#کارگاه_کاربردی #شرح_دعای_ندبه 💢کارگاه شرح و مقام دعای ندبه💢 شماره 1⃣5⃣ 📚منبع: واحد تحقیق و پژوهش محکمات ✅موسسه مهدوی مُحکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7

#دلنوشته_مهدوی ◽️من کجا دلم راضی میشد پا به این دنیای پر از آشوب بگذارم؟! 🔅تنها، باورِ اینکه قصه دنیا به شما ختم میشود آرامشم داد! تنها، باور اینکه شما هم روی این زمین، کنار ما قدم برمیداری، راضی ام کرد به این دنیا بیایم! عزیز قلبم!💔 مردمک چشمانم خسته شده، از بس تمام شهر را دنبال نگاه مهربانت دویده است؛ زودتر برگرد، ای نور دیده دنیا!😔 #أللَّھُـمَ_عَجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج 💠مُحکمات؛ پایگاه تخصصی مهدویت 📱@mohkamat_313 📱@mohkamat_313

#کلیپ_مهدوی #استوری_مهدوی ✨یابن الزهرا امان زین جدایی... ✨العجل یابن طاها کجایی...😢 ✅موسسه مهدوی مُحکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7

#کتاب_صوتی #شهدا_و_امام_زمان_ارواحنا_فداه 👌شروع کتاب گویای جدید با نام فانوسِ حرم ✍کتاب گویای فانوس حرم روایتی از زندگی نامه ی #شهید_محسن_فانوسی از شهدای مدافع حرم استان همدان است‌. این اثر در بردارنده ی مجموعه ای از خاطرات همسر، خانواده دوستان و هم رزمان شهید است. در این خاطرات شخصیت شهید به خوبی توصیف شده است و مخاطب با ابعاد مختلف شخصیت او آشنا می شود. 🔹شهید محسن فانوسی از کارکنان گروه مهندسی رزمی ۴۳ امیرالمومنین علیه السلام شهرستان ملایر بود که در ۹ آبان ماه سال ۹۴ پس از شهادت قافله سالار شهدای مدافع حرم سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی، شهید مجید صانعی و مجتبی کرمی در کشور سوریه و هنگام دفاع ار حرم عقیله بنی هاشم سلام الله علیها ردای سرخ شهادت را بر تن کرد. وی چهارمین شهید مدافع حرم استان همدان است‌ که در یک روز برفی در منطقه دره مرادبیک همدان به خاک سپرده شد. ✅موسسه مهدوی محکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7

🎙#کتاب_صوتی_شهدا 📖#فانوسِ_حرم

#شهدا_و_امام_زمان_ارواحنا_فداه ✨حکایت آن شقایق_۳ ✅موسسه مهدوی محکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7

#شهدا_و_امام_زمان_ارواحنا_فداه 👆...یکی از بچه ها مشتی خاک برمی داشت. دیگری تکه ای سیم خاردار و دیگری هم تعدادی تیر و ترکش را جمع آوری می کرد تا با خود بیاورد. علیرضا غلامی، در حالی که اشک صورت نورانی اش را پوشانده بود، از جمع ما جدا شد. خودش بعدها می گفت: در آن دشت یک شقایق وحشی روییده بود. نظرم به آن جلب شد. رفتم تا آن را از ریشه کنده و در قوطی کنسروی قرار دهم و با خود به عقب بیاورم. آرام آرام اطراف شقایق را کندم تا از زمین جدایش کنم. شقایق را بیرون آوردم. زیر گل خالی شد! خاکها را باز هم کنار زدم! خدایا چه می بینم!؟ باورش بسیار سخت بود...شقایق درست روی جمجمه ی یک شهید روییده بود! ✨فریاد زدم بچه ها به سمت من دویدند. اشک پهنای صورتم را گرفته بود. با بچه ها آرام خاک های روی پیکر شهید را کنار زدیم. پشت سر هم صلوات میفرستادیم. پیکر مطهر شهید را کامل از زیر خاک بیرون آوردیم. بر استخوان های این شهید بوسه می زدیم اما باز هم دلهره داشتیم که آیا شهید پلاک هویت دارد؟! آیا از نیروهای لشکر امام حسین (علیه السلام) است؟! با پیدا شدن پلاک شهید، همه بلند صلوات فرستادند. دیگر یقین کردیم که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عنایت کرده. حال می خواستیم نام شهید را بدانیم. برایمان مهم بود که اولین شهید تفحص شده در روز نیمه شعبان، را بشناسیم. شهید را همراه خود به چادر آوردیم. بچه ها از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند. خوشحالی ما وقتی کامل تر شد که پلاک هویت شهید استعلام شد. آن وقت دیگر روی پای خودمان بند نبودیم. او واقعا هدیه ای از طرف مولا بود. پشت بی سیم نام او این گونه اعلام شد: «شهید مهدی منتظر القائم از شهدای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در عملیات محرم.» موسسه مهدوی محکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7