مدافعان حرم 🇮🇷
به نام خدا #بدون_تو_هرگز قسمت 5⃣7⃣ 💫 عشق یا هوس مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ...
به نام خدا
#بدون_تو_هرگز
قسمت 6⃣7⃣
💫پاسخ یک نذر
اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد ... و من به تک تک اونها گوش کردم ... و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم... وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد ...
- هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه ... اما حقیقتا خوشحالم ... بعد از چهار سال و نیم تلاش ... بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید ...
از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ... ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم ... از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود ... و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی ... و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن ...
برگشتم خونه ... و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم ... بی حال و بی رمق ... همون طوری ولا شدم روی تخت ...
- کجایی بابا؟ ... حالا چه کار کنم؟ ... چه جوابی بدم؟ ... با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ ... الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم ... بیایی و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی ...
بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم ...
چهل روز نذر کردم ... اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم ... گفتم هر چه بادا باد ... امرم رو به خدا می سپارم ...
اما هر چه می گذشت ... محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت ... تا جایی که ترسیدم ...
- خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ ...
روز چهلم از راه رسید ... تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم ... و بخوام برام استخاره کنن ... قبل از فشار دادن دکمه ها ... نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم ...
- خدایا! ... اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه ... فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام ... من، مطیع امر توام ...
و دکمه روی تلفن رو فشار دادم ...
" همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم ... بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم ... تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ... ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن ... هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم ... و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی "
سوره شوری ... آیه 52
و این ... پاسخ نذر 40 روزه من بود ...
#ادامه_دارد...
@Modafeaneharaam
👌ایول به مامان باباهای خوش ذوقی که به جای اینکه برن دفتر با جلد پرنسسی یا مرد عنکبوتی و این چیزا بخرن؛ عکس بچه های گلشونو روی دفتر و برچسب چاپ میکنن👏👏😍😍
برچسب نام با عکس بچه شما❤️🔥👌
❣دیگه این روزا با چاپ عکس اختصاصی روی لوازم التحریر دلبندتون، وسیله ها شون گم نمیشه 😌
🔅چاپ #برنامه_هفتگی و #برچسب_کتاب و #مداد با عکس و نام دانش آموز😉❤️
🟧 سفارش از این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/541131085C4f4334d91f
🔔
•°
📌شهدا خیلی ها را صدا میزنند😇
ولی فقط عده ای میشنوند:)
و دعوت شهدا را لبیک میگویند.✌️🏻
🔴اگه رفیق شهید نداری بیا اینجا مطمئن باش شهدا دعوتتون کردن↯
🌸چله شهدایی جدیدبزودی👇
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
رفاقت با شهدا
رفاقت زمین با آسمان است🌎☁️
رفیقشان ڪه شدی دستگیرت میشوند.🤝
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
#یا_حسینــــــــــ♥️ ..... (ع)
روزی که با
سلامِ تو آغاز می شود
تا شب
حسینی است تمام دقایقش
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله 【ع】
@Modafeaneharaam
کودکان را
بخاطر آنکه
دعوا کردن آنها
همراه با کینه نیست
دوست دارم...
پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ️حاج قاسم سلیمانی: اولین موضوعی که اثرگذار بود در جبهه، فضای مدیریتی جنگ بود...
🔹من فضای مدیریتی جنگ را که میگویم، ذهن شما به سمت من و برادرانی که باقی مانده اند نرود
🔹ذهنتان متوجه همت، خرازی، کاظمی. و متوسلیان بشود
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
کسی اورا نمی شناخت.
جایش همیشه در حاشیه بود به انتخاب خودش.
فرمانده مهمی در سوریه که جایش در کنار کادر تصویر سردار سلیمانی بود.
اون قطعه کوتاهی که اصغر پاشاپور جلوی ماشین فرمانده اش یعنی حاج قاسم راهم میگیرد و میگويد نمیذارم جلوتر برین، چون جلو خطرناکه و سردار به او میگوید اصغر مرا از دوتا گلوله میترسانی را خیلی ها در تلویزیون دیدند.
بعداز اینکه آزادسازی وسیعی در منطقه به فرماندهی او صورت گرفت ، حاج قاسم به او گفت اصغر سر تو بریده خواهد شد.
قرار بود شبی که حاج قاسم شهید شد، همراهش باشد اما در آخرين لحظات سفرش به عراق لغو میشود . ولی او از دوری فرمانده اش تاب نمیآورد و مدت کوتاهی بعد به شهادت میرسد.
شهید بردستان مادر و خواهر در حرم امام رضا طواف داده میشود و خواهر به پیکر دست می زند و میفهمد پیکر گلگون برادرش سر ندارد!
و داغی همیشگی بر دل مادر .......
#شهید #اصغر_پاشاپور 🕊
تاریخ تولد : ۳۱ شهریور ۱۳۵۶
تاریخ شهادت : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸.حلب سوریه
مزار شهید : بهشت زهرا، قطعه ۴۰
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 قسام سخنان یکی دیگر از اسرای کشته شده را پخش کرد
🔹گردانهای قسام فایل تصویری سخنان "هرش گولدنبرگ بولن" اسیر آمریکایی اسرائیلی در غزه که اخیراً همراه با ۵ اسیر دیگر کشته شد، را منتشر کرد.
🔹او در این فایل ویدیویی قبل از کشته شدنش از بایدن، آنتونی بلینکن و همه هموطنانش میخواهد همه تلاش خود را برای توقف جنگ در غزه، پایان دادن به این حملات دیوانهوار و بازگرداندن فوری او به میان خانوادهاش انجام دهند.
🔹او میگوید رژیم صهیونیستی بیوقفه در حال بمباران او است.این اسیر قبل از کشته شدن از اسرائیلیها خواسته به تظاهرات ادامه دهند و لحظهای متوقف نشوند.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
...🪴
💠آن روز صبح حبیب نورانیتر از همیشه شده بود. گفت: آقای رودکی روایتی برات بگم؟
گفتم: بفرما!
گفت: شیخ شوشتری (ره) فرمود امام حسین(ع) دو خون داشت. یکی خونی که از سر مبارک آمد و به سمت محاسن شریفش رفت و حضرت آن را در دست جمع کرد و به آسمان پاشید و دیگری خوندل امام از مردم آن روزگار.
ادامه داد: ما نباید دل امام خمینی (ره) را خون کنیم، ما باید مطیع ایشان باشیم و اطاعت بکنیم، تا این عَلم اسلام ناب را که امام برافراشته است، برافراشته بماند.
💠در همین حین خبر دادند که عراق روی تپه 175 پاتک کرده است. با تعدادی از بچهها آماده رفتن شدیم. حبیب هم پای ماندن نداشت و با ما راهی شد. پایین تپه، دست در جیبش کرد و هرچه در جیبهایش بود را درآورد و به من داد.
یک قرآن جیبی کوچک، یک انگشتر و کلید منزلشان، بعد پیراهنش را هم در آورد با زیر پوش به سمت تپه دوید.
ساعتی بعد خبر شهادتش و ماندن پیکرش را به من دادند. وقتی جنازه حبیب ماند، با خودم گفتم چرا هر چه داشت را به من داد و با جیبهای خالی از هر نشانهای رفت!
#شهید_حبیب_روزیطلب
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زهرا رحیمی: مدالم را به شهدای غزه تقدیم میکنم
🔹زهرا رحیمی اعجوبه پاراتکواندو جهان در ۱۵ سالگی که توانسته بود مدال طلا را در پاراتکواندو کسب کند، مدال خود را به شهدای غزه تقدیم کرد.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
محافظ حاج قاسمــــ🕊️
شهید رضا خُرمی🌷
*🌷همسر شهید← سری اول که رضا به سوریه رفت، اطلاعی نداشتم🥀و فقط میدانستم مدتی را در مأموریت است.🕊️یک سال بعد متوجه شدم که رضا مربی موتور سواری و تیراندازی💥و در تیم حفاظتی سردار قاسم سلیمانی است 🌙هیچوقت مانع اعزامش نشدم و فقط میگفتم: «مراقب خودت باش!»💫همسرم همیشه میگفت هنگامی که به منطقه میروند حاجقاسم به آنها اجازه نمیدهد که جلودار باشند و خودش جلوتر از همه راه میرود.💫 محافظ بودنش را هم ابتدا خودمان فهمیدیم؛ یکی از اقوام همسرم را پشت سر شهید قاسم سلیمانی در فیلمی از ایشان دیده بود.🍃پس از شهادت متوجه شدم که درجه ایشان سرهنگ است.💫زندگی را سخت نمیگرفت و با اخلاق بود. دل رئوفی داشت اگر مریض میشدم مینشست برایم گریه میکرد،🥀دو دختر و یک پسر از همسرم به یادگار مانده🌱رضا به همراه چندین نفر در منطقه خلسه در ساختمانی مستقر بودند که ساختمان توسط تروریستهای تکفیری شناسایی شده بود🥀داعشیها خودرویی حامل ۲ تن مواد منفجره را در نزدیکی ساختمان منفجر کردند💥 و رضا به همراه مرتضی مسیبزاده و قدرتالله عبدیان به شهادت رسیدند.*🕊️🕋
#شهید_رضا_خرمی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دریادار تنگسیری در بازدید از جزایر نازعات: رهبر انقلاب در امور جزایر نازعات به ما دستور ویژه دادهاند
فرمانده نیروی دریاییِ سپاه: بارها تأکید کردهایم که پیام ما به همسایگان و کشورهای مسلمان، دوستی و برادری و وحدت است وحضور دشمنان و بیگانگان در این منطقه تنها برای تفرقه و فتنه است.
جزایر نازعات از مناطق مهم مأموریتی و در محدودهٔ منطقهٔ پنجم دریاییِ امام محمدباقر(علیهالسلام) است و تأکید فرمانده معظم کل قوا توجه به آمادگیِ رزمندگان مستقر در جزایر نازعات است.
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
✍ #برگی_از_خاطرات
به غیر از سوریه سال 93 به عراق هم رفت و آنجا هم حضور مستشاری داشت. استعداد عالی و هوش و شجاعت مثال زدنی داشت. در کار پروازی حرف نداشت تخصصش جنگ شهری و رهایی گروگان و اغتشاشات شهری بود. شجاعتش خیلی بالا بود. ابتکار عملش واقعا عالی بود.
هوش خیلی بالایی داشت. آنقدر که بعد از چند جلسه کلاس درس را خوب یاد میگرفت و استاد به عنوان کمک مربی و استاد از او استفاده میکرد. اگر جایی مسئولیتی به عهده میگرفت اینطور نبود که فقط بایستد و دستور دهد. خودش پا به پای نیروهایش کار میکرد. اهل رئیس بازی درآوردن نبود. وقتی وارد مجموعه میشدید و کسی را نمیشناختید، متوجه نمیشدید که رئیس کیست و مرئوس کیست!! آنقدرکه متواضعانه رفتار میکرد در عین حال یک غرور سازندهای هم در کارش داشت.
🖋 راوی؛ هم رزم شهید
🌹 #شهید_خلیل_تختی_نژاد
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #یادمان_اربعین
✍ پخت نان در #موکب شبکه جهانی بیت العباس علیه السلام جهت توزیع بین مواکب و پذیرایی از زوار اربعین حسینی
🏴 خدمه لزوار الحسین شرف لنا 🏴
#اربعین
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
با سلام خدمت اعضای محترم کانال مدافعان حرم 💠تشکر می کنیم از بزرگوارنی که در کار خیر پیش قدم بوده و
با سلام خدمت اعضای محترم کانال مدافعان حرم
💠تشکر می کنیم از بزرگوارنی که در کار خیر پیش قدم بوده و برای تهیه ی اقلام مورد نیاز دانش آموزان محروم ، با کمک های نقدی خود ، به ما یاری رساندند.🍀
⭕️ضمن قدردانی از این ارجمندان، به اطلاع عزیزان میرسانیم که هرچقدر تمایل دارید (حتی به مقدار اندک)، برای تهیه لوازم التحریر با خادمین کانال همراه شوید.🌹
همچنین یادآور میشویم تصاویر مانند سال گذشته در کانال بارگذاری خواهد شد.
5859_8312_1418_3062
نازنین فلاح_بانک تجارت
برای خشنودی آقا صاحب الزمان عج صلوات🌹
@Modafeaneharaam
به روایت #همسر شهید #رضا_رستمی مقدم:
🔶️حاج "رضا" کسی بود که نماز شبش را ترک نمی کرد من با اینکه 28 سال با وی زندگی کردم ندیدم که رضا یک بار #نماز_جمعه اش را ترک بکند و شب های پنجشنبه تا صبح بیدار بود و سر سجاده می نشست و به دعا و ذکر خدا مشغول بود. همیشه #غسل_جمعه را به جا می آورد...
حضور مستمر در #مسجد داشت و موذن مسجد بود، او یک #ولایتمدار با تمام معنا بود.
🔶️همسر من برای حضرت #امام_خمینی و
#امام_خامنه_ای سینه چاک بود.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عنوان افتخارآمیز برای خودم را «خادمالرضا(ع)» میدانم.
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
به نام خدا #بدون_تو_هرگز قسمت 6⃣7⃣ 💫پاسخ یک نذر اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد
به نام خدا
#بدون_تو_هرگز
قسمت 7⃣7⃣
💫مبارکه ان شاالله
تلفن رو قطع کردم ... و از شدت شادی رفتم سجده ... خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه ...
اما در اوج شادی ... یهو دلم گرفت ...
گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ... ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد ...
وقتی مریم عروس شد ... و با چشم های پر اشک گفت ... با اجازه پدرم ... بله ...
هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد ... هر دومون گریه کردیم ... از داغ سکوت پدر ...
از اون به بعد ... هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها ... روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم ...
- بابا کی برمی گردی؟ ... توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره ... تو که نیستی تا دستم رو بگیری ... تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم ... حداقل قبل عروسیم برگرد ... حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک ... هیچی نمی خوام ... فقط برگرد...
گوشی توی دستم ... ساعت ها، فقط گریه می کردم ...
بالاخره زنگ زدم ... بعد از سلام و احوال پرسی ... ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم ... اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت ... اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم ... حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه ...
بالاخره سکوت رو شکست ...
- زمانی که علی شهید شد و تو ... تب سنگینی کردی ... من سپردمت به علی ... همه چیزت رو ... تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی ...
بغض دوباره راه گلوش رو بست ...
- حدود 10 شب پیش ... علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد ... گفت به زینبم بگو ... من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم ... توکل بر خدا ... مبارکه ...
گریه امان هر دومون رو برید ...
- زینبم ... نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست ... جواب همونه که پدرت گفت ... مبارکه ان شاء الله ...
دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم... اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... تمام پهنای صورتم اشک بود ...
همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم ... فکر کنم ... من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت ... عروس و داماد ... هر دو گریه می کردن ...
توی اولین فرصت، اومدیم ایران ... پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن ... مراسم ساده ای که ماه عسلش ... سفر 10 روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود ...
هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه ... توی فکه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگ پدرم رو به خودش می گرفت ...
پی نوشت : خانم دکتر سیده حسینی هم اکنون در انگلستان زندگی می کند و تا کنون هفده نفر را به دین مبین اسلام دعوت کرده اند. هفده نفر از طریق ایشون به لطف خدا مسلمان شده اند.
#پایان
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اظهارات تکان دهنده و خبیثانه کارشناس اسرائیلی که باعث واکنش شدید رسانهها شد!
"اگر شما به من دکمهای بدهید که با فشار آن تمام غزه و هر موجود زندهای در آنجا را محو کنم و دیگر کسی فردای آن روز آنجا زنده نماند، بیدرنگ آن را فشار خواهم داد!"
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
💯ماجرای عجیب شهیدی که هر روز به مادرش کمک میکنه!!!
🔹مادر شهید میگه هر روز هر جا میرم با منه😧
خرید میرم با منه...
میخابم با منه‼️
مادر شهید میگه تا اینکه روز تولدش کیک سفارش دادم...🥰
دستم درد میکرد خواهرش گفت من میرم میگیرم😇
گفتم نه باید خودم برم...
ماشین گرفتم رفتم شیرینی فروشی که یهو دیدم...😨
ادامه این داستان عجیب و واقعی🌷👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
بی ظرفیت و بدون ظرفیم همه
کبکیم و به سر درون برفیم همه
پیش تو که زیر و رو نباید بکشیم
در واژه ی "انتظار" حرفیم همه
#امام_زمان
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
@Modafeaneharaam