eitaa logo
مُحیی: زندگی‌بخش
1.7هزار دنبال‌کننده
112 عکس
8 ویدیو
20 فایل
🔸🔶حیات بخشیِ جان در پرتو دین🔶🔸 🔴 نگاهی متفاوت به دانش "روان‌شناسی" 🔴 روان‌شناسی از منظر اسلام 🔴 تحول روان: رویکرد اسلامی- روان‌شناختی مدیر: دکتر رفیعی‌هنر روان‌شناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، عضو سازمان نظام. @RafieiHonar
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 🤔 «آخه مردم چی میگن؟!»، «اون‌وقت دربارم چی فکر می‌کنن!»،«نمی‌خوام فکر کنن که! ..»، « خُب اصلاً بذار فکر کنن که!»، «می‌خوام بدونن که من هم... !». ما آدم‌ها از این دست جملات را کم و بیش در زندگی‌هایمان به‌کار می‌گیریم؛ موقعی که می‌خواهیم تصمیمی بگیریم، واکنشی نشان بدهیم، یا عملی انجام بدهیم. امروزه در یا حداقل سه منبع شناخت برای رفتارهای ما معرفی شده است: 1️⃣ بخشی از رفتارهای ما را «نوع مقایسه خود با دیگران» شکل می‌دهد، یعنی یکی از منابع شناخت برای رفتارهای ما، پدیده‌ای است به نام: ما قبل از اینکه مسیر خاصی را انتخاب کنیم، یا رشته خاص، و انتخاب خاصی را، یا نه، در همین رفتارهای روزمره حرفی بزنیم، کاری بکنیم، پوشش خاصی داشته باشیم، تیپ خاصی بزنیم، جلسه‌ای شرکت کنیم، ارتباطی با آدم‌ها داشته باشیم، و رفتارهای شبیه اینها؛ احتمالاً ابتدا در ذهنمان شروع به یک مقایسه می‌کنیم: بین خودمان و دیگران، و بین رفتار خودمان و رفتار دیگران، بین تصمیم خودمان و تصمیم دیگران؛ در واقع «خود» را از منظر دیگران مقایسه می‌کنیم و بعد تصمیم به انجام کاری می‌گیریم. این مقایسه هم دوگونه است: : و : . مقایسه رو به بالا زمانی اتفاق می‌افتد که ما خود را با کسانی مقایسه کنیم که معتقدیم از ما بهترند. این مقایسه‌ها اغلب به‌خاطر این است که وضعیت فعلی یا سطح توانایی ما بهبود یابد. ممکن است خودمان را با وضعیت بهتری مقایسه کنیم و به دنبال روش‌هایی باشیم که بتوانیم به نتایج شبیه دیگران دست پیدا کنیم. مقایسه رو به پایین هم زمانی رخ می‌دهد که ما خود را با دیگرانی که وضعشان از ما بدتر است مقایسه کنیم. چنین مقایسه‌هایی اغلب زمانی است که احساس بهتری نسبت به توانایی‌ها یا ویژگی‌های خود داشته باشیم. ما ممکن است در کاری عالی نباشیم، اما حداقل وضع ما از شخص دیگری بهتر باشد (علاقمندان به اطلاعات بیشتر به نظریه در مراجعه کنند). 2️⃣ گاهی خودِ واکنش مردم به رفتار و گفتار ما باعث تغییر رفتارهای بعدی ما می‌شود: 😮🤔« اِ.. این چه انتخابیه که کردی؟!؛ تو شأنت بالاتر از این حرف‌هاست!؛ این چیه پوشیدی؟!؛ مگه نمی‌دونی امروز یا اینجا چیه و کجاست؟!، این چه حرفی بود زدی؟!؛ ازت انتظار نداشتم این حرفو بزنی!؛ این کارها از تو بعیده!، یا در جنبه مثبت: آفرین چه جواب خوبی بهش دادی! چه حرکت قشنگی زدی! چه حرف پخته ای گفتی، و چیزهایی شبیه این» این هم دومین منبع شناخت ما انسان‌هاست چیزی به نام :. 3️⃣ از منظر روان‌شناسی غالب، منبع سومی هم برای شکل‌دادن رفتارهای ما هست و نام آن را می‌توان : گذاشت. وقتی ما کاری به حرف و حدیث دیگران نداریم و نیازها، ارزشها، تشخیص، و اعتقاد خودمان مهم است، و رفتارها را بر اساس آن شکل می‌دهیم: « خب من نیاز دارم اینجوری باشم، این جزو باورهامه! خودم تشخیص می‌دم چی درسته، چی غلطه!؛ به کسی چه که من چه جوری هستم؟!؛ اصلاً من می‌خوام خودم باشم؛ برا خودم باشم؛ و جملاتی شبیه این». ⭕️ اینکه خیلی از رفتارهای ما می‌تواند ناشی از این سه منبع باشد؛ حرفی نیست؛ امّا نکته مهم شیوه استفاده و میزان استفاده از این سه منبع است! اگر تمرکزمان فقط بر یکی از این سه منبع باشد و از دیگر منابع غافل شویم؛ احتمالاً دچار برخی چالش‌های روانی خواهیم شد. ❗️مثلا اگر فقط و فقط خودتوجهی مبنای کار ما باشد و صرفاً به آن چیزی که خودمان فکر می‌کنیم درست است، عمل کنیم و اصلاً کاری به دیگران و حرف و حدیث مردم نداشته باشیم، شاید دچار ، ، و بی اهمیتی به حقوق دیگران بشویم و حتی اشتباهات خودمان را نبینیم و طبیعتاً در پی اصلاح آن‌ها هم نخواهیم بود. ❗️یا اگر فقط به فکر حرف و حدیث مردم باشیم و یا بیش از حد در فکر مقایسه خود با دیگران باشیم؛ رفته رفته دچار اضطراب می‌شویم، ‌مان پایین می‌آید، نسبت به داشته‌های خودمان بی تفاوت می‌شویم، می‌کنیم، و ده جور مشکل دیگر سراغمان می‌آید. 🆔 eitaa.com/Mohyiee 👇👇
👈 دفترچه موبایل خود رو باز کنید؛ رفتارها یا تصمیم‌هایی که در 24 ساعت گذشته انجام داده‌اید را تیتروار یادداشت کنید (یک انتخاب، فعالیتی در منزل، حضور در یک جلسه، شرکت در یک مراسم، اظهار نظر در یک جمع، پوشیدن لباس خاص برای بیرون یا یک مهمانی، استفاده از فضای مجازی، هدیه دادن، رفتار با همسر و فرزند و پدر و مادر، و...)، حالا جلوی هر کدام با حروف اختصاری (خ، م، پ) معلوم کنید اصلی‌ترین انگیزه یا منبع شناخت شما چه بوده، و بیشتر، بر اساس کدام یک از منابع سه‌گانه بالا عمل کرده‌اید؟ شاید بخواهید کارهای یک هفته گذشته را تحلیل کنید، به هر حال، با این کار متوجه خواهید شد کدام یک از منابع شناخت، حجیم شده و مشکل ساز! آن‌وقت به فکر تعدیل خواهید افتاد. ❇️ به احتمال زیاد در تشخیص منابع برخی از رفتارها دچار مشکل خواهید شد؛ چرا؟ چون همه رفتارهای ما (یعنی ؛ یعنی کسانی که در یک رشد کرده‌اند) نمی‌تواند با سه منبع بالا تأمین بشود، گویا یک منبع کم دارد، منبع چهارمی برای شناخت؛ یعنی که قصد دارم در پست بعدی بیشتر راجع به آن صحبت کنم. eitaa.com/Mohyiee 🌸☘️🌺🌱🌱🌺☘️🌸
یکی از اصلی‌ترین محدودیت‌های روان‌شناسیِ جریان اصلی این است که می‌خواهد را و کند، رفتار چنین انسانی را کرده، برای او نسخه بپیچد ولی در عمل، افرادِ تحت تجویز چنین تفکری با تعارضات و چالش‌هایی روبرو می‌شوند. داشتم با خودم فکر می‌کردم منابع فکر اگر همان سه مورد ، ، و باشد( ر.ک )، یا همیشه کار ساز نیست یا گاهی ما را دچار تعارض می‌کند. گاهی هر منبعی چیزی می‌گوید؛ متفاوت از منبع دیگر . این خود، باعث آشفتگی و تنش روانی می‌شود . مثلاً کاری را خودم با خودتوجهی درست می‌دانم، تصور هم می‌کنم مردم و اطرافیانم هم خوششان می‌آید؛ امّا در واقع آن‌ها مخالف این موضوع‌اند! کار را انجام می‌دهم؛ مخالفت می‌بینم؛ آشفته می‌شوم. یا نه، بعضی اوقات ذهنم کاملاً قفل می‌کند، خودم با خودتوجهی اصلاً به نتیجه‌ای نرسیده‌ام، هرچی فکر می‌کنم که مردم در این زمینه چه می‌گویند؛ باز هم به نتیجه نمی‌رسم؛ چون جزء کارهایی است که به اصطلاح !، بازهم آشفته بازاری می‌شود این روان من! کار هرچه قدر حساس‌تر، تصمیم سخت‌تر! تصمیم هرچه قدر مهم‌تر؛ آشفتگی بیشتر! حالا در این موقعیت‌ها شما باشید چکار می‌کنید؟! روشن است و شما هم تأیید می‌کنید که در این هنگام، باید سراغ منبع دیگری از شناخت برویم که فصل الخطاب باشد. آن منبع باید: 🔹همه جانبه‌نگر باشد 🔸هم مرا بشناسد، هم دیگران را 🔹هم به سود و زیان من آگاه باشد، هم به سود و زیان دیگران 🔸 و من و دیگران هم دغدغه او باشد این منبع شناخت بسیار به من کمک خواهد کرد که مرا از این آشفتگی ذهنی و روانی خارج کند و بگوید ؟ و باید چکار کنی! و کار درست چیست؟ بله، این منبع نمی‌تواند از جنس ما آدم‌های عادی و مادّی باشد، او باید: او باید آفریدگار انسان؛ خدای متعال باشد! eitaa.com/Mohyiee
‏عکس از Hamid
✍️؟ توی روان‌شناسی یه بحث پر آوازه‌ای میان روان‌شناسان هست در باب «زمان شکل‌گیری شخصیت انسان» و اینکه توی چه زمانی واقعاً شخصیت انسان کامل میشه و دیگه کاری نمیشه کرد؟ 🔸یه عده از روان‌شناسان ( و پیروان ) معتقدند بیشترین نقش در شکل‌گیری شخصیت مربوط به دوران کودکی آدماست و حالا وقتی فرد بزرگ شده و از ویژگی‌های فعلی خودش ناراحته، چاره‌ای نیست و باید برگرده به گذشتش، هرچی بوده تو گذشته‌های نه چندان نزدیک اتفاق افتاده و حالا یا می‌تونه دوباره اون گذشته رو بازسازی کنه و حالش خوب بشه و یا... هیچی دیگه! باید این«جبر گذشته» رو بپذیره و همین‌طور به زندگیش ادامه بده! 🔹یه عده دیگه از روان‌شناسان معتقدند نه بابا! اینجوریا هم نیست که همش ما «مقهور در گذشته» باشیم. «اینجا و اکنون» را دریاب! همین «زمان حال» مگه چشه؟ که نتونه نقشی توی شکل‌گیری شخصیت انسان ایفا بکنه؟! فرد الان هم تحت تأثیر عوامل شکل‌گیری شخصیته و میتونه تغییرات رو ایجاد کنه! ولی دیگه از آینده خبری نیست! 🔸عده سومی هم (شاید ) با داد و فریاد سر دو گروه قبلی که «هی! چه نشسته‌اید که به تاراج رفت توانمندی‌ها و قابلیت‌های انسان!!» بابا! چرا شماها گیر دادید به گذشته و حال؟ چرا همش دنبال مطالعه آدم‌های مریض هستید؟ مگه انسان‌ها قراره همشون مریض باشن که حالا دنبال این باشیم که این از گذشتشه یا از زمان حاله؟ «آینده!» بله آینده است که خیلی اتفاق‌ها میتونه برای این آدمیزاد رخ بده! آره همین بشر دوپا توانمندی‌های بالقوه‌ای داره که میتونه اون‌ها رو «شکوفا» کنه و خلاصه خیلی قراره خوش بگذره به این آدمیزاد توی «آینده»!! البته از نظر اینا، مرز جغرافیایی این«آینده» همین دنیاست! 💥خب تا اینجای بحث رو داشته باشین. چند روز پیش، داشتم باخودم فکر می‌کردم که دین ما «اسلام» که این همه از ویژگی‌های انسان صحبت کرده و یک‌سری تکالیف دنیایی براش تعیین کرده، نمیشه درباره موضوعی به این مهمی (شکل‌گیری و تغییر و تحول شخصیت) نظری نداشته باشه! یه چیزهایی به ذهنم رسید. 💁‍♂️به نظرم میرسه: 🕋 توی دین اسلام هم به «گذشته» اهمیت داده شده، هم به زمان «حال» و هم «آینده». به عبارت دیگه به خاطر قدرتی که خدای متعال تو وجود ما آدم‌ها قرار داده به نام ، انسان میتونه از این قدرت استفاده بکنه و توی این زمان‌ها سیر بکنه و به «بازبینی» ، «بازسازی» و «بازپردازی» شخصیت اقدام کنه. ✅ در آموزه‌های اسلام، سخن از گرفتن از گذشته و درس گرفتن از های شخصی است که تو گذشته اتفاق افتاده(بازبینی و بازسازی)، سخن از است( بازسازی و بازپردازی) ، سخن از هست(بازبینی گذشته). ✅ توی دین اسلام سخن از و هست که به زمان حال مربوط میشه، و همچنین اعمال و عباداتی که هر شب و روز افراد واجبه که انجام بدن و مرتب معیارها رو یادآوری کنن(مثل نماز) که تآثیر تو شخصیت افراد میذاره. ✅ توی دین اسلام به این موضوع هم توجه شده که آدم‌ها به آینده هم سرک بکشن، در موردش فکر کنن و به واسطه اون تصمیم بگیرن. صحبت از (دوراندیشی)، (ترس از تنبیه های آینده)، و (امیدواری به پاداشهای آینده)... . 🔴 خلاصه اینکه اگه از همه زمانها سخن به میان میاد پس: 1️⃣ یعنی انسان این توانایی‌ها را دارد که در همه زمانها حضور داشته باشد 2️⃣ در هرکدام از این زمانها نقش ایفا بکند 3️⃣ شخصیتش می‌تواند از همه زمان‌ها تأثیر بپذیرد. 💥💥 اما هرچه هست افراد همه این کارها را در «زمان حال» انجام می‌دهند آنها در هر لحظه در زمان حال هستند پس همین الان می‌توانند رشد کنند، متوقف بشوند یا عقب گرد کنند . ⚡️⚡️البته که همین طور که داریم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شویم جهت و مسیر تغییرات هم خودش را نشان می‌دهد. به قول اندیشمند بزرگ اسلامی؛ داریم خودمان را یا به نزدیک و نزدیک‌تر می‌کنیم یا به ؛ ما از ابتدای تولد در یک قرار گرفته ایم! eitaa.com/Mohyiee 🌺🌺🌺🍀🍀🌺🌺🌺
! ماجرای اهانت رئیس جمهور فرانسه () به ساحت قُدسی (صلّی الله علیه و آله) این روزها موجی از اعتراض و اعلام انزجار را فراخوانده است. ساده انگاری است اگر تصور شود این ماجرا از یک در این روزها آغاز شده است؛ که ها خود را با سرپا نگه داشته‌اند (قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ)! ماجرای (و نه اسلام هراسی) کشورهایی چون به سال‌های دور بر می‌گردد؛ آن هم توسط به اصطلاح اندیشه ورزانشان! فرانسوی‌ها از خیلی سال پیش نسبت به ؛ دغدغه داشته‌اند! آنها همواره در پی تحلیل دین اسلام و تحلیل شخصیت مسلمان‌ها بوده اند؛ چون موضوع مهمی برای آنها بوده! برای آنها چشمگیر بوده، و آنها همواره نگران گسترش اسلام در کشورهای خود بوده اند! آنها در تلاش بوده اند تا در اذهان مردمِ خود نسبت به مسلمانان بسازند! آنها می خواسته اند مسلمانان را پیرو خشونت، و ضد تمدن نشان دهند! از باب نمونه توجه شما را به کتابی جلب می‌کنم که در سال 1924 (96 سال پیش) در فرانسه تدوین شد؛ تحت عنوان: «اسلام و روان‌شناسی مسلمانان : L’islam et la psychologie du musulman ». این کتاب توسط یک روشنفکر فرانسوی به نام ( Servier) ابتدا به زبان فرانسوی تألیف شد، سپس توسط «موس بلوندل» با عنوان: « Islam and the Psychology of the Musulman» به زبان انگلیسی ترجمه شد و در سطح گسترده ای در کشورهای اروپایی انتشار یافت. عجیب است که این کتاب مجدداً در سال 2014 در آمریکا تجدید چاپ شد! این کتاب در پی تحلیل شخصیت مسلمانان است اما با یک سوگیری عجیب و غریب! ظاهرا نویسنده از ابتدا شمشیر را از رو بسته، و تصمیم داشته با یک ، تفکر اسلامی و شخصیت مسلمانان را وارونه جلوه دهد! بگذریم، من در اینجا نمی‌خواهم محتوای آن کتاب را شرح دهم که خود نوعی ترویج خواهد بود؛ امّا توجه خوانندگان فرهیخته را به نکاتی از این کتاب جلب می‌کنم. 🔸سرویِر نگران رشد سیصد میلیونی جمعیت مسلمانان زمان خود بوده است. 🔹 نمی‌دانم چرا اینقدر او در تلاش بوده دیگران را مجاب کند که «اسلام هرگز عنصری از تمدن نبوده است بلکه برعکس، خاموش کننده نورها بوده است!» 🔸و اینکه چرا می‌خواهد با «دین مرگ» خواندن اسلام عزیز، افراد را از اسلام بهراساند؟! 🔹نویسنده در این کتاب در تلاش است جهان اروپا را از چیزی به نام «خطر نفوذ فرهنگ مسلمانان» بر حذر دارد. او (در آن سالها ) به خطر شکل‌گیری جنبش‌های اسلامی و به رسمیت نشناختن فرهنگ غربی توسط آن‌ها اشاره می‌کند. ❌ نویسنده مدعی است تمام پیشرفت‌های علمی در (قرن 8 تا 13 میلادی) حاصل کپی‌برداری‌ها از دیگر فرهنگ‌ها و یا حاصل تلاش افرادی است که صرفاً نام اسلام را با خود به همراه داشته‌اند! ⚡️⚡️او در هشدار به حاکمان علمی و سیاسی اروپا می‌نویسد: «اسلام دشمن ماست نه به‌خاطر اینکه یک دکترینِ دینی متفاوت از باورهای فلسفی ما دارد، بلکه به¬خاطر اینکه او سدّ راه همۀ پیشرفت‌ها و همۀ تحولات (ما) است! بنابراین ما باید با قوت از هر سیاستی که باعث قدرت گرفتن ملت‌هایی می‌شود که پایبند اسلام هستند، اجتناب کنیم! درعوض، باید از مللی حمایت کنیم (نام یکی از کشورهای منطقه را می‌برد) که تنها برداشتِ سایه‌وار از این دکترین دارند و تعصبی نسبت به ایمان خود ندارند و به‌لحاظ سیاسی زود به خواب می‌روند!» (سرویر، 1924: 262). به هر حال، تلاش امثال این اندیشه‌ورزان متعصب و مغرضِ غربی این بوده تا در افراد غیر مسلمان نسبت به اسلام و مسلمانان یکسری شده، منفی، (یا هر چیزی که شما اسم بگذارید) را ایجاد کنند؛ تا در لایه‌های پنهان روان افراد، هراس از اسلام جا بگیرد و آن‌قدر عمیق شود تا به یک باور تبدیل شود! امّا ظاهراً روند شکل دهی این روان‌بنه‌ها با مشکل مواجه شده است. آندره سرویر ها در مخیله شان هم نمی‌گنجید که جمعیت مسلمانان به بیش از یک میلیارد و نهصد میلیون نفر (WRP) برسد! امّا دریغ که حوادث تلخ؛ و تفسیرسازی های افراطی از این دین مبین، شرایطی را فراهم می‌سازد تا «اسلام هراسی سازان» در هر دوره، به سرعت به دنبال به نفع این روان‌بنه ها گشته؛ در پی اثبات خود باشند. امّا این خدای متعال جان‌هاست که: يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ : مى‌ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد؛ نور خود را كامل خواهد گردانيد! 🌸🌸🌷☘️☘️🌷 eitaa.com/Mohyiee
هدایت شده از دکتر رفیعی‌هنر
💥همدلی، همدردی، هر دو؟ 🤔 👥 در مواجهه با درد و غم دیگران؛ شاید تصور کنیم بهتر است همدلی کنیم (درک احساس دیگری)، و نه همدردی(هم احساسی با دیگری). 👈 در حالی‌که درک احساس دیگری (همدلی شناختی و نه عاطفی) مهارتی است که در محیط مشاوره و روان‌درمانی مفید است. 🌺 اما در محیط‌های اجتماعی اتفاقاً یافته‌های روان‌شناختی نشان داده که همدردی (هم احساسی+ قضاوت درباره وضعیت عاطفی طرف مقابل) موثرتر است. 💐 یقول رسول الله (صلى الله علیه وآله): «المُؤمِنُ أَخو المُؤمِنِ کَالجَسدِ الواحدِ إنْ اشْتَکَى شَیئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَم ذَلِکَ فِی سَائِرِ البَدنِ» 💐 پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) می‌فرماید: مؤمنين برادر همديگر و همچون اعضاى يك پيكرند؛ و هنگامى كه عضوى ناراحت و بيمار شود همه اعضا، آن ناراحتى را احساس مى كنند.(بحار الأنوار، ج 61، ص 148، ح25 ) @Mohyii
! ⭕️ نورمن فینکلشتاین (norman finkelstein)، پژوهشگر و استاد علوم سیاسی دانشگاه‌های آمریکا درباره حجاب می گوید: 🔹وقتی اروپایی‌ها به آمریکای شمالی آمدند، چیزی که درباره بومیان آمریکا گفتند این بود که آنها چقدر عقب مانده هستند، چون برهنه بودند در حالیکه زنان اروپایی سه لایه لباس میپوشند. (فینکلشتاین ادامه می‌دهد): حال (خودِ) ما برهنه راه می رویم و مسلمانان را عقب مانده می‌نامیم! منبع: ۱. کانال تلگرامی مدیا هاون به نقل از مشرق نیوز 2. https://www.reddit.com/r/tawheed/comments/jljc2l/professor_norman_finkelstein_about_the_hijab_and/ 🌺 قلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ (احزاب: ۵۹) 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 eitaa.com/Mohyiee
جریان شناسی روانشناسی اسلامی-رفیعی هنر.pdf
761.6K
✍️ ! 🔹کی؟ 🔸کجا؟ 🔹توسط چه کسانی؟ 🔸چگونه؟ 🔹رویکردها؟ 🔸الان در کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ 🔹بعد از این چه باید کرد؟ 🤗 پیشنهاد می‌دهم مطالعه مقاله علمی را از دست ندهید! ❗️حاصل چندین سال بررسی و مطالعه 📚مستند به صدها پژوهش داخلی و بین المللی 🌺🌺 eitaa.com/Mohyiee
✍️؟! 🌺 قالَ الصَّادِقُ علیه السلام‏ شَاوِرْ فِي أُمُورِكَ مِمَّا يَقْتَضِي الدِّينُ مَنْ فِيهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَى وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ فَاسْتَعْمِلِ الْخَمْسَةَ وَ اعْزِمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّ ذَلِكَ يُؤَدِّيكَ إِلَى الصَّوَابِ (مستدرك الوسائل، ج‏8، ص: 344) 🔹حکمت اِصرار منابع دین به مشاوره؛ اصرار بر مراجعه به یک آدم و درمیان گذاشتن اَسرار خود با دیگران نیست؛ بلکه (همان‌طور که از روایت بالا و دیگر آموزه‌های دینی نمایان است) اِصرار در بهره‌برداری از پنج اصل ، ، ، ، و است؛ هرجا که بیابید! در خود یا در دیگران! اما در دیگران به‌دلیل «انفصال» از مشکل، کاراییِ بهتری خواهد داشت؛ مشاور، نقش «عقلِ منفصل» را بازی می‌کند. این، یعنی ایجاد در میان مردم! 🔶 در فرهنگ مشاوره خردورزانه: 1️⃣ در فرایند مشاوره به‌دنبال زنده کردن امور پنجگانه فوق هستیم. 2️⃣توجه داریم که مشاور واقعی خرد، دانش، تجربه، شفقت، و مهارگری است؛ خواه متصل و خواه منفصل! 3️⃣در باب نیازمندی افراد به روان‌شناسی و مشاوره؛ طوری عمل نمیکنیم که خرد، دانش، تجربه، شفقت، و مهارگری را از افراد سلب کنیم و بعد بگوییم حالا نیاز به مشاوره دارید! این یعنی القای ! یعنی اینکه شما بیمارید و دائم نیازمند به یک روان‌شناس! و این، یعنی به تعطیلی کشاندن خردورزی مردم! چیزی که فرهنگ اسلامی هیچگاه موافق آن نبوده است! 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 eitaa.com/Mohy
✍️ ؟ 🔸معناشناسی ، موضوعی است که نیازمند پژوهش مستقل بوده و البته که باید اهل آن در این باب سخن بگویند. 🔹اما از یک موضوع کرامت عرفا را باید از دو منظر ابجکتیو و سابجکتیو مورد توجه قرار داد. 🔸شاید بتوان گفت بخشی از آنچه به عنوان "کرامت" به عرفا منتسب شده، و مایه بحث و جدلها گردیده در واقع و ذهنی (سابجکتیو) و نه عینی( آبجکتیو)" افراد است که تحت فرآیندهای روانشناختی چون محبت شدید به طرف مقابل، بیش اندیشی در معنایابی رفتارهای طرف مقابل، معنادهیِ مضاعف و متفاوت به کنشهای طرف مقابل، و مواردی از این دست ایجاد میشود. 🔹این دریافتهای سابجکتیو برای خود فرد میتواند واقعیت باشد، و احتمالا برای شنوندگان متوهمانه قلمداد شود، هرچند ممکن است، برخی افراد در گام بعدی، به صورت غیرمستقیم و با کنار هم نهادن پیش فرضها، اطلاعات پیشین، و استدلالها به آن، باورمند شوند. 🔸اینکه مثلا غسل دهنده محترمی نقل کرده که در حین غسل بدن یک ، لحظه ای نگاه مهربانانه او را دریافت کرده، و آن را کرامتی بنامد که مشتاقانه منتظر دریافت آن بوده، شاید از این دست موارد باشد. 🔹در رویداد مذکور بعید است منظور نقل کننده، بازگشت علائم حیاتی فرد آنگونه که ما میفهمیم باشد یعنی یک امر عینی فیزیولوژیک که آن وقت لوازمی بر آن مترتب خواهد بود، پس لابدا باید به برداشت سابجکتیوِ فردیِ بیننده رو آورد. آن وقت نمیتوانیم در پی انتشار امر سابجکتیو و اصرار در پذیرش عینی و مستقیم آن توسط دیگران باشیم. 🔸به نظر من، نقل و انتشار این نوع امور سابجکتیو نه برای ناقلان آن و نه برای منقول عنه نه است و نه ! (بازهم تاکید می‌کنم جنبه سابجکتیو، ذهنی، و شخصی آن، و نه جنبه عینی، همه بین، و غیر واحدبین کرامت که به دلایل عقلی، قابل انکار نیست) 🔹در سیره علمی حضرت آیت الله ( اعلی الله مقامه) آن مقدار که ما دیده بودیم و شناخته بودیم برای اثبات یک مدعا (در امور بین فردی) به شدت از استناد به امور ذهنیِ فردی اجتناب ورزیده، به جد معتقد به اثبات مستدل، عقلی و عینی موضوعات بودند، هرچند (آن مقدار که من دریافت کرده بودم) از روح سخنانشان و سیره رفتارشان همواره این معنا برمی‌خاست که را نشاید! 🌺 به هر حال گو اینکه از سبک زندگی عارفان و سالکان برداشت می شود حتی در خود هم همواره تابع این موضوع بوده اند که: عارفان که جام حق نوشیده‌اند رازها دانسته و پوشیده‌اند هر که را اسرار کار آموختند مهر کردند و دهانش دوختند( مولوی) eitaa.com/Mohyiee
✍️ ؟ اسلام با «منشِ» افراد سروکار دارد تا «شخصیت» آن‌ها. (پدر روان‌شناسی شخصیت) در کتاب معروف خود؛ «شخصیت: یک تفسیر روان‌شناختی» به نکته جالبی اشاره می‌کند: او می‌نویسد: is personality evaluated, and is character devaluated. «منش، ارزیابی شده است و شخصیت، ارزش‌زدایی شده است» منظور آلپورت این است که وقتی می‌خواهیم به بحث شخصیت داشته باشیم، بهتر است از تعبیر «منش: Character» استفاده کنیم؛ اما وقتی بدون نگاه قضاوتی و ارزیابانه به این موضوع نگاه می‌کنیم؛ تعبیر «شخصیت: personality » مناسب‌تر است. 🔸 جالب است که امروزه ؛ که به تصریح خودشان نگاه قضاوتی به روان‌شناسی دارند به جای توانمندی‌های شخصیت از (Character Strength) سخن می‌گویند. 🔹اگر قرار باشد مباحث شخصیت از نگاه اسلامی را مورد توجه قرار دهیم؛ این‌را احتمالاً باید بپذیریم که اساساً اسلام یک نگاه قضاوتی به شخصیت انسان‌ها دارد. 🔻 نگاه به انسان یک نگاه دوگانه است. قرآن هم ویژگی‌های مثبت (مومن، محسن، صابر، متقی، کاظم، عافی، و مانند آن) برای انسان بر می‌شمرد و هم ویژگی‌های منفی (هلوع، منوع، عجول، منافق، کافر، مشرک، و مانند آن). 🔺در نیز انسان‌ها درجه‌بندی شده‌اند و در قالب مفاهیمی چون «خُلّه»، «مَکرمه»، «خصله»، و «درجه» ویژگی‌های مثبت و منفی به آن‌ها نسبت داده شده است. اینکه می‌گویم منفی یا مثبت یعنی یک نگاه قضاوتی و ارزیابانه. 🔹اسلام همواره از انسان‌ها می‌خواهد که شخصیت خود را به سمت ویژگی‌های مثبت سوق دهند و از ویژگی‌های منفی دور سازند؛ پس این یک نگاه و تجویزی است و نه یک نگاه صرفاً بدون قضاوت. 🔹این‌که شخصیتِ(خنثی و بدون قضاوت) انسان چیست، شاید خیلی مورد توجه آموزه‌ها قرار نگرفته باشد یا آموزه‌های زیادی در این‌باره نداشته باشیم که آن وقت بخواهیم خودمان را به زحمت بیندازیم تا بلکه یک مفهوم نزدیک به شخصیت در روان‌شناسی را در اسلام بیابیم: مفاهیمی چون شاکله، ذات، امرء، و مانند آن! شخصیت هرچه که باشد؛ اسلام می‌خواهد آن را در قالب «منش» ببیند و تفسیر کند، و تجویز کند. آن وقت تا بخواهی الی‌ماشاءالله آیه، روایت و مطلب در این زمینه می‌توانی بیابی! ♦️حال اگر قصد پژوهش در آموزه‌های اسلام را داریم به نظر می‌رسد مفهوم «منش» را بیش از مفهوم «شخصیت» باید مبنای کار قرار دهیم؛ این شاید یافته‌های بهتری را در اختیار جویندگان روان‌شناسی اسلامی قرار دهد. 🌺 شاید بعدها از سازه دیگری به نام نیز صحبت به میان بیاورم. eitaa.com/Mohyiee
❇️ در مطالعاتی که راجع داشتم؛ به مقاله مرحوم دکتر ؛ از روان‌شناسان پیشگام در ایران، تحت عنوان «خوی از نظر روان‌شناسی» برخوردم. «خوی» ترجمه واژه «Character» است؛ یعنی همان «منش». 🔸 ایشان در این مقاله که سال 1339 شمسی(1960 م.) نوشته‌اند به دیدگاه‌های ، ، ، درباره ماهیت منش اشاره کرده، و بعد به مقایسه ایده آنان با روان‌شناسی جدید پرداخته است از نگاه ، منش، پایدار شخصیت ماست. ⚡️⚡️صناعی می‌نویسد: « سال گذشته وقتی در سفر آمریکا گردون آلپورت را ملاقات کردم و با او در این باب صحبت کردم دیدم هنوز در این عقیده راسخ است و معتقد است که نباید «کاراکتر: منش» این‌گونه در علم روان‌شناسی به‌کار رود و کلمه «پرسونالیتی: شخصیت» به خوبی می‌تواند جانشین آن گردد. اما نگارنده برخلاف آلپورت معتقد است کلمه «کاراکتر» می‌تواند در بحث روان‌شناسی و تربیتی به کار رود». ♦️شاید اصرار دکتر صناعی، به‌خاطر آن برداشتی است که حکمای سابق اسلامی در باب شخصیت داشته‌اند. بله ایشان درست می‌گفته‌اند؛ در آثار حکمای اسلامی؛ به موضوع توجه می‌شده است و نه . eitaa.com/Mohyiee
💥 🔺ردیف بالا: هیجانات اصلی 🔸از راست به چپ: عادی، شگفتی، غم، شادی، نفرت، ترس، خشم 🔻ردیف پایین: هیجانات مرکب 🔸از راست به چپ: حسد، شرم، غرور، حقارت، افسردگی، عشق، اضطراب 💛❤️رنگهای گرم: مناطق درگیر 🖤💙رنگهای سرد: مناطق غیردرگیر eitaa.com/Mohyiee
رابرت هوک، فیزیک‌دان بریتانیایی قرن 17 میلادی : تغییر طول یک ماده اِلاستیسیته (مواد کشسانی) با بار وارد بر آن رابطه خطی دارد. قانون هوک می‌تواند پیش‌بینی کند که در اثر یک نیروی مشخص ( Force) چقدر فنر کشیده (یا فشرده) خواهد شد. البته این کشش یا فشار تا حد مشخصی خاصیت کشسانی فنر را حفظ می‌کند. بعد از آن از حالت خارج شده به حالت تبدیل شده و بعد منجر به ماده خواهد شد (stress_strain_graph). آدمی هم در یک شبیه‌سازی مهندسی، بسان فنری تصور شده که تا حدی توان تحمل (فشار یا کشش) بار روانی را دارد. این بار روانی همان استرس است. ❇️ چهار : 1️⃣ تغییرات در زندگی (کوچک یا بزرگ؛ مثبت یا منفی) 2️⃣ تعارض در انتخابها (بین بد و خوب، بد و بدتر، خوب و خوب‌تر) 3️⃣ انتظارات اطرافیان و جامعه از فرد 4️⃣ ناکام شدن‌ها ✅ در مطالعات محدودی در زمینه مفهوم شناسی استرس مشاهده می‌شود. پژوهشگران می‌توانند با تشکیل (مانند ضنک، توتّر، جَهد، تعب، وجل، و قلق) به مدل‌هایی در این زمینه دست یابند. eitaa.com/Mohyiee
✍️ ! 🤔 فرض کنید بین پدر و مادرتان که هر دو را به یک اندازه دوست دارید اختلافی پیش آمده و شما ناچارید از یکی از آنها طرفداری کنید، ولی دوست ندارید طرف دیگر ناراحت یا دلخور شود؛ در اینجا کار درست‌تر چیست؟ چرا؟ و یا یکی از بستگان نزدیک شما به شدت مشکل مالی پیدا کرده؛ و شما هم مقداری پول در حساب خود دارید که برای یک کار بسیار ضروری در حال پس انداز هستید؛ در این موقعیت کار صحیح تر را چه می‌دانید؟ و چرا؟ و... 👆آنچه شما در پاسخ به این سوالات خواهید داد به مشهور است؛ از نظر روان‌شناسی افراد در سنین مختلف به گونه های مختلفی دست به استدلال‌ زده و تصمیم های اخلاقی را اتخاذ می‌کنند. این فرایند آن‌ها را نشان می‌دهد. 🔺یادم هست در دوره‌هایی که مباحث رشد در روان‌شناسی را تدریس می‌کردم وقتی به نظریه می‌رسیدیم و معمای هانز (یکی از معماهای اخلاقی کلبرگ) را به دانشجویان توضیح می‌دادم استدلال‌هایی غیر از بحث و می‌آوردند و نمی‌توانستند کاملاً با استدلال هانز همراهی کنند. 🔴 دانشجویان مباحث فقه اسلامی و را برای تصمیم اخلاقی پیش می‌کشیدند که خیلی در طبقه‌بندی اخلاقی کلبرگ حضور نداشت. ✅ خوب است نظریه‌های دیگری چون نظریه گیلیگان که را دیگر دلیل استدلال اخلاقی می‌داند یا نظریه هایت و گرام که پنجگانه را به‌عنوان دلائل اخلاقیِ انجام یا ترک رفتارها شناسایی کرده‌اند نیز به دانشجویان ایرانی تدریس شود؛ 🔹آن‌وقت شاید کمی از در روان‌شناسی فاصله بگیریم و به نزدیک شویم! طبق مطالعات، نظریه بنیانهای اخلاقی با فرهنگ جوامع دیگر سازگاری بیشتری دارد. ♦️با این کار شاید پژوهشگران علاقمند شوند که بنیانهای اخلاقی مبتنی بر را نیز شناسایی کنند! 🔶🔶پنج بنیان‌ اخلاقی مورد اشاره: 🔹آسیب/مراقبت 🔹انصاف/ تلافی 🔹حفظ گروه/ وفاداری 🔹اقتدار/ احترام 🔹پاکی/ پرهیزکاری eitaa.com/Mohyiee
📚 کتاب : تألیف ویلیام كیل‌پاتریک؛ از روان‌شناسان مطرح دین است. او دانشیار روان‌شناسی تربیتی در کالج بوستون است. 📕وی در این کتاب مدعی است كه علی‌رغم رشد روان‌شناسی مدرن در بیش از یك قرن، امّا ما در ایالات متحده شاهد افزایش مداوم جرائم، میزان طلاق، مصرف مواد مخدر و نارضایتی عمومی از زندگی هستیم. 🤔او چهار نقد اساسی بر روان‌شناسی جریان اصلی وارد می‌کند: 1️⃣ روان‌شناسی مدرن آمریکایی را ضد اجتماعی می‌نامد زیرا براساس نظریه و بنا شده است. 2️⃣ کیل پاتریک مخالف مفهوم است زیرا مبتنی بر ایده خودمحوری است که نمی‌تواند یک فرهنگ هماهنگ و سازگار اجتماعی را ایجاد یا حفظ کند و برای افرادی که از فرهنگ‌های جمع گرایانه آمده‌اند بی‌ربط است. 3️⃣ از نظر كیل‌پاتریک، روان‌شناسی مدرن آمریکایی بیشتر به دنبال است و نه ؛ و قبل از درک مشکلات به‌دنبال راه‌حل‌ها است! 4️⃣ او می‌گوید این موضوع از این ناشی می‌شود که روان‌شناسی آمریکایی امور را نادیده می‌گیرد. 🍀🍀🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee
🍀🍀⚡️⚡️🍀🍀 ✅ به بهانه درگذشت دکتر (Malik Badri): 1932 - 2021 👨‍👦تولد: 1932؛ رفاعه سودان؛ از یک خانواده مبارز مسلمان سودانی. 👨‍🎓تحصیلات: - کارشناسی روان‌شناسی: دانشگاه بیروت، 1956 - کارشناسی ارشد: دانشگاه لِستر انگلیس، 1958 - دکتری: دانشگاه لِستر انگلیس، 1961 📋گواهی تخصص در روان‌شناسی بالینی و فعالیت در بخش روان‌پزشکی و اعصاب، بیمارستان میدلکس، لندن: 1967 👨‍💻فعالیتها: - استادیار دانشگاه بیروت: 1962 تا 1964 - رئیس گروه روان‌شناسی دانشگاه اردن:1965 - دانشیار گروه روان‌شناسی دانشگاه اسلامی اُم دِرمان: 1967 تا 1971 - استاد کرسی ابن خلدون در دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی - بنیانگذار و رئیس : 2014 تا 2021 📚تألیفات: کتابها و مقالات پژوهشی متعدد از جمله: اسلام و روان‌شناسی تحلیلی، اسلام و اعتیاد الکلی، فاجعه ایدز، ، تدبر: یک مطالعه روان‌معنوی اسلامی، معاش_روح. 💥یکی از مقالات تأثیرگذار بدری (1978) تحت عنوان : «روان‌شناسان مسلمان در سوراخ سوسمار!» بود که آغازگر مقالات انتقادی جدّی علیه روان‌شناسیِ غالب شد. ⚡️⚡️ استعاره برگرفته از حدیث نبوی (ص) است که پذیرش غیرانتقادی نظریه‌های روان‌شناختیِ غربی را مورد شماتت قرار می‌دهد. 🌺 رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در روایتی که اهل سنت آن را نقل کرده اند، در سرزنش رفتار تعدادی از مسلمانانی که در آینده خواهند آمد، فرمود: به شدّت از راه کسانی که قبل از خودشان بوده، گام به گام و وجب به وجب تبعیت خواهند کرد، حتی اگر آن‌ها وارد یک شوند آن‌ها (مسلمانان) هم تبعیت می‌کنند! گفتند: ای رسول خدا، منظورتان (تبعیت از) یهودیان و مسیحیان است؟ حضرت فرمود: پس چه کسانی؟! ❇️ اساساً روان‌شناسی اسلامی را با آغاز کرد امّا در نهایت به روی آورد. 🌱🌱 بیشتر بخوانید در 👇 جریان‌شناسی روان‌شناسی اسلامی در عصر حاضر http://jcp.samt.ac.ir/article_118697.html 🍀🍀🌺🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee
✍️ ❇️ امروزه در روان‌شناسی مثبت‌گرا؛ افراد در یک استعاره در پیوستاری از منفی یک؛ صفر؛ و مثبت یک درجه‌بندی می‌شوند. روان‌شناسان مثبت‌گرا می‌گویند روان‌شناسی موجود تا به حال در تلاش بوده افراد را از منفی یک() به نقطه صفر ( ) برساند؛ امّا مثبت‌گراها در تلاش‌اند افراد را به مثبت یک سوق دهند ( )؛ پس اگر کسی در نقطه مثبت نبود؛ و از طرف دیگر در نقطه منفی هم نبود؛ پس در خط تعادل قرار دارد، و البته این مباحث با ادبیات مذکور؛ در 20 سال اخیر در روان‌شناسی رونق پیدا کرده است... . 🔴 از اندیشمندان مسلمان؛ با ادبیات مشابه در 5 یا 6 دهه پیش در تبیین عوامل شقاوت و سعادت نظر متفاوتی طرح می‌کند. او اشاره می‌کند اگر كمالات و موجبات سعادتى در فرد وجود نداشته، و بالاى صفر نباشد، زير صفر هم نيست. ایشان می‌گویند «ما اين‌ها را در عدل الهى «بالاى صفر» و «زير صفر» اصطلاح كرده‌ايم. اگر بالاى صفر نرفته‌اند، زير صفر هم نيامده‌اند... ». در واقع از نظر این متفکر وقتی فرد بالای صفر نبوده؛ و زیر صفرهم نباشد؛ معنایش این نیست که در خط تعادل است؛ بلکه او در یک عدم به سرمی‌برد که بر اثر یکسری کوتاهی‌ها (جهل قصوری) عملاً بهره‌ای از چیزی نمی‌برد.اين‌ها يك مردم بسيطى هستند كه اگر ملكات فاضله ندارند، رذایلی چون کبر، حسد و بخل را هم ندارند. ✅ در برای تعادل، ولو یک اپسیلون باید بهره‌ای از مثبت یک داشته باشیم. 🍀🍀🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee
✍️؟ 🌿🌿🍃🌸 🔷 پدیده حجاب در جامعه ما موضوعی است که مورد توجه مجامع داخلی و خارجی قرار گرفته است. «کوتاهی نهادهای دینی»، «کم کاری مسوولین فرهنگی»، «بی‌تفاوتی دین‌مداران»، «عدم تبیین ارزش‌های حجاب»، «نفوذ فرهنگی»، «اعتراض خاموش»، «بی اطلاعی مردم» و ... شاید از جمله تبیین‌هایی باشد که در مورد پدیده بی‌حجابی، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. امّا در این نوشتار می‌خواهیم یک تحلیل روان‌شناختی از بی‌حجابیِ برخی افراد در جامعه کنونی ارائه دهیم. 🔶 جدای از موضوع " تبرّج" و زیبایی نمایی که به عنوان یک تحلیل عمومی قابل طرح است امّا با یک «رویکرد شناختی» به موضوع تقید بر حجاب زنان و دختران ایرانی، می‌توان از یک باور عمیق و هسته‌ای به نام ، «طرح واره»، «سازه واره»، و یا هر ترجمه دیگری که شما از عنوان علمی «Schema: اسکیما» دارید، سخن به میان آورد. به تعبیر خیلی ساده، اسکیماها همان ذهنیتهای نهادینه شده‌ای هستند که در طی زمان به یک باور عمیق تبدیل شده‌اند. این باورهای عمیق مبنای شکل‌گیری قواعد و افکار سطحی‌تر می‌شوند و در زندگی روزمره بدون اینکه که به آن‌ها توجه داشته باشیم فعال شده و ما رفتارهای خود را بر اساس آنها شکل می‌دهیم. ♦️این ذهنیت‌های نهادینه شده در سیستم روانی ما بر اساس خیلی مسائل شکل می‌گیرند؛ از مسائل ارثی و ژنتیک گرفته تا نحوه تعامل والدین با ما، رویدادهای تلخ و شیرینی که در زندگی ما رخ داده، و شرایط حاکم بر محیطی که در آن رشد کرده‌ایم. بعد از این مقدمه، می‌خواهم از روان‌بُنه‌های بی‌حجابی سخن بگویم. به نظر بنده برخی بانوان ایرانی بیش از آن‌که نسبت به «بی حجاب شدن» روان‌بنه مثبت داشته باشند، نسبت به «باحجاب شدن» روان بنه منفی دارند! به عبارت دیگر آنچه امروزه به عنوان پوشش‌های نامناسب در جامعه ایرانی می‌بینیم، نشانه نیست بلکه است. ✋بگذارید ساده تر بگویم: اینکه خانمی با پوشش غیراسلامی در جامعه اسلامی ظاهر می‌شود چه معنایی دارد؟ در حالی‌که او می‌داند قانون کشورش حفظ حجاب در مجامع عمومی است، و از دوران دبستان تا دانشگاه پوشش اسلامی را از او خواسته‌اند، و احکام فقهی که او به بخش معظم آن پایبند است، حجاب را از یک زن خواسته است! و البته این خانم خود مزایای پوشیده بودن را می‌داند؛ و متقابلاً معایب و دردسرهای بی‌حجابی را هم درک کرده است. با این اوصاف، آیا رفتار بی‌حجابی می‌تواند ناشی از یک انتخاب باشد؟ خیلی بعید است! به نظر من افراد بر اساس یکسری از روان‌بنه‌ها و باورهای عمیق، آن هم نه نسبت به «بی‌حجابی» که نسبت به «باحجابی»، این رفتارها را از خود بروز می‌دهند. این افراد بیش از آنکه روان‌بنه مثبتی نسبت به بی‌حجابی داشته باشند، از با حجاب شدن دارند، نیستند بلکه شدنند. 💥برخی از روان‌بنه هایی که می‌تواند در زمینه با حجاب شدن این افراد مطرح باشد را بر می‌شمارم: . 😴زبان حال افراد برخوردار از روان‌بنه انتظار جامعه و روان‌بنه مسوولیت، چیزی شبیه این است:«اگر بخوام حجابم رو حفظ کنم، جامعه کلی ازم انتظار خواهد داشت، یا، «ای بابا اگه بخوای حجاب داشته باشی کلی مسوولیت به گردنت می افته من که اهلش نیستم!» یا در روان‌بنه انگ، این افکار فعالند:«من دوست ندارم برچسب انقلابی، حزب اللهی، متدین بهم بخوره! » یا «نمی‌خوام بهم بگن عقب مانده!»، و در روان بنه فوکوس: «من نمی‌خوام جایی که وارد می‌شم انگشت نما بشم، همه یه جوری بهم نگاه کنند!» 🤔به نظر شما اگر این افکار یا شبیه این‌ها در لایه‌های پنهان روان ما جا خوش کرده و آن‌قدر عمیق شده باشند که به یک باور تبدیل شده باشند، چقدر می‌توانیم پایبند حجاب باشیم؟ و آیا برای رهایی از این افکار به حالت مقابل آن یعنی بی‌حجابی پناه نخواهیم برد؟ البته من انکار نمی‌کنم که وقتی فرد به سمت رفتارهای بی ‌جابی سوق پیدا کرد از آن لذت خواهد برد، به‌خصوص در فضایی که بی‌حجابی تشویق شود، این حالت در افراد تقویت خواهد شد. با این حال شروع ماجرا از جای دیگر است. ✅ به نظر می‌رسد باید فکری به حال این روان‌بنه‌ها کرد. جلوی شکل‌گیری آن‌را در خانواده گرفت، و به مادرانِ با حجاب آموخت که در حضور فرزندان چه واکنشی به حجاب خود نشان دهند، و اگر برنامه‌ریزی فرهنگی و عمومی در حال انجام است، بیش از همه بر موضوع شکل‌گیری روان‌بنه‌های مثبت و منفی نسبت به حجاب متمرکز شود. 🔺تا نظر شما چه باشد؟ 🍀🍀🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee
✍️ 💥دوباره شادترین و غمگین ترین استان‌های کشور معرفی شدند! ♦️چند سال پیش در میزگردی، در معیت یکی از صاحبان اندیشه، تحلیلی با عنوان ارائه دادم. آن تحلیل ناظر به گزارش موسسه آمریکایی گالوپ راجع کشورهای با سطح پایین هیجانات مثبت بود. در آن گزارش، ایران بعد از عراق به‌عنوان دومین کشور معرفی شده بود! البته آن ایام برخی از رسانه های داخلی نتیجه گزارش مذکور را با این عنوان منتشر کرده بودند: ایران دومین کشور غمگین دنیا! 🔹اخیرا یک اینفوگرافی توسط یکی از رسانه‌ها منتشر شده، و در پیام رسان‌ها در حال دست به دست شدن است: : قم شادترین، سمنان غمگین ترین!" 🔸منبع خبری مذکور، یک پژوهش کشوری است که در سال 1398 توسط برخی از پژوهشگران سازمان جهاد دانشگاهی انجام شده است که البته هنوز نتایج رسمی آن منتشر نشده است. 🔴 امّا از شما می‌خواهم در ادامه؛ نتایج تحقیقات تیم مذکور در سال‌های 91، 96، و 98 را در همین زمینه مشاهده بفرمایید: 1. نتایج سال 91: استان‌های زنجان و گلستان شادترین؛ و یزد و کرمانشاه غمگین‌ترین. 2. سال 96: بوشهر و گیلان شادترین؛ کردستان و آذربایجان شرقی غمگین‌ترین. 3. سال 98: قم و سیستان شادترین؛ سمنان و زنجان غمگین‌ترین. 🧐🤔 🔵 از این اطلاعات چه چیزی برداشت می‌کنید؟ 1️⃣ (Replication Crisis)؛ همان که استرنبرگ؛ مؤلف کتاب خاطر نشان کرد: «ژورنال‌های بزرگ، مقالاتی را درباره تحقیقاتی منتشر کرده‌اند که جالب، غافلگیر کننده، و خبرساز بوده‌اند؛ امّا تلاش‌های بعدی برای تکرار این نتایج بی‌حاصل مانده‌ است!» چگونه است که در تکرار تحقیقات در بار دوم، سوم، و چهارم، و... نتایج شادکامی ایرانیان این قدر تغییر می‌کند و چرا نتایج تکرار نمی‌شود؟! گو اینکه قرار است به نوبت، استان‌های مختلف در سطر جدول شادکامی قرار بگیرند! 2️⃣ بر فرض که از بحث پژوهش عبور کنیم؛ دریابید را! برای مثال در تحقیق سال 96، به تصریح خود پژوهشگران، اساسا رابطه معناداری بین محل سکونت و شادکامی یافت نشده است! یعنی اینکه اگر شما شاد بوده‌اید یا نه، ارتباطی به اینکه در کدام استان زندگی می‌کرده‌اید، نداشته! اما رسانه‌ها تیتر کردند: شادترین و غمگین‌ترین استان‌ها را بشناسید! 3️⃣ اگرچه میانگین شادی در استان‌ها متفاوت بوده، اما این تفاوت آن قدر کم است که به تعبیر متخصصان فن آمار: . برای مثال در تحقیق سال 98 میانگین شادکامی کل کشور ۴.۱۱ اعلام شده؛ و وضعیت تمام استانها در اطراف همین نمره بوده؛ پس بالاتر بودن قم یا پایین تر بودن سمنان موضوعیتی نخواهد داشت. 4️⃣ طبق یافته‌های مذکور، افراد شاغل در مقایسه با افراد بیکار شادمان‌تر بوده‌اند( موضوعی که کاملا قابل تصدیق است) اما خبر اینفوگرافی رسانه‌ها، استان‌های سیستان و هرمزگان را ( علی رغم نرخ بالای بیکاری آن‌ها) به ترتیب دومین و سومین استان شاد معرفی کرده‌اند! ✅ پ.ن - سازه شادکامی بر اساس فرهنگ ایرانی-اسلامی باید بازتعریف و بازسازی شود. - ؛ گالوپ، و مواردی شبیه آن نمی‌توانند به‌طور کامل وضعیت شادکامی مردم ایران را بازنمایی کنند - طراحی ابزارهای مطابق با فهم ایرانی از شادکامی لازم است. - شیوه نمی‌تواند دانش ما در زمینه وضعیت شادی مردم ایران را کامل کند. - در فرهنگها و خرده فرهنگهای مختلف ایرانی را نیازمندیم. - شانتاژهای خبری را خیلی جدّی نگیرید . 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 eitaa.com/Mohyiee 🍀🍀🍀🌺🍀🍀🍀 https://www.farsnews.ir/news/13940825001273 شادکامی زنان و مردان ایرانی 20 تا 40 ساله https://www.magiran.com/paper/1862732 میزان شادکامی مردم ایران https://www.magiran.com/paper/1019008
! 🌿🌿 🔹استاد ایرانی‌ دانشگاه جورج‌تاون واشینگتن دی سی (دکتر فتحعلی مقدم) در ضمن مقالاتی معتقد است روان‌شناسی موجود منعکس کننده ساختار قدرت حاکم در جهان بوده؛ و ایالات متحده به‌عنوان تنها صادر کننده این دانش؛ با ، روان‌شناسی را به نام خود ثبت کرده است! 🔸او صدور روان‌شناسی آمریکایی به بقیه جهان را مورد انتقاد قرار داده و نیاز به روان‌شناسیِ مناسب برای جهان غیر غربی را مطرح کرده است. ♦️او برای روان‌شناسی قائل است: 1️⃣ ایالات متحده آمریکا، اولین جهان روان‌شناسی، بر عرصه بین الملل مسلط است و تولید دانش روان‌شناسی را که به کشورهای دیگر دنیا صادر می‌کند، از طریق کنترل کتابها و مجلات، ساخت و توزیع آزمون‌ها، مراکز آموزشی و غیره در انحصار خود در آورده است. 2️⃣ کشورهای جهان دوم شامل کشورهای اروپای غربی و روسیه است. آن‌ها تأثیر بسیار کمتری در روان‌شناسیِ کشورهای دیگر داشته‌اند. گرچه از قضا، در این کشورها است که روان‌شناسی مدرن ریشه‌های فلسفی دارد. 3️⃣کشورهای جهان سوم - که اکنون کشورهای در حال توسعه نامیده می‌شوند – بیشتر، واردکنندگان دانش روان‌شناسی هستند. ❗️مقدم به روند تدریس و آموزش روان‌شناسی در هم خُرده می‌گیرد؛ و می‌گوید ایرانی‌ها به‌جای توجه به بوم و فرهنگ ؛ مثلا کتاب را ترجمه کرده و در دانشگاه‌های خود به دانشجویان آموزش می‌دهند! (در ایران این کتاب با عنوان روان‌شناسی اجتماعی ترجمه حسین شُکرکن به سیزدهمین چاپ رسیده است) 🔺مقدم معتقد است هند مهم‌ترین دانش روان‌شناسی در جهانِ در حال توسعه است، اما حتی در آنجا نیز بیشتر تحقیقات از خطوط ایجاد شده توسط آمریکا و تا حدودی اروپای غربی پیروی می‌کند. 💥هشدارهای دکتر مقدم در حالی است که جورج بِرت (1922)؛ تاریخ‌نگار معروف روان‌شناسی در کتاب خود نوشت: جهانِ غرب بخاطر حفظ اَسناد باستانیِ روان‌شناسی توسط باید از آن‌ها متشکر باشد! ❇️ جهان سومی نمانیم! 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 @Mohyiee
✍️ 🌺🌸🍃 🔸غیر از این بودن؛ غیر از این شدن؛ غیر از این ماندن علاقه ذاتی ما انسانهاست؛ ما ذاتاً تمایل به تغییر داریم؛ به صیرورت؛ به دیگر شدن؛ به دگرگون شدن؛ به بهتر شدن. 🔹 اصلی ترین مسأله در روان‌شناسی است؛ اینکه تغییر روانی چگونه رخ می‌دهد؟ وقتی ما تغییر می‌کنیم دقیقاً چه امور روانی تغییر می‌کند؟ آیا تغییرات همواره به سوی امور مثبت است؟ چه چیزی عامل تغییر است؟ مکانیزم‌های تغییر چیست؟ فرآیندهای آن کدام است؟ و سوال‌های دیگر. 🔸از منظر جریان روان‌درمانی موجود؛ کسی یا چیزی جز خود فرد این تغییرات روانی را ایجاد نمی‌کند؛ خواه هشیارانه و خواه ناهشیارانه؛ و از نگاه رویکردهایِ درمانی مسلط امروزی؛ مثل خانواده بزرگ درمان‌های شناختی، تغییر از افکار آغاز می‌شود. فکرهای ما تغییر می‌کند که جان‌ها تغییر می‌یابند؛ اگر فرد در زندگی نوع برداشت‌های خود را تغییر دهد؛ حال روانی او هم تغییر خواهد کرد؛ اگر عینک‌های بدبینی را از چشم خود بردارد؛ خواهد دید که زندگی آن قدر هم که او تصور می‌کرد، دشوار نیست و خودش می‌تواند شرایط را از به تغییر دهد. 🔹در نظام فکری اسلام امّا قبل از آنکه با کار داشته باشیم با و قلب سروکار داریم؛ تغییر فکر هرچند مهم؛ اما تغییر میل از آن مهم‌تر است. ذهن جایگاه افکار و شناخت‌ها است و دل پایگاه امیال و عواطف؛ از منظر اسلام امیال و شناخت‌ها همواره در مصاف هم‌اند تا کدام پیروز میدان درآید! ♦️تغییر با سه تغییر دهنده: از قرآن کریم درمی‌یابیم که خاستگاه تغییرات روانی انسان‌ها از سه ناحیه است: - (إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى... .)؛ - (حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ)؛ - و (وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ...فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ) . 🔷 تغییرات می‌تواند هم مثبت باشد و هم منفی؛ اگر تغییرات به سمت تعالی باشد مثبت است و اگر به سمت تنزل باشد منفی است. اگر احساس کنیم با انسان‌ها مهربان‌تر شده‌ایم؛ خیر و خوبی آن‌ها را می‌خواهیم؛ نقش‌ها و وظایف خود را به‌خوبی انجام می‌دهیم؛ می‌دانیم برای چه زندگی می‌کنیم و حس خوش معنوی داریم؛ احتمالاً به سمت تعالی گام برداشته‌ایم؛ و اگر فقط خودمان و خواسته‌های خودمان مهم شده؛ حوصله اطرافیان را نداریم؛ دیگران هم حوصله ما را ندارند؛ وظایف و نقشهایمان را به درستی ایفا نمی‌کنیم؛ نمی‌دانیم برای چه زندگی می‌کنیم و احساسات معنوی را هم مدتهاست تجربه نکرده‌ایم؛ شاید از تغییرات مثبت باز ایستاده یا روند مقابل آن‌را آغاز کرده‌ایم. 🔸در؛ تغییرات تعالی بخش به‌دست خداوند است و ما پردازشگر این تغییرات هستیم؛ و شیطان زمینه‌ساز تغییرات منفی. اما چگونه؟ 🔺اصلی‌ترین کاری که از دست شیطان بر می‌آید؛ ایجاد است! بله همان ! کی دچار وسوسه‌ایم؟ زمانی که داریم با خودمان آهسته سخن می‌گوییم امّا به‌صورت منفی، وقتی طوری با خودمان حرف می‌زنیم که امید را از خودمان می‌گیریم؛ انگیزه حرکت را از خود می‌ستانیم؛ انگیزه‌ آسیب به دیگران در جانمان می‌افتد؛ انجام کاری که قبلاً می‌دانستیم ناسالم است در ذهنمان زیبا و جذاب می نمایاند و ... . 🔺وقتی این خودگویی‌ها فعال می‌شوند با چیزی به نام یا امیالِ معارض با هدف متعالی ترکیب می‌شوند و جریان تغییرات منفی آغاز می‌شود. تغییرات منفی گام به گام است همان‌طور که تغییرات مثبت نیز درجه به درجه است. همچنین تغییرات مثبت و منفی از تغییرات سطحی (مثل ایجاد غیظ و غضب) به تغییرات عمیق (مثل هدایت یا ضلالت) حرکت می‌کند. و اصلی‌ترین مکانیزم تغییر در اندیشه اسلامی (مهار خود) است. ✅ اگر دوستدار تغییرات مثبت هستید؛ بسم الله! خودگویی‌های منفی را بشناسید و امیال معارض با هدف متعالی را مدیریت کنید؛ با تغییرات منفی مبارزه کنید؛ زمینه تغییرات مثبت همراه شما هست! ! و «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ: خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند» (رعد، 11) 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 @Mohyiee