مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_سـییکـم
انـدیشه جـهـانے
از#شیعیان_مستضعف یکی ازکشورهای منطقه برای آموزش پیش اوآمده بودندتوی محل کارش گفته بود بابت ساعت هایی که به آنهاآموزش می دهد#حق_التدریس به حقوقش $اضافه نکنند.☝️
آموزش آنهارا#وظیفه می دانست یکی از#همسنگرهایش می گفت با اینکه بعضی ازاین مهمان هاگاهی موازین مارارعایت نمی کردند#محمودرضابا رافت ومحبت با آنها برخوردمی کرد👌☺️
یک باریکی ازآنهاازعینک آفتابی #محمودرضاخوشش
آمدوگفت بده به من با اینکه قیمت زیادی داشت #محمودرضا بلافاصله آن عینک راازروی چشم هایش برداشت وبه اوتقدیم کرد🕶 من اعتراض کردم که چرا این قدریه اینها بها می دهی گفت ماباید طوری با اینهابرخوردکنیم که به #جمهوری_اسلامی علاقه مند شوند.❤️
🍂#قسمت_ســیدوم
در خدمت مستضعفان
میدان انقلاب،سر خیابان کارگر با هم قرار داشتیم.یک #پرایدسفید رنگ داشت که آن روز با همان آمد.🚶
سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر.همیشه می نشستم توی ماشین و بعد روبوسی می کردیم😘😘.آن روز،موقع #روبوسی دیدم #چشم هایش_سرخ است 👁👁و سر و ریشش پر از خاک.از زور خواب به سختی حرف می زد.حتی #کلمات را #اشتباه ادا می کرد.😳
مرتب دستش را می کشید روی سرش.به زور #چشم هایش را باز نگه داشته بود.گفتم چرا این طوری هستی؟گفت #سه #چهار روز است درست #نخوابیده ام 😴و خانه هم نرفته ام.
گفتم:بیابان بودی؟گفت آره.می دانستم دوره آموزشی برگزار کرده است.گفتم خب این طوری درست نیست.
#زن و بچه هم حق و حقوقی دارند،چرا خانه نرفته ای؟گفت بعضی از اینهایی که مهمان ما هستند #(منظورش نیروهای مقاومت بود) #خیلی_مستضعف اند.😔
طرف #کاپشنش را فروخته آمده.چطور اینها را #ول کنم بروم توی #خانه_بخوابم؟
#ادامه_دارد
@modafeaneharaam
خواستگاری اومد گفت:
من #چهار تا #زن دارم
اول با #سپاه ازدواج کردم
بعدبا #جبهه
بعدبا #شهادت
آخرش با #تو
#همسرشهید_مهدیزینالدین
@Modafeaneharaam