📚#خطبه_۲۶ نهج البلاغه: بخش اول: عصر جاهلیت
🔸و من خطبة له عليه السّلام و فيها يصف العرب قبل البعثة ثمّ يصف حاله قبل البيعة له امام عليه السّلام:
🔺العرب قبل البعثة: إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ، مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ، الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَةٌ.
🔸در اين خطبه حال اعراب و چگونگى حيات و معيشت آنان را در پيش از بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان مى دارد. آن گاه به شرح حال خويش در سالهاى قبل از بيعت مسلمين با وى، مى پردازد.
🔺خداوند، محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)، را به رسالت مبعوث کرد، تا جهانيان را بيم دهد و امين آيات او باشد در حالى که شما جمعيت عرب، بدترين آئين را داشتيد و در بدترين سرزمين ها و در ميان سنگ هاى خشن و مارهاى فاقد شنوايى (که از هيچ چيز نمى ترسيدند و خطرشان بسيار زياد بود) زندگى مى کرديد و آب هاى آلوده مى نوشيديد و غذاهاى بسيار ناگوار مى خورديد و پيوسته خون هم را مى ريختيد و پيوند با خويشان را قطع مى کرديد (و دختران را زنده به گور مى کرديد و پسران خود را به قتل مى رسانديد) بت ها، در ميان شما، برپا بود و گناهان، سراسر وجودتان را فراگرفته بود.
🔹خطبه در يك نگاه: عرب در عصر جاهليت:
در اين كه انگيزه امام از ايراد اين خطبه (يا به تعبير ديگر، نگارش اين نامه چه بوده است)، بعضى از محقّقان، معتقدند كه بعد از اشغال مصر از سوى عمّال معاويه و شهادت محمد بن ابى بكر، گروهى، از آن حضرت خواستند تا نظر خود را نسبت به خلفاى گذشته، بيان فرمايند. حضرت، در پاسخ فرمود: «آيا حالا، موقع اين سؤال است؟ مگر خبر نداريد كه مصر اشغال شده و شيعيان مرا كشته اند (چرا مسائل واجب و حياتى را رها كرده، به مسائلى كه وقت براى آن بسيار است، خود را مشغول كرده ايد)؟» سپس فرمود: «من، نامه اى به دست شما مى دهم كه پاسخ سؤالات شما در آن است، ولى از شما مى خواهم كه حقوق از دست رفته مرا حفظ كنيد. گاه تصوّر مى شود كه ذيل اين خطبه كه دعوت به جهاد مى كند، منافات با اين سخن دارد و نشان مى دهد كه اين كلام، قبل از جنگ صفّين از آن حضرت صادرشده است، ولى ممكن است كه اين سخن، اشاره به جنگى باشد كه حضرت، قبل از شهادت خود، مردم را براى آن آماده مى ساخت، هر چند حادثه دردناك شهادت ايشان، مانع از اقدام به آن جنگ شد.
به هر حال، اين خطبه، از سه بخش تشكيل شده است: بخش نخست، به وضع عرب در عصر جاهليت و در آستانه بعثت پيغمبر اكرم اشاره مى كند و نشان مى دهد كه آنها گرفتار چه بدبختى ها و مشكلات عظيمى بودند كه به بركت ظهور پيامبر اسلام، از آن رهايى يافتند.
در بخش دوم، به حوادث بعد از رحلت پيامبر اشاره مى كند كه چگونه حقّ مسلّم آن حضرت، يعنى خلافت را از وى گرفتند و او را تنها گذاشتند و امام عليه السّلام (براى حفظ اسلام و قرآن) سكوت كرد، در حالى كه سخت نگران و ناراحت بود.
در بخش سوم، به داستان بيعت مشروط عمرو بن عاص با معاويه اشاره مى كند كه به آن همه صدمات جانى و مالى و اخلاقى بر مسلمانان منجر شد و در پايان خطبه، دستور مى دهد كه براى كوتاه كردن دست آن گروه ظالم و ستمگر، آماده نبرد شوند.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.🖤•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•🖤
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۶ نهج البلاغه: تنهایی علی علیه السلام
🔸و من خطبة له عليه السّلام و فيها يصف العرب قبل البعثة ثمّ يصف حاله قبل البيعة له امام عليه السّلام:
🔺صفته قبل البيعة له:
فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلَّا أَهْلُ بَيْتِي، فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ أَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا، وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْكَظَمِ وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ.
🔸در اين خطبه حال اعراب و چگونگى حيات و معيشت آنان را در پيش از بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان مى دارد. آن گاه به شرح حال خويش در سالهاى قبل از بيعت مسلمين با وى، مى پردازد.(بخش دوم)
🔺قسمتى از اين خطبه است (كه پيشآمد خود را بعد از وفات حضرت رسول اكرم به طور کوتاه بيان مى فرمايد:
من، نگاه کردم و ديدم (براى گرفتن حق خود و مسلمانان) يار و ياورى جز خاندانم ندارم (به همين دليل، قيام نکردم; چرا که) به مرگِ آنان راضى نشدم و اين، در حالى بود که چشم، بر خاشاک فرو بستم و با گلويى که استخوان در آن گير کرده بود (جرعه تلخ حوادث را) نوشيدم و بر نوشيدن اين جرعه ـ که تلخ تر از حَنَظْل بود ـ شکيابى کردم.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۶ نهج البلاغه: بخش سوم: آمادگی برای جنگ
🔸و من خطبة له عليه السّلام و فيها يصف العرب قبل البعثة ثمّ يصف حاله قبل البيعة له امام عليه السّلام:
🔺وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى الْبَيْعَةِ ثَمَناً، فَلَا ظَفِرَتْ يَدُ الْبَائِعِ وَ خَزِيَتْ أَمَانَةُ الْمُبْتَاعِ. فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا، فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلَا سَنَاهَا؛ وَ اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى النَّصْرِ.
🔸در اين خطبه حال اعراب و چگونگى حيات و معيشت آنان را در پيش از بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان مى دارد. آن گاه به شرح حال خويش در سالهاى قبل از بيعت مسلمين با وى، مى پردازد.(بخش سوم)
🔺او (عمروعاص) ـ با معاويه ـ بيعت نکرد تا اين که بر او شرط کرد که در برابر آن، بهايى دريافت کند. (در اين معامله شوم)، دست فروشنده، به پيروزى نرسد! و سرمايه خريدار به رسوايى منتهى شود!
(اکنون که آنها روى بلاد مسلمانان و حکومت بر مسلمانان، اين چنين معامله مى کنند) آماده پيکار شويد و ساز و برگ جنگ را فراهم سازيد! که آتش جنگ، زبانه کشيده و شعله هاى آن بالا گرفته است. و صبر و استقامت را شعار خود سازيد! که بيش از هر چيز، پيروزى را به سوى شما فرا مى خواند.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۷ نهج البلاغه: بخش اول: فضیلت و اهمیت جهاد
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و قد قالها يستنهض بها الناس حين ورد خبر غزو الأنبار بجيش معاوية فلم ينهضوا. و فيها يذكر فضل الجهاد، و يستنهض الناس، و يذكر علمه بالحرب، و يلقي عليهم التبعة لعدم طاعته:
🔺فضل الجهاد:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ. فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ.
🔸امام، اين خطبه را زمانى ايراد فرمود كه خبر حمله لشكر معاويه به شهر (مرزى) انبار به آن حضرت رسيد، ولى مردم براى جهاد حركت نكردند. امام عليه السّلام اين خطبه را ايراد فرمود، فضيلت جهاد را در آن برمى شمرد و مردم را به قيام (در برابر غارتگران شام) تشويق مى كند، و نيز آگاهى خود را به فنون و مديريت جنگ بيان مى دارد و مسئوليت را متوجه مردمى مى سازد كه از وى اطاعت نكردند.(بخش اول):
🔺ارزش جهاد در راه خدا:
اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدانيد) جهاد درى از درهاى بهشت است که خداوند آن را به روى دوستان (خاص خود) گشوده است، و آن لباس تقوى، زره محکم خداوند و سپر مطمئن او است. هر کس آن را از روى بى اعتنايى (نه به خاطر عذر) ترک کند خدا لباس ذلّت و خوارى در اندام او مى پوشاند، بلا از هر سو او را احاطه مى کند و گرفتار حقارت و پستى مى شود، عقل و فهم او تباه مى گردد و به خاطر تضييع جهاد حق از او گرفته مى شود، در راه نابودى پيش مى رود و از عدالت محروم مى گردد!
🔹خطبه در يك نگاه: جهاد درى از درهاى بهشت:
همان گونه كه قبلا اشاره شد، اين خطبه- كه به خطبه جهاد معروف است- از مشهورترين خطبه هاى مولا امير مؤمنان، محسوب مى شود و تمام خطبه، بر محور جهاد دور مى زند. در بخش نخستين آن، اهمّيّت جهاد و آثار مهمّ آن، با بيان بسيار گويا و زيبا، تشريح و نيز پيامدهاى ترك جهاد براى امّت ها، تبيين شده است. در بخش ديگرى، مردم كوفه را سخت ملامت مى كند، سپس از حادثه دردناك حمله «سفيان غامدى» به شهر مرزى «انبار» و شهادت «حسان ابن حسان» -نماينده شجاع و باوفاى امام- و ساير ويرانگرى هاى او و لشكر شام خبر مى دهد. در بخش سوم، باز، سرزنش ها را متوجه مردم سست عراق در آن عصر و زمان، مى سازد و آنها را سخت ملامت مى كند. در آخرين بخش، آمادگى كامل خود را براى جهاد با دشمن خونخوار و بى رحم و سوابق گذشته خويش را در امر جهاد، بيان مى دارد.
در مجموع، روح حماسى فوق العاده اى، بر غلبه، حاكم است كه هر شنونده اى را سخت تحت تأثير قرار مى دهد. جالب اين كه شارح معروف نهج البلاغه، «ابن ابى الحديد»، در يكى از سخنان خود مى گويد كه: بسيارى از گويندگان، در باره اهمّيّت جهاد و تشويق به آن، سخن گفته اند، امّا همه آنها، خمير مايه سخن خود را از كلام على عليه السّلام گرفته اند. سپس به خطبه معروف «ابن نباته» در باره جهاد اشاره مى كند و آن را در برابر خطبه مولا على عليه السّلام مانند شمشير چوبين، در برابر شمشير پولادين بر مى شمرد و آنها را قابل مقايسه نمى داند.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۷ نهج البلاغه: بخش دوم: نتیجۀ ترک جهاد
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و قد قالها يستنهض بها الناس حين ورد خبر غزو الأنبار بجيش معاوية فلم ينهضوا. و فيها يذكر فضل الجهاد، و يستنهض الناس، و يذكر علمه بالحرب، و يلقي عليهم التبعة لعدم طاعته:
🔺إستنهاض الناس:
أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ، فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ. [فَهَذَا] وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ [وَ] قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً.
🔸امام، اين خطبه را زمانى ايراد فرمود كه خبر حمله لشكر معاويه به شهر (مرزى) انبار به آن حضرت رسيد، ولى مردم براى جهاد حركت نكردند. امام عليه السّلام اين خطبه را ايراد فرمود، فضيلت جهاد را در آن برمى شمرد و مردم را به قيام (در برابر غارتگران شام) تشويق مى كند، و نيز آگاهى خود را به فنون و مديريت جنگ بيان مى دارد و مسئوليت را متوجه مردمى مى سازد كه از وى اطاعت نكردند.(بخش اول):
🔺دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان:
آگاه باشيد! من، شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با اين گروه (معاويه و حاکمان شام) فرا خواندم و گفتم پيش از آن که آنها با شما نبرد کنند، با آنان بجنگيد (و به استقبال آنها به بيرون مرزها برويد) به خدا سوگند! هر زمان، قوم و ملّتى در درون خانه اش، مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذليل و خوار شده است، امّا شما، هر کدام، مسؤوليت را به گردن ديگرى انداختيد و دست از يارى هم برداشتيد تا آن که مورد هجوم پى درپى دشمن واقع شديد و سرزمين هايتان از دست رفت.
(اکنون بشنويد يکى از فرماندهان لشکر غارتگر شام) اخو غامد (سفيان بن عوف ـ از قبيله بنى غامد ـ) به شهر انبار، حمله کرده و لشکر او، وارد آن شهر شده اند و حسّان بن حسّان بکرى (فرماندار و نماينده من) را کشته و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است. به من خبر رسيده است که يکى از آنها، به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمان ديگرى که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشواره هاى آنان را از تنشان بيرون آورده است، در حالى که هيچ وسيله اى براى دفاع از خود، جز گريه و زارى و التماس نداشته اند! آنها (بعد از اين همه جنايات)، با غنائم فراوانى، به شهر و ديار خود بازگشته اند بى آن که حتى يک نفر از آنان آسيب ببيند يا خونى از آنها ريخته شود. اگر به خاطر اين حادثه (بسيار دردناک)، مسلمانى از شدّت تأسّف و اندوه بميرد، ملامتى بر او نيست، بلکه به نظر من، سزاوار است.
.🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۷ نهج البلاغه: بخش سوم: یاران سست عناصر
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و قد قالها يستنهض بها الناس حين ورد خبر غزو الأنبار بجيش معاوية فلم ينهضوا. و فيها يذكر فضل الجهاد، و يستنهض الناس، و يذكر علمه بالحرب، و يلقي عليهم التبعة لعدم طاعته:
🔺فَيَا عَجَباً عَجَباً، وَ اللَّهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ، فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً حِينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمَى يُغَارُ عَلَيْكُمْ وَ لَا تُغِيرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ يُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ؛ فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي أَيَّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّةُ الْقَيْظِ أَمْهِلْنَا يُسَبَّخْ عَنَّا الْحَرُّ وَ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي الشِّتَاءِ قُلْتُمْ هَذِهِ صَبَارَّةُ الْقُرِّ أَمْهِلْنَا يَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ؛ كُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ، فَإِذَا كُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ مِنَ السَّيْفِ أَفَرُّ.
🔸امام، اين خطبه را زمانى ايراد فرمود كه خبر حمله لشكر معاويه به شهر (مرزى) انبار به آن حضرت رسيد، ولى مردم براى جهاد حركت نكردند. امام عليه السّلام اين خطبه را ايراد فرمود، فضيلت جهاد را در آن برمى شمرد و مردم را به قيام (در برابر غارتگران شام) تشويق مى كند، و نيز آگاهى خود را به فنون و مديريت جنگ بيان مى دارد و مسئوليت را متوجه مردمى مى سازد كه از وى اطاعت نكردند.(بخش سوم):
🔺شگفتا، شگفتا! به خدا سوگند قلب را مى ميراند و غم و اندوه را (به روح انسان) سرازير مى کند که آنها (شاميان غارتگر) در مسير باطل خود، چنين متّحدند و شما، در طريق حقّتان، اين گونه پراکنده و متفرّق! روى شما زشت باد! و همواره غم و اندوه قرينتان باشد! چرا که (آنچنان سستى و پراکندگى به دشمن نشان داديد که) هدف تيرها قرار گرفتيد، پى درپى به شما حمله مى کنند و شما به حمله متقابل دست نمى زنيد! با شما مى جنگند و شما با آنها پيکار نمى کنيد! آشکارا، معصيت خدا مى شود و شما، (با اعمال نادرستتان) به آن رضايت مى دهيد!
هر گاه، در ايّام تابستان فرمان حرکت به سوى دشمن را دادم، گفتيد: «اکنون، شدّت گرما است; اندکى ما را مهلت ده تا سوز گرما فرو نشيند!» و اگر در زمستان، اين دستور را به شما دادم، گفتيد: «اکنون، هوا فوق العاده سرد است; بگذاريد سوز سرما آرام گيرد.» ولى همه اينها بهانه هايى است براى فرار از گرما و سرما. جايى که شما از سرما و گرما (اين همه وحشت داريد و) فرار مى کنيد، به خدا سوگند! از شمشير (دشمن) بيشتر فرار خواهيد کرد.
🔹آنها در باطل خود متّحدند و شما در حقّتان پراکنده!
در اين بخش از خطبه، امام به تحليل ديگرى درباره عوامل شکست و عقب نشينى مردم کوفه و عراق، توأم با ملامت و سرزنش مى پردازد، باشد که با اين بيان روح خفته آنها را بيدار کند و پيش از آن که اوضاع کشور آنها، بدتر شود بپا خيزند و به دفع دشمن بپردازند.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۷ نهج البلاغه: بخش چهارم: مردان نامرد
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و قد قالها يستنهض بها الناس حين ورد خبر غزو الأنبار بجيش معاوية فلم ينهضوا. و فيها يذكر فضل الجهاد، و يستنهض الناس، و يذكر علمه بالحرب، و يلقي عليهم التبعة لعدم طاعته:
🔺البرم بالناس:
يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ، حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ، لَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْكُمْ مَعْرِفَةً وَ اللَّهِ جَرَّتْ نَدَماً وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً. قَاتَلَكُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاساً وَ أَفْسَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِي بِالْعِصْيَانِ وَ الْخِذْلَانِ، حَتَّى لَقَدْ قَالَتْ قُرَيْشٌ إِنَّ ابْنَ أَبِي طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَكِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ. لِلَّهِ أَبُوهُمْ! وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً وَ أَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنِّي؟ لَقَدْ نَهَضْتُ فِيهَا وَ مَا بَلَغْتُ الْعِشْرِينَ وَ هَا أَنَا ذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّينَ؛ وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع.
🔸امام، اين خطبه را زمانى ايراد فرمود كه خبر حمله لشكر معاويه به شهر (مرزى) انبار به آن حضرت رسيد، ولى مردم براى جهاد حركت نكردند. امام عليه السّلام اين خطبه را ايراد فرمود، فضيلت جهاد را در آن برمى شمرد و مردم را به قيام (در برابر غارتگران شام) تشويق مى كند، و نيز آگاهى خود را به فنون و مديريت جنگ بيان مى دارد و مسئوليت را متوجه مردمى مى سازد كه از وى اطاعت نكردند.(بخش چهارم):
🔺مظلوميّت امام عليه السّلام، و علل شكست كوفيان:
اى مرد نمايانى که در حقيقت مرد نيستيد! آرزوهاى شما مانند آرزوهاى کودکان است! و عقل و خرد شما مانند عروسان حجله نشين! (که جز به زر و زيور و عيش و نوش، به چيزى نمى انديشند). دوست داشتم که هرگز شما را نمى ديدم و نمى شناختم، همان شناختى که سرانجام، به خدا سوگند! پشيمانى بار آورد و خشم آور و غم انگيز بود. خداوند شما را بکشد (و از رحمتش دور سازد)! که اين همه، خون به دل من کرديد، سينه مرا پر از خشم ساختيد و کاسه هاى غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشانديد!
با نافرمانى و ترک يارى، نقشه هاى مرا (براى سرکوبى دشمن) تباه کرديد تا آنجا که (امر بر دوست و دشمن مشتبه شد) و قريش گفتند: «پسر ابوطالب، مرد شجاعى است، ولى از فنون جنگ آگاه نيست»! خدا پدرشان را حفظ کند! آيا هيچ يک از آنها، از من با سابقه تر و پيشگام تر در ميدان هاى نبرد بوده است؟ من آن روز که آماده جنگ شدم (و گام در ميدان نهادم) هنوز بيست سال از عمرم نگذشته بود و الآن، از شصت سال هم گذشته ام، ولى چه کنم؟ آن کس که فرمانش را اطاعت نمى کنند طرح و نقشه تدبيرى ندارد (و هر اندازه صاحب تجربه و آگاه باشد، کارش به جايى نمى رسد).
🔹دل مرا خون کرديد!
در آخرين فراز اين خطبه امام هم چنان تازيانه هاى ملامت و سرزنش را پى در پى بر روح آنها مى زند تا شايد اين خواب آلودگانِ سست عنصر از خواب غفلت بيدار شوند و چشمان خود را باز کنند و ببينند در چه شرايط مرگبارى گرفتارند، شايد که بر پا خيزند و با يک جهاد مردانه و خدا پسندانه دست شاميان غارتگر را از کشور اسلام قطع کنند.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۸ نهج البلاغه: بخش اول: دنیا، مزرعۀ آخرت
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و فيه أحد عشر تنبيها:
🔺أمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا [قَدْ] أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ. أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ. أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ؟ أَلَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ؟ أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ، فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُهُ؛ وَ مَنْ قَصَّرَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ.
...
🔸اين خطبه را در يكى از روزهاى عيد فطر ايراد فرمود:
🔺اما بعد، همانا دنيا روى برگردانده و وداع خويش را اعلام داشته و آخرت روى آورده و طلايه هاى آن آشکار گرديده است. بدانيد امروز روز تمرين و آمادگى است و فردا روز مسابقه. جايزه برندگان بهشت و سرانجامِ (شومِ) عقب ماندگان آتش دوزخ است.
آيا کسى نيست که پيش از فرا رسيدن مرگش از خطاهايش توبه کند؟ آيا انسانى پيدا نمى شود که قبل از رسيدن روز ناراحتيش، عمل نيکى براى خود انجام دهد؟ آگاه باشيد! شما در دوران اميد و آرزوئى به سر مى بريد (که فرصت بسيار گرانبهايى است) و مرگ در پى آن است (با اين حال) هر کس (از اين فرصت استفاده کند) و در ايّام اميدش، پيش از فرا رسيدن أجلش به عمل صالح پردازد، اعمالش به او سود مى بخشد و فرا رسيدن اجلش، زيانى به او نمى رساند. و هر کس در ايّام اميدش و پيش از فرا رسيدن اجلش، در عمل کوتاهى کند گرفتار خسران شده و فرا رسيدن اجلش براى او زيانبخش خواهد بود (چرا که فرصت گرانبهايى و غير قابل بازگشتى را از دست داده است).
🔹خطبه در يك نگاه: جايگاه دنيا و آخرت از ديدگاه على (عليه السلام):
اين خطبه يكى از معروفترين خطبه هاى امير مؤمنان على عليه السّلام است و به گفته شيخ مفيد در ارشاد، يكى از سخنانى است كه از آن حضرت به يادگار مانده و ارباب فهم و عقل و خرد، آن را حفظ كرده اند. و به گفته سيد رضى اگر سخنى پيدا شود كه انسان ها را با قوت و قدرت، به سوى زهد در دنيا و توجه به آخرت سوق دهد، اين سخن است.
در اين خطبه كوتاه -كه به گفته بعضى از محقّقان، به عنوان بخشى از خطبه 25 محسوب مى شود- امام، به ده نكته مهم در باره توجه به آخرت و زهد در دنيا و عدم اعتماد بر مواهب مادّى و زرق و برق اين جهان و آمادگى هر چه بيشتر براى زندگى جاودان آخرت و هشدار نسبت به خطرات مهمّى كه سعادت انسان را تهديد مى كند اشاره مى فرمايد.
اين خطبه بحق از خطبه هاى تكان دهنده اى است كه انسان را به سوى زهد در دنيا و بى اعتنائى به زرق و برق و توجه به امر آخرت، سوق مى دهد و تعبيراتش، آن چنان صريح و دقيق است كه هر كس را كه كمترين شايستگى داشته باشد از خواب غفلت بيدار مى كند و در هر قسمت تحليل منطقى جالبى را همراه با تعبيرات خطابى ارائه مى دهد.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۸ نهج البلاغه: بخش دوم: تلاش برای بهشت
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و فيه أحد عشر تنبيها:
🔺أَلَا فَاعْمَلُوا فِي الرَّغْبَةِ كَمَا تَعْمَلُونَ فِي الرَّهْبَةِ. أَلَا وَ إِنِّي لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا. أَلَا وَ إِنَّهُ مَنْ لَا يَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لَا يَسْتَقِيمُ بِهِ الْهُدَى يَجُرُّ بِهِ الضَّلَالُ إِلَى الرَّدَى. أَلَا وَ إِنَّكُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ. وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ. فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مِنَ الدُّنْيَا مَا [تُحْرِزُونَ] تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً.
🔸اين خطبه را در يكى از روزهاى عيد فطر ايراد فرمود: (قسمت دوم)
🔺آگاه باشيد! همان گونه که به هنگام ترس عمل مى کنيد در موقع آرامش نيز عمل کنيد! (و تنها، در سختى ها و مشکلات، به ياد خدا نباشيد). بدانيد! من هرگز چيزى را مانند بهشت نديدم که طالبانش (اين گونه) به خواب فرو رفته باشند و نه همانند آتش دوزخ که فراريانش (اين گونه) به خواب فرو روند.
آگاه باشيد! آنها که از حق سود نگيرند، زيانِ باطل دامنشان را خواهد گرفت و آن کس که (انوار) هدايت، او را به راه راست نبرد، (ظلمت) گمراهى او را به وادى هلاکت مى کشاند. بدانيد! فرمان کوچ براى شما صادر شده و به زاد و توشه (اين راه پرخطر) راهنمايى شده ايد. و ترسناک ترين چيزى را که بر شما از آن بيمناکم دو چيز است: هواپرستى و آرزوهاى دراز (نخستين، انسان را از پيروى از حق باز مى دارد و دومى، آخرت را به فراموشى مى سپارد). (حال که چنين است) در اين دنيا، از اين دنيا، زاد و توشه اى برگيريد که فردا بتوانيد خود را با آن حفظ کنيد.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۹ نهج البلاغه: بخش اول: مردان حرف، نه عمل
🔸من خطبة له (علیه السلام) بعد غارة الضحاك بن قيس صاحب معاوية على الحاجّ بعد قصة الحكمين و فيها يستنهض أصحابه لما حدث في الأطراف:
🔺أيُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ، كَلَامُكُمْ يُوهِي الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُكُمْ يُطْمِعُ فِيكُمُ الْأَعْدَاءَ؛ تَقُولُونَ فِي الْمَجَالِسِ كَيْتَ وَ كَيْتَ، فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِيدِي حَيَادِ. مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاكُمْ وَ لَا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاكُمْ، أَعَالِيلُ بِأَضَالِيلَ وَ سَأَلْتُمُونِي التَّطْوِيلَ دِفَاعَ ذِي الدَّيْنِ الْمَطُولِ. لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ. أَيَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِكُمْ تَمْنَعُونَ وَ مَعَ أَيِّ إِمَامٍ بَعْدِي تُقَاتِلُونَ.
🔸پس از آن كه ضحّاك بن قيس از طرف معاويه در سال 38 هجرى به كاروان حجّاج بيت اللّه، حمله كرد و اموال آنان را به غارت برد، فرمود: (قسمت اول)
🔺اى مردمى که بدنهايتان جمع و افکار و خواسته هايتان پراکنده است! سخنان (داغ) شما، سنگ هاى سخت را درهم مى شکند، ولى اعمال (سُست) شما دشمنانتان را به طمع مى اندازد. در مجالس خود (داد سخن مى دهيد و رجز مى خوانيد); مى گوييد: «چنين و چنان خواهيم کرد»، امّا هنگامى که لحظه پيکار با دشمن فرا مى رسد، مى گوييد: «اى جنگ! از ما دور شو!»
آن کس که شما را (براى دفاع از حق) فراخواند، پاسخ آبرومندانه اى نمى شنود. و آن کس که شما را با قهر و زور (براى جهاد و انجام وظيفه) در فشار بگذارد، قلبش آرامش نمى يابد. شما پيوسته به بهانه هاى گمراه کننده متوسّل مى شويد و تعلّل مى ورزيد و از من مى خواهيد که جهاد را به تأخير اندازم، مانند بدهکارى که (بر اثر سستى و سهل انگارى از اداى دين خويش ناتوان شده) و از طلبکار خود پيوسته تمديد و مهلت مى خواهد!
افراد ضعيف و ناتوان، هرگز نمى توانند ستم را از خود دور کنند; و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمى آيد. از کدامين خانه بعد از خانه خود دفاع مى کنيد؟ (آيا برتر از دارالاسلام جايى هست؟) و همراهِ کدام امام و پيشوا بعد از من به مبارزه با دشمن برمى خيزيد؟ (آيا امامى آگاهتر و عادل تر از من سراغ داريد؟)
🔹خطبه در يك نگاه:
ابن ابى الحديد، چنين نقل مى كند: بعد از جريان حكميت، بار ديگر امير مؤمنان عليه السّلام براى نبرد با معاويه آماده شد. وقتى اين خبر به گوش معاويه رسيد، به وحشت افتاد و نيروهاى خود را براى مقابله با امام عليه السّلام فرا خواند. اين وحشت زمانى افزايش يافت كه خبر حركت على عليه السّلام از كوفه و عبورش از نخيله به گوش معاويه رسيد.
معاويه براى ايجاد رعب و وحشت، ضحّاك بن قيس فهرى را خواست و به او دستور داد به طرف كوفه حركت كند و هر كس را كه در اطاعت على عليه السّلام مى بيند، مورد هجوم قرار دهد و اموالشان را غارت كند. در هيچ جا توقف نكند. اگر روز را در شهرى به سر مى برد، شب را در جايى ديگر باشد، ولى هرگز در برابر نيروهايى كه براى مقابله با او بسيج شده اند، مقاومت نكند.
ضحّاك، با حدود چهار هزار نفر نيرو حركت كرد و هر جا رسيد به قتل و غارت پرداخت و هر كس را در اطاعت امام عليه السّلام ديد كشت. به كاروان حاجيان خانه خدا حمله برد و آنها را غارت كرد. عمرو بن عميس- برادر زاده «عبد اللّه بن مسعود» (صحابى معروف)- را با گروهى از يارانش در نزديكى قطقطانه شهيد كرد. وقتى اين خبرها به امير مؤمنان على عليه السّلام رسيد، مردم را براى مقابله با اين تهاجم توأم با وحشى گرى فرا خواند. هنگامى كه گروهى سستى نشان دادند، حضرت خطبه بالا را ايراد فرمود.
همان گونه كه در بالا، تحت عنوان «خطبه در يك نگاه» آمد، امام (عليه السلام) اين خطبه را در شرايط بسيار سخت و بحرانى ايراد فرموده است; در شرايطى که دشمن جسور و غارتگر براى تضعيف روحيه مردم عراق، در هر گوشه و کنار به حملات ايذايى و غافلگيرانه پرداخته بود و امام (عليه السلام) که راه چاره را در يک حرکت قوى و تهاجم همه جانبه مى ديد، به آماده ساختن مردم مشغول بود، ولى ناتوانى و سستى و ضعفى ـ که به علل گوناگون بر آن گروه مسلّط شده بود ـ امکان تشکيل چنين نيرويى را سلب کرده بود.
امام (عليه السلام) چاره اى جز اين نداشت که از آخرين حربه براى بسيج اين گروه سست و پرادعاى کم قدرت، استفاده کند و آنان را زير ضربات شلاّق ملامت قرار دهد، شايد به خود آيند و خطراتى را که از هر سو آنها را احاطه کرده است با چشم خود ببينند.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۲۹ نهج البلاغه: بخش دوم: امیدی به شما نیست
🔸من خطبة له (علیه السلام) بعد غارة الضحاك بن قيس صاحب معاوية على الحاجّ بعد قصة الحكمين و فيها يستنهض أصحابه لما حدث في الأطراف:
🔺الْمَغْرُورُ وَ اللَّهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ وَ مَنْ فَازَ بِكُمْ فَقَدْ فَازَ وَ اللَّهِ بِالسَّهْمِ الْأَخْيَبِ وَ مَنْ رَمَى بِكُمْ فَقَدْ رَمَى بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ. أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لَا أُصَدِّقُ قَوْلَكُمْ وَ لَا أَطْمَعُ فِي نَصْرِكُمْ وَ لَا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بِكُمْ. مَا بَالُكُمْ، مَا دَوَاؤُكُمْ، مَا طِبُّكُمْ؟ الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُكُمْ. أَ قَوْلًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ غَفْلةً مِنْ غَيْرِ وَرَعٍ وَ طَمَعاً فِي غَيْرِ حَق؟
🔸پس از آن كه ضحّاك بن قيس از طرف معاويه در سال ۳۸ هجرى به كاروان حجّاج بيت اللّه، حمله كرد و اموال آنان را به غارت برد، فرمود: (قسمت دوم)
🔺به خدا سوگند فريب خورده واقعى کسى است که فريب شما را بخورد و آن کس که بخواهد به وسيله شما پيروز شود به خدا سوگند همانند کسى است که در قرعه کشى و بخت آزمايى، برگ نابرنده اى نصيبش شود! و کسى که بخواهد به وسيله شما تيرى به سوى دشمن پرتاب کند، مانند کسى است که با تير سر و ته شکسته تيراندازى مى کند.
به خدا سوگند! به آنجا رسيدم که گفتارتان را تصديق نمى کنم و به يارى شما اميدى ندارم و دشمن را به وسيله شما تهديد نخواهم کرد. درد شما چيست؟ داروى شما کدام است؟ طبابت و درمانتان از چه راهى ميسّر است؟ اين گروه (شاميان) مردانى مانند شما هستند (چرا آنها اين گونه متحدند و گوش به فرمان پيشواى ظالمشان هستند، ولى شما اين گونه پراکنده و عصيانگريد؟) آيا سخن بدون آگاهى (مشکلى را حل مى کند؟) و غفلت آميخته با بى تقوايى و اميد به پيروزى، در حالى که شايستگى آن را نداريد، (شما را به جايى مى رساند؟).
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07
📚#خطبه_۳۰ نهج البلاغه: دربارۀ قتل عثمان
🔸من كلام [خطبة] له (علیه السلام) في معنى قتل عثمان و هو حكم له على عثمان و عليه و على الناس بما فعلوا و براءة له من دمه:
🔺لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَكُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ لَكُنْتُ نَاصِراً، غَيْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي. وَ أَنَا جَامِعٌ لَكُمْ أَمْرَهُ، اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ، وَ لِلَّهِ حُكْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ.
🔸پس از پخش شايعات دخالت امام در قتل عثمان در سال ۳۵ هجرى اين خطبه افشاگرانه را ايراد كرد:
پاسخ به شايعات دشمن:
🔺اگر من، به آن (کشتن عثمان) فرمان داده بودم، قاتل محسوب مى شدم و اگر از آن نهى مى کردم، ياور او به شمار مى آمدم (و من نه مى خواستم قاتل او باشم و نه ياور او) امّا کسى که او را يارى کرده، نمى تواند بگويد: «از کسانى که دست از ياريش برداشته اند، بهترم.» و کسى که دست از ياريش برداشته، نمى تواند بگويد: «کسى که او را يارى کرد، از من بهتر بوده است;» (چرا که به هر حال، حاميان او، به يقين افراد بدى بوده اند).
و من جريان کار او را در عبارتى کوتاه و پرمعنا براى شما خلاصه مى کنم: او، استبداد ورزيد، استبداد بسيار بدى و شما ناراحت شديد و واکنش بدى نشان داديد و از حد گذرانديد و خداوند در اين مورد حکمى دارد که درباره مستبدّان و افراط گران جارى مى شود (و هر کدام به سزاى اعمال خود مى رسند).
🔹خطبه در يك نگاه:
مى دانيم كه بعد از كشته شدن عثمان، نظرات مختلفى در باره قتل او ابراز شد. گروهى عثمان را مقصّر مى دانستند، چرا كه با استبداد بى سابقه خود، گروهى از خويشاوندانش را در پست هاى كليدى حكومت اسلامى قرار داد و اموال بيت المال را در اختيار آنها گذاشت، به طورى كه مسلمانان بر ضدّ او خروشيدند و قيام كردند و يا حد اقل به انتقاد پرداخته و در برابر گروه معترضان، كسى به يارى او برنخاست. و عملا به قتل او راضى شدند.
گروه ديگرى، معتقد بودند كه عثمان، نبايد كشته مى شد، بلكه مى بايست به او اجازه مى دادند كه بعد از توبه، خطاهاى گذشته خويش را اصلاح كند و حد اكثر، او را از خلافت خلع مى كردند. كشتن او به صورت آشكار بدعتى بود كه منشأ كارهاى مشابهى در آينده مى شد و علاوه، چنانكه مى دانيم قتل او دستاويزى براى منافقان و بازماندگان اهل نفاق، جهت تفرقه در صفوف مسلمانان گرديد و اين امر از قبل قابل پيش بينى بود.
گروه اندكى از ظاهربينان كه مجال انديشيدن در تاريخ زندگى خليفه سوم را به خود نمى دهند، او را خليفه مظلوم و شهيد مى دانستند و وى را از هر كار خلافى تبرئه مى كردند! امام عليه السّلام در ميان اين عقايد ضدّ و نقيض، حق را كه در ميان اين آرا مكتوم مانده بود بيان مى نمايد و به طرز بسيار دقيق و ظريفى مسائل مربوط به قتل عثمان را تجزيه و تحليل مى كند.
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07