‌

‌ 🔺 میثم مطیعی با دعوت شیعیان راهی کشورهای اروپایی شد... ▫️میثم مطیعی مداح سرشناس کشورمان طبق روند هر ساله خود برای سفرهای تبلیغی مذهبی راهی کشورهای اروپایی شد. ▫️این مداح کشورمان هرساله در ایامی با حضور در کشورهای مختلف جهان به تبلیغ و بیان معارف اسلامی و مذهبی می‌پردازد. 🌐 مشاهده متن کامل خبر: https://farsnews.ir/Amir_kasaee/1755601365478156419 ☑️ @MeysamMotiee

رفقا چون می‌دونم اینجا از کشورای اروپایی خیلی معینی داریم میگم 😌 ؛ حاج میثم لهستان هیأت داره ، سلام برسونین بهش https://eitaa.com/MeysamMotiee/19431

‌ 📍دیروز رسیدم لهستان. مهمان‌نوازی، خصلتی است که مردم لهستان ما ایرانیان را به آن می‌شناسند. 🔺 در خلال جنگ جهانی دوم (۱۹۴۲) حدود ۱۱۶ هزار لهستانی از طریق مرزهای شمالی وارد ایران شدند و در شهرهای تهران، اصفهان، مشهد اهواز و خرمشهر ساکن شدند. 🌹 پذیرش و خوش رفتاری با این خیل آوارگان از سوی ایرانیان در شرایطی که خود با سختی و قحطی ناشی از جنگ روبرو بودند، باعث شد خاطره بسیار خوبی در اذهان لهستانی‌ها ایجاد شود و آنها به دیده احترام به ایرانیان بنگرند. ▪️حدود ۴۰۰۰ لهستانی در قبرستان‌های دولاب و کلیمیان تهران، بندر انزلی، اهواز، مشهد و خرمشهر به خاک سپرده شده اند. ✨ این نگاه مردم لهستان به ما یک فرصت طلایی است که باید از آن در زمينه‌های فرهنگی، گردشگری، اقتصادی و روابط دو کشور بهره برد. 📲 قرار است در ادامه این سفر تبلیغی، به ۵ کشور دیگر هم سفر کنم. سعی می‌کنم مشاهداتم را با شما به اشتراک بذارم. ✍ میثم مطیعی #سفر_نامه #سفر_تبلیغی ☑️ @MeysamMotiee

‌‌ این روزا واقعا خیلی سرم شلوغه ؛ امروز از حدود ساعت ۱۲ ظهر تا حدود ۹ شب بیرون بودم .. ! راننده‌ها می‌فهمن چی میگم ، رانندگی واقعا خیلی خسته کننده است .. واقعا بدنت کوفته میشه .. ؛ از این نقطهٔ شهر تا اون نقطهٔ شهر .. ؛ باز جاده یه جذابیتی داره هی گاز میدی 😁 اما ترافیک شهر ( کلان‌شهریا می‌فهمن چی میگم 😂 ) آدمو دیوونه می‌کنه .. ‌

‌ خلاصه نبودن‌ها رو ببخشید و دعا کنین برای توفیق ما .. ‌

‌‌‌ گویی قرابتی است بین نبی و سبط نبی ! به زعم من ، چه بقیع ، چه مسجدالنبی ، هردو نماد غربت‌اند .. غرابت در خانهٔ خود هم قرابتِ دیگر رحمت عالمین و آقای کریم است .. ای به فدای‌تان شوم که رنگ سبز ، ما را هم به یاد حسن می‌اندازد و هم به یاد نبی ! زیارتی که نیست ، حرمی که نیست ، روضه‌ای که نیست ، اشکی که نیست ، اما دلم پر می‌کشد برای بقیع و گنبد سبز جدم رسول‌الله ... نه ، آرزو نیست و رجز نیست وسط صحن حسن سینه‌‌زنی خواهیم کرد .. ✍️ #معین غریب ، ماییم که حواس‌مان به شما نیست .. - @Moein_Ch | معین -

تنها حرمی که روضه‌خون نداره .. 💔 #شهادت_امام_حسن 🥀 - @Moein_Ch | معین -

🔰 دعوت دکتر میثم مطیعی برای شرکت در مدرسه تابستانه «نهج البلاغه» 🔺 با موضوعات: شناخت کتاب شریف نهج‌البلاغه، سیره حکومتی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، رابطه دین و دنیا در نظر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) 💠 اساتید دوره: دکتر سید مجتبی عزیزی، حجةالاسلام استاد حامد کاشانی، حجةالاسلام دکتر نورالدین زندیه و دکتر #میثم_مطیعی 📆 زمان برگزاری: ۶، ۱۳، ۲۷ شهریور و ۳ مهر 📍مکان برگزاری: میدان شیخ بهایی، ده ونک، سالن همایش امامزاده قاضی الصابر (علیه‌السلام) و کلاس‌های مجازی در بستر اسکای روم 💳 هزینه ثبت نام: ▫️حضوری ۳۰۰ هزار تومان ▫️مجازی ۲۵۰ هزار تومان ⚠️ مهلت ثبت نام: تا شنبه ۱ شهریور ماه ۱۴۰۴ 👈 کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام از طریق: 🌐 لینک ثبت نام: https://survey.porsline.ir/s/PZWSAYZ7 📱شماره تماس: 09941109415 📲 آیدی پشتیبان در بله و ایتا: @aeenhosseini 📲 آیدی پشتیبان در تلگرام: @aeenehoseini ☑️ @MeysamMotiee

رفقایی که دغدغهٔ نهج‌البلاغه دارین ؛ بلاشک دوره ، دورهٔ به‌شدت قابل استفاده‌ایه .. این فرصت رو از دست ندین ..

یک دورهٔ فشرده ، مفید و کم‌نظیر ..

تـمـام شـد ! بـه همین زودی گذشت . . . همان شب و روزهایے گـذشـت کـه مـنـتـظـرش بـودیـم ، گـذشـتــــ . . . شـب اول بـا فریـــاد مسلم گذشت ، شـب دوم با تمناے مدارا ، شـب سوم با أُمّ أبیهایے دیگر ، شـب چهارم اما غلط گفتم ، چون جُوْن نه ، روسفید بود ، روسیاهم من ؛ شـب پنجم از نوجوانے آموختم ، دستمـ خالے هم اگر باشد ، دستانمـ هست . . . پاے امام می‌ایستم ، تا آن دم آخر ؛ شـب ششم نفهمیدیم حسین می‌گوییم یا حسن ، کربلاییم یا مدینه ؟ اما فهمیدیم ، سلطان کربلا حسن است . ‌. . شـب هفتم با لـالـایے ربآب باریدیم ، شـب هشتم غم عـ‌لےاکـ‌بـ‌رهـای حسین ، مـا را هم پیر کرد . . . تـاسـوعا شد و درس وفا و ادب گرفتیم ، با نواے حـسـین حـسـین مادری بی‌قرار شدیم . . . شـب دهم دست به دامان خورشید شدیم تا شاید دلش به رحم آید و طـلـوع نکند ؛ اما عـاشـورا شد و غمِ دلِ امام زمان بر دل ما نشست ، عـاشـورا گذشت ، امـا نـه بـه آسانے . . . داغ زینب را نمی‌فهمیدیم ، امان از دل زینب . . ‌. از داغے گفتیم که با هربار دیدن آب تازه میشد ، گذشت . . . قصهٔ سه‌سالهٔ ارباب هم به سـ‌ر رسید و از جاماندهٔ کاروان تمناے کربلا کردیم ، نازی کرد و پدرش امضا کرد ، ســامـرا گذشت ، کـاظـمـیـن گذشت ، از خانهٔ پدری قدم‌قدم راهے شدیم به امید کربلایے شدن ، نفهمیدیم چطور اما اربعین هم گذشت و دل‌تنگی‌اش ماند . . . شروع غم‌های فاطمه و یادآوری غربت حسن ، گذشت . . . درخشنده‌ترین خورشید جهان خودنمایی کرد گذشت . . . نـوکـری کردیم ؟!, گـریـه کردیم ؟!, سـیـنه زدیم ؟!, عـزاداری کردیم ؟!, نه . . . اگر جُوْن نوکر است ، من کجا و نوکری کجا ؟!, اگر روضه‌خوان ، مادرِ قدخمیده است ، مـن کـه باشم که گریه‌کن باشم ؟!, اگـر زینب سـیـنه‌زن است ، مـن کجا و سینه‌ زنی برای او ؟!, اگـر عـزادار آن غریبے است که در خیمه‌اش ، در بیابان‌ها شب‌ و روز خون گریه می‌کند ، من از عـزاداری چیزی نمی‌فهمم . . . این دو مـاه چه بود و چه شد ؟! این دو مـاه فقط شرمنده‌تر شدیم ، شاید کمی فهمیدیم که حـسـیـن ، خیلی زحمت ما را کشیده است . . . شاید فهمیدیم که فقط دم از حسین می‌زدیم و از رسمش چیزی نمی‌فهمیم . . . این دو ماه تماماً شرمندگی بود ، تماماً سوال ، مـن کجا و مجلس عزای حسین ؟! رخت عزا بر تنِ من چه می‌کند ؟! این دو ماه منت بر سرم گذاشتند ، این دو ماه فهمیدم دستان خالی ، کوله‌بار سنگین ، روی سیاه ، خریدار دارد ؛ خریدارش هم بـانوی هجده ساله ایست ، که جهان از نخ چادر او روزی می‌گیرد . . . مادرجان ! حالـا که منت گذاشتی و خریدار من بودی ، می‌شود چون جُوْن روسفیدم کنی ؟! می‌شود در تمناے یوسفِ تو ، نامه‌هایم کوفے نباشد ؟! می‌شود علمدارِ سپاهش باشم ؟! مرا از «من» آزاد کن ، «معین» را از «معینت» بگیر تا «معین» باشم . . . ✍️ #معین ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۲ ، ۲ ربیع ۱۴۴۵ - @Moein_Ch | معین -