مدافعان حرم 🇮🇷
❤️شهید علاحسن نجمه❤️
اینکه سن و سال کمی داشت در جنگ قهرمان بود و مثل سایر برادران مجاهدش جانفشان، جان نثار، مؤمن و در کارها پیش قدم بود.
چند روز قبل از شهادتش در صفحه شخصیاش در فیسبوک عبارت ناراحت کنندهای نوشت: «اشکهای جاری خود را آماده کنید». این جمله را درباره استقبال از عاشورای حسینی نگاشت و شاید برای آمادگی شهادت خود نوشته بود. او مجاهدی بود که جانش را آماده شهادت کرده بود.
حسن اعلا نجمه
یادش #باصلواتــــــ❤️
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
داستان پسرک فلافل فروش🌹 #قسمت_سیوسوم #پاكت حاج باقر شيرازي دوستي من با هادي ادامه داشت. زماني كه ه
داستان پسرک فلافل فروش🌹
#قسمت_سیوچهارم
#طلبهيلولهكش
هادي در كنار درس خواندن براي طلبهها صحبت ميكرد و به شرايط روز
عراق و موقعيت آمريكا و دشمني اين كشور با مسلمانان اشاره ميكرد.
حالا ديگر زبان عربي را به خوبي تكلم ميكرد. خيلي از طلبهها عاشق
هادي شده بودند.
او با درآمد شخصي خودش بارها دوستان را به خانهي خودش دعوت
ميكرد و براي آنها غذا درست ميكرد.
منزل هادي محل رفت و آمد دوستان ايراني نيز شده بود. در ايام اربعين،
خانه را براي اسكان زائران آماده ميكرد و خودش مشغول پخت و پز و
پذيرايي از زائران ابا عبدالله الحسين ميشد.🌹🍃
برخي از دوستان عراقي هادي ميگفتند: تو نميترسي كه در اين خانهي
بزرگ و قديمي و ترسناك، تك و تنها زندگي ميكني؟
هادي هم ميگفت: اگر مثل من مدتها كنار خيابان خوابيده بوديد قدر
اين خانه را ميدانستيد!
بعد از آن رفت و آمد هادي با منازل دوستان طلبهاش بيشتر شد. در اين
رفت و آمدها متوجه شد كه بيشتر دوستان طلبه، از خانوادههاي مستضعف
نجف هستند. بسياري از اين خانوادهها در منازلي زندگي ميكنند كه از
نيازهاي اوليه محروم است.
اين خانهها آب لولهكشي نداشت. با اينكه آب لولهكشي تا مقابل درب
خانه آمده بود، اما آنها بضاعت مالي براي لولهكشي نداشتند.
اين موضوع بسيار او را رنج ميداد😔. براي همين به تهران آمد و به سراغ
دوستانش رفت.
دستگاههاي مربوط به لولهكشي را خريد و چند روزي در مغازهي يكي از
دوستانش ماند تا نحوهي لولهكشي با لولههاي جديد پلاستيكي را ياد بگيرد.
هر چه را لازم داشت تهيه كرد و راهي نجف شد. حالا صبح تا عصر
در كلاس درس مشغول بود و بعد از ظهرها لوله تهيه ميكرد و به خانهي
طلبههاي نجف ميرفت.
از خود طلبهها كمك ميگرفت و منازل مردم مستضعف، ولي مؤمن نجف
را لولهكشي آب ميكرد.
خستگي براي اين جوان معنا نداشت. از صبح زود تا ظهر سر كلاس بود.
بعد هم كمي غذا ميخورد و سوار بر دوچرخهاي كه تازه خريده بود راهي
ميشد و در خانههاي مردم مشغول كار ميشد.
برخي از دوستان هادي نميفهميدند! يعني نميتوانستند تصور كنند كه
يك طلبه كه قرار است لباس روحاني بپوشد چرا اين كارها را انجام ميدهد؟!
برخي فكر ميكردند كه لباس روحانيت يعني آهسته قدم برداشتن و ذكر
گفتن و دعا كردن و...
براي همين به او ايراد ميگرفتند. حتي برخيها به اينکه او با دوچرخه به
حوزه ميآيد ايراد ميگرفتند!☝️
اما آنها كه با روحيات هادي آشنا بودند ميفهميدند كه او اسلام واقعي
را شناخته.
هادي اعتقاد داشت كه لباس روحانيت يعني لباس خدمت به اسلام و
مسلمين به هر نحو ممكن.👌
با اينكه فقط دو سال از حضور هادي در نجف ميگذشت اما دوستان
زيادي پيدا كرده بود. برخي جوانان طلبه، كه كاري جز مطالعه و درس و
بحث نداشتند، با تعجب به كارهاي هادي نگاه ميكردند😳. او در هر كاري كه
وارد ميشد به بهترين نحو عمل ميكرد.
كمكم خيليها فهميدند كه هادي در كنار درس مشغول لولهكشي آب
براي خانههاي مردم محروم شده.
هادي با اين كار كه بيشتر مخفيانه انجام ميشد خدمت بزرگي با خانوادههاي
طلاب ميكرد.
اخلاص و تقوا و ايمان هادي اثر خود را گذاشته بود. او هر جا ميرفت
ميخواست "گمنام" باشد. هيچ گاه از خودش حرفي نميزد. هرگز نديديم كه
به خاطر پول كاري را انجام دهد.👌 اما خدا محبت او را به دل همه انداخته بود☺️😌.
بعد از شهادت همه از اخلاص او ميگفتند.
چندين نفر را ميشناختم که در تشييع هادي شرکت کردند و ميگفتند:
ما مديون اين جوان هستيم و بعد به لولهکشي آب منزلشان اشاره ميکردند.
هادي غير از حوزه هر جاي ديگر هم كه وارد ميشد بهترين نظرات را
ارائه ميكرد.
در مسائل امنيتي به خاطر تجربهي بسيج و فتنهي 1388 بسيار مسلط بود.
از طرفي ديدگاههاي فرهنگي او به جهت تجربهي فعاليت در مسجد بسيار
مؤثر بود.
شايد به همين خاطر بود كه مسئولان حشدالشعبي به اين طلبهي ايراني بسيار
علاقه پيدا كردند.
رفت و آمد هادي با نيروهاي مردمي زياد شده بود. او به كار هنري و
ساخت فيلم علاقه داشت و اين روند را بين نيروهاي حشدالشعبي گسترش داد.
داستان شهید هادی ذولفقاری🌹
مدافعان حرم 🇮🇷
پدر شهید محمد طاها اقدامی:
امروز در محل پرتاب موشکها از سوی رزمندگان سپاه اسلام به سمت مقر تروریستها بودم همینجا از نیروهای هوا فضای سپاه پاسداران تشکر میکنم...
اگر آنها با گلوله تن فرزند من را سوراخ کردند، ما با #موشک_قیام پاسخ آنها را دادیم و یقیناً حرکتهای بعدی بسیار محکمتر و درآورتر برای دشمن تکفیری خواهد بود...
عقدهای شدید در دلم بود که حالا حس غرور پیدا کردم، دشمن باید بداند ایران کشوری نیست که هر اقدامی بخواهند انجام دهند و کوچکترین حرکت با عکسالعمل سخت مواجه خواهد شد...
#شهید_محمدطه_اقدامی
#شهدای_ترور
#رژه_اهواز
#گوشمالی_سخت