ایتا - ✍️ معین ؛

عبیدالله فهمید مسلم کجاست . . .

159 مشاهده09:55

159 مشاهده09:55

حدود ۷۰ نفر رو فرستاد برن مسلم رو از خونه بیارن بیرون

151 مشاهده09:56

مسلم صدای پای سربازا رو که شنید

152 مشاهده09:56

ترسید خونه رو آتیش بزنن . . .

147 مشاهده09:56

آخه مسلم از در و شعله خاطره خوبی نداشت . ‌. .

149 مشاهده09:57

شاید مسلم نخواست دوباره یه زن بره پشت در . . .

147 مشاهده09:58

شاید نخواست دوباره  در خونه آتیش بگیره . . .

151 مشاهده09:59

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه زندگی شیر خدا ریخت بهم . . .

163 مشاهده09:59

واااااای از دل علی

164 مشاهده09:59

هیچکی نبود بگه / این گل که پرپره
این زن که می زنید / ناموسِ حیدرِه😭😭😭

1 مشاهده09:59

از عَمد مادرُ / پیشِ پسر زدن
از عَمد با لگد / محکم به در زدن

1 مشاهده10:00

مطالب بعدی