eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2هزار ویدیو
56 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
دوستان لینک ناشناس پاک شده قبلا پیام ها رو خونده بودم دوتا درخواست رزق داشتید که الان میفرستم خدمتت
بزرگواࢪے ڪہ ࢪزق معنوے میخواستن بفࢪمایید🌹 • +حاج‌ آقا چیکار کنم سمت‌ گناه نرم؟ -اول‌ باید ببینی عامل‌ گناه‌ چیه؟ زمینه ا‌ش‌ رو از بین‌ ببری ! اما بهترین‌ راه‌حل اینه که خودت‌ رو به کار خدا مشغول‌ کنی♥️ آدم‌بیکار بیشتر در معرض‌ گناهه🙂🍃
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
دوستان لینک ناشناس پاک شده قبلا پیام ها رو خونده بودم دوتا درخواست رزق داشتید که الان میفرستم خدمتت
و عزیزے ڪہ از همہ ࢪزق ها دࢪخواست داشتید🌹🌹 🌷 ازش پرسیدم که شما رزمندهٔ اسلامید؟! گفت:نه عزیزم! ما شرمندهٔ اسلامیـم. از اون روز فکر میکردم که شرمنده اسلام یک رده بالاتر از رزمنده اسلامه تا اینکه شهید شد..! «شهیدکلهر» •• ●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): چیزی را که ،نگویید، زیرا بسیاری از حقیقت ها در اموری است که ناآگاهانه انکار میکنید. | نَهجُ‌البلاغه،خطبه۸۷ •• علم‌بادین‌واخلاق‌هست‌که‌برای‌بشریت‌مفید خواهدبود.علم‌هرچه‌هم‌پیشرفت‌کند،اگر ازاخلاق‌ودین‌فاصله‌بگیرد،به‌حال‌بشریت مفیدنخواهدبود . . .! _حضرت‌آقا ۲۵/۰۶/۱۳۸۵ •• - صدق و راستگویی «اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»   از خدا بترسید و با راستگویان باشید.
خواهرم! این همه جوان از جوانی شان گذشتند و از تو خواسته اند که فقط در سنگر سیاه، سنگین و ساده ات بمانی... چادرت را حفظ کن...
|اونقدر سینہ میزد بہش گفتن کم خودتو اذیت کن می گفت: این سینہ نمیسوزه موقع شــــهادت همه جاش ترکــش بود جــز سینش...🤎(: _شهید حمید سیاهکالی مرادی |
🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «همانند شهید بابایی دل‌ها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.» ۱۳۸۳/۱۰/۲۳ ۱۵ مرداد سالروز شهادت سرلشگر خلبان گرامی باد
◗اجࢪ شهید بیشتࢪ از ڪسی نیست ڪہ قدࢪت گناه داࢪد اما عفت می‌وࢪزد...
✍شهید حمید سیاهکلی مرادی : خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود . پناه می برم به خدا از روزی که گناه ، فرهنگ و عادت مردم شود...
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#داداش_محسن
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است
و چقدࢪ جاے خالیت احساس میشود دࢪ این زمانہ ڪہ صداے هل من ناصر ینصࢪنۍ مهدے صاحب الزمان بہ گوش میࢪسد خدا ڪند بشنویم و خدا ڪند یاࢪے گࢪ شویم تو بࢪاے عاقبت بخیࢪےمان دعا ڪن🦋✨
🌻 🕊بعضے از روزهاے جمعہ تلفنِ همراهش خاموش بود، وقتے دلیلش رو مے‌پرسیدم، مےگفت: ارتباطم رو با دنیا کمتر میکُنم تا امروز کہ متعلق بہ امام‌ زمانم (عج) هست، بیشتر با امام‌ زمان باشم! بیشتر بہ یاد امام‌ زمان باشم..!💕 شهید محسن حججے
{🖤🏴} حاجت‌هایِ بزرگ خودتان ࢪا از آقازاده‌هایِ ڪوچڪ امام‌حسین(علیه‌السلام) حضࢪت‌علی‌اصغࢪ وحضࢪت‌ࢪقیه‌‌(س)بگیࢪید !
مرحوم آیه الله احمد سیبویه ۲۰سال امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(ع)بود. حالات وخصائص عجیبی داشت در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن ها رو شکارمیکرد یعنی میرفت زانو به زانوش براش روضه میخوند بدون میکروفن صدای رسائی داشت. یه روز توی قم بود اومد توی محراب زانو به زانوی آیه الله بهجت شد. وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمدتقی یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتائی میخوندیم وسینه میزدیم؟ این عارف فرزانه میگفت شیخ حسین سامرائی بمن گفت: شبی در سرداب سامرا تنهائی گرم اشک و روضه زینب کبری(س) بودم ناگهان متوجه شدم آقائی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم او با زمزمه های من سخت گریه میکرد مقداری بعد از روضه که گذشت فرمود: شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدا را به عمه جانم زینب قسم بدهند و برای فرجم دعا کنند سپس من توانی در خود احساس کردم برگشتم ولی دیگرکسی راندیدم. روحشون شاد
🌱 میگہ: چہ جوری کم نمیاری حاجی؟! میگم: من هر دفعہ نشستم، شھدا تا کمر خم شدن دست دراز ڪردن برام بلندم کنن ، تو بودی دستتو نمیدادی بھشون؟ (:💔
⭕️ «نجاتِ همرزمان»
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
⭕️ «نجاتِ همرزمان»
⭕️ نجاتِ همرزمان سال96، مدت کوتاهی بعد از شهادت محسن حججی، مامور شدم به همان منطقه. وظیفه‌ام، مشابه همان کاری بود که محسن داشت. باید به چند مقر سرکشی می‌کردم و اگر کار یا مشکلی داشتند، برایشان انجام می‌دادم. لابه‌لای سرکشی‌هایم، چند نفر از نیروهایی که روزِ شهادت محسن در همان مقر یا مقرهای اطراف بودند را پیدا کردم و باهاشون راجع به حادثۀ آن‌روز حرف زدم. طبق تعریف‌هایی که کردند، موقع حملۀ داعش، تیر یا ترکشی به پهلوی محسن می‌خورد و برای دقایقی بی‌هوش می‌شود. در همین فاصله، نبرد دو طرف به شدت ادامه پیدا کرده و بیشتر مدافعان مقر، شهید یا زخمی می‌شوند. حدود بیست‌وچهار ‌نفر هم که مهمات‌شان تمام شده و بعضاً زخم‌های کاری برداشته‌اند، پشت خاکریزی مخفی می‌شوند. با بروز این وضعیت، داعشی‌ها شروع به پاکسازی مقر و زدن تیر خلاص به باقیمانده‌ها می‌کنند. چند دقیقه قبل از این‌که داعشی‌ها به محل اختفای آن بیست‌وچهار نفر برسند، یک‌دفعه محسن حججی به هوش آمده و دیده می‌شود. داعشی‌ها هم وقتی می‌بینند یک ایرانی را دستگیر کرده‌اند، جست‌وجو در مقر را تمام کرده و با عجله از آن منطقه خارج می‌شوند. در واقع، محسن به نوعی جانِ آن گروه را نجات می‌دهد. 📌به روایت یکی از همرزمان شهید «با استفاده از منابع کنگره شهدای نجف آباد»
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
ࢪوز اساࢪتت بود ڪہ ࢪفتاࢪت - منش خدایۍ ات - تسلیم نشدن و التماس نڪࢪدنت گوش فلڪ ࢪا ڪࢪ ڪࢪد پیچید شمیم
🦋✨با اساࢪت بہ همہ نشان دادے شجاعت ࢪا با صلابت چشم هاے نتࢪست اے بࢪادࢪم ࢪوزے ڪہ زینب گونہ اسیࢪ شدے و دࢪ بند دشمن افتادے اما زینب واࢪ ࢪفتاࢪ ڪࢪدے و آࢪزوے الامان الامان گفتن ࢪا بہ دلشان گذاشتۍ مایہ افتخاࢪ خدا شدے و سࢪبلند گشتۍ ⇦حتۍ بۍ سࢪ⇨
🌱توے مغازه‌ها و ڪوچه و خیابان خیلی حࢪص می‌خوࢪد. مدام به خانم‌ها تذڪࢪ می‌داد ڪہ شان ࢪا دࢪست ڪنند. اگࢪ گوش نمیڪࢪدند، خودخوࢪی می‌ڪࢪد. توی بستنی‌فࢪوشی، مغازه‌داࢪ آهنگ زن گذاشته بود. ࢪفت گفت: یا صداش ࢪو قطع ڪن یا می‌ࢪیم. طࢪف خاموش ڪࢪد... شهید مدافع حرم
اسير شما شدن خوبــ استــ ... اسير شدن را میگویم... خوبےاش بہ اين استــ ڪہ از اسارتــ دنيا آزاد ميشوے...
🍃چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه را به هم ریخته ای....چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر روسیاه می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد. حتی پای عقربه های ساعت هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد. تو با رفتنت همه را خودشان کردی😔 🍃در نامت را جست و جو کردم، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت. در کودکی مقاتل خواندی و در روزهای جوانی ارباب شدی. 🍃چشم های شجاعت در لحظه اسارت، فروغ چشم هایم را گرفت. آن بیابان و آن خیمه ها برایم عصر را تداعی می کند. نمی دانم خارمغیلان در آن بیابان بوده است یا نه اما خداراشکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند. 🍃از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات ای است پر از درد، اشک، داغ😭 🍃نمی دانم چه گذشت بر تو از تا شهادت اما پیکر جراحت دیده و سر جداشده ات برایم و زینب مضطر را زنده کرد. 🍃چه شد این چنین شبیه ارباب شدی. چه شد که دل ها را زیر و رو کردی. چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند🥺 🍃به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است. تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت گذشتی. برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن. 🍃حافظ آیه های نور، تو را قسم به آن ، برای شفای دل های مرده ما اندکی یا من اسمه دوا بخوان. درد داریم و درمان گم کرده ایم😔 🍃راستی خادم المهدی. دعای فرج بخوان تا برسد فرشته نجات این روزهای . ✍نویسنده : 🕊 📅تاریخ تولد : ۲۱ تیر ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶.منطقه التنف مرز بین سوریه وعراق 🥀مزار شهید : نجف آباد اصفهان