eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.3هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.3هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایستاده بر تل قرین (تپه ای مشرف به مرزاسرائیل)✌️ 🔸از عملیات سختشان میگوید و از (غلامحسین)🌹 @Modafeaneharaam
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ڪل ڪل شیرین دو مدافع حرم 🍃همیشه با هم شوخی میکردن حتی لحظاتی قبل از شهادت حسن رفیق شفیق که می گویند همین ها هستند☝️ رفاقت شان از زمین شروع شد و تا بهشت ادامه یافت...✨🕊 @Modafeaneharaam
چشم هایت اوج عشق اند❤️ باورمیکنی؟ زندگی باتو بهشت است✨ باور میکنی؟ خنده هایت،خنده هایت خنده هایت محشر است!🍃 عاقبت باتو بخیر است باورمیکنی! 🌹 @Modafeaneharaam
💞 _کجا میری؟!! +بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟ _بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم.😢 +عراق! _میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه⁉️ +رشته ای بر گردنم افکنده دوست! _زدم زیر گریه...😭 +کاش الان اونجا بودم عزیز. _که چی بشه! +آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی!😍 _لذت میبری زجر بکشم؟! +بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟!خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم😔؟ خدا حافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش! _گوشی را قطع کردی.چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند💔.کجا میرفتی آقا مصطفی؟ میرفتی تا ماه شوی.‌ به روایت همسر شهید 📚کتاب اسم تو مصطفاست‌ 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
▫️ فرمانده ای داشت به نام ▫️میگفت اون موقعی که داشتیم میرفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و حاج حسین هم رفت پشت فرمون.. به من گفت سید ابراهیم بیا جلو! گفتم بابا چندتا بزرگتر اونجاهستن من خوب نیست بیام جلو.. قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! گفت منم رفتم جلو و از بزرگترا هم عذرخواهی کردم..☝️ ▫️از این جا به بعد این داستانی که میخوام بگم رو برای مصطفی گفت و مصطفی هم برای من تعریف کرد..❗️ ▫️ گفتش شهید بادپا میگفتش که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی (فرمانده لشگر کرمان، اون عارفی که الان رو کنارش در کرمان دفن کردن) میگفت منو یک بار زمان جنگ بابت موردی تنبیهم کرد و بهم گفت میری سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه مینویسی و میاری! میگفت دوسه روز اول رو دقیق مینوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و لجستیکی و نظامی داره.. ولی یه موقع هایی هم ازخستگی زیاد خواب میموندم و نمیرفتم و از رو شیطونی همون قبلی هارو مینوشتم و پاکنویس میکردم! خلاصه سرماه که شد رفتم به نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! 😊 اونم ی نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش..❗️آقا منو میگی.. دیدم دقیق زده توو خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو! 😔 میگفت تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات وسابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد! 😢 میگفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم اجازه شهادت دادو گفت توو این عملیات توهم میای نگران نباش! اینا همه رو داره توو ماشین به مصطفی میگه! میگفت حواستون خیلی جمع باشه که شهدا نظاره گر تمام اعمال ما هستن! 💔 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده🌹 شهید مدافع حرم حاج حسین بادپا🌹 @Modafeaneharaam
ختم به نیت:⏬ 🥀 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 @ahmad_mashlab1115
بسم رب الشهداء و الصدیقین #معرفی_مختصری_از_مدافع_حـــــرم 🕊🌺 #شهید_مصطفی_صدرزاده فرمانده ی دلاور گردان خط شکن عمار لشکر فاطمیون ✌️ بااسم جهادی سید ابراهیم #تاریخ تولد: نوزدهم شهریور ماه 1365 #محل تولد: شوشتر #شهادت: ظهر جمعه روز تاسوعا مصادف با آبان ماه 1394💔 #محل_شهادت: حلب سوریه #مزار_شهید: گلزار شهدای بهشت رضوان کهنز ( #شهریار ) #شعری_که_بر_زبانش_جاری_بود 🕊🌺 آن ڪس ڪه تو را شناخت جان را چه ڪند فــــــــــرزند و عـــــیال و خــــــــــانمان را چـــــه ڪند دیــــــــــوانه ڪـــنی هــــــــر دو جهانش بخــــــــــشے دیـــــــوانه ڪه شد هر دو جهان را چـــــه ڪـــــند💔 @Modafeaneharaam
✨با ولایت تا شهادت✨ ✨با اینکه جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه نمازخانه می خوابید. یک شب برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد نماز شب میخواند...📿 ✨آنقدر محو مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم. توی کوه و جنگل بالا و پایین کردیم و خسته شدیم. کمی هم استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی! ✨لبخندی زد و گفت: خدا به ما به جون بخشیده، باید جونمون رو فداش کنیم... جز این باشه رسم آزادگی نیست❗️ #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_مصطفی_صدرزاده @Modafeaneharaam
با ولایت تا ✌️ 🔆با اینکه فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه می خوابید. یک شب برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد میخواند...📿 🔆آنقدر محو با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم. توی کوه و جنگل🌴بالا و پایین کردیم و خسته شدیم. کمی هم کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی! 🔆لبخندی😄 زد و گفت: خدا به ما به جون بخشیده، باید جونمون رو فداش کنیم... جز این باشه رسم نیست❗️ 🌷 🕊 @Modafeaneharaam