eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.6هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
12.6هزار ویدیو
293 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافع حرم حضرت زینب شهیـد شیخ فرهاد طالبی اعزامی از شیراز در سوریه به فیض #شهـادت نائل شد🕊🕊🕊 🌹🍃🌹🍃
🔴 ⚫️امام حسین(علیه السلام) میتونست به بهونه جنگ نمازش و فُرادا بخونه! اما به جماعت خوند و تازه ٣تا هم شهید داد! تا به همه بگه، که اگر حسینی هستن، هیچ بهونه ای برای ترک نماز جماعت وجود نداره ❤️🍃❤️🍃
تو محرم حزن داشت▪️ مهدی_تو_ایام_محرم ، همیشه حزن داشت . این حزن تو عملشم بود ، فوتبال نگاه نمی کرد و تو این ایام تخمه نمیشکست و ... تو دسته ها پا برهنه می رفت ؛ صورتش همیشه جای زخم لطمه هایی بود ک بخاطر شنیدن مصیبت های اهل بیت علیهم السلام ، گلگون شده بود .😔 سینه اش هم مثل صورتش زخم بود و مامان لباس #خونی می شست ...😭 " به نقل از خواهر_شهید_مهدی_صابری "🍃 @mosafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
میباره بارون روی سر مجنـون...
👆👆👆
صد صلوات به نیت سلامتے و ظهـور آقا امام زمان🌺🍃
آهسته آستین به دهن گریه میکنم😔 گاهی میان لطمه زدن گریه میکنم😔 از بین بچه های تو ای 💔 امشب برای گریه میکنم😭😭😭😭😭😭😭 التمـاس دعا
داستان پسرک فلافل فروش🌹 حاج باقر شيرازي حدود پنجاه سال اختلاف سني داشتيم. اما رفاقت من با هادي حتي همين حالا كه شهيد شده بسيار زياد است! روزي نيست كه من و خانوادهام براي هادي فاتحه نخوانيم. از بس كه اين جوان در حق ما و بيشتر خانواده‌هاي اين محل احسان كرد. من كنار مسجد هندي مغازه دارم. رفاقت ما از آنجا آغاز شد كه ميديدم يك جوان در انتهاي مسجد مشغول عبادت و سجده شده و چفيه‌اي روي سرش ميكشد! موقعي كه نماز آغاز ميشد، اين جوان بلند ميشد و به صف جماعت ملحق ميشد. نمازهاي اين جوان هم بسيار عارفانه بود. چند بار او را ديدم. فهميدم از طلبه‌هاي با اخلاص نجف است. يك بار ُهر بردارد با هم مواجه شديم و من سالم كردم. موقعي كه ميخواست م اين جوان خيلي با ادب جواب داد. روز بعد دوباره سلام و عليك كرديم. يكي دو روز بعد ايشان را دوباره ديدم. فهميدم ايراني است. گفتم: چطوريد، اسم شما چيست؟ اينجا چه كار ميكنيد؟ نگاهي به چهره‌ي من انداخت و گفت: يك بنده‌ي خدا هستم كه ميخوام در كنار اميرالمؤمنين درس بخوانم. كمي به من برخورد. او جواب درستي به من نداد، گفتم: من هم مثل شما ايراني هستم، اهل شيراز و پدرم از علماي اين شهر بوده، ميخواستم با شما كه هموطن من هستي آشنا بشم. لبخندي زد و گفت: من رو ابراهيم صدا كنيد. تو اين شهر هم مشغول درس هستم. بعد خداحافظي كرد و رفت. اين اولين ديدار ما بود. شايد خيلي برخورد جالبي نبود اما بعدها آنقدر رابطه‌ی ما نزديك شد كه آقا هادي رازهايش را به من ميگفت. مدتي بعد به مغازه‌ي ما رفت و آمد پيدا كرد. دوستانش ميگفتند اين جوان طلبه‌ي سختكوشي است، اما شهريه نميگيرد. يك بار گفتم: آخه براي چي شهريه نميگيري؟ گفت: من هنوز به اون درجه نرسيدم كه از پول امام زمان (عج)استفاده ُ كنم. گفتم: خب خرجي چي كار ميكني؟ خنديد و گفت: ميگذرونيم... يك روز هادي آمد و گفت: اگه كسي كار لوله‌كشي داشت بگو من انجام ميدم، بدون هزينه. فقط تو روزهاي آخر هفته. گفتم: مگه بلدي!؟ گفت: ياد گرفتم، وسايل لازم براي اين كار رو هم تهيه كردم. فقط پول لوله را بايد بپردازند. گفتم: خيلي خوبه، براي اولين كار بيا خونهي ما! ساعتي بعد هادي با يك گاري آمد! وسايل لوله‌كشي را با خودش آورده بود. خوب يادم هست كه چهار شب در منزل ما كار كرد و كار لوله‌كشي براي آشپزخانه و حمام را به پايان رساند. در اين مدت جز چند ليوان آب هيچ چيزي نخورد. هر چه به او اصرار كرديم بيفايده بود. البته بيشتر مواقع روزه بود. اما هادي يا همان كه ما او را به اسم ابراهيم ميشناختيم هيچ مزدي براي لوله‌كشي خانه‌ي مردم نجف نميگرفت و هيچ چيزي هم در منزل آنها نميخورد! رفاقت ما با ايشان بعد از ماجراي لوله‌كشي بيشتر شد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻﷽༺ #یامهدے_عج_ادرڪنے❤️ 💔 #صاحب_عزاےماتم ڪرب وبلا بيا تنها اميدخلق جهان #يابن_فاطمہ 💔بيش از هزارسال تو خون گريہ ڪرده‌اے اےخون جگر ز قامٺ زينب #بيا_بيا #اللهم_عجل_الوليك_الفرج💚