یکی از دوستانش مےگفت :
"شهیـد رضا ڪارگر برزی "
هربار ڪہ مےآمد سوریه
خیلی از شاگردانش با تأسی از رفتار رضا شیعه میشدند.
در این آخرین مأموریت
۷ نفر از شاگردانش به تشیع گرویده بودند.
به یاد دارم که سحری هایی که رضا می خورد اصلا نمیشد بهشون گفت سحری ، یک غذای بسیار ساده و با مقدار کم . گاهاً هم میشد نان و خرما .
اما رضا توی اون شرایط سخت ، گرمای شدید منطقه و همچنین فشار زیاد کارهایی که بر دوشش بود ، بر روزه گرفتن مقید بود.
فقط رضا و سید روزه می گرفتند ، مخصوصا رضا به گونه ای برنامه ریزی می کرد که توی هر منطقه مدت زمان شرعی را حضور داشته باشه تا روزه هاش و بگیره . براش خیلی مهم بود این مسئله.
شهادت قمری: ۲۴رمضان ۹۲
همرزم شهید
شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی🌹
@Modafeaneharaam
19.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #ببینید | جهاد تبیین حتی در بستر بیماری!!
♨️ روایتی از احوال #حجت_الاسلام_راجی پس از عمل جراحی
💢 تبیین برای عیادت کنندگان
🔴 اگر میخواهید دست خود را در تبیین پر کنید این ۷دقیقه را دهها بار ببینید 🔴
♦️ دستاوردهای یکساله نظام:
☑️ درگاه مجوز کسب و کار ⬅️ حذف امضای طلایی و رانتها
☑️ استقرار سامانه پایش فروشگاهها ⬅️ جلوگیری از گرانیهای غیر قانونی
☑️ کشف فرار مالیاتی ⬅️ اقدامی که رکورد از زمان قاجار تا امروز را شکست!
☑️ ارزش پول: رشد بالای ۴درصد ارزش پول بعد از دوران طولانی رکود و کاهش
☑️ صادرات غیر نفتی: ⬅️ ۴۸ میلیارد دلار
⭕️وعده یکمیلیون ایجاد شغل ⬅️ بیشاز ۹۰۰هزار شغل ایجاد شد
☑️ خالی شدن انبارها از خودروهای دپو!
☑️ رشد ۳۴درصدی سلامت تحویل خودرو
☑️ اقدام عجیب دولت در آبرسانی به خوزستان! ⬅️ پیشبینی اتمام پروژهای که ۵ سال بود اما دهماهه به پایان رسید!
☑️ ارسال ۲۷ کیلومتر لوله از تهران به شهر کرد و نصب در یک روز!
☑️ و....
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️یک دختر بچه سوری زیر آوار مانده خطاب به امدادگر: عمو نجاتم بده خدمتکارت میشم
او و برادرش ۲۰ ساعت زیر آوار ماندند
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام خامنه ای: 22 بهمن امسال باید مظهر حضور و اتحاد ملی باشد✅
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
خاطره ای از زبان همرزم شهید سجاد عفتی🌹
چند روز قبل از شهادت ابراهیم (نام جهادی سجاد عفتی) تو منطقه حلب روستای خان طومان درگیری بین ما و نیروهای داعش خیلی شدید بود ، پشت دیوار کمین کرده بودیم از در و دیوار تیر به سمتمون میومد که متوجه شدم ی موتور سوار از جاده اصلی داره بسمتمون میاد که نیروهای تکفیری به سمتش تیر شلیک میکردن ،یکم که دقت کردم دیدم ابراهیمه ، اومد سمتمون برگشتم بهش گفتم پسر خوب این چکاریه نمیگی میزننت ، آروم زیر لب خندید گفت :اگه قسمتم باشه بهم میخوره ، دیدم حال و روزش زیاد خوب نیست ،بهش گفتم چرا انقدر بهم ریخته ای ، یهو زد زیر گریه ، گفتم چی شده ، گفت همین الان مقدار زیادی مواد غذایی بهم برسون ، گفتم خب بگو چی شده ، برگشت گفت داشتم تو مسیر میومدم که ی پدر دختر و که روستاشون تازه از محاصره داعش در اومده بود ، دیدم دخترش داره گریه میکنه ،از پدرش پرسیدم چی شده (پدرش دست و پا شکسته ایرانی بلد بود) ، گفت روستامون چند روزه از محاصره داعش در اومده و خونواده و زندگیمون همه از بین رفتن مردم اون روستا بیشتر از چند روز میشه که غذا نخوردن ... ابراهیم همینطور گریه میکردو تعریف میکرد ،برگشت بهم گفت هر جور شده بهم غذا برسون بهشون کمک کنم .برگشتم بهش گفتم درسته اونجا از محاصره در اومده ولی هنوز زیر آتیش دشمنه نمیشه با ماشین رفت اونجا ،بهم گفت تو به من ماشین و غذا برسون باقیش با من .هوا کم کم داشت تاریک میشد درگیریمون کمتر شده بود ، ترک موتورش نشستم برگشتیم عقب ، ماشینو برداشتم رفتیم در انبار ، پشت ماشینو پر کردیم مواد غذایی و به سمت روستا رفتیم و مواد غذایی و تو روستا پخش کردیم . دیگه هر شب کارش شده بود این با بچه ها سهمیه غذاشونو نصف میکردن و شب به شب میبرد تو روستا پخش میکرد . چند روز بعد تو درگیری به درجه شهادت نائل گردید ، وقتی پیکر مبارکشو آوردیم عقب بچه ها دورش جمع شدن گریه میکردن و میگفتن ابراهیم ی یادگاری و ی رسم خوب برامون گذاشت . از همون شب بچه ها بخاطر اینکه یاد ابراهیم و زنده نگه دارن به هم قول دادن که به یاد ابراهیم هر شب مقداری از سهمیه مواد غذایی خودشونو تو مناطق محروم پخش کنن.
برای شادی روح این شهید بزرگوار ، صلوات❤️
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مستند تغییر مأموریت
🔹روایتی از جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
🔹جمعه ۲۱ بهمن ساعت ۱۹:۳۰ از KHAMENEI.IR و شبکه اول سیما
🔹شنبه ۲۲ بهمن ساعت ۲۲ از شبکه مستند
@Modafeaneharaam
پدرش در افغانستان به شهادت رسیده بود.
خودش آخرین بار که از سوریه به من زنگ زد، چون تقریبا ده روز شده بود که تماس نداشت، خیلی نگران شده بودیم. در جواب گفته بود: بادمجان بم آفت نداره، انشاءالله هفته بعد برمیگردم و برای همه سوغاتی میآورم.😊
از آن تماس به بعد دیگه از ایشون بی خبر بودیم. یک ماه گذشت گفتیم شاید عملیات باشد و دسترسی به تلفن نداشته باشد.
هر جا میرفتیم و پرس و جو میکردیم کسی جواب درستی به ما نمیداد.
بعضی اوقات توی حیاط مینشستم روبروی درب و به راه نگاه میکردم که شاید همین الان بیاد و من زود درب را باز کنم. وقتی به خانه پدرم میرفتم، زود برمیگشتم تا وقتی سیدهادی میاد من خانه باشم.💔
تقریبا چهار ماه بی خبر بودیم و این خیلی انتظار سختی بود. با پیگیریهای زیاد بالاخره در روز ولادت حضرت علی علیه السلام خبر شهادت سید را دادند و پیکرش هم هرگز برنگشت.😔
💢راوی: همسر شهید مدافع حرم فاطمیون «سید هادی حسینی»🌹
#سالروز_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار* * #نویسنده_غلامرضا_کافی
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_یازدهم*
انگار این بچه به دلش برات شده بود که رژیم سقوط میکنه.چون توی همه تظاهرات ها شرکت می کرد و شب ها هم کشیک بود و نگهبانی.
اصلا شب و روز نداشت .از صبح میزد بیرون ،بعضی وقتا شب نمی اومد .گاهی هم تا سه روز پیدایش نمی شود و من خودم می رفتم توی خیابون از دور می دیدمش تا دلم آروم بشه.
آن روز تا بلند شدم دیدم آماده شده و داره از در میره بیرون و دیگه صداش نزدم که برگرد صبحونه بخور. آخه گفتم درست نیست از راه برگرده.
نزدیکای ظهر داشتم توی حیاط لباس می شستم که با صدای در به خودم اومدم.
_فاطمه مادر جان ببین کیه در میزند
منتظر بودم فاطمه در را باز کند و همین طور که پای تجدید لباس نشسته بودم به در نگاه میکردم .همین که در رو باز کرد زن همسایه در را هل داد و داخل آمد طوری که فاطمه همراه در به دیوار خورد.
_بفرمایید مامان مجید خوش اومدید.
از پای تشت لباسها بلند شدم.
_چه سلامی؟ چه علیکی! تا بچه ام را به کشتن ندید دست بردار نیستید!
_چی شده خانم؟ خدا نکنه!
_این غلام شما چی میگه که دست از سر بچه من برنمیداره؟!
_مامان مجید بیا بریم داخل ناراحت نباش. فاطمه جان آب خنک بیار مامان مجید بخوره حالش جا بیاد.
_نمیخوام خانوم ! آب می خوام چیکار؟!
دستش را گرفتم و به زور آوردمش داخل .
_شما حالا یه دقیقه بشین الان عصبانی هستی.
میدونستم چی شده لازم نبود مامان مجید توضیح بده. مال خودم رو زدم به ندونستن، آخه یه بار دیگه هم اومده بود دعوا. به زودی نشاندمت با یک لیوان آب دادم دستش. آتیش از سرش بالا زده بود. همین که آب را خورد انگار آتش خاموش شد.
_خب حالا بگو ببینم چی شده؟
_مامان غلام، بچه تو نترسه! خودش بره چیکار داره بچه منو با خودش میبره ؟بچه شما اگه بگیرنش جون و جثه کتک خوردن و داره مثل مجید من که نیست.
این را به خاطر هیکل درشت غلام می گفت که دست ساواک ها هم می افتاد توان کتک خوردن داشت. راست می گفت. ماشالا غلام تنومند بود و جثه درشتی داشت.
_شما که میدونی من هم یه دونه پسر را بیشتر ندارم اگه خدایی نکرده بلایی سرش بیاد من با اینستادختر چه خاکی بر سرم بریزم توی این شهر غریب. باباشم که میدونی ۶ ماه به یکسال اینجا نیست.جون ما به مجید بنده هست. تو رو خدا به بچه ات بگو مجید من را با خودش نبره .بچه شما اصلاً ترس حالیش نیست.
همینطور حرف میزند و گریه میکرد و درد دل میکرد.حالا خوبه این دفعه گفت بچه ات شجاعه.دفعه قبل که اومده بود دعوا، می گفت که غلامت آمریکایی هست! این را به خاطر یک کاپشن جیری که تن غلامعلی بود می گفت.من می خندیدم و می گفتم :غلام جسوره ولی آمریکایی نیست.
#ادامه_دارد...
@Modafeaneharaam
32.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله حسن زاده آملی:
شهدا ضرر نکردند، ما در معرض خطر هستیم.شهید رضا حاجی زاده 💔 ❥¦@shahidrezahajizadeh_95¦❥ •به کانال مـا بپیوندید👆🏻
42.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش . ۱۴۰۱/۱۱/۱۹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 راز دست و انگشتر سالم حاج قاسم
بعد شهادت حاج قاسم ایشون رو ملاقات کردند و ازشون پرسیدن که لحظه انفجار و شهادتون رو شرح بدید؟
حاج قاسم در جواب گفت : وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم رایحه ایی بهشتی و بسیار خوش بویی رو حس کردم!!
دنبال منشاء بو می گشتم که برگشتم پشت و دیدم ......
🚨ادامه داستان در کانال 👇
با شهدا تا خدا 👈 عضو شوید
این شهدا هستند که شما را میخوانند
نه شما را،که قلوبتان را دعوت می کنند
بسم الله
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3476291862C023a38f0bb