اصل دوم در مدیریت زمان چیست ؟ (1).mp3
3.55M
#لقمههای_کوچک_معنوی ✌️🏼🌱
#اصول_مدیریت_زمان ✨
اصل دوم برنامه ریزی میگه:
از گوشی و آدم ها در جهت
برنامهریزی بهتر استفاده کن📲
حجت الاسلام رباني 0702-403.mp3
2.31M
💠🔸زمزم احکام
🔸با موضوع: نماز
🔸سعی کنیم این احکام کوتاه دو سه دقیقه ای که هر روز در حرم مطهر و منور حضرت معصومه سلام الله علیها بیان می شود را گوش کنیم تا بیشتر و بهتر با تکلیف شرعی خود آشنا شویم انشاء الله
⏱ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
#احکام
محبان مهدی
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۴ 🎬: طارق به شماره علی که غیرقابل ردیابی بود,پیام داده بود که به نجف برای د
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۵ 🎬:
علی مصرانه میخواست که از عراق برویم وکجا بهتر از ایران,اما من بازهم مخالفت کردم واصرار داشتم به کربلا نقل مکان کنیم,اخر دل کندن از کشورم وحرمهای امامانم سخت بود و ازطرفی فکر تمام شدن همین دیدارهای گهگاهی ومخفیانه ی خانواده ام,باعث میشد دل کندن سخت تر شود.
اما علاقه ی شدید علی به من وبچه ها باعث شده بود ,اینبار از حرفش کوتاه نیاید.
علی همه ی بچه ها را از جان بیشتر دوست داشت اما علاقه ی بین علی وعباس,وبالعکس عباس وعلی,خیلی خیلی بیشتر بود,حتی بعضی شبها که علی به خاطر کارش دیر به خانه میامد وگاهی وقت اذان صبح به منزل میرسید,این بچه ,پابه پای من بیداربود وتا چشمش به علی,نمیافتادو خیالش راحت نمیشد ,خواب به چشمش نمیامد وهمین علاقه,کار به دستش داد....
یک هفته از ان اتفاق گذشته بود ومن چمدانها رابسته بودم,اما همچنان امیدداشتم تا درلحظات اخر علی تصمیمش عوض شود وراهی کربلا شویم...
علی کاری بیرون داشت وچون ماشینمان رافروخته بودیم موتور یکی از دوستاش راامانت گرفته بود, عباس با خواهش والتماس,خواست همراهش,برود,هرچه کردم,این بچه درخانه بماند، نماند,حتی به کمک حسن وحسین متوسل شدم وگفتم به عباس بگویید تا باهم بازی مورد علاقه ی عباس، که قایم موشک بازی بود را میکنیم ,اما این ترفند هم کارگر نشد ودراخر عباس با شیرین زبانی وبا ایه ای از قران جوابمان را داد:ان الله لایغییرمابقوم حتی لایغییر ما به انفسهم....
تا این ایه راخواند علی,سرشاراز شوقی پدرانه,عباس راسوارکولش کرد وروبه من گفت:مامانی توبا بچه هات بازی کن ,منم با پسرم میریم وزووود برمیگردیم...
کاش وای کاش ان لحظه من محوحرکات این پدروپسر نشده بودم ومخالفتی سرسختانه میکردم.
#ادامه دارد...
🖊به قلم......ط_حسینی
#داستان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
محبان مهدی
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۵ 🎬: علی مصرانه میخواست که از عراق برویم وکجا بهتر از ایران,اما من بازهم مخ
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۶ 🎬:
علی وعباس رفتند تا نیم ساعته برگردند ,اما نیم ساعت,یک ساعت شد,دوساعت شد,چهارساعت شدونیامدند دلم به شور افتاده بود,هرچه زنگ میزدم گوشی علی خاموش بود,نمیدانستم دراین شهر غریب که هیچ کس رانمیشناختم وباکسی مراوده نداشتم با چهارتا بچه ,به کجا بروم ودست به دامن چه کسی بشوم.
کم کم نگرانی من به بچه ها هم سرایت کرد حسن وحسین یک جور سوال پیچم میکردند ,زینب وزهرا جوردیگر,مثل همیشه درپریشانی وناراحتی ام وضوگرفتم وسجاده را پهن کردم وبه نماز ایستادم.
بعداز نماز به سجده رفتم واز خدا خواستم تا علی وعباس را برساند,سراز سجده بر داشتم با صحنه ای روبه روشدم که دل سنگ را اب میکرد,حسن وحسین وزینب وزهرا ,هرکدام سجاده هایشان راپهن کرده بودند وچشمان اشک الودشان خبراز دعا واستغاثه شان میداد.
همونطور که گونه بچه ها را میبوسیدم ,زنگ در به صدا درامد, انگار خدا به این زودی جواب دعاهایمان را داده بود.
هر پنج نفرمان با خوشحالی به طرف در حرکت کردیم....
اما علی که کلید داشت....
حسین زودتر از ما خودش رابه ایفون رساند,گوشی رابرداشت وگفت:بابا کجایی چرا دیرکردی؟
تصویر یکی از دوستان علی را که چندبار با علی دیده بودمش در مانیتور ایفون ظاهر شد...
#ادامه دارد...
🖊به قلم....ط_حسینی
#داستان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
زندگی مومنانه جلسه هفدهم.mp3
9.44M
💍 زندگی مومنانه 🎐 جلسه هفدهم
👈 سبک زندگی از منظر المیزان
🎤حجت الاسلام #استاد_امینی_خواه
🔈#سخنرانی
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @Mohebannemahdi
╚══🌸🕊═════════╝
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
📕 و خدا می فرماید
💌 أَنْفِقُوا في سَبيلِ اللهِ ...
🕯و در راه خدا انفاق كنيد و خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد و نيكى كنيد كه خدا، نيكوكاران را دوست مىدارد.
🎐 بقره : ۱۹۵
🔔 باید بدانیم نام این آیهی مبارکه
🌕 آیه تقیه 🌕 است
🏮 امام باقر (علیه السلام) از ولایت ما عدول نکنید که در دنیا وآخرت نابود میشوید.
♦️ پیامبر صلی الله خطاب به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ای برادر! تو بعد از من زنده میمانی و از قریش سختی میبینی. بر علیه تو با هم همکاری میکنند. و بر تو ستم میکنند، اگر یارانی یافتی با آنها جهاد کن و با کمک موافقین خود با مخالفین بجنگ و اگر یاور نداشتی صبر کن و دست نگهدار و خود را در هلاکت نینداز.
📌 امام رضا علیه السلام: خدایا تو مرا از اینکه خود را با دست خود به هلاکت اندازم، نهی فرمودهای تو میدانی که او (مأمون) مرا مجبور کرده که اگر ولایتعهدی او را نپذیرم در خطر کشتهشدن قرارمیگیرم، من نیز همانگونه که یوسف و دانیال علیها السلام مجبور شدند تا ولایت و حکومت را از ظالم زمان خود قبول نمایند، مجبور شدهام
🔸خدایا حکومتی جز حکومت تو و ولایتی جز آنچه از طرف تو اعطا شود وجود ندارد [و صحیح نیست]. مرا در اقامهی دین و احیاء سنّت پیامبرت محمّد صلی الله موفّق فرما! زیرا تویی مولا و یاور من؛ و چه خوب مولی و یاوری هستی
🔹سپس حضرت با اندوه ولایتعهدی را قبول فرمود؛ مشروط براینکه کسی را عزل و نصب نکند؛ هیچ آداب و رسوم و سنّتی را تغییر ندهد و فقط کارها را از دور نظارت نموده و اظهار نظر فرماید.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐