eitaa logo
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
723 دنبال‌کننده
370 عکس
65 ویدیو
22 فایل
﷽ طلبه‌‌ای 👳🏻‍♂️ از سلالهٔ مادر 🌱 متعهد 💍 اهل قلم ✍️ از تبار امام رئوف 💛 _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم .. 🤠 شناس : @Pole_Moallagh 👤 ناشناس : https://daigo.ir/secret/SeyedMoein 💬 حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha
مشاهده در ایتا
دانلود
ان‌شاءالله برای تمرکز بیشتر و پاره‌ای از مسائل یه ۱۰ روزی احتمالا فعالیت‌های روزانه کانال هم ملقیٰ میشه و از دست بنده راحتین
اگر خدا توفیق بده چیزی بنویسم میذارم براتون✍️
دعا کنین شاید توفیق پخش زنده هم بشه . . .
براتون دعا می‌کنم تک تک‌تون جلوی ضریح وایستین، و اشکاتون نذاره درست ببینین در اون لحظه از اعماق قلب‌تون برای ظهور دعا کنین ✨ بعدش هم برای من👌
پس اول اینکه حتما حلالم کنین🍃 دوم اینکه بدونین ۱۰ روزی نیستم مگر همون شرایط که گفتم✍️ 🎥 سوم اینکه دعا کنین درست استفاده کنم🤲 https://daigo.ir/pm/SeyedMoein
بی‌شیله پیله و بدون ادیت . . . به یاد همه دل‌تنگا ♥️
همچو کربلا ندیده‌ها پا به حرم گذاشتم؛ حیران و سرگردان. شاید آن کنج از حرم آماده شده بود تا دقایقی میزبان من باشد؛ میزبان من و افکارم، افکاری که سوالاتی داشت: تو را چه به حرم برادر حسین ؟ ! جایی که ولی‌الله ندای انکسر ظهری به سر داده است . . . یقین داشتم به لیاقت باشد جای من نیست، به کرامت بود و دستچین نمی‌کردند آنجا، درهم‌آمیخته بودیم، خوب و بد ‌ . . . و اما سوال دیگر آنکه، گفته‌ای روضه نشین عمویت عباس هستی، می‌شود در قتلگاهش که برایت روضه نمی‌خواهد نباشی ؟ ! پس چه کسی به زوار عمو خوش‌آمد کند ؟! چه کسی آب به دستشان دهد ؟! بلاشک هستی و سقایی می‌کنی ، هستی و هم روضه می‌خوانی و هم می‌گریی؛ گریه‌ات هم بدل الدموع دماء؛ خون می‌بارد از چشمانت به یاد چشمان خونین علمدار . . . و باز من و شاید ها ؛ شاید دیده‌ام رویت و یا شنیده‌ام صدایت، نمی‌دانم ؛ در هوایت نفس می‌کشم و همین زیباست . . . ! سرگردان ! نوشتهٔ شب جمعهٔ کربلا، بین‌الحرمین
کانال به حالت عمومی بازگشت . . . @Moein_Ch
بیچاره‍ اون‌که حـرم رو ندیده‍ بیچاره‌تر اون‌که دید کربلاتو . . . به یاد همهٔ دل‌تنگا و ملتمسین دعا ♥️
ماه بنی هاشم، خورشید سرجدا، بهشت بین ماه و خورشید است؛ شب جمعه هم که باشد ستاره‌ها می‌آیند، عطر گل‌های لاله می‌پیچد، از آدم تا نبی خاتم هستند، مادر آب روضه عطش می‌خواند و پدر خاک از تنِ عریانِ رهاشده . . . به گمانم عرش خود را به خاک انداخته و فرشِ زوار حسین است. و به روی عرش قدم می‌زنند عشاق ؛ و چه زیباتر از عرش است کنار تو بودن یا صاحب‌الزمان! اصلا عرش را به خاک پای تو میگو‌یند و مستی ما از همجواری توست . . . و من مدهوش از نفس کشیدن در هوایی که در آن بازدمیده‌ای. و باز من و شایدها . . . چشم چرخانده‌ام و گوش تیز کرده‌ام؛ شاید ببینمت و یا بشنوم صدایت را . اما اگر مرگم فرا رسید و یکدیگر را ندیدیم، فراموش نکن که من دیدار تو را بسیار آرزو کردم . . . جنة الأعلیٰ شبِ جمعهٔ بین‌الحرمین ، بهشت روی زمین . . .
تا یه جای زیادی از سفر رو به صورت صوتی ضبط کردم که یادم نره ؛ احساس می‌کنم اگه خدا بهم توفیق بده و سفرنامه "کربلا" بنویسم ، بیشتر بخندین تا اینکه حس و حال معنوی بهتون دست بده ! البته طنز نیست، شاید مثل قبل بشه امیدوارم خدا توفیق نوشتن بده
📪 💬آره سفرنامه ها رو خوندم جوریه که من تمام صحنه هارو میتونم تصور کنم انگار اونجام ولی صوتی چیز دیگه ایه قبول داری،؟ ___ نمی‌خوام ناشناس جواب بدم یا بذارم کانال اما مهم بود برا همین میذارم اول اینکه ممنون از لطف‌تون ✨ خداروشکر که قابل تصور بوده دوم اینکه قرار نیست سفرنامه صوتی بذارم که، برا خودم ضبط کردم که فراموش نکنم ! سوما درسته این پیاما واقعا ناشناس به دست ما می‌رسه، اما اگر کسی که پیام میده جنس مخالفِ ادمین اون کاناله، حواسش باشه که قرار نیست باهاش راحت باشه ها ! من اگر ناشناس یک خانم پیام میدم باید نهایت ادب و احترام رو نگه دارم و از افعال جمع استفاده کنم (مثل : عکس زیبایی گرفتین✓ گرفتی× ) و همین‌طور بالعکس. این نکته رو به گوش بگیرید که مهمه . . . (منظورم دوست عزیزی که این پیام رو دادن نیست، به مناسبت کلی عرض کردم؛ یه وقت دل‌خوری پیش نیاد !)
گاهی کـار کـه بیخ پیدا می‌کند ، شاید با خجالت ، اما می‌نشینی روبه‌روی پدر ، سر به زیر می‌اندازی و نرم‌نرمك حرفِ دل آغاز می‌کنی . . . انگار کـه پشتت به کوه گرم باشد ، آخر داستان همیشه معلوم است ؛ دستی بـه شانه‌ات می‌کشد و غمــ از دلت می‌رهاند . نه اینکه فقط با حرف‌هایش آرامت کند ، هرچقدر همــ که بزرگ باشد ، حل می‌کند مشکلت را . . . و من ! با خجالت نشستمــ روبه‌رویت ، سر بـه زیر انداختمــ و نرم‌نرمك حرفِ دل گفتمــ... و می‌دانم آخر داستان چـه خواهد شد ! دست به شانـه‌ام می‌کشی و حل می‌کنی مشکلاتمــ را . . . معین‌بن‌موسی ✍️ حال و هوای یک موسوی در کاظمین . . .
بیش از 👍(شصت) نفر تشریف آوردین کانال و من نمی‌دونم از کجا اومدین ، خیلی خیلی خوش اومدین 💐 یه سری پیام‌ها هستن که 📌سنجاق شدن و خوندنشون مهمه❗ اما مختصرا بگم که ما به علت مشغولیت‌ها و رسالت‌های طلبگی کلا خیلی کم فعالیت می‌کنیم ، منتظر فعالیت زیاد از ما نباشین♥️ با این حال سعی می‌کنیم اگر کمیت کار کمه، کیفیت رو در حد توان ببریم بالا✌️ اینم بگم که بودن شما باعث افتخاره ✨ اگر سوالی درمورد کانال دارین، درخدمت‌تون هستم: https://daigo.ir/pm/SeyedMoein (اگر بگید از کجا با کانال آشنا شدین ممنون میشم ، برای تشکر از ادمین اون کانال . . .)
📪 💬هدف از تشکیل کانال چه بوده است اخوی ___ سلام اخوی بخونیدش !
الحان را آواز و نغمه‌های خوش گویند ! . _ یک قلم به دستِ ایستاده در اوهام _ . . شاید یک طلبه ! یک طلبه‌ی خرابآت نشین :) . 🌱 @alhaan128 ببینید کی برگشته❗
جاتون خالی رفقا ! واسه دعای عرفه از نجف برگشتیم کربلا . . .♥️ به یاد همه‌تون بودیم، مطمئن باشین دلِ‌تنگ خیلی چیزا به دست میاره . . .🌿 ان‌شاءالله به زودی روزی خودتون✨
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
بیش از 👍(شصت) نفر تشریف آوردین کانال و من نمی‌دونم از کجا اومدین ، خیلی خیلی خوش اومدین 💐 یه سری پیا
راستی رفقای جدیدمون❗ اگر دوست داشتین، در جریان باشین کـه : « » دست به قلم شدنِ دلِ بنده است و خوش‌رقصی‌های قلم به روی کاغذ . . .
و البته تک جمله‌هایی که خیلی دوست‌شون دارم اما چون کوتاه بودن هشتک نزدم . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب بعضی 🐑گوسفندا از بع بع کردن‌شون معلومه راضی نیستن قربونی بشن❗😂 یه جریان کوچیک هم داره اگه شد تو سفرنامه بهش اشاره می‌کنم.