مناظره امام باقر علیه السلام با طاووس یمانی
روزی امام باقر علیه السلام در مسجد الحرام با اصحابش نشسته بود که طاووس یمانی با عدهای از پیروانش جلو آمد و سلام کرد و گفت:« آیا به من اجازه میدهید سؤال کنم؟»
امام فرمود:«بله، بپرس!»
❓طاووس پرسید:«چه زمانی بود که یک سوّم مردم دنیا هلاک شدند؟»
✅امام فرمود:«اشتباه کردی! باید میگفتی یک چهارم مردم؛ و آن وقتی بود که قابیل برادرش هابیل را کشت. در آن زمان مردم دنیا فقط چهار نفر بودند: آدم و حوا و هابیل و قابیل. پس یکچهارم اهل دنیا هلاک شدند.»
طاووس گفت:« بله، شما درست فرمودید. من اشتباه کردم.»
❓بعد پرسید:«کدامیک ازآن دو برادر، پدر جهانیانند که فرزندانشان تا امروز زیاد شده؟»
✅امام فرمود:«هیچیک. مردم جهان نسل فرزند دیگر حضرت آدم یعنی« شیث» هستند.»
❓طاووس پرسید:«چرا حضرت آدم، « آدم» نامیده شده؟»
✅امام فرمود:«چون گِل او را از« ادیم» (پوستهی رویی )زمین برداشتهاند. »
❓طاووس پرسید:«چرا به حضرت حوّا ،«حوا» گفته میشود؟»
✅امام فرمود:«چون حوّا از پهلوی موجود «حیّ» خلق شد.» (یعنی پس از اینکه حضرت آدم، دارای روح شد، از کنار گِل او حوا آفریده شد.»
❓طاووس پرسید:«ابلیس به چه دلیلی، به این نام خوانده می شود؟»
✅امام فرمود:«ابلیس به معنای ناامید است و چون شیطان از رحمت خدای عزّوجل نا امید شد، او را به این نام میخوانند.»
❓پرسید:«جن را چرا به این نام میخوانند؟»
✅ امام فرمود:«جن یعنی پنهان؛ و چون جنها از دیدهها پنهانند، به این نام خوانده میشوند.»
❓پرسید:«چه کسی اوّلین دروغ را گفت؟»
✅ امام فرمود:«اولین دروغ را « ابلیس» گفت، وقتی که گفت: من بهتر از آدم هستم. (سوره اعراف آیه. 12)»
❓پرسید:«کدام گروهند که شهادت به حق دادهاند، ولی دروغگویند؟»
✅ امام فرمود:«منافقینی که به رسول الله گفتند: « ما شهادت میدهیم که تو رسول خدایی.» سپس آیه نازل شد که: وقتی منافقین میآیند و میگویند ما شهادت میدهیم که تو رسول خدایی...، خداوند شهادت میدهد که آنان دروغ میگویند.» (سوره منافقون، آیهی 1)
❓طاووس پرسید:« کدام پرنده بود که فقط یک بار پرواز کرد؟»
✅ امام فرمود:« آن پرنده، «کوه طور » بود که خداوند آن را با بالهایی از انواع عذاب به پرواز درآورد تا بنی اسرائیل ، تورات را قبول کنند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« ما کوه را بر سر آنها مانند سایبانی بلند کردیم و آنها گمان کردند که روی سر آنها خواهد افتاد. » (سوره اعراف، آیه 171)
❓طاووس پرسید:« فرستادهی خدا که نه از جنّ است و نه از انس و نه از ملائکه کیست؟»
✅امام فرمود:« کلاغی است که خداوند آن را فرستاد تا به قابیل نشان دهد جنازهی برادرش را چگونه در خاک پنهان کند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« پس خداوند کلاغی را فرستاد تا زمین را کنار بزند و به او نشان دهد چگونه برادرش را به خاک بسپارد.» (سوره مائده، آیه31)
❓طاووس پرسید:« موجودی که به قوم خود هشدار داد ولی نه از جنس جن بود، نه انسان و نه ملائکه؟»
✅امام فرمود:« مورچه بود. خداوند در قرآن میفرماید:« آن مورچه گفت: ای مورچگان، داخل خانههای خود شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را لگد نکنند، چرا که آنها شما را نمیبینند.» (سوره نمل، آیه 18)
❓پرسید:« کیست که به او دروغ بستند ولی از جنس جن و انس و ملک نیست؟»
✅حضرت باقر علیه السلام فرمود:« گرگی است که برادران یوسف به او دروغ بستند و گفتند: گرگ او را خورد. (سوره یوسف آیه 17)»
❓طاووس پرسید:« آن چیست که کمش حلال بود و زیادش حرام؟»
✅امام فرمود:« آب نهر طالوت است که در قرآن چنین آمده:« طالوت فرمود هر کس از این نهر بیاشامد از من نیست. . . مگر به اندازه یک کف دست.»(سوره بقره آیه 249)»
❓پرسید:« کدام نماز واجب است که وضو ندارد و کدام روزه است که مانع خوردن و آشامیدن نمیشود؟»
✅امام فرمود:« آن نماز همان صلوات بر محمد و آل اوست (صلوة به معنای دعا است)؛ و آن روزه همان روزه از سخنگفتن است که روزهی حضرت مریم بود و خدا در قرآن میفرماید:« بگو من نذر کردهام برای خدای مهربان که روزه باشم؛ پس امروز با هیچکس سخن نمیگویم.» (سوره مریم،آیه 26)
❓طاووس پرسید:« آن چیست که کم و زیاد میشود؟ و آن چیست که زیاد میشود ولی کم نمیشود؟ و آن چیست که کم میشود ولی زیاد نمیشود؟»
✅حضرت باقر علیه السلام فرمود:« آنچه کم و زیاد میشود، ماه آسمان است و آنچه کم نمیشود دریاست و آنکه کم میشود ولی زیاد نمیشود، عمر است.»
بحارالانوار، ج 46
▪️شهادت امام حسن عسگری علیهالسلام، بر دردانه فرزندش، امام زمان، حضرت بقیةاللهالاعظم، عجلالله تعالی فرجهالشریف و همه شیعیان و محبانش، تسلیت باد🏴
▪️می زند آتش به قلبم سوز داغ عسکری
▪️گیرد امشب اشک من هر دم سراغ عسکری
▪️شد به سن کودکی فرزند دلبندش یتیم
▪️گشت دُرّ اشک مهدی چلچراغ عسکری
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
⭕️مصیبت امام حسن عسکری سلاماللهعلیه، خیال میکنم که خیلیخیلی شدیدتر بود از مصائب آباء مطهّرینش علیهمالسلام؛
🔸به جهت اینکه دید و رسید به آنچه که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده بود که «غیبت میکند، تا پر بشود زمین از ظلم و جور، بعد ظهور میکند»؛ دید که وقتش شده است، چقدر بر او این مطلب سخت بود.
🔹[امام حسن عسکری به امام عصر علیهماالسلام فرمود:] یا سیّد اهلبیته، در بلاد و... نمان! برو در بیابانها؛ جایی نمان که تو را ببینند و بشناسند و بکشند!
📚درس خارج اصول، ١٣٨٧/١١/٢١
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این خاطره ۲ دقیقه ای رو از دست ندید
خاطره ای شنیدنی از نوجوان چهارده ساله دفاع مقدس
وقتی جعبه مهمات باز کردم فقط گریه کردم....😭
♦️به خود میبالم به داشتن چنین رهبری...
بخوانید
🔹ولایت فقیه و جایگاه حضرت امام خامنه ای،ازدیدگاه علمای ربانی و مراجع عظام تقلید
🔹🔹🔹
۱- شهیدمظلوم آیة الله دکتربهشتی:
آنهایی که ولایت فقیه را قبول ندارند ، در هر مقامی که باشند،سرنگون خواهند شد.
ولایت فقیه ، اصل همه اصل ها در همه نسل هاست.
۲- آیة الله بهجت (ره) : در پاسخ به این که ؛ آقای خامنه ای برای رهبری جوان اند فرمودند :
همان یک بار که گفتند علی (ع) جوان است ، برای هفت پشتمان کافیست.
۳- آیة الله وحید خراسانی :
من ایشان(امام خامنه ای)را از قدیم می شناسم ، در سَلیمُ النَّفس بودن ایشان تردیدی ندارم.
۴- آیة الله بهجت (ره) :
من تضمین می کنم که ؛ اولیاء الهی تو را تنها نگذارند ...
۵- آیة الله جوادی آملی :
هر لفظی غیر از " امام خامنهای" ، جفاست به ایشان ...
۶- آیة الله ناصر مکارم شیرازی :
تبعیت از حکم حکومتی ولی فقیه ، بر مراجع تقلید هم واجب است ...
۷- آیة الله اراکی :
وظیفه ما ، در برابر کسی که لحظه لحظه عمرش برای میلیون ها نفر مایه برکت است ، بسیار سنگین است.
۸- آیة الله فاضل لنکرانی (ره) :
در مقام علمی و اجتهاد و فقاهت معظم له ، جای هیچ گونه تردید نیست.
۹- آیة الله مکارم شیرازی :
اگر مقام معظم رهبری حرمت نداشته باشند ، امروز هیچ کدام از ما ایرانی ها حرمت نخواهیم داشت.
۱۰- آیة الله جعفر سبحانی :
رهبر انقلاب ، از نعمت های الهی است و هرحرکتی که موجب تضعیف رهبری شود، مسلماً حرام است.
۱۱- آیة الله گلپایگانی (ره) :
تضعیف شما را حرام می دانم . عمده، عظمت شماست . شما رهبر مسلمین هستید.
۱۲- آیة الله نوری همدانی :
آیة الله خامنهای ، نائب امام زمان (عج) است و در کل جهان فرمانده کل قواست.
۱۳- آیة الله شبیری زنجانی :
من آقای خامنه ای را ، هم مجتهد می دانم، هم عادل.
من ایشان را ، بر بعضی از علمای معروف ترجیح می دهم.
۱۴- آیة الله صافی گلپایگانی (ره) :
در نظامی که آقای خامنه ای هست ، چه کسی را سراغ دارید که از ایشان مؤمن تر و دلسوزتر باشد.
۱۵- آیة الله علوی گرگانی (ره) :
حضرت آیة الله خامنهای ، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران ، از نظر تدبیر، سیاست و علم بهترین رهبر دنیاست.
۱۶- علامه حسن زاده آملی (ره) :
سینه ی خود را شکافتم ، هر جای آسمان رفتم ، این سید رادیدم ، باید قنبر خامنهای کبیر بود.
۱۷- آیة الله بهاء الدینی (ره) ، خطاب به امام خامنه ای :
اجازه بدهید دستتان را ببوسم ، تا فردا که به محضر جدّه ام زهرا (س) مشرف شدم ، عرض کنم دست ولی خود را بوسیدم.
۱۸- آیة الله مشکینی (ره) :
ایشان (امام خامنه ای) ، سایر شرایط ولایت امت و رهبری جامعه ی اسلامی را ، به بهترین شکل داراست.
۱۹- آیة الله محمد مؤمن (بعد از انتخاب امام خامنه ای در سال ۱۳۶۸ ) :
بهتر از آقای خامنه ای نداشتیم و این لطف خدا بود که به ذهن ما خطور کرد.
۲۰ - آیة الله میرزا هاشم آملی(ره):
انتخاب شما از سوی خبرگان ، موجب آرامش گردید چرا که شما صاحب درایت هستید.
۲۱- آیة الله خوشوقت (ره) :
حراست از حریم ولایت ، بر همگان واجب است.
۲۲- آیة الله صمدی آملی :
چشم بصیرت ایشان ، بسیار بسیار تیز است.پس حرف ایشان را درست بفهمید و اجرا کنید.
۲۳- آیة الله شاه آبادی (ره) :
اگر این سید اولاد پیغمبر را رها کنیم ، واقعا بیچاره ایم.
مردم اگر به دین علاقه دارند ، باید بدانند فقط ایشان به درد می خورد.
۲۴- علامه بهلول (ره) :
زهد آقای خامنه ای بیشتر از من است،چرا که من چیزی ندارم ، ولی آقای خامنه ای می توانند داشته باشند و زهد می ورزند.
۲۵- هشدار آیة الله ناصری دربارۀ امام خامنه ای :
🔹 در آینده ، شاید مشکلاتی باشد ، سعی کنید از مقام رهبری جدا نشوید..
بنده بینی و بین الله این رو احساس کردم که تذکر بدهم.
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
خبـــرهای فـــوࢪی مهم⇩⇩
☑️ @Akhbar_Fori
)
امام حسن عسکری (ع) امام یازدهم و پدر امام عصر (ع) هستند. عمر شریف امام عسکری (ع) توأم با محدودیتهای شدید، زندان و ستمگری خلفای عباسی بود. با اینکه امامت امام عسکری (ع) تنها شش سال بود و کمترین مدت امامت در میان ائمۀ اطهار (ع) را داشتند ولی اتفاقات مهمی در این دوران به برکت امام (ع) واقع شد از جمله:
آماده کردن شیعه برای دوران غیبت
معرفی آخرین امام به شیعیان خاص
خاموش کردن فتنههای عقیدتی
گسترش روز افزون مکتب تشیع
در آن زمان حکومت بسیار تلاش میکرد امام عسکری (ع) ازدواج نکند تا امام دوازدهم متولد نشود. اما نتوانستند جلوی اراده الهی را بگیرند.
در این مقاله تاریخ زندگی امام حسن عسکری (ع) بررسی میشود. ابتدا چکیده مطالب را مشاهده فرمایید:
چکیده
امام عسکری (ع) در هشتم ربیعالثانی سال 232 در شهر مدینه چشم به جهان گشود.
زندگی بیست و هشت سالۀ امام حسن (ع) توأم با محدودیتهای شدید، زندان و ستمگریهای خلفای عباسی بود؛ بهویژه در دوران ششسالۀ امامت.
یکی از مسائل مهم در دورۀ امامت امام هادی و امام عسکری (ع) آماده کردن شیعه برای دوران غیبت بود.
امام عسکری (ع) در شش سال امامت خود، با چند خلیفۀ فاسد عباسی همعصر بود.
خلفای ستمگر عباسی نمیخواستند امام حسن عسکری (ع) ازدواج کند؛ زیرا میدانستند که آخرین حجت خدا که زمین را از عدل پر میکند، فرزند آن حضرت است.
ازدواج امام حسن عسکری (ع) بهطور پنهانی در زمان حیات پدر بزرگوار ایشان صورت گرفت. همسر آن حضرت بانوی بزرگواری بود به نام صیقل یا نرگس که بنا بر نقل معروف، شاهزادهای رومی بود.
امام عسکری (ع) حضرت مهدی (ع) را به برخی از شیعیان خاص نشان میداد و ایشان را بهعنوان آخرین حجت خدا معرفی میفرمود.
امام حسن عسکری (ع) در دوران کوتاه امامت خود و باوجود فشارهای بسیار عباسیان، تا آنجا که امکان داشت، دست از روشنگریهای اعتقادی و حفاظت امت از گمراهی برنداشت؛ ازجمله در ماجرای یعقوببناسحاق کندی.
بااینکه از زمان امام کاظم (ع) امامان معصوم، بهشدت تحت نظارت قرار داشتند، مکتب اهلبیت (ع) بهسرعت در جهان اسلام گسترش مییافت. در زمان امام هادی و امام عسکری (ع) برخی از شیعیان خود را به سامرا رسانده و در قالب پوششهایی همچون روغنفروش با امامان خود ارتباط برقرار میکردند.
گسترش شیعه و روی آوردن مردم به اهلبیت (ع) و وحشت از ولادت امام موعود (ع) باعث شد که معتمد عباسی امام عسکری (ع) را در بیستوهشت سالگی، در هشتم ربیعالاول سال ٢۶٠ به شهادت برساند.
ولادت امام حسن عسکری (ع)
امام عسکری (ع) در هشتم ربیعالثانی سال 232 در شهر مدینه چشم به جهان گشود. آن حضرت در سال 236 به همراه پدر بزرگوارش، امام هادی (ع) به سامرا آمد.
این دو امام (ع) چنان تحت نظر بودند که حتی اجازۀ خروج از شهر را هم نداشتند. این فشار به حدی بود که امام عسکری (ع) در مدت عمر شریف خود، حتی یک حج یا یک عمره نیز بهجا نیاورده است. ازاینجهت میتوان گفت، ایشان بیش از پدران گرامیاش در سختی و مضیقۀ دشمنان قرار داشت.
لقب امام حسن عسکری (ع)
امام حسن (ع) بیشتر با لقب عسکری شناخته میشود که علت آن حصر امام (ع) در منطقه نظامی است. ولی این صفت بیانگر فضیلت خاصی دربارۀ آن حضرت نیست؛ بنابراین آن حضرت را با القاب دیگرش همچون زکی، فاضل و صادق نیز یاد میکنند. البته صفت «عسکری» بیانگر غربت و مظلومیت جانگداز امام یازدهم است.
امامت امام حسن عسکری (ع)
زندگی بیست و هشت سالۀ امام حسن (ع) توأم بود با محدودیتهای شدید، زندان و ستمگریهای خلفای عباسی. به ویژه در دوران امامت امام عسکری این محدودیتها شدت گرفت.
دوران امامت امام عسکری شش سال به طول انجامید و در این مدت کوتاه وقایعی رخ داد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
١. آمادهسازی شیعیان برای غیبت
یکی از مسائل مهم در دورۀ امامت امام هادی و امام عسکری (ع) آماده کردن شیعه برای غیبت حجت خدا، حضرت صاحب الأمر (ع) است. البته این غیبت، به نوعی از خود امام عسکری (ع) آغاز شد. امام هادی (ع) فرزند بزرگوار خود را کمتر در انظار نشان میداد و بسیاری از شیعیان با اینکه از ولادت امام عسکری (ع) آگاه بودند، آن حضرت را نمیشناختند.
وقتی محمد 1 فرزند بزرگوار امام هادی (ع) از دنیا رفت، گروهی از شیعیان خود را برای تشییع او به خانۀ امام (ع) رساندند و در حیاط منزل جوانی بیستساله را دیدند که مصیبتزده از خانه بیرون آمد و در کنار امام هادی (ع) قرار گرفت. بسیاری از شیعیان آن جوان را که امام حسن عسکری (ع) بود نمیشناختند و میپرسیدند که او چه کسی است. امام حسن عسکری (ع) همین روش را بهطور جدیتری نسبت به فرزندش حضرت مهدی (ع) در پیش گرفت.
٢. سختگیری حاکمان بر امام عسکری (ع)
امام عسکری (ع) در شش سال امامت خود، با چند خلیفۀ فاسد عباسی همعصر ب
ود. اولین آنها معتز، قاتل امام هادی (ع) است. او قصد جان امام عسکری (ع) را نیز داشت و به سعید حاجب دستور داد که آن حضرت را از سامرا به کوفه ببرد و در راه به قتل برساند، اما پیش از اجرایی شدن این دستور، اجلش فرا رسید و خودش کشته شد.
بعد از معتز، مُهتدی به خلافت رسید. او با تظاهر به زهد و تقوا میخواست توجه دیگران را به خود جلب کند و خود را مانند عمربنعبدالعزیز نشان دهد و مردم را بفریبد. اما او نیز امام (ع) را بهشدت در تنگنا قرار داد و آن حضرت را به زندان انداخت تا مانع ازدواج امام (ع) و ولادت مهدی موعود (ع) شود. وی در پانزدهم رجب سال ٢۵۶ کشته شد.
٣. ازدواج امام حسن عسکری (ع)
خلفای ستمگر عباسی نمیخواستند امام حسن عسکری (ع) ازدواج کند؛ زیرا میدانستند که آخرین حجت خدا که زمین را از عدل پر میکند، فرزند آن حضرت است. آنان جاسوسانی را با عناوین غلام و کنیز در منزل امام هادی و امام عسکری (ع) قرار داده بودند تا از پنهانیترین امور ایشان باخبر شوند و مانع ازدواج امام عسکری (ع) گردند. اما مشیت الهی بر ارادۀ آنان غلبه داشت و امام عسکری (ع) در زمان پدر بزرگوارش، امام هادی (ع) ازدواج کرد.
بعد از مرگ مهتدی، معتمد عباسی به خلافت رسید که برادر متوکل بود. در زمان او آشوبهایی برپا شد؛ ازجمله فردی به نام علیبنمحمد که مدّعی بود از علویان است بهعنوان دفاع از حقوق محرومان و بردگان سیاه قیام کرد و قیامش به «قیام صاحب الزّنج» شهرت یافت. او بخشهای مهمی از عراق را گرفت و حتی نزدیک بود که بغداد را نیز تصرف کند. این قیام آشفتگی مهمی در خلافت عباسیان ایجاد کرد؛ ازاینرو بنیعباس باتوجه به اینکه صاحب الزنج خود را علوی معرفی کرده بود، از امام عسکری (ع) خواستند که در برابر او موضع بگیرد.
امام (ع) نیز در قالب کلامی مبهم فرمود: «صاحب الزنج از ما اهلبیت نیست». البته قیام صاحب الزنج ابهاماتی دارد و ما دقیقاً نمیدانیم که آنچه در تاریخ به او نسبت داده شده، صحیح است یا خیر. بههرحال این جملۀ امام (ع) اصل قیام او علیه ستم خلفا را رد نمیکند، اما بههرحال امام (ع) با بیان آن جمله، خطر را از خود و شیعیان دور فرمود.
همسر امام حسن عسکری (ع)
همسر آن حضرت، بانویی گرانقدر به نام صیقل یا نرگس است که بنا بر نقل مشهور، شاهزادهای رومی است. ایشان در ضمن جریانی بسیار شنیدنی ابتدا در عالم خواب با امام عسکری (ع) آشنا میشود و پس از ماجراهایی که برایش رخ میدهد، با راهنمایی غیبی و الهی، خود را در میان اسرای رومی جا میدهد و در میان آنان وارد مملکت اسلام میشود.
امام هادی (ع) یکی از اطرافیان مورد اعتماد را برای خرید این بانو مأمور میکند و او با نشانههایی که آن حضرت به او داده بود، نرگس (س) را میشناسد و ایشان را خریداری کرده، به خانۀ امام هادی (ع) میآورد.
ازدواج امام عسکری (ع) با نرگس بهطور پنهانی در خانۀ حکیمه، دختر امام جواد (ع) صورت گرفت و هیچ کس از این موضوع باخبر نشد. این بانو در پوشش کنیز در خانۀ امام عسکری (ع) حضور داشت و در کنار کنیزان دیگر حاضر بود؛ بنابراین جاسوسان نتوانستند بفهمند که این بانو، همسر امام (ع) است و همان کسی است که افتخار مادری آخرین حجت خدا نصیبش گردیده.
مهتدی امام عسکری (ع) را به زندان انداخته بود تا مانع ازدواج آن حضرت شود، ولی امام (ع) در همان زندان به ابوهاشم جعفری که از اصحاب آن حضرت و همراه ایشان بود فرمود: «این طاغوت گمان کرده که میتواند مانع تحقق ارادۀ خدا شود، حال آنکه آخرین حجت خدا پدید آمده و بهزودی بهدنیا میآید و خود این طاغوت است که از دنیا خواهد رفت».
ولادت فرزند امام حسن عسکری (ع)
در پانزدهم رجب آن سال قیامی برپا شد و مهتدی از بین رفت و وجود مبارک امام عصر (ع) یک ماه بعد، یعنی در نیمۀ شعبان بهدنیا آمد.
ولادت آن حضرت باید از دید دشمنان پنهان میماند و ما نمیدانیم که امام عسکری (ع) برای پنهان کردن این موضوع از دید کسانی که حتی در خانۀ آن حضرت جاسوس داشتند، چقدر دشوار بوده است! اما بههرحال امام (ع) دستکم تا چهار سال ولادت فرزند خود را مخفی نگاه داشت و جز اصحاب خاص آن حضرت، کسی از این موضوع باخبر نبود.
۴. معرفی آخرین امام به شیعیان خاص
برخی از شیعیان خاص امام عسکری (ع) با رعایت دقیق مسائل امنیتی، به محضر آن حضرت میرسیدند. امام (ع) که میخواست فرزند دلبندش، امام مهدی (ع) را به شیعیان بشناساند، آن وجود مبارک را به آنها نشان میداد و ایشان را بهعنوان وصی خود و آخرین حجت خدا معرفی میفرمود. اصحاب گرانقدری که چنین توفیقی نصیبشان میشد، این مطلب را با رعایت احتیاط، با دیگر شیعیان در میان میگذاشتند و حتی ویژگیهای ظاهری چهرۀ نورانی امام زمان ـ ارواحنا له الفداء ـ را توصیف میکردند. اکنون روایاتی از این دست، برای ما نیز به یادگار مانده است.
امام عسکری (ع) برای معرفی فرزند خود اقدام دیگری نیز انجام داد.
آن حضرت پنهان از دستگاه حکومت، به وکیل خود در قم نامهای نوشت و به او بشارت ولادت آخرین حجت خدا را داد تا بدینوسیله شیعیان از این امر آگاه شوند.
۵. خاموش کردن فتنههای عقیدتی
امام حسن عسکری (ع) در دوران کوتاه امامت خود و باوجود فشارهای بسیار عباسیان، تا آنجا که امکان داشت، دست از روشنگریهای اعتقادی و حفاظت امت از گمراهی برنداشت. از زمان هارون عباسی، نهضت ترجمه در جامعۀ اسلامی آغاز شد و این نهضت در دوران مأمون اوج گرفت و همینطور ادامه یافت.
در این نهضت، کتابهایی در عرصههای گوناگون علمی، از زبانها و تمدنهای بیگانه ترجمه میشد و میان مسلمانها منتشر میگردید. برخی از مسلمانها که خود را از نعمت ولایت اهلبیت (ع) محروم کرده بودند، چون درونمایۀ غنی و تکیهگاه استواری نداشتند، تحت تأثیر این علوم قرار گرفته و نسبت به مقدسات سست یا بیاعتقاد شده بودند و این امر بهویژه با ورود فلسفۀ یونان، بروز بیشتری یافت.
اشکال کِندی فیلسوف عرب به قرآن
یکی از شخصیتهای بزرگ علمی آن دوران، یعقوب بن اسحاق کِندی است که وی را پدر فلسفه در دوران اسلامی و فیلسوف العرب میخوانند. او که بهشدت تحت تأثیر افکار انحرافی قرار گرفته بود، به نظرش رسید که قرآن آیاتی متناقض دارد؛ ازاینرو مدتی وقت خود را به گردآوری آنچه متناقضات قرآن میپنداشت اختصاص داد. امام حسن عسکری (ع) از طریق یکی از شاگردان این شخص، از این ماجرا آگاه شد. آن حضرت شاگرد کندی را به روشی بسیار زیرکانه راهنمایی کرد تا این فتنه را خاموش سازد.
آن حضرت به او فرمود: «نزد او برو و در الفت و دوستی با او بکوش و او را در راه خودش یاری کن. وقتی که الفت و دوستی میان شما حاصل شد، به او بگو: مسألهای ذهن مرا مشغول کرده و آن را از تو میپرسم. او هم از تو میخواهد که سؤالت را مطرح کنی. آنگاه به او بگو: فرض کن آن که این قرآن را بیان کرده، نزد تو آید [و با تو سخن گوید] آیا احتمال میدهی که مرادش از سخنانش غیر از آن معناهایی باشد که تو برداشت کردهای؟
آنگاه او میگوید که چنین احتمالی ممکن است؛ زیرا کندی مردی است که مطالبی که میشنود بهخوبی درک میکند. وقتی چنین اقراری کرد به او بگو: پس چهبسا صاحب این قرآن معنایی غیر از آنچه تو پنداشتهای قصد کرده [و معنای مورد نظر او با کلمات دیگرش تناقضی ندارد] در این صورت، تو با تصوری که از سخن او کردهای، سخن او را در غیر معنای حقیقیاش قرار دادهای».
شاگرد کندی پیغام امام را رساند
شاگرد کندی، بنا به توصیۀ امام (ع) عمل کرد و سخن آن حضرت را به او منتقل کرد. کندی با شنیدن این سخن سخت در فکر فرو رفت و این اندیشه را از لحاظ لغوی و عقلی محتمل و جایز دانست. سپس به شاگرد خود گفت: «تو را سوگند میدهم که بگویی این سخن را از کجا آموختهای؟». او پاسخ داد: «مطلبی بود که به ذهنم خطور کرد». کندی گفت: «هرگز چنین نیست! کسی مثل تو نمیتواند چنین سخن پرمغزی بگوید».
اینجا بود که شاگرد کندی مطلب را فاش کرد و گفت که امام عسکری (ع) این کلام را به او آموخته است. کندی گفت: «آری؛ مثل چنین کلامی جز از چنان بیتی بیرون نیاید». سپس آنچه تألیف کرده بود را در آتش انداخت.2 بدین ترتیب امام (ع) با اینکه در حصر قرار داشت، از تألیف کتابی که میتوانست جماعت بسیاری را در طول نسلها گمراه گرداند، جلوگیری کرد.
ماجرای خشکسالی و دعای راهب مسیحی
یکی دیگر از وقایعی که اعتقادات مسلمانان را در معرض تهدید قرار داد و امام حسن عسکری (ع) آن را خنثی کرد، مربوط به ماجرای خشکسالی در آن دوران است. مدتها بود که بارانی نمیبارید و مردم گرفتار سختی شده بودند. هرچه عوامل حکومتی نماز استسقاء خواندند خبری نشد، تا اینکه گروهی از مسیحیان جمع شدند و بهسوی صحرا رفتند. در میان آنان پیرمردی راهب بود که وقتی دست به دعا برداشت، آسمان شروع به باریدن کرد. این مسئله در روز بعد نیز تکرار شد و وقتی آن راهب دست به دعا برداشت، دو مرتبه باران شروع شد. کار به جایی رسید که بسیاری از مسلمانها در حقانیت اسلام شک کردند و به مسیحیت گرایش یافتند.
در این هنگام، امام (ع) در زندان خلیفۀ عباسی بود. او امام حسن عسکری (ع) را از حبس بیرون آورد و به آن حضرت عرض کرد که امت جدت رسول الله را دریاب که هلاک شدند. در سومین روزی که مسیحیان برای دعا بیرون آمدند، امام عسکری (ع) نیز به همراه برخی یاران خود به آن مکان آمد. آن حضرت همین که نگاهش به راهب افتاد که دستش را برای دعا بالا برده، به یکی از غلامان خود فرمود که دست راست او را بگیرد و آنچه در میان انگشتانش است بیرون آورد.
آن غلام یک استخوان از دست او در آورد. امام (ع) آن تکه استخوان را گرفت و به آن راهب فرمود: «اکنون طلب باران کن!». اما این بار، کار بهگونهای دیگر پیش رفت و مردم دیدند که آسمان پر از ابر، ناگهان صاف و آفتابی شد.
خلیفه از امام (ع) پرسید: «این استخوان چیست؟». آن حضرت فرم
ود: «این مرد از کنار قبر یکی از پیامبران عبور کرده و این استخوان را از آنجا بهدست آورده و [قانون الهی بر این است که] هیچگاه استخوان پیامبری ظاهر نشود، مگر آنکه بارندگی میشود».3 بدین ترتیب با هدایت امام حسن عسکری (ع) فتنهای که میتوانست مسلمانان را از دین خارج کند و بهسوی مسیحیت سوق دهد، از بین رفت.
۶. گستردهتر شدن مکتب تشیع
با اینکه از زمان امام کاظم (ع) امامان معصوم، بهویژه امام هادی و امام حسن عسکری (ع) بهشدت تحت نظارت قرار داشتند، مکتب اهلبیت (ع) بهسرعت در جهان اسلام گسترش مییافت. بنا بر برخی از نقلها، شیعیان در آن دوران، در شهرهای مهمی مثل بغداد، مصر، یمن، مدینه، مدائن (پایتخت سابق ایران ساسانی) و نقاطی دیگر از ایران امروزی، گسترش پیدا کرده بودند.
حتی برخی از آنان خود را به سامرا رسانده و در پایتخت بنیعباس حضور پیدا کرده بودند و در قالب پوششهایی همچون روغنفروش و سبزیفروش به در خانۀ امام هادی و امام عسکری (ع) میآمدند و با ایشان ارتباط برقرار میکردند. آنان پرسشهایی را مطرح میکردند و پاسخ خود را میگرفتند و گاهی نیز نامهها یا وجوهات مردم را در ظرفهای روغن جاسازی میکردند و به آن بزرگواران میرساندند یا پاسخ ایشان را میگرفتند و برای شیعیان میبردند.
یکی خادمان امام عسکری (ع) که حمّام را برای آن حضرت گرم میکرده، نقل میکند که روزی امام (ع) تکهچوبی که به پاشنۀ در میماند به من داد و فرمود که آن را به فردی در مکانی مشخص تحویل دهم. او میگوید: «من حرکت کردم و در راه به سقّایی رسیدم که سوار بر قاطر، راه را بر من بسته است. به او گفتم: این قاطر را حرکت بده و با آن چوب به قاطر زدم که حرکت کند. ناگهان دیدم که چوب جدا شد و نامههایی از آن بیرون ریخت». این حکایت نشان میدهد که امام (ع) در چه شرایطی پیغام خود را به شیعیان میرسانده است.
شهادت امام حسن عسکری (ع)
گسترش شیعه و روی آوردن مردم به اهلبیت (ع) و وحشت از ولادت امام موعود (ع) خلیفه را بهحدی ترسانده بود که تصمیم به قتل امام عسکری (ع) گرفت. معتمد عباسی همچون دیگر خلفا از حقانیت اهلبیت (ع) آگاه بود. او از امام عسکری (ع) درخواست کرده بود که برای طولانی شدن مدت خلافت وی دعا کند؛ زیرا خلفای پیش از او دورههای بسیار کوتاهی خلافت میکردند؛ شش ماه، یک سال و… . اما همین شخص امام (ع) را مسموم کرد.
او پس از مسموم کردن امام (ع) به ایشان رسیدگی میکرد تا اتهام قتل امام (ع) را از خود دور کند، اما بههرحال جنایت خود را عملی نمود و امام (ع) را در بیستوهشت سالگی در هشتم ربیعالاول سال ٢۶٠ به شهادت رسانید.
مدت امامت امام حسن عسکری (ع)
امام حسن عسکری (ع) تنها شش سال امامت کرد که کمترین مدت امامت در میان ائمۀ اطهار (ع) است.
دوره تاریخ معصومین
این مقاله بخشی از درسهای تاریخ معصومین است که توسط استاد ارجمند دکتر رجبی دوانی در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. این دوره با نام «با چهارده روایت» در دسترس علاقهمندان قرار دارد. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
پی نوشت ها
ابوجعفر، محمد بن علی (ع) فرزند بزرگوار و باکرامت امام هادی (ع) است که از لحاظ سنی، از برادرش امام حسن (ع) بزرگتر بوده. ایشان در زمان حیات پدر در شهر بلد در نزدیکی سامرا رحلت نمود. هماکنون بارگاه مطهر ایشان، در بلد مورد توجه شیعیان و محبین اهلبیت (ع) است.
مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۴٢۴.
بحارالانوار، ج۵٠، ص٢٧٠ ـ ٢٧١.
مداحی آنلاین - رو به خورشید - استاد عالی.mp3
3.54M
♨️رو به خورشید!
هیئت محبان حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها