محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
٬٬🖤٬٬ با عرض سلام خدمت اعضای محترم کانال محسن دلها و تسلیت وفات حضرت ام البنین «س»مادر سقای دشت ک
تعداد صلوات فرستاده شده:3,000صلوات
از همگی قبول باشه🙏
چجوری جواب ِ این نگاه هارو میخوایم بدیم ؟
مگه اونا تو این دنیا زندگی نمیکردن ؟
مگه شیطان اینارو وسوسه نمیکرد ؟
به خودمون بیایم تا دیر نشده !!🌱
#داداشمحسن
#رفیقشهیدم
#شهیدانه
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
#یڪروایتعاشقانہ💍
عباس گفـت: اگه بخواهیـم زندگی موفقی داشته باشیـم
باید سبـک زندگی حضـرت علی (ع) و حضـرت زهرا(س) رو سرلوحه زندگـیمون قرار بدیم
باید یه زندگی سـاده و دور از تجمـلات داشته با عشـق باید اساس زندگیمون باشه .
میگفـت: زن و شوهـر باید یار و همـدم هم باشند تا به کمـال برسند
به ادامـه تحصیل تاکـید میکرد و میگفـت: میشود در کنـار زندگی ، تحصیل را هم ادامه داد .
خودش را برایم اینگونه معرفی کرد: انسانی تلاشگـر ، آرمانگـرا ، دست و دلباز ، اهل محبـت ، پرکار و متعهد به پاسـداری از انقلاب اسلامی
- همسر شهید عباس دانشگر
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
✨همسر شهید نوید صفری روایت میکند:
یکبار که آقا نوید پیگیر کارهای اداری وام ازدواجمون بود، کار گیر کرده بود؛ بهش گفتم: «آشنایی نیست کارو درست کنه؟» گفت: «کار خوبه خدا درستش کنه؛ بنده خدا چه کاره است؟!»
سوریه که بود، میگفت: «دو سه تا از بچههای اینجا خیلی نورانی هستند؛ بهشون گفتم امروز فردا شهید میشوید!»
منم گفتم: «عه! خب سفارش کن هواتو داشته باشن وقتی اونور رفتند.»
نوید گفت: «از بنده خدا نمیخوام. خدا، #خدا رو عشقه! عاشق شوی، عاشقت میشود، شهیدت میکند.»
#سوریه
#شهید_نوید_صفری🌹
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه به نامِ مادرِ سقایِ کربلاست
#حضرت_ام_البنین #کربلا
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘༻﷽༺☘
یا این دل شکسته ی ما را صبور کن
یا لا اقل به خاطر زینب ظهور کن
🤲 اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَجـْــ
🍃
سلام علیکم معرفی شهید رحمان مدادیان
از زبان خانواده 👇🍃
#شهید_رحمان_مدادیان
#معرفیشهید
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
✨بسم رب الشهدا والصدیقین ✨
شهید رحمان مدادیان🕊
↩️متولد شده در استان خوزستان شهرستان بهبهان
تاریخ تولد: 1340
تاریخ شهادت: 1367/4/31
#قسمت اول
شهید رحمان در خانواده ای مذهبی و مقید به دنیا آمد.
او دوران دبستان خود را در مدرسه طوسی و راهنمایی در مدرسه دکتر معین و دبیرستان خود را در مدرسه سلطانی به اتمام رساند.
و بعد از اتمام درس خود مشغول به کار برقکاری ماشین های سبک و سنگین پرداخت و در کار خود موفق بود.
وقی زمان خدمت سربازی اش شد راهی جبهه حق علیه باطل شد و طول خدمت سربازی خود را در خط مقدم جبهه گذراند و به مدت 21 ماه جبهه بود و روزهای آخر خدمتش بود که قطعنامه امضا شد و منافقین کور دل بعد از صلح حمله کردند و شهید مدادیان با نبردی دلاور مردانه به شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷
#زندگینامه_شهید_رحمان_مدادیان
#خاطرات_شهید_رحمان_مدادیان
#ادامه_دارد
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
✨بسم رب الشهدا والصدیقین ✨ شهید رحمان مدادیان🕊 ↩️متولد شده در استان خوزستان شهرستان بهبهان تاریخ
🕊🌷🕊
✨بسم رب الشهدا والصدیقین ✨
خاطره ای از برادر شهید(فرج مدادیان)
#قسمت_دوم
یک روز شهید مدادیان و شهید حمدالله راجی می روند خانه فرج و برای آنها چایی می ریزند. لیوان چایی اول را برای شهید راجی میریزند لیوان می شکند و حمدالله میگوید: من شهید می شوم.
و لیوان دوم را برای رحمان میریزند و لیوان او هم میشکند !!!
و حمدالله میگوید :رحمان تو هم شهید می شوی و هر دو عزیز میروند جبهه و شهید میشوند.
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
🕊🌷🕊 ✨بسم رب الشهدا والصدیقین ✨ خاطره ای از برادر شهید(فرج مدادیان) #قسمت_دوم یک روز شهید مدادی
🕊🌷🕊
خاطره دومازبرادر شهید مدادیان (فرج مدادیان)
✍ساعت 10 شب بود که از بهبهان رفتیم اهواز و بعد اندیمشک و پلدختر و بعد ایلام رسیدیم و تو ایلام همه شهر خاموشی بود.
رفتیم گشتیم یک نور پیدا کردیم که از قضا آنجا شهربانی بود که تقریبا قسمت بیشتر شهربانی ریخته بود و از آنجا گفتند: بروید داخل آسایشگاه بخوابید و قبلش از ما شناسنامه گرفتند تا آنجا بخوابیم تا صبح .
صبح زود آمدیم سر راه صالح آباد و دنبال رحمان می گشتیم و به چند نفر گفتیم: کسی رحمان را ندیده بود و بعد یک افسر آمد و گفت: آنهایی که دنبال بچه هاشون اومدند این اسم هایی که می خوانم شهید شدند. اسم سوم رحمان بود.
و گفتند: پیکر شهدا رو بردند معراج شهدا و بعد ما رو بردند برای شناسایی و رفتیم تو یک بیمارستان که تو کوه بود. که فقط دربش معلوم بود رفتیم داخل ما رو بردند طرف سردخانه دوتا کشو رو باز کردند و سومی پیکر رحمان بود که شهید شده بود🕊
هر چی اصرار کردم پیکر شهید رحمان و بدهید ببریم بهبهان ندادند و گفتند :باید اول انتقال داده بشه تهران بعد از آنجا بفرستند بهبهان.
وقتی با اصرار گذاشتند پیکر شهید و کامل ببینیم رفتم دیدم یک تیر زده بودند تو پیشانی و دوتا تیر تو دوتا پاش زده بودند😭