4_5789731934959567745.mp3
14.76M
🎤 #حاج_مهدی_رسولی
🎼نبینم یار و یاور نداری 😭
#احساسے و بسیار دلنشیݧ
@modafeaneharaam
هر کاری مى كردن دکترا، سید به هوش نمی اومد. اگر هم می اومد.. یه #یازهرا (س) می گفت؛ دوباره از هوش می رفت😔. کمی آب #زمزم با #تربت به دستم رسیده بود، با هم قاطی کردم مالیدم رو لبای سید.🍃
چشماشو باز کرد وگفت: این چی بود؟ گفتم: #آب... گفت: نه آب نبود، ولی دیگه این کارو نکن..!😔من با مادرم تو کوچه های #مدینه بودیم😭،تازه #راز یازهرا(س) گفتناشو فهمیدم.💔
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌹
@modafeaneharaam
حــرم سیاهپوش آقا امام رضا🏴
🏴ساعت عـاشقـے🏴
همـه رو به حـرم آقـا براے عرض ارادت✋
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.🏴
@modafeaneharaam
شهید-تورجی-1-زنگ-گوشی.mp3
2.69M
در بین اون دیوار و در زهرا صدا میزد پدر
دنبال حیدر میدوید از پهلویش خون میچکید😭
#شهید محمدرضا تورجی زاده 🍃
روضه مادر😔
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
در شهریور 1385دوره افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغ التحصیل شد☺️ و قدم در مسیری گذاشت که تا
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚 #شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـے
به روایت بـــرادر شهید💚
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـر
🍂#قسمت_اول
پتـوهـایـی ڪه بُـرد
وقتی در خرداد سال۱۳۶۹زلزله رودبار و منجیل اتفاق افتاد،#محمودرضا نه سال بیشتر نداشت🙂. با یکی از دوستانش تصمیم گرفته بودندبه زلزله زده ها کمک کنند👌. قرار گذاشته بودند هر کدام چیزی از خانه بردارند و ببرندبه محل جمع اوری کمک ها.🍃
#محمودرضا آن روز آمد خانه و قضیه را گفت. دوتا پتوی آبی نو و استفاده نشده در خانه داشتیم که خواست آنها را ببرد.🙂 قرار شد تا عصر و آمدن پدر صبر کند،اما بعد از آمدن پدر تا شب حرفی از کمک به زلزله زده ها نزد.😐
مدتی گذشت،یک روز خیلی اتفاقی متوجه شدیم که آن دو پتویی که #محمودرضا برای زلزله زده ها نشان کرده بود،در خانه نیست!😱😂
وقتی سراغ پتوها را گرفتیم،#محمودرضا اعتراف کرد که چون زلزله زده ها به کمک احتیاج داشتند☺️و نباید این کمک به تاخیر می افتاد،نتوانستن صبر کنم و پتوها را بی خبر بردم و تحویل دادم.😄❤️
🍂#قسمت_دوم
🍁ڪمـیـل را بـایـد فـهـمـیـد
اوایل دهه 70وقتی تازه به محل آمده بودیم، پنجشنبه شبها یک دستگاه اتوبوس می آمد جلوی مسجد،نمازگزارها را بعداز نماز مغرب و عشا می برد مسجد جامع برای #دعای_کمیل.❤️
راه دوری بود،از این سر شهرتا آن سرشهر. من بیشتر وقت ها بعد از نماز به دلیل اشتغالات درسی به خانه برمی گشتم و کمتر توفیق شرکت پیدا می کردم☹️. اما #محمودرضا هر هفته می رفت☺️👌. یادم هست بار اولی که رفت و بعد از دعا به خانه برگشت،حسابی اشک ریخته بود 😢.گفتم خوب بود؟
گفت ★حیف است آدم این #دعا را بخواند بدون اینکه نداند دارد چه می گوید.😒
توقع این جواب را نداشتم🙁 .سنی نداشت آن موقع. این حرفش از همان شب توی گوشم مانده😔. هروقت نوای #کمیل را می شنوم،همیشه به یاد ##محمودرضا و این جمله اش می افتم.💔
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam