#عاقبتتان_بخیر
مانند سایه از سرم ای تاج سر، مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر، مرو
تنها نه این که خواهر تو، مادر توام
از رفتنت به خاطر من درگُذر، مرو
از کودکی برای تو بودم سپر، حسین
میدان جنگ میروی و بی سپر، مرو
حالا که میروی کمی آهسته تر برو
آتش به جان مزن تو از این بیشتر، مرو
طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود
بیچاره میکند همه را بی خبر، مرو
لبها دو چوب خشک شده میخورد به هم
اینگونه از مقابل چشمان تر، مرو
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
ای از تمام اهل حرم تشنه تر، مرو
باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟
هستی به یاد مادر و دیوار و در، مرو
#نـوكــر_نـوشـت:
کار عشق است چه ربطی به تو و من دارد؟
سر اگر نذرِ حسین است شکستن دارد💔
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_ابا_عبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_روح_الله_قربانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وداع "شهید مدافع حرم" علی اصغر الیاسی با خواهرش😭
چادر حضرت زهرا رو همیشه رو سرت نگه دار ...
چقدر سخته وداع خواهر و برادر😭
امان از دل زینب💔
@Modafeaneharaam
#خادم_الحسین علیه السلام
🔺پشت ترک موتورش بودم
رسیدیم به یک چهار راه #خلوت
پشت چراغ قرمز ایستاد .
بهش گفتم: امید چرا نمیری..؟!
ماشین که اطرافت نیست؟
🔹بهم گفت: رد کردن چراغ #خلاف قانونه و امام گفته رعایت نکردن قوانین راهنمایی رانندگی خلاف شرعه
پس اگر رد بشم گناهه داداش.
من شب تو #هیئت اشک چشمم کم میشه..🍃
#شهید_امید_اکبری✨
@Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACHdphH3dLunWZ32whx1S5ZVLU5W0nKAACEA4AAr8K-FA9cIhy3d-kqSAE.mp3
8.24M
#تلنگری #بوی_پیراهن_حسین 4
💢 فلسفه خواندن زیارت عاشورا فقط یک موضوع است که؛ ↓
مولاعلی علیهالسلام تضمین کرده است که اگر توانِ فهم و تصدیق آن را داشته باشیم؛
بــا او و هم درجه با او خواهیم بود!
← این فرمول نجات دهنده چیست که ما را به مقام امام می رساند؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رائفی_پور
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷🔸 استاد #رائفی_پور🔸🔶
📚معجزه جاری شدن خون از تربت امام حسین(ع)😭😭
‼️برای آنهایی ارسال کنید که می گویند بعد از اختراع گوشی ها و ... دیگر عصایی مار نشد!
⚠️معجزه قران و معصومین را نمی بینن!
@Modafeaneharaam
🔴تربت نزدیک به مقام منور حضرت سید الشهداء ( ع ) صبح دیروز همچون سالهای گذشته به رنگ سرخ درآمد و خونین شد..
🔸 این تربت مطهر در موزه آستان مقدس حسینی نگه داری میشود و همه ساله از آن بصورت آنلاین فیلمبرداری شده و تا به حال چند مرتبه در رسانه های داخل کشور عراق به نمایش گذاشته شده.
🔸 به گفته عراقی ها، این تربت هر سال با شروع تاسوعای حسینی و اکثرا از صبح عاشورا تبدیل به خون میشود..
▫️السلام علیک یا اباعبداللّه😭
@Modafeaneharaam
💕از میان جمع دانشجویان عالم در جهان
💕هرکه شد فارق تحصیل هیئت برترست....
✏️ #شهید_امیر یک ماه قبل از محرم 92یک ماشین پراید داشت که برای ساخت علم امام حسین اون رو فروخت و یه پولی هم روش گذاشت تا بتونه علم امام حسین رو بسازه
🌸 یکی از علمدارهای خوب بود همه هیئت های شمرون واسه علم کشی دعوتش می کردند، خودش یک کاروان علم کشی واسه شب سوم محرم راه انداخته بود که همه محل های شمرون توش حضور داشتن، البته کاروان علم کشی رو برای اولین بار شب سوم محرم سال94درست قبل از اعزام به سوریه راه انداخت
🌸 #سال 94امام حسین بهش در قبال اون پراید که واسه علامت فروخته بود یه پرشیا داد که نشون دهنده نظر خاص #امام_حسین به امیر بود
🌸 10سال جلو در امامزاده علی اکبر چیذر #ایستگاه_صلواتی یا به قول خودش چایخونه رو واسه دهه اول محرم راه می انداخت
🌸 یکی از میوندارای هیئت بود که نظم جلو در هیئت به عهدش بود، خیلی این سِمَتش رو دوست داشت، به اندازه ای که تو وصیتش سفارش اکید کرده که برادرش تو دهه محرم حتما لباس سبز خادمیش رو بپوشه و نذاره رو زمین بمونه💔
#نقل_از_دوست_شهید
#شهید_امیر_سیاوشی
#شهادت29آذر94
#سوریه_حلب
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فدای گریههای آن شهیدی
که گفت #ما_ملت_امام_حسینیم
▪️اشاره حاج محمود کریمی به #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی در مراسم عزاداری شام غریبان بیت رهبری.
@Modafeaneharaam
🏴 #روایت_کربلا | زینب کبری فرمود: خدایا این قربانی را از ما قبول کن!
▪️رهبر انقلاب: زینب کبری اون وقتی بدن پارهپاره شدهی برادر را در آن قبلهگاه عشق و محبت و فداکاری و مجاهدت، بر روی زمین افتاده دید، دستها را زیر بدن برد و سر را به طرف آسمان بلند کرد و فریاد زد: «بارالها! این قربانی را از ما قبول کن». او میدانست بر اثر خون شهیدان، قدرتهای طاغوتی بسیاری سرنگون شد. قدرت طاغوتی بنیامیه و قدرتهای بسیاری از بنیعباس، با تكان شديد این طوفان بنیانافکن ستم، بکلی نابود و ویران شد. حکومتهای بسیاری در سرزمینهای اسلامی پدید آمد و اسلام ماند و تشیّع به عنوان رگهی پرتپش و هیجانآفرین اسلام باقی ماند. 1359/1/10
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
@Modafeaneharaam
🏴طرح اطعام حسینی 《مرحله 4》
شب سیزدهم ماه محرم (لیلة الدفن)
با ما همراه باشید از طریق شماره کارت به نام مرکز نیکو کاری الغدیر💳
6037997950045303
📲جهت اطلاع و راهنمایی بیشتر
09134431862 اقای هاشمی
◼️هیئت حراس الحرم شهرک طالقانی ماهشهر
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ: دلایل ترک امر به معروف و نهی از منکر
#کلیپ_تصویری
#دکتررفیعی
@Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACHeNhH8NDpCsSysHo6wn72iX0CZAWoAACEQoAAr8KAAFRzqVIjFCi7hggBA.mp3
8.48M
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع)
🌴پیرمردِ بلا کشیده منم
پسرِ شاهِ سر بریده منم 😭
🌴روضه خوانی که هر چه میگوید
با چشم کبود دیده منم😭
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #روضه
@Modafeaneharaam
📸هشتمین مراسم سالگرد شهادت شهید مدافع حرم " علی زاده اکبر"
شنبه ۳۰ مرداد
حرم شهدای گمنام شهرک شهید محلاتی
@Modafeaneharaam
فقط ۱۰ روز تا سالروز شهادت قمری شهید روح الله قربانی...
سهم هر یک نفر ۲۰ هزارتومان..
🌸@yaranebeheshti53
@Modafeaneharaam
شهید مدافع حرم #مهدی_حسینی ❤️
#ولادت 27مرداد1359
#شهادت: اول محرم 95
#نحوه شهادت: شهادت توسط عامل انتحاری به سر و سینه ی شهید
#محل شهادت : حومه دمشق
#مزار: تهران قطعه 26 بهشت
از ابتدای جنگ سوریه در میدان نبرد حضور داشتند این یکسال آخر به صورت مداوم آنجا بودند تا به شهادت رسیدند💔
صفات بارز اخلاقي:🌸
مؤمن، مهربان، دلسوز، خوش اخلاق، خنده رو، شوخ طبع، متبسم، دست و دلباز، خلوص نيت در انجام وظايف ديني و امور خير، اعتقاد راسخ به اصل نظام جمهوري اسلامي ايران و اصل ولايت فقيه، آگاه و بصير نسبت به امور سياسي جامعه، غيرتمند نسبت به خاندان عصمت و طهارت و همچنين اطرافيان خود، ارادت خاص به شهدا مخصوصاً شهداي مدافع حرم حضرت عقيله بني هاشم سلام الله عليها…
علايق شهید:🌷
مراسمات مذهبي به خصوص مراسمات هیات یازهرا،سفر راهیان نور،کوهنوردی و سفر،جودو،تیراندازی،موتور سواری
بسیج
@Modafeaneharaam
📸 مادر سه شهید، سه جانباز و یک آزاده دوران دفاع مقدس آسمانی شد
🔹حاجیه خانم طاهره پوربخشی، مادر گرانقدر شهیدان والامقام داود، حمزه، مسلم و جانبازان سرافراز حر، حبیب، خلیل و آزاده علیاصغر کریم بخش به فرزندان شهیدش پیوست.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداحافظ ای جوانی زینب ...
🏴 با صدای کربلایی نریمان پناهی
#محرم
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹 #قِسمَت_هِجدَهُم 🌺 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ ت
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹 #قِسمَت_نوزدَهُم 🌺
قلبم ناله میزد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمیآمد بیش از این زجرش بدهم که غرش وحشتناکی گوشم را کر کرد.😟 در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمیخواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا میکردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمیآمد. عباس و عمو با هم از پلههای ایوان پایین دویدند و زنعمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار میکردم. عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را می پوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد.😔 جریان خون به سختی در بدنم حرکت میکرد، از دیشب قطرهای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم. درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان میگرفت. بین هوش و بیهوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم میشنیدم تا لحظهای که نور خورشید به پلکهایم تابید و بیدارم کرد. میان اتاق روی تشک خوابیده بودم و پنکه سقفی با ریتم تکراریاش بادم میزد. برای لحظاتی گیج گذشته بودم و یادم نمیآمد دیشب کِی خوابیدم که صدای انفجار نیمهشب مثل پتک در ذهنم کوبیده شد.😣 سراسیمه روی تشک نیمخیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق میچرخیدم بلکه حیدر را ببینم. درد نبودن حیدر در همه بدنم رعشه کشید که با هر دو دستم ملحفه را بین انگشتانم چنگ زدم و دوباره گریه امانم را برید.😭 چشمان مهربانش، خندههای شیرینش و از همه سختتر سکوت مظلومانه آخرین لحظاتش؛ لحظاتی که بیرحمانه به زخمهایش نمک پاشیدم و خودخواهانه او را فقط برای خودم میخواستم. قلبم به قدری با بیقراری میتپید که دیگر وحشت داعش و عدنان از خجالت در گوشه دلم خزیده و از چشمانم بهجای اشک خون میبارید! از حیاط همهمهای به گوشم میرسید و لابد عمو برای حیدر به جای مجلس عروسی، مجلس ختم آراسته بود. بهسختی پیکرم را از زمین کندم و با قدمهایی که دیگر مال من نبود، به سمت در رفتم.
#اِدامه_دارَد...🌸
@Modafeaneharaam
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹 #قِسمَت_بیستُم 🌺
در چوبی مشرف به ایوان را گشودم و از وضعیتی که در حیاط دیدم، میخکوب
شدم؛ نه خبری از مجلس عزا بود و نه عزاداران! کنار حیاط کیسههای بزرگ آرد به ردیف چیده شده و جوانانی که اکثراً از همسایهها بودند، همچنان جعبههای دیگری میآوردند و مشخص بود برای شرایط جنگی آذوقه انبار میکنند. سردستهشان هم عباس بود، با عجله این طرف وآن طرف میرفت، دستور میداد و اثری از غم در چهرهاش نبود. دستم را به چهارچوب در گرفته بودم تا بتوانم سر پا بایستم و مات و مبهوت معرکهای بودم که عباس به پا کرده و اصالًا به فکر حیدر نبود که صدای مهربان زنعمو در گوشم نشست :«بهتری دخترم؟» به پشت سر چرخیدم و دیدم زنعمو هم آرامتر از دیشب به رویم لبخند میزند.🙂 وقتی دید صورتم را با اشک شستهام، به سمتم آمد و مژده داد :«دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد.»😉 و همین یک جمله کافی بود تا جان زتن رفتهام برگردد که ناباورانه خندیدم و به خدا هنوز اشک از چشمانم میبارید؛ فقط اینبار اشک شوق! دیگر کلمات زنعمو را یکی درمیان میشنیدم و فقط میخواستم زودتر با حیدر حرف بزنم که خودش تماس گرفت. حالم تماشایی بود که بین خنده و گریه حتی نمیتوانستم جواب سلامش را بدهم که با همه خستگی، خندهاش گرفت و سر به سرم گذاشت :«واقعاً فکر کردی من دست از سرت برمیدارم؟!😊 پسفردا شب عروسیمونه، من سرم بره واسه عروسی خودمو میرسونم!»☺️ و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم :«پس اون صدای چی بود؟»😢 صدایش قطع و وصل میشد و به سختی شنیدم که پاسخ داد :«جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد!» از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد :«بالاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشینشون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبالشون.» اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود که حرف را به هوای عاشقی برد و عصاره احساس از کلامش چکید :«نرجس! بهم قول بده مقاوم باشی تا برگردم!»💛 انگار اخبار آمرلی به گوشش رسیده بود و دیگر نمیتوانست نگرانیاش را پنهان کند که لحنش لرزید :«نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی!»😥 با هر کلمهای که میگفت، تپش قلبم شدیدتر میشد و او عاشقانه به فدایم رفت :«به خدا دیشب وقتی گفتی خودتو میکُشی، به مرگ خودم راضی شدم!»😓 و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد :«مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی!»💔
#اِدامه_دارَد...🌸
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هستیم مــرغ بام تو یا زین العابدین
پس میدهم سلام تو یا زین العابدین
صلی الله علیک یا
علی بن الحسین السجاد
شهادت حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام تسلیت 🏴
@Modafeaneharaam