانی ... وجودم رو تا عمقش آتش می زد ... از شر اون آتش و وسوسه شیطان... به خدا پناه می بردم ... و می گفتم ...
- خدایا ... بنده و مخلوقت رو ... به بزرگی خالقش بخشیدم...
⬅️ادامه دارد...
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
💠⚡️@Modafeaneharaam
🌺
🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺🌿🌺
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠#قسمت_صد_و_پانزدهم : ان
🌺🌿🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺
🌺
⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
💠#قسمت_صد_و_هفدهم : بخشش فراموش شده
جواب قبولی ها اومده بود ... توی در بهش برخورد کردم ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ...
ـ به به آقا مهران ... چی قبول شدی؟ ... کجا قبول شدی؟... دیگه با اون هوش و نبوغت ... بگیم آقا دکتر یا نه؟ ...
خندیدم و سرم رو انداختم پایین ...
ـ نه انسیه خانم ... حالا پزشکی که نه ... ولی خدا رو شکر، مشهد می مونم ...
جمله ام هنوز از دهنم در نیومده ... لبخند طعنه داری زد ...
ـ ای بابا ... پس این همه می گفتن مهران، زرنگ و نابغه است الکی بود؟ ... تو هم که آخرش هیچی نشدی ... مازیار ما سه رقمی آورده داره میره تهران ... تو که سراسری نمی تونستی ... حداقل آزاد شرکت می کردی ... حالا یه طوری شده از بابات پولش رو می کندی ... اون که پولش از پارو بالا میره ... شاید مامانت رو ول کرده ولی بازم باباته ... هر چند مامانت هم عرضه نداشت ... نتونست چیزی ازش بکنه ...
ساکت ایستادم و فقط نگاهش کردم ... حرف هاش دلم رو تا عمق سوزوند ... هر چند ... با آتش حسادتی که توی دلش بود ... و گوشه ای از شعله هاش، وجود من رو گرفته بود ... برای اون جای دلسوزی بیشتری رو وجود داشت ...
اومدم در رو باز کنم ... که مادرم بازش کرد ... پشت در ... با چشم هایی که اشک توش حلقه زده بود ...
ـ تو هم سرنوشتت پاسوز زندگی من و پدرت شد ...
دیدنش دلم رو بیشتر آتش زد ... به زور خندیدم ...
ـ بیخیال بابا ... حالا هر کی بشنوه فکر می کنه چه خبره ... نمی دونی فردوسی چقدر بزرگه ... من که حسابی باهاش حال کردم ... اصلا فکر نمی کردم اینقدر ...
پشت سر هم با ذوق و انرژی زیاد حرف می زدم ... شاید دل مادرم بعد از اون حرف هایی که پشت در شنیده بود ... کمی آرام بشه ...
حالتش که عوض شد ... ساکت شدم ... خودم به حدی سوخته بودم که حس حرف زدن نداشتم ... و شیطان هم امان نمی داد و ... داغ و آتش دلم رو بیشتر باد می زد ... آرزوهای بر باد رفته ام جلوی چشمم رژه می رفت ...
دلم به حدی سوخت که بعد از آرام شدن ... فراموش کردم ... بگم ...
- خدایا ... بنده ات رو به خودت بخشیدم .
🆔 @Modafeaneharaam
💠#قسمت_صد_و_هجدهم : گم گشته
مادر مدام برای جلسات دادگاه یا پیگیری سایر چیزها نبود ... من بودم و سعید ... سعید هم که حال و روز خوشی نداشت... ضربه ای که سر ماجرای پدر خورده بود ... از یه خونه بزرگ با اون همه امکانات مختلف ... از مدرسه گرفته تا هر چیزی که اراده می کرد ... حالا اومده بود توی خونه مادربزرگ ... که با حیاطش ... یک سوم خونه قبل مون نمی شد ...
برای من که وسط ثروت ... به نداشتن و سخت زندگی کردن عادت کرده بودم ... عوض شدن شرایط به این صورت سخت نبود ... اما اون، فشار شدیدی رو تحمل می کرد ...
من کلا با بیشتر وسایلم رفتم یه گوشه حال ... و اتاق رو دادم دستش ... اتاق برای هر دوی ما اندازه بود اما اون به در و دیوار گیر می کرد ... آرامش بیشتر اون ... فشار کمتری روی مادر وارد می کرد ... مادری که بیش از حد، تحت فشار بود ...
توی حال دراز کشیده بودم که یهو با وحشت صدام کرد ...
- مهران پاشو ... پاشو مهران مارم نیست ...
گیج و خسته چشم هام رو باز کردم ...
ـ بارت نیست؟ ... بار چیت نیست؟ ...
ـ کری؟ ... میگم مار ... مارم گم شده ...
مثل فنر از جا پریدم ...
ـ یه بار دیگه بگو ... چیت گم شده؟ ...
ـ به کر بودنت ... خنگی هم اضافه شد ... هفته پیش خریده بودمش ...
سریع از جا بلند شدم ...
ـ تو مار خریدی؟ ... مار واقعی؟ ...
ـ آره بابا ... مار واقعی ...
ـ آخه با کدوم عقلت همچین کاری کردی؟ ... نگفتی نیشت میزنه؟ ...
- بابا طرف گفت زهری نیست ... مارش آبیه ...
⬅️ادامه دارد...
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
💠⚡️@Modafeaneharaam
🌺
🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم سلیمانی: سپاه سعی داشته همهی عملی که انجام میدهد عمل او، عمل مقدس باشد.
@Modafeaneharaam
🔴فوری / فردا عید نیست
🔰 ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری:
👈 هلال ماه شوال رؤیت نشد دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۳۰ رمضان المبارک است
🔺️ ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد هلال ماه شوال در غروب روز یکشنبه ۱۱ اردیبهشت رؤیت نشد و فردا دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ مطابق با ۳۰ رمضان المبارک ۱۴۴۳ هجری قمری خواهد بود./ ایسنا
@Modafeaneharaam
❣ #سلام_امام_زمانم❣
سِرّي که فقط خدا از آن آگاه است
مهدی گل بی خزان آل الله است
ای منتظران حضرتش برخيزيد
پيغام دوباره سحر در راه است
❤️الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج❤️
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Modafeaneharaam
امام على عليه السلام:
براى پدر و آموزگارت از جاى خود برخيز ، هر چند فرمان روا باشى
قُم عَن مَجلِسِكَ لِأَبيكَ ومُعَلِّمِكَ وإن كُنتَ أميرا
غرر الحكم حدیث2341
اندیشه ام از تو سبز و آباد شده
از جهل و غم این فکرم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین
غم رفته زجانم و دلم شاد شده
💐 روز معلم و استاد مبارک باد💐
@Modafeaneharaam
🔴باید جایگاه والای سپهبد شهید قاسم سلیمانی را برای همگان ترسیم کنیم
✍نادر طالبزاده در آخرین گفتوگوی خود در تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۰ با میزان، پیرامون جشنواره مردمی فیلم عمار:اگر امروز شاهد چالشهای اقتصادی و برخی فسادها هستیم به خاطر این است که آرمانهای اصلی و اولیه انقلاب اسلامی را به فراموشی سپردهایم.
من معتقد هستم که باید حقایق را مستند بیان کرد به عنوان مثال من در یکی از برنامههای خودم از چندین نفر از درجه داران آمریکایی برای حضور در برنامه دعوت کردم اما برخی افراد از حضور آنان در ایران جلوگیری کردند، اما من معتقد هستم که باید ابعاد و شخصیت سپهبد شهید قاسم سلیمانی را از زبان دشمنان بیان کرد تا بتوان جایگاه این شخصیت بزرگ را برای همگان به خوبی ترسیم کرد.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز سیام ماه رمضان
اللّٰهُمَّ اجْعَلْ صِيامِى فِيهِ بِالشُّكْرِ وَالْقَبُولِ عَلَىٰ مَا تَرْضاهُ وَيَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ، بِحَقِّ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.
خدایا، روزهام را در این ماه، بر پایه آنچه تو و پیامبر آن را میپسندد مورد سپاس و پذیرش قرار ده، درحالیکه فروعش بر اصولش استوار باشد، بهحق سرورمان محمّد و اهلبیت پاکش و سپاس خدای را پروردگار جهانیان.
@Modafeaneharaam
شهدا نماز شبشان #تــــــــــرک نمیشد 💕✨
#شهید_محمودضا_بیضایی و #نـــــمازشب 🕊🌺
🌒 #نیمه_شب را برای درس خوندن به اتاق پذیرایی رفتم دیدم، محمودرضا قبل از من اونجاست، اما #درس نمی خواند ، با اینکه اون موقع ۱۳ سالش بود به سن تکلیف نرسیده بود شبها دیگه هم دیدم بلند شده و نماز شب می خونه
🌸هر شب هم که میگذشت #نمازش #طولانی تر میشد، حتی یک بار نماز شبش حدود دوساعت طول کشید هنوز چهره اش یادمه که نماز شب هاش رو چه قدر با حال میخواند.
💕 #امام_صادق_ع
💠همانا انسان گناهی می کند
و به سبب آن از نماز شب #محروم می شود
سرعت تاثیر #کاربد در آدمی
ازسرعت تاثیر کارد در گوشت بیشتر است
#میزان_الحکمه_ج۴
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا از مادر هم مهربانتره
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 گلایه ای شهدایی
🔸 پول یا جان؟ مسئله این است...؟
#شهید_حسین_مشتاقی
#اردیبهشت_مقاومت
@Modafeaneharaam
•|بھ جمع فرزندان حضرت
زهرا (س) بپیوندید..
-کانالی سرشار از عشق و
محبت الهی و معنوی••🌿
+آشنایی با معصومین|ع|و
پیامبران،مطالب آموزشی
و مطالبی براے
کمک به داشتن یڪ زندگی خوب♥️
https://eitaa.com/joinchat/298713139Cc2d296a3e8
داشتن چشم بصیرت...
🔹 از همه مردم از کوچک و بزرگ میخواهم نهتنها من بلکه خواسته این شهدا است که فقط در راه اسلام جهاد کنند و کمی نیز گذشت داشته باشند و بیایند در این جبههها و با چشمهای خود ببینند که کجا امام زمان حضور دارد و با چشم بصیرت با مسائل روبهرو شوند.
📚 بخشی از وصیتنامه شهید اصغر بیگیریزی
🌷 #مهدویت_و_شهدا
@Modafeaneharaam
🔰 اطلاعنگاشت | خیانتِ سادهلوحانه
👈🏻 مروری بر شکستهای پیدرپی آمریکا بهعنوان مهمترین حامی رژیم اشغالگر قدس
🔻 رهبر انقلاب در سخنرانی روز قدس (۱۴۰۱/۰۲/۰۹) با اشاره به شکستهای پی در پی حاکمیت آمریکا و روند رو به افول آن به عنوان مهمترین حامیِ رژیم صهیونیستی، انتظارِ «تثبیت رژیم غاصب» توسط آمریکاییها را خیانتآمیز و سادهلوحانه توصیف کردند.
🔺 رسانه KHAMENEI.IR مصادیق شکستهای دولت آمریکا و اثرات اعتماد دولتهای عربی به این کشور در قضیهی فلسطین را در این اطلاعنگاشت مرور میکند.
@Modafeaneharaam
ميهمانی كه شب عيد فطر به خانه انسان بيايد، فطریه او بر عهده چه کسی میباشد؟
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شهید مدافع حرمی که حلالیت میخواست
#زندگی_پس_از_زندگی
@Modafeaneharaam