eitaa logo
پنجره🇮🇷
113 دنبال‌کننده
674 عکس
318 ویدیو
24 فایل
موضوعات متنوع دینی محمد گلایری مدرس حوزه علمیه @MohammadGelayeri46 ۰۹۱۱۳۱۲۵۵۴۲ 📢نقل مطالب کانال بدون ذکر منبع مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز ارتحال استاد حاج آقا فاضل رضوان الله تعالی علیه https://eitaa.com/MohammadGelayeri
1 در عالم تکوین هر موجودی دارای هدفی است که به سوی آن در حرکت است ، نوع انسان نیز دارای غرضی است که باید با طی مسیری خاص به آن برسد ، این مسیر خاص را دین تعیین می کند ، دین می خواهد انسان را به کمال برساند و آخرین دینی که خداوند برای بشر فرستاد دین اسلام است ، «ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسولَ الله و خاتَمَ النبیین و کان الله بکل شیء علیما» ( احزاب 40). این آیه در رد بر اعتراض به ازدواج صلی الله علیه و آله با مطلقه پسر خوانده خود زید است و مراد از رجال مقابل زنان و کودکان است ، این آیه در مقام بیان حکم شرعی نیست بلکه در مقام بیان حکمی تکوینی و خطاب به موجودین در آن عصر است ، یعنی : پیامبر پدر هیچیک از این مردانتان که در زمان نزول آیه وجود دارند نیست تا ازدواج با مطلقه ی او بر پیامبر صلی الله علیه و آله حرام باشد ، بر پسر خواندگی آثار پدر و فرزندی جاری نمی شود ، امام حسن و امام حسین علیما السلام در زمان نزول آیه کودک بودند ، طیب ، طاهر ، قاسم و ابراهیم نیز در کودکی فوت کردند و بر هیچکدام رجال صادق نیست. خاتَم اسم آلت است یعنی وسیله ی پایان دادن ، مانند قالَب به معنای آنچه که با آن چاپ می شود ، مراد این است که با او صلی الله علیه و آله نبوت ختم شد و بعد از او نبی نیست ، نبی کسی است که خبر غیبی می آورد که همان دین است و با ختم او ختم رسولان نیز هست زیرا وقتی خبر غیبی و دین نیاید رسالتی نمی ماند. آیه اشاره به این دارد که ارتباط او با شما ارتباط و تعلق رسالت و نبوت است و آنچه که انجام داد به امر حق تعالی است و خداوند به علمش این مطلب را فرموده است .( المیزان ج6 ص 344) تنها عاصم را به فتح خواند که برخی آنکه با او ختم می شود و برخی فعل ماضی گرفتند و باقی به کسر خواندند یعنی خاتمه دهنده انبیا ء ( مجمع البیان ج 4 ص 358) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
2 سؤال : ارسال رسل و انزال کتب برا ی هدایت انسانها بود ، پس چرا پایان یافت ؟ آیا معنایش این است که دیگر نیازی به هدایت نیست ؟ جواب : اسلام دین همه پیامبران است «ان الدین عند الله الاسلام»(آل عمران 19) ، حضرت آدم علیه السلام : من الآن توبه کردم و از مسلمین هستم ، «انی تبت الآن و انا من المسلمین » ( احقاف 115) ، حواریون گفتند ما یاران خداییم ، ایمان به خدا آوردیم و شاهد باش که مسلمان هستیم ، «قال الحواریون نحن انصار الله ، آمنا بالله و اشهد بأنّا مسلمون» ( آل عمران 57) و هیچ اختلافی بینشان نبوده است ، «رسول به آنچه بر او از جانب پروردگارش نازل شد ایمان آورد و همه مومنون به خدا و فرشتگان او و پیامبران او ایمان آوردند و می گویند بین هیچیک از پیامبرانش فرق نمی گذاریم » ، «آمن الرسول بما أنزل الیه من ربّه ، و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لانفرق بین احد من رسله» ( بقره 285) ، «این امت شما است که امتی واحده است» ، «هذه امّتکم امّة واحدة» ( مائده 48 ) ، گر چه در اصول اختلاف نداشتند لکن شریعتها و روشها متفاوت بود «لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا» ( مائده 48 ) ، چون بشر در طول تاریخ مراحل رشد خود را طی می کرد ، علاوه بر این که برخی با بغی و ظلم منحرف شدند «کان الناس امّة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه ، و ما اختلف فی الا الذین اوتوه من بعد ما جائتهم البینات بغیا بینهم فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه» ( بقره 213) لکن انسان در دوره پیامبر به کمال رسیده است و می تواند انسانیت خود را به فعلیت برساند و می تواند شریعت کامل تر را تحمل کند و قرآن هم به عنوان مصدر تشریع دور از دسترس تحریف تحریف گران است پس مسأله ی تحریف به گونه ی که نتوان با قر آن مردم را اصلاح کرد منتفی است ، علاوه بر آن که امامان معصوم عهده دار وظیفه تفسیر دین و اجرای آن هستند و در زمان غیبت امام عصر عج راهکاری در کنار کنابع در اختیار فقها قرار دارد به نام اجتهاد که این مسؤولیت به انجام برسد . اکرم صلی الله علیه و آله : «مثل من در بین انبیاء همانند مردی که خانه ی ساخت و آن را محکم و زیبا سازی کرد جز جای یک خشت که هر کس وارد خانه شود و ببیند می گوید چقدر خانه زیبا است جز جای آن خشت ، فرمود من جای آن خشت هستم که پیامبران با من ختم می شوند. » ، « إنّما مثلي في الأنبياء كمثل رجل بنى دارا فأكملها و حسّنها إلّا موضع لبنة، فكان من دخل فيها فنظر إليها قال: ما أحسنها إلّا موضع هذه اللبنة، قال «ص»: فأنا موضع اللبنة، ختم بي الأنبياء.» ( المیزان ج 16 ص 347 ) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
بسم الله الرّحمن الرّحیم آفرین بر پهلوانان کشتی فرنگی کشور و مربی آنان که همه بویژه جوانان را شاد کردند. ان‌شاءالله موفق باشید. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۹ مهر ۱۴۰۰ https://eitaa.com/khamenei_ir زوایه دید در پیام برای موفقیت در : «همه به ویژه جوانان را کردند» https://eitaa.com/MohammadGelayeri
3 تغییر اعصارهمیشه با تغییر نیازها نیست زیرا بشر دارای نیازهای ثابت مانند ازدواج و توارث و نحو آن است گر چه نیازهای متغیر نیز دارد مانند استفاده از سواری که از اسب به ماشین تغییر کرد ، دین نیازهای ثابت او را عهده دار است که فرازمانی است و نیازهای متغیر او در اختیار او یا حاکم گذاشته شده است ، « فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ » (روم 30) 1.بررسی واژه ها :این کلام متفرع بر بیان سابق در باره مبدأ و معاد است ، «ال» در «الدین» برای عهد است یعنی اسلام ، «حنیفا» حال از فاعل «اقم» است به معنای مایل کننده دو پا به سمت راست که کنایه از اعتدال است ، «فطرة» نوعی از ایجادد ابداع است ، نصب آن به اغراء است یعنی «ألزِم» ملتزم باش ، که اشاره به این است که باید به آن رو کنی . 2.خلاصه تفسیر: حال که خلقو تدبیر در دست او است و شریکی ندارد و قیامت زنده می کند و حساب در کار است و نجاتی از اعراض از او نیست به او رو بیاور بدون غفلت ، مانند کسی که به دین اسلام رو آورد ر حالی که به راه راست هستی ، ملتزم گرد به این فطرت که تغییر پذیر نیست زیرا دین جزء سنت حیات است و راهی است که انسان باید برای رسیدن به سعادت بپیماید.( المیزان ج 16 ص187 و 189 ) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
«كسانى كه (به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله) ايمان آورده اند و همچنين يهوديان و نصارى و صابئان (پيروان يحيى يا نوح يا ابراهيم) آنها كه ايمان به خدا و روز قيامت آورند و عمل صالح انجام دهند پاداش آنها نزد پروردگارشان ثابت است» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ) «۱». و بنابراين «نه ترسى از آينده دارند و نه غمى از گذشته» (وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ). يك سؤال مهم: بعضى از بهانه جويان آيه فوق را دستاويزى براى افكار نادرستى از قبيل صلح كلى و اين كه پيروان هر مذهبى بايد به مذهب خود عمل كنند قرار داده اند، آنها مى گويند بنابراين آيه لازم نيست يهود و نصارى و پيروان اديان ديگر اسلام را پذيرا شوند، همين قدر كه به خدا و آخرت ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند كافى است. پاسخ: به خوبى مى دانيم كه آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند، قرآن در آيه ۸۵ سوره آل عمران مى گويد: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ: «هر كس دينى غير از اسلام براى خود انتخاب كند پذيرفته نخواهد شد». به علاوه آيات قرآن پر است از دعوت يهود و نصارى و پيروان ساير اديان به سوى اين آيين جديد اگر تفسير فوق صحيح باشد با بخش عظيمى از آيات قرآن تضاد صريح دارد، بنابراين بايد به دنبال معنى واقعى آيه رفت. در اينجا دو تفسير از همه روشنتر و مناسبتر بنظر مى رسد.: ۱- اگر يهود و نصارى و مانند آنها به محتواى كتب خود عمل كنند مسلّما به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله ايمان مى آورند چرا كه بشارت ظهور او با ذكر صفات و علايم مختلف در اين كتب آسمانى آمده است. ۲- اين آيه ناظر به سؤالى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى شود؟، آيا آنها به خاطر عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟ در اينجا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است، و جاى هيچ گونه نگرانى نيست. بر گزیده تفسیر نمونه ج ۱ ص۸۳ https://eitaa.com/jorenab
معلمی که معلم ندیده است : اكرم به حكم تاريخ قطعى و به شهادت قرآن و به حكم قرائن فراوانى كه از تاريخ اسلام استنباط مى‏شود، لوح ضميرش از تعلّم از بشر پاك بوده است. او انسانى است كه جز مكتب تعليم الهى مكتبى نديده و جز از حق دانشى نياموخته است. او گلى است كه جز دست باغبان ازل دست ديگرى در پرورشش دخالت نداشته است. او با آنكه با قلم و كاغذ و مركّب و خواندن و نوشتن آشنا نبود، در كتاب مقدّس خويش به قلم و آثار قلم به عنوان يك امر مقدّس سوگند ياد كرد (قلم/1.) و در اوّلين پيام آسمانى خود فرمان خواندن داد؛ علم و دانش و صنعت به كار بردن قلم را، پس از نعمت آفرينش، بزرگترين نعمت ارزانى شده به بشر معرّفى كرد (علق/ 1- 5 ). آن كس كه خود قلم به دست نگرفته بود بلا فاصله پس از ورود به مدينه و ايجاد امكانات ساده، «نهضت قلم» ايجاد كرد و با آنكه خود معلّمى از بشر نديده بود و دارالعلم و دانشگاهى طى نكرده بود، خود معلّم بشر و پديد آورنده دارالعلم‏ها و دانشگاهها شد. ستاره‏اى بدرخشيد و ماه مجلس شد* دل رميده ما را انيس و مونس شد * نگار من‏ كه به مكتب نرفت و خط ننوشت‏ * به غمزه مسأله‏آموز صد مدرّس شد * كرشمه تو شرابى به عاشقان پيمود* كه علم بى‏خبر افتاد و عقل بى‏حس شد حضرت رضا (عليه السّلام) در مناظره خويش با ارباب اديان خطاب به رأس الجالوت فرمود: «از جمله دلائل صدق اين پيامبر اين است كه شخصى بود يتيم، تهيدست، چوپان، مزدكار، هيچ كتابى نخوانده و نزد هيچ استادى نرفته بود. كتابى آورد كه در آن حكايت پيامبران و خبر گذشتگان و آيندگان هست.» (عيون اخبار الرّضا (چاپ سنگى)، ص 94. ) آن چيزى كه بيش از پيش عظمت و رفعت و آسمانى بودن قرآن كريم را مدلّل مى‏سازد اين است كه اين كتاب عظيم آسمانى با اينهمه معارف در باب مبدأ، معاد، انسان، اخلاق، قانون، قصص، عبرتها، مواعظ، و با اينهمه لطف و زيبايى و فصاحت، بر زبان كسى جارى شده كه خود امّى بوده است؛ نه تنها هيچ مدرسه و دانشگاه و دارالعلمى را در همه عمر نديده است و با هيچ دانشمندى از دانشمندان جهان روبرو نشده است، حتّى يك كتاب ساده از كتابهاى عصر خود را نخوانده است. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏3، صص: 249 و 250 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
صاحب روح قدسى : از قديم الدهر حكماى بزرگ عالم اثبات نبوّت كرده‏اند و انسان كامل را صاحب روح قدسى دانسته‏اند كه صاحب نفس مكتفى است...؛ و گاهى به اين معنى با نظم اشاره كرده‏اند مثلا حكيم سنايى گويد: اگر بودى كمال اندر نويسايى و خوانايى‏ *چرا آن قبله كل نانويسا بود و ناخوانا مرادش از قبله كل پيغمبر اكرم اسلام صلّى اللّه عليه و اله است. و هم چنين سعدى درباره آن جناب در اوّل بوستان گويد: يتيمى كه ناخوانده ابجد درست‏ * كتبخانه هفت اقليم شست‏ و هم چنين حافظ گويد: نگار من‏ كه به مكتب نرفت و خط ننوشت‏ *به غمزه مسئله‏آموز صد مدرس شد علامه حسن زاده آملی ، دروس معرفت نفس متن 454 درس صد و دوازدهم https://eitaa.com/MohammadGelayeri
و نفس مکتفی : سخن در انسان مؤيد به روح القدس بود. اين چنين كس صاحب علم لدنى است، و داراى نفس مكتفى است كه مستكفى نيز گويند يعنى به حسب فطرت به همان سرمايه خداداديش و به ذات و باطن ذاتش از علل ذاتيه‏اش در خروجش از نقص به كمال اكتفا مى‏كند و احتياج به مكمل خارجى و معلم بشرى ندارد، چنانكه نفس ناقص در تحصيل كمالات و خروج از قوه به فعل به مكمل خارجى نيازمند است، و بعد از استكمال به مرتبه تمام يعنى عقل كه تام است مى‏رسد و پس از آن خليفه فوق التمام كه واجب الوجود است مى‏گردد. علامه حسن زاده آملی انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه متن 176 نفس مكتفى و ناقص ..... ص : 176 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
34.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ ویژه برنامه « ضامن آهو » ، قسمت اول ✅ ابراز علاقه "موبد بهزاد نیک دین" ، موبد زرتشتیان استان اصفهان ، به امام رضا ع. ▶️ @kheybarmedia
🔰 | خمس خانه‌ای که فرد در آن سکونت ندارد ❓شخصی مورد نیاز را تهیه نموده و به عللی نمی‌تواند در آن سکونت کند، و یا مدتی آن را اجاره داده است، سپس از سکونت در آن منصرف می‌شود و آن را می‌فروشد، بر فرض که در این مدت، سال خمسی بر آن گذشته باشد، حکم خمس آن چگونه است؟ ✅ سکونت شرط نیست و همین که مورد نیاز و در شأن او باشد، با گذشت سال خمسی بر آن مؤونه محسوب شده و خمس ندارد حتی پس از فروش. 📜 نسخه کامل خط ۳۰۹ را در khl.ink/khat309 مطالعه کنید