مدافعان حرم 🇮🇷
خاطرات شهید محمد جاودانی 🍃
معنای حُسن مئاب” …
یه روز که کنار محمد نشسته بودم
بهم گفت: “یا شیخ معنای حُسن مئاب در قرآن چیه؟”
گفتم چرا؟
گفت: “بهت میگم ولی دوست ندارم تا زنده ام به کسی بگی اگر لایق بودم و رفتم که هیچ، اگر نه تا در زمان حیاتم به کسی نگو”.
گفتم بگو رفیق چشم.
گفت: “رفته بودم قم حرم حضرت معصومه سلام اللہ علیها😊 رفتم کنار قبر آیت اللہ بهجت نشستم و قرآن دستم بود استخاره ای گرفتم.
این آیه اومد:
الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حُسن مئاب: (همان کسانی کہ ایمان آورده و عمل شایسته بجا آوردند، خوشی و سرانجام نیک از آن آنهاست. آیہ شریفه ٢٩ سوره رعد)”.
بعد اشک تو چشاش حلقہ زد و گفت: “حُسن مئاب یعنی همون شهادت”
گفتم بلہ رفیق یعنی بهترین جایگاه کہ فقط شهدا بہ اون درجہ میرسن.🍃
مدافعان حرم
🍃👇 join 👇🍃
@modafeaneharaam
حــــامــد 🔧آچــــــار فـــرانـــســہ 🔧حاج #قـــاسم بود:
يکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد:
هرچند حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم حامد را با موشک تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند....
5⃣قسمت پنجم:
شهیدمدافع حرم#حـــامدجـــوانی
➖سردارسلیمانی:حامد آچار فرانسه من بود➖
جعفر جوانی چند روز در سوریه در کنار پسرش ماند تا وضع جسمی او برای پرواز به سمت ایران بهتر شود، بعد پدر و پسر سوارهواپیما شدند و رسیدند تهران، بیمارستان بقیهالله. جایی که مادر هم توانست هم او را یکبار دیگر ببنید.
مادر:« من از پدرش شنیده بودم که وضعیت حامد چطوری است، اما چون به حامد قول داده بودم اصلا گریه نکردم، میدانستم که خود حامد به این وضعیتش رضایت دارد... من حامد را با اهل بیت معامله کرده بودم و او را سالم میدیدم...»
حامد 20 روز دیگر هم در بیمارستان بقیه الله در کما بود؛ در این 20 روز ،اما مهمان های ویژهای داشت.
پدر حامد میگوید:« همان اوائل بستری شدن حامد بود که دیدیم #سردار سلیمانی خودش آمد برای #ملاقات. تا چشماش به حامد افتاد گریه کرد...
گفتم سردارشما چرا گریه میکنی؟
گفت من برای حامد #گریه نمیکنم، من برای خودم گریه میکنم. حامد راهش را انتخاب کرده بود، موفق شد، رفت...من برای خودم گریه میکنم از او و امثال او عقب افتادم...اینها روسفید شدند و من هنوز در آرزوی #شهادتم ...»
سردار قاسم سلیمانی به اینجا که رسید رو کرد به پدر حامد و گفت
:« من #آچار فرانسه نیروهایم را از دست دادم.. حامد #آچار فرانسه من بود...هرکاری ازدستش برمیآمد در منطقه عملیاتی انجام میداد...به خاطر همین ناراحتم.»
همین جا بود که پدر حامد از روی صندلی کنار تخت حامد بلند شد و با دست حامد را نشان داد و گفت:« سردار، ناراحت نباش... من آدمهای زیادی را دیدهام که به خاطر دارایی و موفقیتشان خدا را شکر میکنند و میگویند :«🌹 هاذا من فضل ربی🌹» اما من میگویم: « 🌹هاذا من فضل ربی🌹» می گویم: این وضعیت حامد من، از #فضل پروردگار من است... من میدانم که این بهترین سرنوشت برای او بوده.»...
⬅ادامه دارد...
میگویند هر وقت آب مینوشی بگو:
یاحسیــن(ع)
اما این روزها که آب میبینی و نمینوشی، آرام بگو:
یا ابالفضل(ع)....😔
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
"زینب بلباسی" فرزند شهید مدافع حرم جاویدالاثر «محمد بلباسی» پس از گذشت 6 ماه از شهادت پدرش عصر چهارشنبه پنجم آبان95 در شهرستان قائم شهر چشم به جهان گشود. از این شهید مدافع حرم 4 فرزند به نامهای فاطمه، حسن، مهدی و زینب به یادگار مانده است.
زینب آمد اما پدر هنوز نیامده....😔
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#فرازے از یڪ وصیت نامہ:📃
وصیت نامه ی آغشته به خون شهید#زیباچهره
🌹« #علی مصطفی حیدر»🌹
از شهدای مدافع حرم حزب الله.
💠 در این دست نوشته آمده است: "أنا يا سيدي لا أريدها جنة الأنهار والخلد والنعيم، ليس زهداً بما عندك؛ بل طمعاً بما هو أفضل لديك. أنا يا سيدي جنتي في جوار أبي عبد الله".
💢ای مولای من!
من بهشت و نعمت ها و درختان و جاودانگی اش را نمی خواهم. من به چیزی بزرگ تر طمع دارم. بهشتِ من، بودن در کنار «اباعبدالله(صلوات الله علیه)» است.
یادش با صلوات❤️
.