کسی از هم صحبتی با محسن سیر و خسته نمیشد، اگر بچهها در جلسات #قرآن حاج محسن که اکثرأ نوجوانان و جوانان شرکت داشتند، در کنار آموزش قرآن شوخی میکردند او هم با آنها میخندید😁 و اجازه نمیداد که فضا خیلی خشک و خسته کننده شود، البته به رعایت اخلاق و احترام به بزرگترها در کنار انجام شوخیهای متین و مناسب تاکید داشت☝️ و حتی خودش هم اهل شوخیهای مناسب بود حتی وقتی برای تلاوت در جلسه گمنامی در منطقهای دور افتاده دعوتش میکردند میگفتم:خستهای نرو❤️
میگفت: اینجا را باید حتما بروم چون برای #رضای_خداست...
#شهید_مظلوم_منا 😔💔
محسن حاجی حسنی کارگر
راوی: #مادر_شهید🌹
@Modafeaneharaam
#قرآن رو روی گوشیهای همراهتون داشته باشین📱 و روزی یک آیه یا یک صفحه بخونین.
همه وقتهای سوخته زیاد داریم: توی مترو یا تاکسی یا در صف های مختلف.
اینطوری وقتهای سوخته رو تبدیل به راه روشن زندگی می کنیم👌 علاوه بر اون ثوابمون پیش خدا محفوظه.🌸
@Modafeaneharaam
خواب شهید صدرزاده را دیده بود
🌸دوره آخری که همراه احمد در منطقه بودم، دیگـر خبری از احمد سابق نبود.
انگار داشت خودش را آماده پرواز می کرد🕊. کمتر شوخی می کرد، اوقات فراغتش را مشغول قرائت #قرآن بود.اگر کوچک ترین #غیبت می شنید🚫، تذکر می داد یا از مجلس بیرون می رفت.
🌸یک روز وقتی از خواب بیدار شد، ناراحت بود. آنقدر اصرار کردم تا دلیل ناراحتی اش را گفت #خوابِ سید ابراهیم را دیده بود(شهید مصطفی صدر زاده) بعد از شهادت سیدابرهیم اولین باری بود که خوابش را می دید🔆.
می گفت:"سید با خنده، ولی طوری که بخواد طعنه بزنه بهم گفت: بامعرفتا❗️به شماها هم میگن رفیق‼️ چرابه خانواده ام سر نمیزنید⁉️
🌸دوباره چند روز بعد ناراحت و بی قرار بود ولی چیزی نمی گفت😞.با کلی اصرار و التماس حرف از زیر زبانش کشیدم.
گفت: "دوباره خواب سید ابراهیم رو دیدم.توی عالم خواب شروع کردم به گریه کردن که سیدجان پس کِی نوبت من میشه😭؟ خسته ام.خودت برام یکاری بکن"
🌸می گفت: سید درجواب لبخند ملیحی زد و گفت: "غصه نخور🙂همه رفقایی که جامانده اند، #شهادت روزیشون میشه."🕊
حالا که احمد رفته تنها دلخوشی ام همین جمله سید ابراهیم است.و به امید روزی هستم که خودم را دوباره در جمعشان ببینم.
راوی:دوست و همرزم
#شهید_مدافع_حرم
احمـد مکیان🌹
@Modafeaneharaam
💌وصیت شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی به پسرش:
محمدقاسم جان خودت را از مجالس تلاوت #قرآن و اهل بیت (ع) دور نکن☝️ که خطبه پیامبر (ص) به ثقلین بود.
با مادرت مهربان باش و به مادرت وفا کن♥️. سعی کن در مکتب شهدا و شهادت تلمذ کنی. راه پدر را ادامه بده.
🌸 همسر شهید: من هم دوست دارم تا اسلحه جهاد شهیدم را به دستان پسرش بسپارم و امیدوارم امام زمان (عج) ظهور نمایند✨. چرا که اهل بیت (ع) ناموسپرست هستند و اجازه نخواهند داد عمه سادات اینگونه به دست کفتارها بیفتد👹 و حقیقتاً انتقام خونهای ریخته شده را از کفار خواهند گرفت.☝️ انشاءالله
@Modafeaneharaam
یک سالی📆 از زندگی #مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش👥 دعوت کرد، برویم خانه شان گفته بود ( یک #مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان💍 ) همراه عباس و دختر #چهل روزه مان رفتیم از در که وارد شدیم، فهمیدیم😱 آن جا جای ما نیست. خانم ها و آقایان #مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند 😞از سر #اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم، ولی نتوانستیم آن وضعیت را تحمل کنیم 🚫.#خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه افتادیم سمت خانه عباس ناراحت بود😔 . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد #قدم هایش را بلند بر می داشت که زود تر برسد به خانه 🏡که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر #گریه مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن مهمانی رفته⚠️ کمی که آرام شد، #وضو گرفت سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به نماز تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم #قرآن می خواند و اشک 😭می ریخت...آن #شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود❌ که شاید #خدا راضی نباشد...ولی عباس همیشه یک قهرمان بود؛💞 حتی در مبارزه با نفس #اماره اش...
راوی: همسربزرگوارشهید
📎معاون عملیات نیروی هوایی ارتش
#خلبانشهید_عباس_بابایی
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
1.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله بهجت (ره):
نظر به #قرآن، نظر به #امام_زمان (عج) است✨🌺
@Modafeaneharaam
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_چهل_وپنجم
مجری شبکه #قران بود. در یکی از رواق های حرم، اجرای یک برنامه قرآنی را بر عهده گرفته بود. 🎤
از قاری هایی که می آمدند و می خواندند، توقع زیادی نداشت.
فکر می کرد همه قاریان خوب مملکت را قبلا شناخته. همان هایی که توانایی شان را قبلا در مسابقات بزرگ کشوری اثبات کرده بودند.👌
وقتی محسن شروع کرد به تلاوت سوره های احزاب و شمس، چشم های مجری خیره ماند به جایگاه😍
جوانی خوش قیافه که تسلطش بر اصول و فنون قرائت آنقدر با تلاوتش عجین بود که انگار با همین توانایی از مادر زاده شده🌱
هرچه پیچ و خم های حافظه اش را گشت اسم محسن حاجی حسنی را به خاطر نیاورد.
نفهمید چرا هیج وقت اسم او را در مسابقات قرآن نشنیده❗️
🌺 برنامه که تمام شد، خودش را به محسن رساند. می خواست بداند کدام استاد زبده ای مس وجود این جوان را زر کرده!
ازش پرسید :
_ استادت کیه؟
محسن با خوشرویی همیشه اش جواب داد :
_ برادرم آقا مصطفی! ❤️
😧 مجری تعجب کرد! به خیالش الان باید اسم یکی از اساتید معروف کشوری را می شنید.
سرش را از این همه گمنامی این جوان محجوب، به تاسف تکان داد.
🔴🔻 با لحن دلسوزانه ای که ازش بوی اعتراض بلند بود گفت :
_ چرا نشستی پس؟! چرا نمیای مسابقات مقامت رو بگیری؟! ....
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
سال 1395 با محمد به اردوی راهیان نور رفته بودیم. بعد از بازدید از منطقه به معراج شهدای اهواز رفتیم. حال و هوای خاصی بود🍃. بعد از زیارت شهدای گمنام قرار بود برگردیم به اردوگاه ثامن الائمه (ع). دو یا سه نفر از بچهها در معراج شهدا جا ماندند. هوا هم تاریک شده بود و دیر هم شده بود.😞
محمد زنگ زد به آنها که خودشان را برسانند به دو راهی که در مسیر رفت بود. بچهها آمدند. محمد خیلی عصبی بود😤، اما اصلا به روی بچهها نیاورد!!
کنار یکی از دوستان که قاری قرآن بود رفت و گفت چند آیه #قرآن بخوان.✨
بعداز اینکه قرآن خوانده شد پیش من ودوستان دیگر آمد و گفت که
چون عصبی بودم گفتم قرآن خوانده شود تا آرام شوم🌺
محمد اخلاق را هم به خوبی ازاهل بیت(علیهمالسلام) آموخته بود و در آن لحظه نشان داد چقدر صبور و با اخلاق و مهربان هست👌
شهید مدافع حرم محمد جاودانی🌹
@Modafeaneharaam
ختم #صلوات و #قرآن بهنیت ⏬
♥️#میلاد_امام_زمان عجلالله♥️
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
🌹تعداد صلواتها و جزءهای خود برای سلامتی #امام_زمان را به آیدی زیر بفرستید👇
🆔 @Rahbar_eshgh
سه دانشجو داشت که دوتایشان فکلی بودند و یکی ریش داشت.
جلوی پای همه بلند میشد❗️
برایش فرقی نمیکرد که فکلی است یا چادری.
اگر به این می گفت دخترم، به آن یکی هم میگفت دخترم!
اذان که میگفتند، نمی گفت بروید #نماز!📿
همان جا آستین هایش را بالا میزد!
همین بچه فکلی را سال بعد در نمازخانه دیدم.
#نماز_اول_وقت و #قرآن بعد از نمازش همیشه به راه بود...🌸
#دانشمند_شهید_دکتر_مجید_شهریاری
@Modafeaneharaam
🍃زودتر از سنش بالغ شد، نماز خواندن و #روزه گرفتن را از ۷ سالگی شروع کرد، آنچنان زیبا #نماز میخواند که قنوت هایش در آسمان هفتم می پیچید و در میان این قنوت ها گاهی چهره اش به وسعت دریاها نمناک و دیده اش تار میشد.✨
🍃رضا آنقدر در برابر #مصیبت صبوری میکرد که دیگر #صبر هم به ستوه آمده بود.
🍃صوت دلنشینی داشت، هنگامی که #قرآن را میخواند، میتوانستی حضور فرشتگان را در کنارش حس کنی.💫
🍃با هر #جمعه که از راه می رسید، #زیارت_آل_یاسین را با شور و حال عجیبی میخواند، گویا دلتنگی امانش را میبرید و تنها راه آرامش روحش این زیارت بود.
🍃هنگامی که فهمید #حرم عمه جان زینب«س»در معرض خطر است لحظه ای آرام و قرار نگرفت و داوطلب شد و اذن سربازی بانو را گرفت.🌸
🍃 در ماموریت دوم بود که پا بر بال #ملائک گذاشت و رفت.
🍃او رفت و چند خط وصیت به یادگار گذاشت.💌
❣«ای همسرم! از اینکه رفیق نیمه راه بودهام، #شرمندهام. تو را به همان خدایی میسپارم که به طفل صغیر هم #روزی میدهد.
به پسرم بگو: که چرا به این راه رفتهام؟ #هدفم، زندگی عزتمندانه ایران، ایرانی و مردم #مسلمان بوده است.»✌️
🌷روحش شاد و یادش گرامی
✍نویسنده: گمنام
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سید_رضا_طاهر
📅تاریخ تولد: ۱۰ دی ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
🥀مزار: روستای هریکنده
🎨طراح: #گرافیست_الشهدا
@Modafeaneharaam