ختم #صلوات به نیت:⏬
#شهید_حمید_قربانی🌹
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@ahmad_mashlab1115
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 0⃣2⃣ #قسمت_بیستم ✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
1⃣2⃣ #قسمت_بیست_ویک
✅اما بعد به سرعت تمام کارهایم درست شد و اعزام شدم.ناگفته نماند که بعد از ماجراهایی که در اتاق عمل برای من پیش آمد کل رفتار و اخلاق من تغییر کرد.
💥دیگر خیلی مراقب بودم تاکسی را نرنجانم .حق الناس و ... دیگر از آن شوخی ها و سرکار گذاشتن ها خبری
نبود. یکی دو شب قبل از عملیات رفقای صمیمی بنده که سالها با هم همکار بودیم دور هم جمع شدیم.
🌴 یکی از آنها گفت شنیدم که شما در اتاق عمل حالتی شبیه به مرگ پیدا کردید.خلاصه خیلی اصرار کرد که تعریف کنم اما قبول نکردم.
چون برای یکی دو نفر خیلی سربسته حرف زده بودم و آنها باور نکردند و به خاطر تصمیم گرفتم دیگر برای کسی حرفی نزنم.
🌾 جواد محمدی، سید یحیی براتی، سجاد مرادی، عبدالمهدی کاظمی، برادر مرتضی زارع و شاهسنایی در کنار هم مرا به یکی از اتاق ها بردند و اصرار کردند که باید تعریف کنی.
من کمی از ماجرا را گفتم، رفقا منقلب شدند..
خصوصاً در مسئله حق الناس و مقام شهادت!
💥چند روز بعد در یکی از عملیاتها حضور داشتم مجروح شدم و افتادم جراحت سطحی بود.
اما درست در تیررس دشمن افتاده بودم هیچ کس نمیتوانست آن نزدیک شود.
🌴شهادتین این را گفتم. منتظر بودم با یک گلوله از سوی تک تیرانداز تکفیری به شهادت برسم.
در این شرایط بحرانی جواد محمدی و مهدی کاظمی خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند.
🦋آنها سریع من را به سنگر منتقل کردند. ناراحت شدم و گفتم: برای چه این کار را کردید ممکن بود همه ما را بزنند!
جواد گفت: تو باید بمانی و بگویی در آن سوی هستی چه دیدی ...
💥چند روز بعد بازی نفت در جلسه از من خواستند که از برزخ بگویم. نگاهی به چهره تک تک آنها کردم و گفتم چند نفر از شما فردا شهید می شوید...
🥀سکوت عجیبی در جلسه حاکم شد. با نگاههای خود التماس میکردم که سکوت نکنم. من تمام آنچه را دیده بودم را گفتم.
از طرفی برای خودم نگران بودم نکند من در جمع اینها نباشم اما نه ان شالله که هستم.
🌾جواد با اصرار از من سوال میکرد و من جواب میدادم.
در آخر گفت: چه چیزی بیشتر از همه آن طرف به درد ما میخورد؟
گفتم بعد از اهمیت به نماز و نیت الهی و خالصانه، هرچه می توانید برای خدا و بندگان خدا کار کنید..
🍀روز بعد یادم هست که یکی از مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسائل نظامی اظهارنظری کرده بود که برای غربیها خوراک خوبی ایجاد شد...
خیلی از رزمندگان مدافع حرم از این صحبت ناراحت بودند.
🌷جواد محمدی همان مسئول را به من نشان داد و گفت: میبینی پس فردا همین مسئولی که اینطور خون بچه ها را پایمال میکند از دنیا میرود و میگویند شهید شد!!
🍃خیلی آرام گفتم: آقا جواد!من مرگ این آقا را دیدم..در همین سالها طوری از دنیا میرود که هیچ کاری نمیتوانند برایش انجام دهند!!
حتی نحوه مرگش هم نشان خواهد داد که از راه و رسم امام و شهدا فاصله داشته...
🍂چند روز بعد آماده عملیات شدیم جیره جنگی را گرفتیم و تجهیزات را بستیم.
خودم را حسابی برای شهادت آماده کردم.
آرپیجی برداشتم و در کنار رفقایی که مطمئن بودم شهید میشوند قرار گرفتم.
گفتم اگر پیش اینها باشم بهتره احتمالا با تمام این افراد همگی با هم شهید میشویم.
🌸جواد محمدی خودش را به من رساند و پیش من آمد و گفت داریم میریم برای عملیات و خیلی حساسیت منطقه بالاست.
او میخواست من را از همراهی با نیروها منصرف کند . گفتم چند نفر از این بچهها به زودی شهید میشوند
🌿از جمله بیشتر دوستانی که با هم بودیم میخواهم با آنها باشم بلکه به خاطر آنها باید هم توفیق داشته باشیم.
هنوز چند قدمی نرفته بودیم که جواد محمدی با موتور جلو آمد و مرا صدا کرد! خیلی جدی گفت سوار شو باید از یک طرف دیگر خطشکن محور باشی...
ادامه دارد...
🍃🌹🍃🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
بھ همھ ڪسایے ڪھ شبشون جورے گذشت
ڪھ انگار زمین روے قلبشون سنگینے میڪرد
صبح بخیر میگم🌱🤍
#مادر_شهید_محمد_غفاری
#محل_شهادت
@Modafeaneharaam
▪️محمد از وقتی که بچه بود عاشق اهل بیت بود.محرم که میشد هیچ شبی نبود به هیئت نرود و گهواره علی اصغر را روی شانه هایش نگیرد. محمد غلام نژاد انقدر ب شهید منتظرالقائم علاقه داشت ک یکسال قبل شهادتش در قله جاسوسان ،فاملیش را به منتظرالقائم تغییر داد.
روحش شاد
#عند_ربهم_یرزقون
💬اقازاده ایرونی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع آخر فرزندان شهدا با سردار دلها💔
@Modafeaneharaam
... حرم حضرت سکینه (ع) رو خراب کردن...
حسن تا این را گفت، دل زن فرو ریخت! پرسید: «مگه میشه همچین چیزی؟»
◾️وقتی کسی کافر باشه براش فرقی نمیکنه.
حسن با گریه ادامه داد: «بیوجدانها میخواستن نبش قبر کنن و جسد رو بردارن که شیعهها میریزن و اجازه نمیدن» و در میان هقهقهایش ادامه داد: «خیلی کشتار شده بوده... یعنی من باید اینجا باشم و این اتفاقا بیفته؟ شاید برم!»
🔅مادر حس کرد حسن خیلی وقت پیش همه دلبستگیاش را رها کرده است. قبلاً یک ماشین، یک موتور تریلر و دو تا اسلحه شکاری داشت که همیشه میگفت: «این موتور و اسلحهها باید بمونه برای نوههام». اما وقتی ماشین، موتور و یکی از سلاحهایش را فروخت، زن هم فهمید که باید از حسن دل بکند.
🌺 پیکر پاک حسن هم زمان با سالروز وفات حضرت زینب (س) در مشهد تشییع و در خواجه ربیع به خاک سپرده شد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شرط عجیب خواهر مدافع حرم در مراسم خواستگاری
خواهرش گفت به عروس خانم بگو وضو داشته باشد، جوابم «نه» بود با این حرف بیشتر کفری شدم!😑
@Modafeaneharaam
🍃🌺🌸🌺🍃
#قرار_جمعهها ✨
یڪ دور تسبیـح
#صلوات💙
به نیت
سـلامتـی و ظهـور #حضـرت_مهــدی عجل الله تعالی فرجه الشریف🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خبر_فوری
#اختصاصی
🕊کشف پیکرهای مطهر ۳ شهید دوران دفاع مقدس در منطقه چنگوله_ ۲۰ شهریور۹۹
🌷۳۱ سال از پایان دفاع مقدس گذشت اما بچه های تفحص شهدا هنوز پاره های تن ملت را از زیر خروارها خاک جستجو می کنند ...
روز گذشته ۳ شهید دوران دفاع مقدس رخ نشان دادند...
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@Modafeaneharaam
🍃پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :خداى عز و جل در روز رستاخیز مى فرماید : «همسایگان من کجایند❓» . فرشتگان مى گویند : چه کسانى را سِزد که همسایه تو باشند❗️مى فرماید : « آبادگـران مسجـدم »
باسلام خدمت اعضای محترم کانال
مطلع شدیم مسجدی در یکی از مناطق بنام امام غریبمون امام محمد باقر (ع) نیمه کاره مونده 😔
همون طور که میدونید امسال بخاطر شیوع #کرونا خیلی از نذری ها برگزار نمیشه.
یه یا علی بگیم امسال رزق معنویمون تکمیل این مسجد باشه انشاءلله🌹
عزیزانی که تمایل دارند نذر خود را به صورت نقدی برای ساخت این مسجد اهدا کنند میتوانند به این شماره واریز کنند
👇👇👇
6037-6919-8007-9966
بنام اقای قدردان و اکبری
در ضمن عزیزانی که تمایل به دیدن عکس ها و مستندات بیشتری از مسجد امام محمد باقر(ع) دارند به این ایدی مراجعه کنند👇
@Modafeaneharaam_ad
انشاءلله همت کنید تا اخر محرم هزینه ساخت مسجد تکمیل بشه.
اجرتون با سه سالهی ارباب💔
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ #شهید_حمید_قربانی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل
جمع کل صلوات:
326/458/786🌹
انشالله همگی حاجت روا بشید❤
التماس دعا
ختم #صلوات به نیت:⏬
#شهید_مهدی_محمدی🌹
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@ahmad_mashlab1115
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 1⃣2⃣ #قسمت_بیست_ویک ✅اما بعد به سرعت تمام کارهایم درست شد و اعزام شدم.ناگفته ن
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
2⃣2⃣ #قسمت_بیست_ودو
♻️خوشحال سوار موتور جواد شدم.
رفتیم تا به یک تپه رسیدیم.
به من گفت پیاده شو زود باش.
بعد داد زد: سید یحیی، بیا
سید یحیی خودش را رساند و سوار شد من به جواد گفتم: اینجا کجاست خط کجاست نیروها کجایند؟
🍃جواد گفت: این آر پی جی را بگیر و برو بالای تپه آنجا بچه ها تو را توجیه میکنند.
رفتم بالای تپه و جواد با موتور برگشت.
منطقه خیلی آرام بود. تعجب کردند، از چند نفری پرسیدم: باید چیکار کنیم خط دشمن کجاست❓
🌺گفتند:بشین اینجا خط پدافندی است فقط باید مراقب حرکات دشمن باشیم..
تازه فهمیدم که جواد محمدی چیکار کرده!
روز بعد که عملیات تمام شد جواد را دیدم گفتم: خدا بگم چیکارت بکنه برای چی منو بردی پشت خط⁉️
🌾لبخند زد و گفت: فعلاً نباید شهید بشی.باید برای مردم بگویی چه خبر است. مردم معاد را فراموش کردند. به همین خاطر جایی بردمت که دور باشی.
خلاصه سجاد مرادی و سید یحیی براتی اولین شهدا بودند..
مدتی بعد مرتضی زاده، شاه سنایی و عبدالمهدی هم...
🍀در طی مدت کوتاهی تمام رفقای ما پر کشیدند رفتند، درست همانطور که قبلاً دیده بودم.
جواد هم بعدها به آنها ملحق شد.
بچه های اصفهان را به ایران منتقل کردند.من هم با دست خالی میان مدافعان حرم برگشته باحسرتی که هنوز اعماق وجودم را آزار میداد..
🥀مدتی حال و روز من خیلی خراب بود بارها تا نزدیکی شهادت میرفتم اما شهید نمیشدم...
به من گفته بودند هر نگاه حرام حداقل ۶ ماه شهادت آن را برای آنها که عاشق شهادت هستند عقب میاندازد...
🍂روزی که عازم سوریه بودم این پرواز با پرواز آنتالیا همزمان بود.
دختران جوان با لباسهایی بسیار زننده در مقابلم قرار گرفتند و من ناخواسته به آنها نگاهم افتاد.
بلند شدم و جای خود را تغییر دادم. هرچی میخواستم حواس خودم را پرت کنم نمی شد،
اما دوستان من در جایی قرار گرفتند که هیچ نامحرمی در کنارشان نباشد.
🌼 دختران دوباره در مقابلم قرار گرفتند... هر چه بود ایمان و اعتقاد من آزمایش شد.
گویی شیطان و یارانش آمده بودند تا به من ثابت کنند هنوز آماده نیستی.
با اینکه در مقابل عشوههای آنها هیچ حرف و عکسالعملی نداشته ام متاسفانه در این آزمون قبول نشدم.
💥در میان دوستانی که با هم در سوریه بودیم چند نفر دیگر را میشناختم ان ها را نیز جزو شهدا دیده بودم میدانستم که آنها نیز شهید خواهند شد..
یکی از آنها علی خادم بود پسر ساده و دوست داشتنی سپاه، آرام بود و بااخلاص...
🍃 همیشه جایی مینشست تا نگاهش آلوده به نگاه حرام نشود.
در جریان شهادت رفقای ما علی مجروح شد با من به ایران برگشت و با خودم فکر کردم که علی به زودی شهید میشود اما چگونه ❓
🌿یکی از رفقای ما که او هم در جمع شهدا دیده بودم اسماعیل کرمی بود در ایران بود.
حتی در جمع مدافعان حرم هم حضور نداشت اما من او را در جمع شهدا دیده بودم...
شهدایی که بدون حساب و کتاب راهی بهشت می شدند..!
ادامه دارد...
🍃🌹🍃🌹
@Modafeaneharaam
🍃خانطومان چند روز بود برای پانسمان زخم پهلوش پیش ما میاومد، بهش میگفتیم برات کاور دارم درست سایز تنت،گرم و نرم، میخندید و اکثر اوقات از دستم درمیرفت خدا میدونست که با دیدنش چه انرژی ما میگرفتیم😁
🍃تو این گیرودار چشمم خورد به انگشتر دستش، گفتم: مومن تو که میخوای کورنت نوش جان کنی لااقل انگشتر و بده، راضی نمیشد. میگفت: نمیشه.🙄
🍃تو اون مدتی که تا قبل از مرخصی آمدنش همش راجع به انگشترش حرف میزدم، از شهادت و انگشتر و سیدابراهیم، یه روز اومد، بدون اینکه من بهش بگم، گفت: داداش انگشتر مال تو، فکر کردم تو معذوریت قرار گرفته گفتم:نمیخواد، گفت: نه جان تو، از دستش درآورد و انگشتم کرد بقیه بچهها کر کشیدن فضا عوض شد.😄
🍃من انگشتر فیروزهای که از مشهد گرفته بودم و متبرک به حرمهای مختلف شده بود و تقدیمش کردم، بعد ازاینکه رسید ایران بهش تماس میگرفتم و احوال پرسی، یه روز گفت: انگشتری که به من دادی و دادم به کسی، اصلا بهم برنخورد چون به هیچ چیز دلبسته نبود، فلسفه مقاومتش برای ندادن انگشتر به خاطر این بود که انگشتر و از حاج قاسم سلیمانی زمان آزاد سازی خان طومان گرفته بود.💔
🎙راوی: همرزم شهید
🌹به مناسبت شهادت #شهید_مدافع_حرم_مرتضی_عطایی
@Modafeaneharaam
▫️انالله و اناالیه راجعون
🔹مادر شهید محمدصادق غفاریان دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
🔹پدر شهید مفقودالاثر علیرضا خطیبی نیا پس از سالها چشم انتظاری، چشم از جهان فرو بست.
🔹مادر شهید جاویدالاثر محمد خدابخش پس از سالها چشمانتظاری، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
🥀شادی روحشان صلوات🥀
@Modafeaneharaam
📚یک جرعه کتاب
📿آخرین نماز
عباس به ما نشان داد که شهدای ما آدمهایی معمولی با ویژگیهای خاص بودهاند. ما تا پیش از شهادت عباس فکر میکردیم جنس آسمانی شهدا، دستنیافتنی است. تقصیری نداشتیم. از شهدا یک سری کلیپ دیده بودیم و تعدادی خاطره خوانده بودیم؛ همین! اما با عباس زندگی کردیم. دیدیم که شهادت چگونه به او میآمد.
عباس یک انسان معمولی بود؛ اما ارتباط ویژهاش با خدا، او را از دیگران متمایز میکرد. [اولین بند دستورالعمل عبادی عباس، نماز اول وقت بود.] نماز آخرش را هرگز از یاد نمیبرم. نماز ظهر را در تیررس دشمن اقامه کرد؛ مثل یاران [امام] حسین (علیهالسلام). حتی در این شرایط هم آرام بود و این موقعیت خطرناک از کیفیت نمازش کم نمیکرد. نمیدانستیم در این نماز آخر میان عباس و خدا چه گذشته است که پای عباس ساعتی بعد به پلهٔ کمال رسید. ساعتی بعد از این نماز بود که دو موشک تاو ضد تانک هدایتشونده، مأمور شدند تا عباس را به سوی بهشت هدایت کنند.
✍به نقل از امیر قرالو، همرزم شهید
🔖بریدهای از کتاب «آخرین نماز در حلب»؛ زندگینامه شهید مدافع حرم «عباس دانشگر» (صفحه 50 ، با اندکی تصرف)
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ذکری که خواندن آن حاجت شما رو برآورده میکند
🎙حجت الاسلام و المسلمین پناهیان
@Modafeaneharaam
#دوستان_بهشتی
#شهیدامنیت_مجتبی_بابائی_زاده
شهید مجتبی بابایی زاده علاقه زیادی به همرزمانش داشت اما در این میان علاقه او به شهید روح الله نوزاد از جنس دیگری بود.
شهید روح الله نوزاد در حادثه تروریستی گروهک ریگی در منطقه پیشین سیستان و بلوچستان به همراه سردار شهید نورعلی شوشتری به شهادت می رسد و این شهادت او، مجتبی را بیقرار می کند.
مجتبی در تبریز برای تشییع پیکر روح الله نوزاد شرکت و همانجا یک سخنرانی حماسی ارائه کرد و همین باعث شد که دوستانش به او گفتند: مجتبی! ما هم شهید شدیم باید بیایی و همچنین سخنرانیای برای ما هم انجام بدهی که مجتبی در پاسخ به آنها گفته بود که من به شما ثابت میکنم که قبل از همه شما شهید میشوم.
@Modafeaneharaam