eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.6هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
12.6هزار ویدیو
292 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ وقتے بہ تو سلام مےڪنم وجودم سرشار از امید مےشود. و زندگے،شروع بہ لبخند زدن مےڪند... وقتے بہ تو سلام مےڪنم روزم پر از برڪت مےشود، پر از روزے... وقتے بہ تو سلام مےڪنم جانم لبریز از بوے نسیم و بهار و شادمانے مےشود... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 الهی آمین @Modafeaneharaam
امام على عليه السلام: إذا جَلَستَ إلى‏ عالِمٍ فَكُن عَلى‏ أن تَسمَعَ أحرَصَ مِنكَ عَلى‏ أن تَقولَ، وتَعَلَّم حُسنَ الاِستِماعِ كَما تَعَلَّمُ حُسنَ القَولِ، ولا تَقطَع عَلى‏ أحَدٍ حَديثَهُ هنگامى كه نزد دانشمندى مى‏نشينى، براى شنيدن حريص‏تر از گفتن باش و خوب گوش دادن را مانند خوب گفتن، ياد بگير و سخن كسى را قطع مكن المحاسن جلد1 صفحه364 @Modafeaneharaam
برپا شده است جبهه و سربند دیگری ؛ شد سوریه برایِ تو اروند دیگری ... سردار حاج‌قاسم سلیمانی : بنده مخالف اعزام حسین بودم امّا او با پافشاری و اصرار ، ۴۰ روز بر سرِ قبر شهید یوسف‌الهی چله گرفت و مشغول راز و نیاز شد؛ هنوز نمی دانم که روزِ اعزام وقتی با خنـده به من نگاه ڪرد چی شد تا به آمدن بادپا راضی شدم.. ▫️جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس ▫️شهادت: ۹۴/۰۱/۳۱ بصری‌الحریر @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂شهادت آغاز خوشبختی است؛ خوشبختی ای که پایان ندارد... شهید که بشوی،خوشبخت ابدی میشوی... 🥀فرا رسیدن ششمین سالروز پرگشودن شهدای کربلای خانطومان گرامی باد. 🥀۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🌹هدیه به ارواح طیّبه شهیدان، صلوات. 🍃 "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ" 🍃 @Modafeaneharaam
🚨مداحی سوزناک میثم مطیعی با لباس عجیبش برای شهدای مدافع حرم در حضور رهبر😔 دختر3 ساله ای وسط مراسم میگه بابامو میخوام و گریه های رهبرانقلاب حفظ الله😭😭😭👇 http://eitaa.com/joinchat/551419918Cc6533406d8
🆘 💯 یڪی از نزدیڪان میگوید : آقا احترام زیادی بــه خود میگذارند و ایـن احترام ، جواب سالها صبر و استقامت همسرشان است! معظم له درباره همسرشان می فرماید : «ایشان حتی یک بار هم، از وضع سخت زندگی و هنگامی ڪه در زندان بـه سر میبردم ، گله نکرده اند.» یک روز مـن بر سر سفره ای در کنار رهبر نشسته بودم. ، هنوز نیامده بودند . وقتی ایشان آمدند رهبر ما ، با حالت شوخی و احترام به ایشان فرمودند: .... 😳😱 📛حتما ادامه داستان رو بخونید♨️👇🏼 http://eitaa.com/joinchat/551419918Cc6533406d8
🕊🌺 🍁این دوره آموزشیمون بود، و هوای و شرجی برگزار شد. برخلاف همه ی سختی هایی که گفتم. حاج محسن این کلاس رو طوری که اتفاقا و ترین کلاس برای همه ی افسران بود، در عین حالی که بازدهی رو هم داشت! از بس خودش پر و با انگیزه بود که سختی و تلخی این کلاس رو به شیرینی و لذت تبدیل میکرد... بر خلاف اینکه هیچ وقت به خاطر سختی هاش دلِ خوشی از این آموزش نداشتیم، ولی در کلاس حاج محسن همه از انگیزه و شوق و ذوق بالایی برخوردار بودند و میکردند که زودتر به کلاس برن و به این بهونه بیش تر در کنار این فرشته زمینی باشند. خودش هم که از با آموزش ترین تکاوران تو مبحث مشق عملیات سریع بود. @Modafeaneharaam ۹۵ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌅نيت خوب در راه (عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف) 👌 بسیار شنیدنی از حجت السلام قرائتی @Modafeaneharaam
🌹 با عرض سلام .خاطره در مورد شهید علیرضا بریری از لشکر 25 کربلا و مازندران ما در منطقه خان طومان مستقر بودیم و تازه با این بزرگوار آشنا شده بودم. که درست چند روز بعد دشمن به ما حمله کرد و این مرد در پشت خاکریز آروم و قرار نداشت با تیربار شلیک میکرد و میدوید این طرف با آرپیجی خودم دیدم دوتا تانک دشمن رو زد خلاصه با هرچه دم دستش بود میجنگید اونروز باور بفرمایید با شجاعت ایشون ما پیروز شدیم و دشمن عقب نشینی کرد.✌️ بعد چند روز که فرصتی دست داد از این دلاور که حالا نورانی تر شده بود پرسیدن چرا اینقدر با شوق وذوق میجنگی و آوم و قرار نداری جوابی داد که مو بر تنم سیخ شد گفت :من در موقع جنگ حضرت زینب ..سلام الله علیها.. را میبینم که به من نگاه میکند و لبخند میزند من ابتدا باور نکردم تا اینکه آن روز آمد روز سقوط خانطومان .😔 من با همه ی شلوغی حواسم به علیرضا بود او باز شروع کرد به جنگیدن و چه جانانه میجنگید و صحنه ای را که میدیدم باور نمیکردم ...این شهید بزرگوار وسط معرکه جنگ به پشت سرش نگاه میکرد و لبخندی میزد که اورا آسمانی تر میکرد این نگاه کردنش چند بار تکرار شد و من یقین کردم خود بی بی نظاره گر ایشون هستند من به فراخور کارم خودم را به جایی دیگر رساندم و در این حین مجروح شدم و دیگه چیزی نفهمیدم تا تهران ‌...در بیمارستان خبر شهادت علیرضا و چند تن ار رفقای نازنینم‌ را دادند که گریه میکردم و پزشک فکر میکرد از درد جراحت گریه میکنم او هیچ وقت نفهمید که پاره های تنم در خانطومان جا مانده...💔 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا