زخم قلب پدࢪ از جسم پسࢪ بدتࢪ بود اࢪبأاࢪبا دل باباے علۍ اڪبࢪ بود #محرم #علۍاڪبࢪحسین_شهید_محسن_حججی #ارسالی

علے اڪبࢪ ها بہ میدان ࢪفتند و اࢪبأاࢪبا شدند تا دین احیا شود و اداے دین ڪنند #محرم

به جوون حسین‌ع جوونیِ منو خࢪج علی‌ع و بچه‌هاش ڪن .

عشق فقط اونجایـے کھ زُل زد به قاب عکس و گفت : مهم نیست ڪھ دلم برات تنگ شده همین که جات خوبه خیالم راحته :) -همسرِشهیدعلیرضابریزی-🌸

وقتۍ خدا طࢪف تو باشد... هیچ چیز غیࢪ ممڪن نیست!🌼🌿 #انگیزشی

آمده ام علمدارت شوم . . حُر توبه کار میپذیری بازهم؟!(:

قشنگترین‌حس برای‌زمانی‌که‌ازم‌میپرسن؛ بهترین‌رفیقت‌کیه ؟ و‌من‌اولین‌نفری‌که به‌ذهنم‌میاد‌شمایید . . ! اقای‌اباعبدالله'(:

وَچ‌ـقد‌زیباست‌تـماشاۍ‌حرم‌ِنابت؛ح‌ـسینم. . .🥺🖐🏼؛

از لحاظ روحے نیاز دارم جلوی ضریحت بشینم وخیره به ضریحت زیرلب زمزمه کنم: اومدم تنهای تنها ، من همون تنهاترینم💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

- بوی‌بهشت‌می‌وزد ازکربــلای‌تـو...✋🏻🤍

- بوی‌بهشت‌می‌وزد ازکربــلای‌تـو...✋🏻🤍

بنا نبود ڪه آفت بہ باغ ما بزند ؛ پسࢪ بزࢪگ نڪࢪدم ڪہ دست و پا بزند . . !

حال دلمون ࢪو بہ ࢪاه نیست میشہ خواهش ڪنم یہ صلوات بفࢪستین؟ #اجࢪڪم_عنداللہ

ازعکاسےپرسیدند ؛ بدترین‌لحظہ‌عکس‌گرفتنٺ‌کِۍبود؟ گفت:«خواستم‌ازکودکےعکس‌بگیرم؛ فڪرکردکہ‌دوربین‌اسلحہ‌منہ‌ ! ودستانش‌رابالابرد-! واقعااگرمدافعان‌حرم‌نبودن،چہ‌میشد-!؟ شایدجاے این‌کودڪ‌ . . من‌و‌شما هرروز تن‌وجان‌مان ازصداےخمپارھ‌هاےشهرمےلرزید💔 #حقیقتا‌‌امنیت‌ُمدیون‌شهدا‌هستیم +مگه‌نه¿! 🌱

:) 🌿

ࢪفیق شهیدﻣ بهشت ࢪو تو چشم دیدم دفتࢪے ڪہ عڪس تو ࢪو داشت خࢪیدم ࢪفیق شهیدم #عزیز_بࢪادࢪم

آبࢪو بࢪدن واسہ ما زمینۍ ها خیلۍ ࢪاحت شدہ آبࢪو داࢪے واسہ شما آسمونۍ ها تو ࢪو بہ حࢪمت بانویۍ ڪہ سࢪت ࢪو فداش ڪࢪدے بہ هممون آبࢪو بدہ #الهۍآمین🦋

آبࢪو داࢪے ڪن واسہ این گدایۍ ڪہ دلش شڪستہ #امام_حسینم

-پدرت‌پیرشده‌تاکه‌تورعنا‌شده ای -خون‌دل‌خوردم‌علی‌تاکه‌توآقا‌شدی..

جوانی داشتم خوش قَد و بالا ؛ فلك دیدی جوانم را گرفتند ؟!

زبان بہ روضہ چرا وا کنم،همین کافیست مباد شاهد جان دادنِ پسر، پدری ... #علی‌اکبر_بـابـا

قلب بابایت چو تو را دید مانند تنت اربا اربا گشت علی ..

دلم سوخت اما خدا ڪند دلت ࢪا نسوزانند

خیلۍسختہ ڪاࢪ خلاف شࢪ؏ نڪࢪده باشۍ ولۍ بنده اش متهمت ڪند 💔

من‌چگونه‌سوی‌خیمه‌خبرت‌راببرم خبرریختن‌بال‌وپرت‌راببرم ؛ واژه‌های‌بدنت‌سخت‌به‌هم‌ریخته‌است سینه‌ات‌یاجگر‌ت‌یاکه‌سرت‌راببرم؟؛)