🍃🌹 #پـروردڱارا واژه #شهیـــد چیست ...! ڪه روی هر #جوانے میڱذارے این چنین #زیبا میشـود.....❤️ #شهیدعلاء‌حسن‌نجمه🌹 #سالروزشهــادت🕊🕊🕊

😔😔😔 لحظه به خاڪ سپردن #شهید_علاء_حسن_نجمه درساعت پنج عصر دوسال پیش در عدلون #التماس_دعا_رفیقـ🎈 #تراب_الحسین ŸŸ @alaahasannajme 💠

اینم کانال شهید #حسن‌نجمـه ☺️🌹☝️

من #سنی هستم..☝️ از بغض داعش، #زوار #حسین(ع) را #مجانی سوار میکنم.. برسد به دست افرادی که موجب #اختلاف بین سنی و #شیعه می شوند. 💠

چه زیباست زیارت #اربعین به نیابت #شهدا🌷 🌹🕊زائـران #اربـعیـن، یادتان باشد که ستون به ستون را مدیون قـطره قـطره خون شهدانـید🕊🌹 🏴آنـان که به مولایشان #حسین (ع) اقتدا نموده و عاشقانه جان خود را فدا کردند. #هر_زائر_نائب_یک_شهید🌷 #شهید_مرتضی_عبداللهے @modafeaneharaam

✅ ۹ روز تا اربعین 🚩دست مرا بگیر که افتاده ام زمین احوال درهم منِ بیچاره را ببین 🚩حتی تصورش به خدا میکشد مرا جاماندن از زیارت ایام اربعین 😭😭😭😭💔💔💔💔💔

و بعد از قرن‌ها دختران #سه‌ساله پای زائرانی را که در جای پای تو قدم می‌گذارند نوازش می‌کنند... #یارقیه😭😭😭

لحظاتی قبل #کربلا بارش شدید رحمت الهی زیر باران باید رفت ...

🌷 #شهید_حمید_رضا_دایی_تقی 🍃تولد : ۱۳۵۹ - اصفهان 🍂شهادت : ۹۴/۷/۳۰ - حلب سوریه 🍁آرامگاه : اصفهان - گلستان شهدا 🌸خدا را هر زمان و مکان فراموش نکنید. 🌺 #نماز را ترک نکنید تا خدا را گم نکنید و در اصل خودتان را گم نکنید.

#برشی_از_کتاب‌🚩 . 📚بعد از سربازی بیشتر سرگرم کارهای موسسه شهیدکاظمی بود.👍🍃 چندباری هم سعی کرد ما را ببرد موسسه. فرم‌هایش را آورد که پر کنیم و عضو شویم. نشد؛سرگرم درس خواندن بودیم. درس از همه چیز مهم‌تر بود برایمان.📖 وقتی در ((کتاب شهر)) کار می‌کرد گفت:(( یک نمایشگاه زدیم بیاید ببینید.)) رفتیم.🚶 بیشتر کتاب‌ها راجع‌به زندگی شهدا و اهل‌بیت(ع) بود. . ♻می‌گفت:(( اگه کتاب بخونید معرفتتون زیاد می‌شه؛ اون‌وقته که ایمانتون قوی می‌شه.))✔👌 خودش کتاب هنر اهل‌بیت را زیاد می‌خواند. یک کانال هم زده بود توی تلگرام به اسم ((گروه فرهنگی هنری میثاق)). بیشتر از شهدا و مدافعان حرم مطلب می‌فرستاد. روی وسایلش حساس بود. دوست‌داشت همیشه مرتب باشد. مراقب بود کمدش یک وقت‌به هم نریزد. همیشه تاکید می‌کرد که بچه ای سمت آن نرود. بیشتر لباس های رنگ‌روشن می‌پوشید شلوارسفید مثلا. جلوی آینه خیلی می‌ایستاد. دائم یک شانه گرد پلاستیکی به ریشش می‌کشیدو موهایش را شانه می‌زد. همیشه بوی عطر *ورسوز* می‌داد. به خودش می‌رسید و برای خودش ذوق می‌کرد. خنده‌مان می‌گرفت. @modafeaneharaam