eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
56 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1_ روز عاشورا 2_ فرج امام زمان 3_ روز غدیر 4_حمله به خانه حضرت زهرا و‌چرا :) ؟؟ اینجا به ما بگو👇 h
من دوست دارم موقع ظهور امام زمان باشم :) فکرشو کن حضرت مهدی دست بکشه رو سرت و لبخند بزنه و بگه توام عاقبت بخیر شدی و خیلی هم مشتاقم صدای أنا مهدی رو بشنوم :)🕊️🌷 _ان شاءالله بزودی رزق همگیمون 🌻گفتم که خدا مرا براتی بفرست 🌻طوفان زده ام راه نجاتی بفرست 🌻گفتا که با زمزمه یامهدی 🌻نذر گل نرگس صلواتی بفرست ⁵ صلوات هدیه به امام زمان عج سهم شما🌱🕊✨
در لحظه‍ فرج امام زمان عج چون .....
_در لحظه‍ فرج امام زمان 🌷 چون .....
سلام خسته نباشید🌼✨️ من دلم می خواهد فرج اقا امام زمانم را ببینم که همه مردم از این بی حجابی از ظلم از بی عدالتی از کشتن بچه های مظلوم غزه رها شده باشند 🥺❤️ لحظه ای را می خواهم ببینم که امام زمان داره بهم لبخند می زنه می گه تو سر بلندشدی رو به روی ما روبه روی پدر و مادرت و به اون خواسته که می خواستی رسیدی ♥️🌾 ۰اللهم بارک لمولانا یا صاحب الزمان ادرکنی۰🌱🕊 _لحظه‍ فرج امام زمان عج🌻 چون .....
_لحظه‍ فرج امام زمان عج ❤️ چون ......
شادی قلب نازنین امام زمان
عزیزان براي باز شدن گره یه کاری میتونید نفری ۳ تا الهی به رقیه بگید💔🥺🙏🏻
این‌‌ روزها کمی‌ آهسته‌تراز‌ رفتنتان‌ بِگویید..شاید کسی‌ قرار‌‌ است این‌ بار هم‌ جا‌ بماند:)
💬اگر می‌خواهی شخصیت واقعیت یک انسان را بشناسی به حرف‌هایی که دیگران درباره او می‌زنند توجه نکن؛ بلکه ببین او درباره دیگران چطور صحبت می‌کنند.
_لحظه‍ فرج امام زمان عج 🌿 چون .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
نام : شهید حسین ولایتی فر🌸 تولد : 6 / تیر / 1375👶 محل تولد : خوزستان _ دزفول🌿 شهادت : 31 / شهریور / 1397🥀 محل شهادت : حادثه تروریستی اهواز🌹 سن : 22💯 مزار : گلزار شهدای دزفول🍂
🌹خلاصه ای از زندگی 🌹 🌸سلام دوستان من حسین ولایتی فر هستم که در ٦ تیر ماه ١٣٧۵ در شهرستان دزفول دیده به دنیا آمدم . در همان سنین کودکی به همراه برادر بزرگترم به مسجد رفتم و در هشت سالگی عضو جلسات قران مسجد حضرت مهدی عج شدم . حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیاتم گذاشت . به نوعی در بین رفقایم به آچار فرانسه معروف بودم و هر کاری از دستم بر می آمد در مسجد انجام می دادم . ✨من در بین رفقایم خیلی شوخ طبع بودم اما وقتی مسیولیت کاری را قبول می کردم کاملا جدی به آن می پرداختم و برای کسانی که شوخ طبعی من را در بین رفقا دیده بودند ، تا این حد جدیت در کار باور کردنی نبود . پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی ، رشته معارف را انتخاب کردم و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شدم . 🌸چند سالی بود در جلسات مسجد حضور داشتم و باید زکات حضور در این فضای فرهنگی را می دادم و ١٧ ساله بودم که مسئولیت جلسات کودکان حسینیه حبیب بن مظاهر و بعدها مسجد حضرت ابراهیم را عهده دار شدم . من که می دانستم فعالیت فرهنگی نیازمند پشتوانه مالی است در همان ١٨ سالگی فعالیت اقتصادی خود را آغاز کردم . ابتدا با اجاره مکانی پرورش مرغ محلی را شروع کردم . مدتی که گذشت تصمیم به گسترش کارم گرفتم و علاوه بر پرورش مرغ ، پرورش دام را هم آغاز کردم و سپس در کنار اینها کار کشاورزی را هم آغاز کردم . ✨در کنار فعالیت اقتصادی و ایجاد اشتغال برای خود و دوستانم به تحصیل در دانشگاه هم می پرداختم . صبح ها تا ظهر مشغول تحصیل در دانشگاه بودم و بعد بلافاصله به محل کار می رفتم بعد از آن هم به مسجد می رفتم . ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Mohsendelha1370 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
🌹خلاصه ای از زندگی 🌹 🌸سلام دوستان من حسین ولایتی فر هستم که در ٦ تیر ماه ١٣٧۵ در شهرستان دزفول دید
🌸بیشتر هم و غم من مسائل فرهنگی جامعه بود . وقتی می دیدم کسی از دوستانم از فضای مسجد دور شده بسیار ناراحت می شدم و برای بازگشتشان به فضای مذهبی تلاش می کردم . با وجود اینکه در پرورش دام و طیور درآمد خوبی کسب کردم اما همیشه آرزوی پوشیدن لباس پاسداری داشتم زیرا معتقد بودم که لباس پاسداری ، لباس شهداست و بالاخره بعد از دو سال ، در ٢٠ سالگی جذب سپاه شدم و دوره های تکاوری را پشت سر گذاشتم . حالا دیگر لباس پاسداری به تن داشتم ، همان لباسی که از نوجوانی و جوانی در آرزوی پوشیدن آن بودم . بعد از گذراندن دوره های اولیه محل خدمتم شهر اهواز شد و من از زادگاهم دور شدم و دیگر فضای کار در جلسات قرآن برایم وجود نداشت . فقط سه روز اخر هفته را در دزفول بودم و همین فرصت کافی بود تا خادمی هیات محبان اباالفضل العباس علیه السلام را عهده دار شوم . ✨مدتی دنبال انتقال از اهواز به دزفول بودم ، می خواستم در شهر خودم کار کنم و به مسائل فرهنگی بپردازم اما نشد . چند وقتی هم پیگیر اعزام به سوریه شدم ؛ اما شرایط جوری نشد که بتوانم مدافع حرم شوم . شب هفتم محرم سال 1397 ، شهیدی گمنام مهمان هیات ما بود وقتی قرار شد تابوت را از آمبولانس به داخل حسینیه بیاورند ، من یکی از کسانی بودم که زیر تابوت را گرفتم . وقتی شهید گمنام را به داخل حسینیه آوردند ، من دست خود را روی تابوت گذاشتم و با صدای بلند گریه کردم و اشک ریختم و با آن شهید گمنام درددل کردم . 🌸پنج روز بعد در رژه ی نیروهای مسلح در اهواز ، دشمنان نظام جمهوری اسلامی ، حادثه ای تروریستی را رقم زدند و عده ای شروع به تیراندازی به سمت همه ی حاضران مراسم کردند ، من که در کمین و ضد کمین مهارت داشتم ، اگر می خواستم در آن معرکه جان خود را حفظ کنم امکان نداشت تیر بخورم اما وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه می خوابند روی زمین ، جانبازی را دیدم که نمی توانست فرار کند و روی ویلچر گیر کرده بود ، من به سمت آن جانباز دویدم تا او را عقب بیاورم و جان او را حفظ کنم ، که همان لحظه چندین تیر به سینه ام اصابت کرد و من در سن 22 سالگی به عنوان شهید مدافع وطن به شهادت رسیدم . ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Mohsendelha1370 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
دایی شهید : بهش گفتم دایی جون چیه هی میگی می خوام شهید شم ؟! بابا تو هم مثل بقیه جوونا بیا و تشکیل خانواده بده ، حتما پدر خوبی میشی و بچه های خوبی تربیت می کنی ، مثل خودت . بهم گفت : می دونی چیه دایی ؟! شهدا چراغ اند . چراغ راه تو تاریکی امروز. دایی من می خوام چراغ باشم . ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Mohsendelha1370 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄