eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
63 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم_المحسن: @Bisimchi_hojaji #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
② دغدغھ اجتماعۍ شهید چھ چیزۍ بودھ؟✨🦋 ③ نظࢪشون دࢪموࢪد سبڪ زندگۍ جووناۍ امࢪوزی با دوࢪه جنگ چۍ بود؟🦋✨
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
② دغدغھ اجتماعۍ شهید چھ چیزۍ بودھ؟✨🦋 ③ نظࢪشون دࢪموࢪد سبڪ زندگۍ جووناۍ امࢪوزی با دوࢪه جنگ چۍ بود؟🦋✨
پسرم تک فرزند بود پدرش کارگر شهرداری بود و منم تو کار چاپ بودم ایشون از وقتی که کلاس پنجم بودن شبها تو قطعه بندی مرغ کار میکردن و روزها درس میخوندن وقتی اعتراض میکردم میگفت به غیرتم برمیخوره شما کار کنید و من درس بخونم تا اینکه خدا و حضرت معصومه بهمون علی اصغر رو هدیه داد و امیرم اسمش رو هم‌نام پسر اربابش گذاشت پسرم تکواندو کار بود چند مقام کشوری و بین المللی هم داره روال زندگی ادامه داشت تا اینکه بخاطر درس خونیش از طرف دانشگاه دولتی شهید طباطبایی براش زنگ زدن و بدون کنکور دانشگاه رفت و بازم شبها کار میکرد و صبحها دانشگاه میرفت ما هفته ای ۱ روز اونم روز جمعه یه وعده ناهار میدیدیمش بخاطر شرایط کاری هر سه تاییمون من و باباش و خودش فوق دیپلم گرفت و قرار شد به خدمت سربازی بره و برگرده ادامه تحصیل بده رشته مهندسی برق هواپیما میخوند ۳ ماهه آموزشش شهر اصلاندوز اردبیل بود و بعدشم خدمتش هنگ مرزی سرو ۶ ماهه بود که خدمت میکرد ۱۷ فروردین ۹۹ اخرین مرخصیش اومد و ۱۵ روز پیشمون موند ۲ اردیبهشت رهسپارش کردم ۳ اردیبهشت ۹۹ ساعت ۱۱و نیم ظهر به علت اصابت گلوله به سرش تو رزمایش به اقا امام حسین ملحق شد و ۴ اردیبهشت به خونه ابدیش خاکپسار شد پسر من عین همه جوونای دیگه بودخوش تیپ بود خوش پوش بود اهل خنده و شوخی بود جوون بود با کلی انرژی اهل ریا نبود پیراهنش رو تا بالای گردن دکمه نمیبست نه انگشتر گنده عقیق انگشتش میکرد نه تسبیح دستش میگرفت نه هر لحظه استغفرالله میگفت ولی حسینی بود و عاشق ارباباش و دختر اربابش عاشق حضرت علی بود و خانوم فاطمه اهل هیئت بود چایی عزادارهای ارباباش رو هر سال میداد عاشورا تاسوعا و اربعین بساط چایی داشت نوکری ارباباش رو میکرد و این افتخارش بود و بهش میبالید شبها توی قطعه بندی مرغ کار میکرد و روزها دانشگاه میرفت با پول خودش و دسترنجش نذرش رو ادا میکرد
④ فعالیت هاۍ فࢪهنگیشون چطوࢪۍ بود؟یعنۍ تو حوزه خاصۍ مثل مسجد ،حسینیه و.‌‌..فعالیت داشتن؟✨🦋
⑤ تاحالا خودتون یا ڪسۍ خوابۍ از شهید دیدن ڪه نشونھ یا تلنگࢪۍ توش باشھ ؟🦋✨
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
⑤ تاحالا خودتون یا ڪسۍ خوابۍ از شهید دیدن ڪه نشونھ یا تلنگࢪۍ توش باشھ ؟🦋✨
بله یکی از دخترای معنوی بنده از شهر زاهدان میگفتن که داشتم توی نت در مورد شهدا سرچ میکردم و هر شهیدی که چشم و ابروی قشنگی داشت رو نگاه میکردم یکیش هم پسر شما بود شب که خوابیدم به خواب من آمدن و پسرتون گفتن بجای اینکه دنبال قشنگی شهید باشید راهشون رو ادامه بدید ما رفتیم بخاطر امنیت شما
⑦ ایشون بࢪنامھ خودسازۍداشتن؟ یعنۍ بࢪنامھ روزانھ بࢪاۍ ڪاࢪهاشون؟🦋✨
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
⑦ ایشون بࢪنامھ خودسازۍداشتن؟ یعنۍ بࢪنامھ روزانھ بࢪاۍ ڪاࢪهاشون؟🦋✨
بخاطر شرایط زندگی مون که هر سه ما سر کار بودیم وقت نمی‌کردیم زیاد کنار هم باشیم و با هم صحبت کنیم و پسر من خیلی کم حرف و آروم بود حرف زیادی نمیزد نه در مورد کار نه در مورد تحصیل
⑧ ࢪفتاࢪشون نسبت بھ شما و بزࢪگتࢪهاشون چطوࢪۍ بودن؟✨🦋
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
⑧ ࢪفتاࢪشون نسبت بھ شما و بزࢪگتࢪهاشون چطوࢪۍ بودن؟✨🦋
همیشه باخضوع و ادب بوده ما توی ۲۰ سال عمرش ازش راضی بودیم خدا ازش راضی باشه جز در مواقع خنده ما صدای بلندش رو نشنیدیم و با همه فامیل و دوست و اشنا رفتار مودبانه ای داشت
خاطره قشنگی که از امیرم دارم اینه که یه روز مامانم خونه ما بود و مشغول نماز و ذکر گفتن بعده اینکه نمازش تموم شد امیر با یه لحن محترمانه و صمیمی گفت عزیز یه چیزی میگم بهت از من قبول کن مامانم گفت جانم بگو امیر گفت وقتی تسبیح حضرت فاطمه زهرا رو میگی با بند بند انگشتات بگو‌نه با تسبیح چون ما وقتی خاک‌میشم این بند انگشتا با ماست و شهادت میدن اون دنیا