فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع حجه الاسلام رئیسی(دامت برکاته) از مرقد مطهر امام رضا علیه السلام 💔
خدا پشت و پناهت #سید_محرومان✋
مردم منتظر اجرای عدالت علیه مفسدین خونخوار مردم هستن .
#رئیسی
#تحول_دستگاه_عدالت
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️قــــــرار شبــــانه❤️ ختـم #صلوات و ختم #زیارت_عاشورا به نیابت از #شهیدمحمدابراهیم_همت❤️ به منا
جمع ڪل صلوات و زیارت عاشورا
❤️36,051❤️
31 زیارت عاشورا و یک دعاےعلقمه
قبول باشه از همه شما بزرگواران ان شاءالله حاجتروا بشید با #دعاےشهید🌹
📢 چله روز بیست و دوم #حدیث_کساء
هدیه به حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام❤️
به نیت تعجیل در فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌹
یُّها النَّاس
بخواهید که #آقا برسد💔
بگذارید دگر
درد به پایان برسد😔
همگے در پس هر سجدہ
به خالق گویید
که به ما رحم کند
#یوسف_زهرا(س)برسد😭😭
تعجیل درظهور سه صلوات🌹
شبتون مهدوی✋
@Modafeaneharaam
یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم
همیشه به من میگفت که او را از زیر قرآن رد کنم🍃. تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم💔. وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند☝️. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد😳. همانجا گفتم: «میخواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟😭😭همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی»❤️
راوی: همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
@Modafeaneharaam
#خاطره 🍃
🔹من را کشیدند کنار که:حاضری بری لاذقیه آموزش تی۹۰ببینی؟
از خدا خواسته پذیرفتم.دوباره تاکید کردند:قصه جدیه از الان باید کرنومتر رو صفر کنی☝️.فکر کن امروز تازه رسیدی منطقه و شصت روز دیگه می مونی! اگر هستی بسم الله.
خاطر جمعشان کردم که شانه خالی نمیکنم. همین را با #محسن در میان گذاشته بودند.او هم محکم پای قولش ایستاد👌.باهم راهی لاذقیه شدیم.به دلیل سابقه بیشترم من را گذاشتند فرمانده و #محسن هم توپچی.💣
🔸لاذقیه به بی حجابی و فساد شهره است😓.صبح ها که از استراحتگاه راه می افتادیم سمت محل آموزش سریع روی صندلی های انتهایی هایس جاگیر می شد پرده ها را می کشید و شروع می کرد به خواندن آیه الکرسی🍃؛ آن هم با صدای بلند که بقیه همخوانی کنند.☺️
چشمش را درویش می کرد که نگاهش به زن های بی حجاب گوشه ی خیابان نیفتد👌.یکی از بچه ها به شوخی سرش داد زد که حیف این نعمت الهی نیست که استفاده نمی کنی؟!😁😐
بعد دوید سر #محسن را گرفت و چرخاند سمت پنجره.👀
#محسن از رو نرفت و زود چشمش را بست.
#شهید_محسن_حججی🌸🕊
@Modafeaneharaam