eitaa logo
Mojtaba In France
830 دنبال‌کننده
40 عکس
6 ویدیو
3 فایل
نویسنده: @mojtabaimani
مشاهده در ایتا
دانلود
تبدیل فرم آنلاین به فایل pdf و کد تصویری QR در دوران قرنطینه کرونایی در فرانسه، هرکس که میخواهد از خانه بیرون برود باید یک فرم مخصوص را که دولت منتشر کرده است پر کند و یکی از ۵ گزینه مجاز را برای دلیل خروج از منزل انتخاب کند و فرم را امضا کرده و به همراه خودش داشته باشد. بعد از چند روز این فرم را به صورت آنلاین هم ارائه کردند. یعنی در سایت زیر می توانیم فرم را پر کنیم و در انتها یک فایل pdf حاوی فرم پر شده به همراه یک کد تصویری QR را دانلود می کند. تمام اطلاعات وارد شده در فرم، در داخل کد QR جاسازی می شود که پلیس می تواند با دستگاه اسکن QR خیلی سریع اطلاعات فرم را چک کند. https://media.interieur.gouv.fr/deplacement-covid-19/ نکته ای که قابل استفاده است این است که کد نرم افزاری این فرم و تبدیل فرم به فایل pdf و کد تصویری QR، متن باز و از لینک زیر قابل دانلود است که میتواند برای مصارف مشابه استفاده شود: https://github.com/LAB-MI/deplacement-covid-19 @MojtabaInFrance
سرویس حساب بانکی خردسالان   بانک های مجازی بانک هایی هستند که هیچ شعبه فیزیکی ندارند و تمام کارهای بانکی به صورت آنلاین و با استفاده از اپلیکیشن موبایل و سایت انجام می شود، حتی افتتاح حساب. البته این بانک ها کارت بانکی فیزیکی هم برای مشتریان خود ارسال می کنند که مانند یک بانک معمولی میتوان از آن برای همه کارهای مالی و خرید استفاده کرد.   بانک Revolut که یکی از بهترین بانک های مجازی است اخیرا از یک قابلیت جدید رونمایی کرده است به نام حساب بانکی خردسالان. به این صورت که والدین برای فرزندان خردسال و نوجوان خود حساب بانکی باز می کنند و کارت بانکی دریافت می کنند. فرزندان حساب مستقل و کارت مجزا دارند ولی همه چیز توسط والدین کنترل و مدیریت می شود. مزایای این طرح این است که:‌    - کودکان به صورت امن با کارهای بانکی و مالی آشنا می شوند و عادت های پولی سالم را یاد میگیرند.  - تجربه می کنند که حساب بانکی، کارت بانکی و اپلیکیشن بانکی مستقل داشته باشند.  - با دانستن اینکه همه چیز توسط والدین مدیریت و کنترل می شود با امنیت خاطر به تجربه بانکی می پردازند.  - والدین به راحتی حساب بانکی فرزندان را کنترل می کنند و انتقال پول توجیبی به فرزندان نیز راحت تر می شود.  - وقتی فرزندان پول خرج می کنند یک پیغام فوری به والدین ارسال می شود و مبلغ و محل خرید را اطلاع رسانی می کند.  - بچه ها از فروشگاه ها یا سایت هایی که دارای محدودیت سنی هستند به صورت اتوماتیک نمی توانند خرید کنند.   https://www.revolut.com/get-junior-card @MojtabaInFrance
ادعای سرویس ابری   نویسنده:‌ سید مجتبی ایمانی دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته محاسبات ابری و سرویس های ابری از دانشگاه رن فرانسه کارمند شرکت OVHcloud بزرگترین ارائه دهنده سرویس های ابری در اروپا   بعضی از دوستان از من درخواست می کنند که درباره برخی از شرکت هایی که ادعا می کنند سرویس های ابری می دهند نظر بدهم.   مثلا بعضی از این شرکت ها میگویند به جای اینکه desktop ات در شرکت خودت باشد، backup ات در شرکت خودت باشد، سرورهای آی تی ات در شرکت خودت باشد، سرورهای پردازشی ات در شرکت خودت باشد بیا اینها را بگذار در دیتاسنتر من. این یعنی سرویس هاستینگ و هیچ ربطی به کلود ندارد.   کلود، یک سرویس کامپیوتینگ آنلاین است که ۳ خاصیت داشته باشد:‌   1- On demand هر وقت به هر تعداد ریسورس که نیاز داشتیم در دسترس باشد.   2- Elasticity هر وقت که کاربران سرویسمان زیاد شد یا کم شد بتوانیم دستی یا اتوماتیک ریسورسهایمان را افزایش و یا کاهش دهیم.   3- Self service برای درخواست ریسورس نیاز به تماس و قرارداد و پشتیبانی و غیره نباشد و بتوان با یک کارت اعتباری یا حساب بانکی یا حساب پولی در لحظه بتوان ریسورس خرید یا ریسورس ها را آزاد کرد. (منظور از ریسورس، سرور و حافظه و بقیه منابع پردازشی و شبکه ای است)‌   برای ارائه سرویس ابری باید در کنار پنل وب، API وجود داشته باشد تا بتوان با یک API Call هر تعداد سرور و استوریج و غیره مورد نیاز بود ایجاد کرد یا دیلیت کرد، تا بتوان automation ایجاد کرد، تا بتوان Infrastructure as a code درست کرد. تا بتوان CLI (Command Line Tools) درست کرد. تا بتوان Auto Scaling درست کرد. تا بتوان برای terraform یک Cloud Provider Plugin درست کرد. اینها حداقل های یک سرویس ابری استاندارد در دنیاست.   سرویس ابری باید Regionهای مختلف داشته باشد تا مثلا اگر یکی از دیتاسنترها در کسری از ثانیه منفجر شد همه چیز اتوماتیک منتقل شود به دیتاسنتر بعدی. کاملا اتوماتیک.   در برخی از شرکت های مدعی سرویس ابری، باید فقط از طریق پنل وب، تعداد سرور و استوریج و بقیه ریسورس ها را مشخص کنی بعد ثبت نام کنی و بعد میگوید ۲۴ ساعت بعد تازه با شما تماس میگیریم. این یعنی هاستینگ. و هیچ ربطی به کلود ندارد. حتی نزدیک به کلود هم نیست.   یک سرویس ابری باید آن ۳ ویژگی ای که گفته شد را داشته باشد. یک سرویس دهنده ابری ممکن است خیلی از قابلیت هایی که یک سرویس هاستینگ می دهد را نداشته باشد شاید هم داشته باشد. اینها با هم فرق دارند. یک وب سایت را میتوان در یک سرور ابری هاست کرد ولی از یک سرویس هاستینگ نمی توان خدمات ابری گرفت.   خدمات هاستینگ سالیان سال است که وجود دارند ولی تکنولوژی های جدید ابری، سرویس هایی هستند که با هاستینگ فرق دارند و بر اساس نیازهای جدید دنیای IT به وجود آمده اند. خیلی از مشکلاتی که استارتاپ ها و سرویس دهنده های بزرگ ایران مانند پیامرسان ها در فضای اینترنتی ایران با آن مواجه هستند با یک سرویس ابری حل می شود نه با هاستینگ. اگر یک سرویس ابری خوب در ایران راه اندازی شود شاید خیلی از همین شرکت های هاستینگ هم سرورهای خودشان را به جای دیتاسنترهای خودشان به این سرویس ابری منتقل کنند و بعد تمرکز کنند روی سرویس های هاستینگ خودشان. فقط کاش هرکسی به راحتی نمی توانست اسم سرویس ابری روی سرویس های خودش بگذارد.   @MojtabaInFrance
یک سخنرانی TED عالی درباره فایده تحصیلات دانشگاهی. بیان می کند که اکثر دانشجویانی که فارغ التحصیل می شوند بعد از مدتی اکثر مطالبی که یاد گرفته اند را فراموش می کنند و یا هرگز چیزهایی را که یاد گرفته اند در زندگی یا شغلشان استفاده نمی کنند. پس این همه زمان و هزینه برای تحصیل در دانشگاه چه فایده ای دارد؟ بعد جواب یکی از اساتید دانشگاه خودش را نقل می کند که در واقع فایده این مدرک دانشگاهی و نمرات خوبی که در درسها میگیری این است که به دنیا نشان می دهی که این قابلیت را داری که در مدت کوتاهی مطالب زیاد و پیچیده ای را یاد بگیری و در موضوعات مشخص شده متبحر شوی. و در ادامه یک مشکل اساسی در سیستم ارزیابی و امتحان گرفتن و نمره دادن در دانشگاه ها را مطرح میکند. https://www.youtube.com/watch?v=BvBdH5AKlNc @MojtabaInFrance
فیلم مستند داستان چربی (Fat Fiction 2020) داستان از این قرار است که ۶۰ سال پیش صنایع غذایی به خصوص صنایع شکر به تعدادی از دانشمندان پول دادند تا به دروغ، مقالاتی تولید کنند و نشان بدهند که مقصر اصلی در حملات قلبی، چربی است. در حالی که بدن به چربی نیاز دارد و چربی برای بدن مفید است. با این اقدامات، نهضت تولید مواد غذایی کم چرب آغاز شد و صنایع غذایی به استفاده بیش از حد از شکر در تولید انواع خوراکی ها اقدام کردند. و برای جلوگیری از حساسیت مصرف کنندگان، ۷۰ اسم مختلف برای شکر اختراع کردند تا از تکرار یک کلمه شکر در مواد تشکیل دهنده جلوگیری کنند. بر اساس توصیه های سازمان های غذایی دنیا، پایه اصلی تغذیه روزانه ما غلات و کربوهیدرات ها (برنج، نان، ذرت، سیب زمینی، پاستا، سیریال)‌ هستند در صورتی که شکر و کربوهیدرات باعث افزایش انسولین در خون میشود. انسولین مانع می شود از اینکه بدن، چربی های ذخیره شده در خود را مصرف و به انرژی تبدیل کند. به خاطر همین همیشه شخص احساس خستگی و ضعف و گرسنگی می کند و وزنش هم مرتبا در حال افزایش است. در صورتی که چربی ها (روغن زیتون، کره، آووکادو، روغن نارگیل، زرده تخم مرغ) ذره ای باعث افزایش انسولین نمی شوند و در طولانی مدت هم شخص انرژی خود را حفظ میکند و احساس گرسنگی نخواهد کرد. پزشکان اعلام می کنند که دیابت درمان ندارد و اکثرا قابل کنترل نیست ولی در این مستند نشان می دهد با حذف شکر و غلات و کربوهیدرات ها و جایگزین کردن چربی و پروتئین به جای آنها، روند بیماری دیابت معکوس و درمان می شود و نیاز شخص به تزریق انسولین هم از بین می رود. وقتی غلات و شکر و کربوهیدرات ها قطع شود و به جای آنها از چربی ها و پروتئین استفاده شود، انسولین خون پایین می آید و بدن ناچار می شود از چربی های ذخیره شده در بدن استفاده می کند. با این کار در بدن کیتون ترشح می شود و کیتون ها انرژی بدن را تأمین می کنند. در روزهای قدیم، چربی ها جزوی از مواد تشکیل دهنده تغذیه روزانه مردم بود تا اینکه در دهه ۱۹۶۰ طبق هرم تغذیه اعلام شد که اساس تغذیه روزانه باید بر پایه غلات باشد و چربی ها باید به ۵ درصد کاهش پیدا کند. و همین توصیه غذایی باعث شد که هر سال به میزان چاقی و دیابت مردم در دنیا افزوده شود و اکنون ۵۰ درصد مردم آمریکا دچار دیابت هستند و ۷۵ درصد اضافه وزن دارند. در قدیم فقط افراد پیر دیابت می گرفتند ولی امروزه گاهی کودکان ۳ ساله هم دیابت میگیرند. تحقیقات زیادی غلط بودن سیاست های غذایی آمریکا را نشان می دهد ولی مافیای صنایع غذایی اجازه انتشار این تحقیقات را نمی دهند. چون اگر به مردم بگویی آرد و ذرت و شکر و سویا نخورند، ۴ تا از بزرگترین مزارع کشاورزی در آمریکا محصولاتشان را نمی توانند بفروشند. دو وظیفه گاها متناقض را در آمریکا را به عهده یک سازمان یعنی USDA گذاشته اند. وظیفه توصیه غذایی سالم به مردم و همچنین وظیفه حمایت از صنایع کشاورزی. خوب گاهی این دو وظیفه با هم تناقض دارند. دستور العمل های تغذیه برای مردم به خصوص برای بیماران دیابتی دستورالعمل های بهبود سلامتی نیست بلکه دستورالعملی است برای سود بیشتر صنایع غذایی. اینها بعضی از نکاتی بود که در این مستند به تفصیل بیان شده است و از زبان محققین و دکترهای مختلف به شرح ماجرا می پردازد. اخیرا مستندهای مختلفی در این باره ساخته شده اند با این هدف که به دلیل اینکه سازمان های متولی تغذیه سالم به علت فساد و حمایت مالی مافیای صنایع کشاوری و صنایع شکر از بیان حقایق درباره غلط بودن توصیه های ۶۰ ساله خود خودداری میکنند، اکنون این خود مردم و در مرحله بعد دکترها هستند که باید با شناخت حقایق و رعایت و توصیه آنها از شیوع بیشتر بیماری های ناشی از عدم تغذیه سالم مانند دیابت جلوگیری کنند. دیدن این مستند را به همه کسانی که علاقه مند به تغذیه سالم هستند به خصوص کسانی که خودشان یا اطرافیانشان با بیماری دیابت سر و کله می زنند به شدت توصیه می کنم. متأسفانه این مستند به زبان انگلیسی و با زیرنویس انگلیسی است و زیرنویس فارسی برای این مستند پیدا نکردم. https://fatfiction.movie/ https://www.imdb.com/title/tt11055922 @MojtabaInFrance
مقاله جدیدی که در وبلاگ شرکت نوشته ام در خصوص سرویس ابری پردازش بیگ دیتا: https://www.ovh.com/blog/try-the-new-ovhcloud-data-processing-service/ @MojtabaInFrance
کنفرانس مجازی KubeCon کنفرانس KubeCon یکی از بزرگترین کنفرانس های بین المللی درباره کوبرنتز (Kubernetes) و تکنولوژی های پیرامون آن است که امسال برای اولین بار به علت ویروس کوید ۱۹ به صورت مجازی در حال برگزاری است. امروز اولین روز برگزاری این کنفرانس است و به مدت ۴ روز ادامه خواهد داشت. مدیریت برگزاری این کنفرانس به صورت مجازی با این حجم از سخنرانان و ایونت های مختلف و دموهایی که در حین کنفرانس در حال اجراست بسیار قابل توجه است. اکثر سخنرانی ها از قبل ضبط شده است و در ساعت مشخص شده پخش می شوند. حضار می توانند سؤالات خود را در قسمت مشخص شده بنویسند. بعد از اتمام پخش ویدئوی ضبط شده، ارتباط تصویری زنده با سخنران برقرار می شود و سخنران شروع به جواب دادن سؤالات پرسیده شده به صورت زنده می کند. بعد از اینکه وقت پاسخگویی به سؤالات به پایان رسید برای پاسخگویی به ادامه سؤالات، می توانید به کانال مشخص شده در نرم افزار Slack بروید و به سؤال و جواب با سخنران آن قسمت ادامه دهید. کانال های مختلفی در نرم افزار پیام رسان Slack برای موضوعات مختلف و مقاصد مختلف تعیین شده است که به اطلاع رسانی یا سؤال و جواب و یا پاسخ به مشکلات شرکت کنندگان اختصاص دارند و یا برای معاشرت و Networking ایجاد شده اند. در هر لحظه چندین سخنرانی به صورت همزمان در حال برگزاری است که امکان شرکت در همه آنها وجود ندارد و باید از روی جدول خاصی که طراحی شده است انتخاب کنید که در هر لحظه کدام سخنرانی برایتان جذاب تر است و آن را به برنامه خود اضافه کنید. قابلیت های بسیار زیاد و جالبی برای این کنفرانس مجازی طراحی کرده اند که باز در پست های بعدی به برخی از آنها اشاره خواهم کرد. لیست سخنرانی های این کنفرانس را می توانید در سایت زیر مشاهده کنید:‌ https://events.linuxfoundation.org/kubecon-cloudnativecon-europe/program/schedule/ @MojtabaInFrance
روتین های روزانه یکی از رفتارهای بسیاری از انسان های موفق و مؤثر، داشتن روتین های روزانه است. به عنوان مثال اگر پادکست های دیالوگ را گوش کنید بسیاری از افراد مصاحبه شونده دارای روتین های مشخصی در روز هستند. مثلا سر ساعت مشخصی از خواب بیدار می شوند و یک سری کارهای مشخص و ثابتی در ابتدای روز یا در انتهای روز انجام می دهند. حتما با موضوع خستگی تصمیم هم آشنا هستید و مثلا شنیده اید که استیو جابز همیشه یک دست لباس ثابت و با رنگ ثابت می پوشید و ظرفیت محدود تصمیم گیری روزانه را به تصمیمات مهمتر اختصاص می داد. شاید یکی از فواید اصلی روتین روزانه این است که برای کارهای تکرار شونده روزانه، ظرفیت تصمیم گیری را خرج نمی کنید. می گویید این چند کار، روتین روزانه ام است باید انجامشان دهم. در اعمال مذهبی هم این روتین ها را می بینیم. مثلا هر روز سر ساعات مشخصی باید نماز بخوانیم یا مثلا روزی یک صفحه قرآن مطالعه میکنیم. دیگر هر روز مستقلا تصمیم نمی گیریم که آیا امروز نماز بخوانم یا نه، یا چند رکعت بخوانم. همه اینها نشان می دهند داشتن روتین روزانه مهم است. به خصوص روتین هایی برای ابتدای روز. اینکه چه روتین هایی خوب است که برای خود در نظر بگیرید، به خودتان و اهداف زندگی تان بستگی دارد و این برای هرکس متفاوت است. میتوانید با گوش دادن پادکست های دیالوگ یا جستجو در گوگل با عناوین "روتین های روزانه افراد موفق" یا به انگلیسی "Daily routines" مثالهایی را پیدا کنید ولی هرکس باید خودش روتین های خودش را تعیین کند. https://www.lawabsolute.com/recruitment-news/article/best-morning-routine-for-successful-people @MojtabaInFrance
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش طبق قانون جدید هلند، باید دو بار تست کرونای مختلف می دادیم تا اجازه ورود به هلند را بدهند. قبلا در هلند تست داده بودیم. آن چوب نازل را کمی به انتهای دهان می زدند و کمی داخل بینی و تمام. ولی در ایران طوری آن نازل را داخل بینی فرو می کنند که انگار قرار است از مغز نمونه برداری کنند. خلاصه با نتیجه تست ها راهی هلند شدیم. هنگام نماز صبح، برای ترانزیت، در فرودگاه دوحه قطر بودیم. فرودگاه قطر نمازخانه دارد ولی به خاطر کرونا آن را بسته بودند. در صورتی که تمام رستوران ها و کافی شاپ ها و فروشگاه های داخل فرودگاه باز بودند و مملو از جمعیت. آنجا بود که فهمیدیم ویروس کرونا فقط در داخل نمازخانه منتقل می شود. در یک گوشه فرودگاه نماز صبح را خواندیم و سوار پرواز دوم شدیم. وقتی هواپیما در فرودگاه اسخیفل آمستردام در هلند فرود آمد به دلیل چند سانت برف و سرمای هوا، دو ساعت طول کشید تا هواپیما را از انتهای باند پرواز به کنار ساختمان فرودگاه ببرند. وقتی بالاخره پیاده شدیم و از گیت ورودی رد شدیم و مهر ورود روی پاسپورتمان خورد فکر کردیم دیگر کار تمام است. بعد که وارد قسمت تحویل بار شدیم، یک ساعت منتظر ماندیم تا چمدان هایمان را بیاورند. بعد از یک ساعت گفتند به دلیل اینکه همه چیز یخ زده نمی توانیم ساک ها را از هواپیما خارج کنیم. به خانه بروید و فرم مفقودی چمدان ها را پر کنید تا بعدا ساک ها را به آدرستان ارسال کنیم. وقتی خواستیم به شهر مقصد برویم، دیدیم همه قطارها و اتوبوس ها به دلیل همان چند سانت برف کنسل شده است. تاکسی هم ۳۵۰ یورو پول میخواست برای رساندن ما به مقصد. شب را در هتل شرایتون کنار فرودگاه سر کردیم تا با قطار روز بعد به مقصد برویم. فردا شد و وقتی نزدیک حرکت قطار شد دیدیم همه قطارهای روز بعد را هم کنسل کرده اند. در نهایت با تاکسی های اوبر به مقصد رفتیم و ۲۳۰ یورو به اوبر دادیم. راننده گفت طول مسیرمان از یک ساعت بیشتر است و باید بین راه ۱۵ دقیقه توقف کنیم. چون پلیس ممکن است با استفاده از کامپیوتر ماشین، طول سفر را چک کند و اگر مدت زمان طولانی در حال رانندگی باشیم و بینش استراحت نکرده باشیم ما را جریمه می کند. ۱۵ دقیقه در یک سوپرمارکت بین راه توقف کردیم و یک چای داغ در آن هوای برفی نوشیدیم. اپلیکیشن اوبر پیغام داد که شما در بین مسیر، چند دقیقه ای است که توقف کرده اید. آیا اتفاقی افتاده است؟ گزینه های زیر را هم برای انتخاب نشان می داد: - نه اتفاقی نیفتاده و خودمان توقف کرده ایم. - میخواهم با شماره اضطراری ۱۱۲ تماس بگیرم. - میخواهم یک تصادف را گزارش کنم. - میخواهم مقصد را عوض کنم. و غیره که عکس این منویی که اتوماتیک در اپلیکیشن اوبر ظاهر شد را می توانید در پایین ببینید. در نهایت بعد از همه این ماجراها به مقصد رسیدیم. اپلیکیشن اوبر پیغام داد که ممنون از اینکه از سرویس ما استفاده کردید. اگر میخواهید میتوانید به راننده انعام بدهید و گزینه هایش هم ۱ یورو ۲ یورو و ۵ یورو بود. من هم برای یک سفر ۲۳۰ یورویی ۲ یورو به راننده انعام دادم. :)) بعدا راننده هم تشکر کرد و اپلیکیشن اوبر پیغام تشکر راننده را هم برای من ارسال کرد. جمع پول هتل کنار فرودگاه و تاکسی اوبر از قیمت بلیط رفت و برگشت هواپیما بیشتر شد. در نهایت امروز بعد از سه روز از ورود به هلند، اطلاع دادند که قرار است فردا چمدان هایمان را برایمان ارسال کنند. @MojtabaInFrance
تفاوت پرداخت بانکی آنلاین در فرانسه و هلند یک تفاوت فرانسه با هلند از نظر پرداخت های آنلاین این است که در فرانسه باید اطلاعات کارت مانند شماره کارت و تاریخ انقضا و کد سه رقمی را تقریبا در همه سایت های خرید وارد کنید و خیلی از فرانسوی ها با این مسأله مشکل دارند و به راحتی از هر سایتی خرید نمی کنند. ولی در هلند سیستمی راه اندازی کرده اند به اسم iDEAL که برای پرداخت در سایت های مختلف نیاز به وارد کردن هیچ اطلاعات بانکی ای نیست و به این صورت کار میکند که موقع خرید، ابتدا نام بانک شما را می پرسد و بعد یک کد گرافیکی QR نشان می دهد و بعد شما با استفاده از اپلیکیشن موبایل بانک تان، آن کد را اسکن می کنید و پرداخت انجام می شود. تقریبا هیچ وقت لازم نمی شود که در هلند اطلاعات کارت بانکی تان را در سایتی وارد کنید و پرداخت ها خیلی سریع و راحت انجام می شود. @MojtabaInFrance
چند روز پیش یکی از دیتاسنترهای اصلی شرکتی که من قبلا در آن کار می کردم یعنی شرکت OVHcloud در فرانسه آتش گرفت. این شرکت بزرگترین ارائه دهنده اروپایی خدمات میزبانی وب و خدمات ابری ست و با این آتش سوزی، هزاران سایت از دسترس خارج شد و اطلاعات بسیاری از شرکت ها برای همیشه از بین رفت. دیتاسنتر، یک ساختمان معمولی نیست. یک دیتاسنتر به دلیل نگهداری تعداد زیادی کامپیوتر و سرور و منابع ذخیره سازی که حاوی اطلاعات با ارزش کاربران و مشتریان و شرکت های مختلف است، دارای بالاترین استانداردهای امنیتی و ایمنی است و انواع سیستم های انتقال حرارت و هشدار و کنترل آتش در آن تعبیه می شود. ولی با وجود همه این تدابیر امنیتی و ایمنی، باز هم گاهی آتش میگیرد. جای برخی از سایت های خبری خارجی که اخبار آتش سوزی ساختمان ها در ایران را خوب پوشش می دهند خیلی خالی است. @MojtabaInFrance
سرویس ماشین اشتراکی امبر یکی از سرویس های ماشین های اشتراکی در هلند به نام امبر (Amber) به این صورت کار می کند که این شرکت تعدادی ماشین مدل BMW I3 برقی را در سطح شهر قرار داده است. کاربران با استفاده از اپلیکیشن امبر می توانند این ماشین ها را در هر نقطه ای از شهر کرایه کنند و به صورت اتوماتیک درب ماشین را با استفاده از موبایل باز کنند و در انتها در هر نقطه از شهر آن را رها کنند. مبلغ کرایه ماشین برحسب زمان و مسافت استفاده شده به صورت اتوماتیک محاسبه و از حساب شخص برداشت می شود. نکته قابل توجه در این سرویس این است که در هر نقطه دلخواه از شهر، اگر مشتری یک ساعت زودتر سرویس امبر را رزرو کند، یکی از کارمندان شرکت امبر، یکی از ماشینها را به درب منزل مشتری یا هر نقطه درخواست شده می برد و آنجا پارک می کند تا مشتری بتواند ماشین را در ساعتی که تعیین کرده است در نقطه تعیین شده بردارد و استفاده کند. (در واقع دو راننده با دو ماشین به آن نقطه می روند و یکی از ماشین ها را پارک می کنند و بعد با ماشین دیگر به محل کارشان برمیگردند) مثلا فرض کنید میخواهید طول یک خیابان را به مدت یک ساعت پیاده روی کنید. ماشین را رزرو میکنید و به ابتدای خیابان می روید. و بعد برای یک ساعت بعد در انتهای خیابان ماشین دیگری را مجددا رزرو می کنید و وقتی به انتهای خیابان می رسید یک نفر قبلا یک ماشین را در آن نقطه برده و برای شما پارک کرده است. در آینده با رواج بیشتر ماشین های بدون سرنشین و حل مشکلات قانونی آن، قرار است وقتی شخصی ماشینی رزرو می کند، ماشین، خودش اتوماتیک به جلوی درب خانه مشتری برود. ولی فعلا این کار توسط انسان انجام می شود. البته این سرویس به تازگی در هلند راه اندازی شده است و سرویس کامل، فعلا در شهرهای محدودی فعال است و در بقیه شهرها به این صورت است که نقاط محدود و مشخصی در شهر وجود دارد که کاربران می توانند ماشین ها را از آن نقاط بردارند و بعد به یکی از همان نقاط تعیین شده برگردانند. اگر ماشین را بخواهند در یک نقطه دیگر از شهر پارک کنند اپلیکیشن اجازه قطع زمان اجاره ماشین را به مشتری نمی دهد و ماشین همچنان در اجاره مشتری می ماند و جریان زمان و هزینه قطع نمی شود. یک نکته قابل توجه دیگر در این سرویس این است که با هماهنگی انجام شده بین این شرکت و شهرداری، کابران این ماشین ها میتوانند در هر پارکینگ عمومی در شهر پارک کنند و نیازی نیست هزینه پارکینگ هم بپردازند. حتی گاهی افرادی که خودشان ماشین دارند برای رفتن به مرکز شهر که هزینه پارک کردن بالاست، ترجیح میدهند از ماشین های امبر به جای ماشین خود استفاده کنند. @MojtabaInFrance
من مغزم را برای تمرکز برای یک دوره طولانی آموزش دادم آموزش تمرکز: چیزی که هرگز نمی دانستید به آن نیاز دارید! قسمت اول اگر شما با کسی روبرو شوید که بدن او به شدت از فرم افتاده است و اگر از شما بپرسم، “فکر می کنید چگونه این اتفاق افتاده است؟” شما به احتمال زیاد می گویید: “هوم… او احتمالاً به اندازه کافی ورزش نمی کند و غذاهای ناسالم زیادی می خورد” در مورد تمرکز هم همینطور است! اگر نمی توانید بیش از 5 دقیقه تمرکز کنید، یا اگر همین الان دارید وسوسه می شوید که از ادامه این مقاله صرفه نظر کنید، سپس شما در یک موقعیت مشابه هستید. اما به جای بدن شما، این ذهن شماست که ناسالم است. خوب، اکنون ممکن است به این فکر کنید که چگونه این مشکل را برطرف کنید! برای بهبود قدرت تمرکز، باید از ذهن خود نیز مراقبت کنید، همانطور که از بدن خود مراقبت می کنید تا خوش فرم شوید. در این داستان، دقیقاً دو چیز را با شما در میان می‌گذارم که به من کمک کرد برای مدت طولانی‌تری متمرکز باشم. پایان قسمت اول متن فوق ترجمه این مقاله است: https://medium.com/change-your-mind/humans-have-a-shorter-attention-span-than-a-goldfish-46c8b7212a15 @mojtabainfrance
من مغزم را برای تمرکز برای یک دوره طولانی آموزش داده ام آموزش تمرکز: چیزی که هرگز نمی دانستید به آن نیاز دارید! قسمت دوم 1. ورزش منظم برای ذهن شما منظور من یوگا یا چیزهای مشابه نیست. با این حال، همانطور که برای بهبود قدرت بدنی خود به باشگاه می روید، باید ذهن خود را به طور منظم تمرین دهید. اگر می خواهید قدرت ذهنی خود را بهبود ببخشید، باید خود را مجبور به انجام کاری کنید که به تمرکز و انرژی ذهنی زیادی نیاز دارد. خواندن یک کتاب، مطالعه، کار کردن، نوشتن، یا حتی تمرین یک مهارت، همگی نمونه هایی از این قبیل هستند. مرحله اول: یک کار را انتخاب کنید با این حال، هر کاری که در حال حاضر در تمرکز روی آن مشکل دارید، کاری است که می توانید با آن تمرین تمرکز انجام دهید. مرحله دوم: یک تایمر تنظیم کنید فرض کنید انتخاب کرده اید که ورزش ذهن را با خواندن کتاب شروع کنید. * یک تایمر تنظیم کنید و ببینید چه مدت می توانید قبل از اینکه مجبور شوید تلفن خود را چک کنید یا کار دیگری انجام دهید، مطالعه کنید. * تایمر را در آن نقطه متوقف کنید و زمان را یادداشت کنید. این سطح فعلی قدرت تمرکز شماست . مرحله سوم: آموزش منظم شما باید هر روز زمان خاصی را برای این آموزش متمرکز اختصاص دهید. همانطور که زمان خاصی را برای تمرین در باشگاه اختصاص می دهید. مرحله چهارم: یک هدف روزانه تعیین کنید همچنین ایده خوبی است که هر از گاهی تمرینات را تغییر دهید. پایان قسمت دوم @mojtabainfrance
من مغزم را برای تمرکز برای یک دوره طولانی آموزش داده ام آموزش تمرکز: چیزی که هرگز نمی دانستید به آن نیاز دارید! قسمت سوم ۲. رژیم غذایی ذهنی خود را اصلاح کنید غذا با بدن ما مصرف می شود، اما محتوا با ذهن ما مصرف می شود. غذاهای ناسالم دنیای فیزیکی، غذاهای خوشمزه، پر کالری و بیش از حد شیرین هستند. این بدان معناست که محتوای کوتاه، هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده، معادل ذهنی غذای ناسالم است. خوب است که هر از چند گاهی از آن لذت ببرید. شما حتی می توانید آن را هر روز انجام دهید. با این حال، اگر این تنها چیزی است که مصرف می‌کنید، دامنه توجه شما به چند ثانیه کاهش می‌یابد. رسانه های اجتماعی منبع اصلی این غذای ناسالم هستند . طبق یک مطالعه ، افراد تنها حدود10 ثانیه را برای هر پست اینستاگرام صرف می کنند. سایر پلتفرم های رسانه های اجتماعی مانند توییتر، فیس بوک، تیک تاک و حتی ردیت نیز احتمالاً به همین ترتیب عمل می کنند. این همه محتوایی است که ما فقط چند ثانیه صرف آن می کنیم. حتی محتوای طولانی تر، مانند ویدیوهای YouTube نیز تحت تأثیر قرار می گیرد. با این حال، مسئله در اینجا، تحریک است. تازگی بی پایان، مقادیر زیادی دوپامین در مغز ما آزاد می کند و باعث می شود که ما بخواهیم بیشتر تماشا کنیم و در عین حال توانایی ما را برای تمرکز روی چیزهای کمتر محرک، به طور کلی کاهش می دهد. بسیاری از ویدیوهای جذاب اینترنتی دارای مقدار زیادی ویرایش و جلوه های صوتی هستند و هر 5 ثانیه صحنه ویدیو عوض می شود. اینها ویدیوهایی هستند که به دلیل تحریکی که به همراه دارند تماشا می کنیم. کاری که باید انجام دهید این است که محتوای طولانی مدتی را مصرف کنید که بیش از حد تحریک کننده نباشد. محتوای طولانی با تحریک کم ویدئوهای آموزشی، مانند گفتگوهای تد و مصاحبه ها، نمونه خوبی از این موضوع هستند. اینها مطالبی با سرعت آهسته هستند که در کل فقط بر روی چند موضوع تمرکز می کنند و آنها را به یک مکمل عالی برای رژیم غذایی ذهنی شما تبدیل می کند. کتاب‌های صوتی، پست‌های وبلاگ، پادکست‌ها و حتی مستندها همگی منابع عالی هستند. کاری که باید انجام دهید این است که مطمئن شوید مقداری از این محتوا را به صورت روزانه دریافت می کنید، و به تدریج راه خود را افزایش دهید تا حداقل نصف آن چیزی باشد که مصرف می کنید. استفاده روزانه از رسانه های اجتماعی خوب است، اما باید آن را با محتوای مغذی تر متعادل کنید. یک چیز در یک زمان هنگام مصرف محتوا باید از انجام چند کار خودداری کنید. زیرا استفاده از تلفن برای بررسی شبکه های اجتماعی در حین تماشای تد تاک شبیه به خوردن کیک در حین خوردن سالاد است. این به هیچ وجه کمکی نخواهد کرد. همچنین، زمانی که در حال مصرف محتوا هستید، باید تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا کاری را که شروع کرده اید به پایان برسانید. خواندن کل مقاله یا تماشای کل ویدیو را به یک عادت تبدیل کنید. همچنین باید فصل را به طور کامل تمام کنید. این به شما امکان می دهد حتی زمانی که در باشگاه ذهنی نیستید، عضلات تمرکز خود را تقویت کنید. اینکه چقدر عضلات تمرکز خود را تمرین می دهید و چه نوع محتوایی را به صورت روزانه مصرف می کنید، راه حل بهبود تمرکز شما را تعیین می کند. میانبری وجود ندارد، همانطور که میانبری برای کاهش وزن وجود ندارد – این یک نبرد مداوم و یک تغییر سبک زندگی است که باید ایجاد کنید. پایان @mojtabainfrance
صربستان با دوستمون که ۳۸ سالشه و اهل صربستانه صحبت می کردم. برای یک سفر کوتاه به هلند اومده بود. میگفت از ۶ سالگی (یعنی از ۳۲ سال پیش تا الان) که یادم میاد یا در جنگ بودیم یا قحطی بود یا مدارس تعطیل بود. هر بار جنگ می شد یه قسمت از کشورمون رو جدا می کردن. یه بار جنگ شد کرواسی جدا شد بعد جنگ شد اسلوانی جدا شد بعد بوسنی جدا شد بعد مقدونیه جدا شد بعد کزوو جدا شد الان شدیم یه کشور ۹ ملیون نفره . هنوز سر جدایی یه بخشی از جنوب کشور با مونتنگرو درگیری و اختلاف داریم آمریکا روی سرمون بمب می ریخت میگفت میخوام دموکراسی براتون بیارم یا جنگ بود مدرسه ها تعطیل میشد یا نظامی ها در مدرسه مستقر میشدن مدرسه تعطیل می شد گاهی قحطی می شد. مثلا بنزین رو با قوطی نوشابه تو سوپرمارکت ها میفروختن. یه بار ماشینمو دزدیدن بعد که گشتیم دیدیم یه کمی اونورتر تو خیابون ولش کردن رفتن چون بنزین کم بود تو ماشین و اونا هم نتونستن بنزین پیدا کنن که بریزن توماشین ببرنش. الان هم چون تنها کشور اروپایی هستیم که جنگ روسیه رو رسما محکوم نکردیم مرتبا بمب گذاری میشه و مدارس رو تهدید به بمب گذاری می کنن و مرتبا تعطیل میشه بعد از مدتها پست نزاشتن، دلم نیومد از این یکی بگذرم. @MojtabaInFrance
یک اتفاق جدید و عجیب در ایران درباره افشای اطلاعات شخصی قسمت اول در سفر اخیر به ایران با پدیده جدیدی مواجه شدم. در روزگاری که روز به روز در دنیا، حساسیت در زمینه حفظ اطلاعات شخصی در حال افزایش است، روند در ایران برعکس است. در سوپرمارکتی در تهران به صندوق می روم برای پرداخت. مشتریان دیگر، پشت سر من با فاصله خیلی کم صف بسته اند. صندوقدار با صدای بلند می پرسد: - شماره موبایل؟ - نام خانوادگی؟ - رمز کارت؟ همه این اطلاعات شخصی را بلند می پرسد و من هم باید بلند جواب بدهم و همه افرادی که در اطراف من ایستاده اند می شنوند و میتوانند آن را یادداشت یا حفظ کنند. به مطب دکتر می روم. در اتاق پذیرش مطب، ۱۵ نفر منتظر نوبتشان نشسته اند. در آن گوشه خانم منشی پشت میزش است. میگویم وقت داشتم. با صدای بلند می پرسد: - نام - نام خانوادگی - کد ملی - شماره موبایل - آدرس منزل - سن برایم عجیب بود. درخواست کردم که کاغذ را بدهد که من اینها را مکتوب برایش بنویسم. مخالفت کرد. باید بلند میگفتم و او می نوشت و دیگر حضار هم می شنیدند. هرکسی میتوانست جزئیات اطلاعات شخصی من را برای خودش یادداشت کند. در رادیولوژی ۳۰ نفر در سالن نشسته اند برای نوبتشان یا جواب عکس برداری و خانم منشی کنار در ورودی پشت میزش. با ورود بیمار بعدی با صدای بلند از او می پرسد: - کمرتان درد میکند؟ - دست و پایتان هم بی حس می شود؟ - تصادف کرده اید؟ هر کس وارد می شود خانم منشی تمام سوالات خصوصی درباره موضوع عکس برداری را از بیمار می پرسد و بیمار باید بلند جواب بدهد به طوری که همه ۳۰ نفر حاضر هم جواب ها را می شنوند. این اطلاعات شخصی خیلی محرمانه اند و افشای آنها خیلی خطرناک است. یکی از رایج ترین و رو به رشدترین روش های هک کردن و اخاذی کردن، هک بدون کد یا مهندسی اجتماعی یا Social Hacking نام دارد که دقیقا با استفاده از همین اطلاعات شخصی انجام می شود و نیاز به هیچ دانش کامپیوتری یا برنامه نویسی ندارد. مجرمان با استفاده از اطلاعات شخصی شما می توانند از اپراتورهای دیگر اطلاعات شخصی شما یا حتی ریست کردن رمزهای عبورتان را درخواست کنند. ادامه را در قسمت بعدی بخوانید… @mojtabainfrance
یک کتاب خوب که خواندن آن را به همه دوستان توصیه میکنم. جملاتی از آن را در این کانال خواهم نوشت. @MojtabaInFrance
در یکی دو سال اخیر مقالات زیادی در خصوص افزایش بهره وری و بهبود عملکرد و تمرکز به زبان انگلیسی خوانده‌ام و در اکثر آنها حذف شبکه های اجتماعی یکی از توصیه های ثابت بوده است. در کتاب کار عمیق هم دیدم فصلی به آن اختصاص داده است. @MojtabaInFrance
تجربه شخصی ام از مهندسی اجتماعی در هلند چند وقت پیش شماره موبایل من در هلند زنگ خورد و یک صدای ضبط شده برایم پخش شد: شماره شهروندی شما در هلند مورد سوء استفاده قرار گرفته و مسدود شده است شما به سازمان قضایی وصل می شوید. بعد تماس وصل شد به یک شخص دیگری و وقتی آن شخص صحبت می کرد، از پشت زمینه اش سروصدا و هیاهویی می آمد انگار که در یک اداره بزرگ و شلوغ در حال صحبت کردن است. به او گفتم که چنین صدایی برایم پخش شد و او گفت که بسیار خوب، کد پستی تان را بگویید تا پرونده تان را بررسی کنم. خوب کد پستی من که اطلاعات به ظاهر خیلی سری و محرمانه ای نیست و قاعدتا هرکسی باشد آن را میدهد به خصوص با شوکی که به من وارد کرده بود با دادن این خبر مسدود شدن. و با توجه به صدا و لحن طرف و هیاهوی پشت زمینه اش،‌ درخواستش بسیار متقاعد کننده و قابل اعتماد بود. یک لحظه آموزش هایی که دیده بودم در ذهنم مرور شد. به شماره ای که زنگ زده بود نگاه کردم دیدم شماره دولتی نیست و یک شماره ناشناس است. بعد قبل از اینکه کد پستی را بدهم یک سؤال پرسیدم: من از کجا میتوانم مطمئن شوم که شما واقعا از سازمان قضایی تماس گرفته اید؟ همین که این سؤال را پرسیدم ناگهان تماس را قطع کرد. شاید کد پستی من به تنهایی اطلاعات به درد بخوری نباشد. ولی اگر کد پستی ام را به او می دادم حالا او هم شماره موبایل من را داشت هم کد پستی ام را. و احتمالا میتوانست با آنها برنامه اخاذی یا هک کردن من را پیش ببرد. مثلا از سایت های دولتی استفاده کند یا از اپراتور موبایل بتواند اکانت من را ریست کند و غیره. بعد از این تماس وقتی شبکه های اجتماعی و گروه های هلند را مرور کردم دیدم که چه افراد زیادی پولها از دست داده اند یا مورد هک و اخاذی قرار گرفته اند که باورش سخت است. این حملات در دنیا بسیار رو به رشد است و نیاز به هیچ تخصص کامپیوتری یا برنامه نویسی هم ندارد. مثلا به یکی زنگ زده بودند که با ماشین شما مواد مخدر جا به جا شده و برای بررسی پرونده فلان اطلاعات شخصی تان را بدهید. یا با آی پی شما فیلم پورن دانلود شده است و شما به سازمان قضایی ارجاع داده شده اید و فلان اطلاعات را بدهید. معمولا با دادن یک خبر دردسرساز، فرد را شوکه می کنند و بعد میتوانند به راحتی اطلاعات از او بگیرند. مواظب اطلاعات شخصی خود باشید. همین اطلاعات شخصی به ظاهر غیر محرمانه، متأسفانه در بعضی از سایتهای دولتی به عنوان رمز عبور پیش فرض استفاده می شود. یا اپراتورها با استفاده از این اطلاعات به تماس گیرنده اعتماد می کنند. ادامه دارد… @MojtabaInFrance
افشای اطلاعات شخصی در ایران در سفر اخیرم به ایران دیدم بلااستثنا در هر رستورانی خیلی جدی می پرسند که شماره موبایل و نامتون رو بدید. رمز کارت رو هم که بلند می پرسند و باید بگویی. خوب اگر کسی بخواهد نام و نام خانوادگی و شماره موبایل و رمز کارت افراد زیادی را در ایران بداند از همه جای دنیا کارش ساده تر است. کافی است به رستوران ها و مطب ها برود و وقتی افراد در کنار صندوق دار یا منشی در حال گفتن اطلاعات شخصی شان هستند آنها را یادداشت کند. یا حفظ کند یا ضبط کند. یکی از اصول قانون GDPR در اروپا این است که فقط در صورتی یک شرکت یا یک بیزینس می تواند اطلاعات شخصی افراد را بگیرد که انجام آن خدمت بدون آن امکان پذیر نباشد. آیا غذاخوردن در یک رستوران بدون دادن نام و شماره موبایل امکان پذیر نیست؟ آیا برای اینکه من بتوانم در یک رستوران غذا بخورم باید حتما همه کارمندان رستوران نام و شماره موبایل من را بدانند؟‌ یکی دیگر از قوانین GDPR میگوید که اگر هم لازم است برای انجام خدماتی، یک اطلاعات شخصی ای از مشتری دریافت شود، باید قبلش به او توضیح داده شود که چرا ما به این اطلاعات نیاز داریم و چطور و تا چه مدت اطلاعات شما را نگهداری میکنیم. اگر یک رستوران برای باشگاه مشتریانش به شماره موبایل مشتری نیاز دارد ابتدا باید از او بپرسد که آیا مایلید به باشگاه مشتریان ما وارد شوید؟ حالا اگر جوابش مثبت بود می تواند از او درخواست نام و شماره موبایل بکند. و گرفتن نام و شماره موبایل هم باید به طوری باشد که اطرافیان و افراد دیگر از آن مطلع نشوند. حتی همه کارکنان رستوران و شرکت ها هم نباید به اطلاعات شخصی مشتریان دسترسی داشته باشند. وقتی در رستوران ها از من درخواست نام و شماره موبایل می کردند به آنها میگفتم که مایل نیستم نام و شماره موبایلم را بگویم. به نظر عجیب می آمد برایشان. عجیب تر آنکه وقتی در یک رستوران باکلاس که با تبلت می آمد سفارش میگرفت، بعد از ثبت سفارشم گفت یک شماره موبایل بدهید. گفتم مایل نیستم شماره موبایل بدهم بعد گفت بدون شماره موبایل نمی توانم سفارش شما را ثبت کنم. 😳 گفتم یک شماره رندم بنویس. توصیه من به همه مخاطبین این است که هرجا می روید اطلاعات شخصی تان را ندهید تا بعدا برایتان مشکل ساز نشود. به نویسندگان و گویندگان که در شبکه های اجتماعی یا رسانه ها مخاطب دارند پیشنهاد میکنم که در این باره با مخاطبین خود صحبت کنند و سطح اطلاعات آن ها را بالا ببرند. تا اینکه مسؤولین هم بیدار شوند و قوانین لازم را در این زمینه تصویب کنند. گرفتن اطلاعات شخصی بی ربط به بیزینس باید ممنوع و بسیار محدود شود. شیوه گرفتن اطلاعات باید اصلاح شود. رمز کارت باید فقط توسط شخص وارد شود نه اینکه بلند گفته شود. فاصله افراد در صف های پشت صندوق ها باید رعایت شود تا نتوانند رمز مشتری را ببیند و اطلاعات شخصی افراد در داخل خود شرکت ها و بین کارمندان شرکت ها هم باید محدود شود. ادامه دارد… @MojtabaInFrance
رمز کارتتان را خودتان وارد کنید در اکثر مواقع در ایران باید رمز کارتتان را بلند بگویید. در فرانسه و هلند امکان ندارد موقع پرداخت در مغازه یا رستوران کسی از شما رمز کارتتان را بپرسد. حداقل تا به حال در چندین سال اخیر من چنین چیزی را مشاهده نکرده ام. با گفتن رمز کارتتان، شما نه تنها پول خود را در تمام حساب های بانکی تان به خطر می اندازید بلکه جانتان را هم در معرض خطر قرار می دهید. اتفاقی که ممکن است بیفتد این است که موقع برداشت پول از خودپرداز و یا موقع خرید از مغازه کسی پشت سر شما می ایستد و رمز شما را مطلع می شود. بعد کمی آن طرف تر یا در یک جای خلوت کیف شما را میدزدد. شما احتمالا کارت بانکی چند بانک مختلف را همراه دارید و دزد هم میداند به احتمال زیاد شما همان رمز را برای تمام کارت هایتان انتخاب کرده اید. قبل از اینکه به خودتان بیایید و بتوانید اقدامی انجام بدهید، مبالغ زیادی از همه حساب های بانکی تان دزدیده می شود. اگر هم دزد بی رحمی به تورتان خورده باشد ممکن است موقع دزدیدن کیفتان به خشونت هم متوسل شود و جانتان و سلامتی تان هم به خطر بیفتد. اگر هم آسیب جسمی نبینید آسیب روحی روانی این اتفاق معمولا از آسیب جسمی اش بدتر و ماندگارتر است. اگر هم بعد از پرداخت یا برداشت، سوار ماشین گران قیمت تان بشوید انگیزه مجرم برای دزدیدن کیف شما بیشتر هم می شود. حتی مجرمین به خوبی می دانند که این رمز کارتتان در بسیاری از مواقع حاوی اطلاعات مهم دیگری هم از شما هست. مثلا احتمالا همان شماره شناسنامه یا ۴ رقم آخر کد ملی یا تاریخ تولد خودتان یا همسرتان است و اگر نام و شماره موبایلتان را هم داشته باشند آسیب های بزرگ تری را میتواند به شما وارد کند. پرسیدن رمز کارت خیلی طبیعی و عادی شده است. حتی خیلی از مغازه دارها دستگاه پرداخت خود را طوری داخل مغازه نصب کرده اند که اساسا امکان زدن رمز توسط مشتری وجود ندارد. این رویه باید تغییر کند. باید قوانین سخت گیرانه ای برای حفظ اطلاعات محرمانه مشتریان وضع شود. باید پرسیدن رمز کارت از افراد ممنوع شود. باید اشخاص رمز خود را خودشان وارد کنند و به گونه ای وارد کنند که کسی نبیند. باید فاصله جانبی در صف های پرداخت یا برداشت طوری باشد که نفر پشت سری نتواند وارد کردن رمز شما را ببیند. به نویسندگان و گویندگان در شبکه های اجتماعی و یا رسانه ها پیشنهاد میکنم با مخاطبین شان صحبت کنند و از آنها بخواهند تا به مغازه دارها اصرار کنند که رمز کارتشان را خودشان وارد کنند. تا اینکه بالاخره مسؤولین اقدامات عملی و قانونی در این زمینه انجام بدهند. ادامه دارد … @MojtabaInFrance
کامل گرایی کامل گرایی با کمال گرایی فرق دارد. کمال گرایی یعنی تمایل به بهتر شدن همیشگی که خصلت خوبی است. کامل گرایی یعنی یا کامل و بی نقص یا هیچ. کامل گرایی همان تمایل صفر و صدی است. یا صد در صد یا صفر. بهترین مثال کامل گرایی نوشتن یک مقاله است. حتما اکثر شما این خاطره را در ذهن دارید که یک روز در زندگی تان تصمیم گرفته اید یک مقاله بنویسید. بعد با خود گفته اید که من میخواهم مقاله ای بنویسم که بهترین مقاله دنیا باشد و هیچ کس نتواند از آن ایرادی بگیرد و هرکس این مقاله را بخواند با همه وجودش مرا تحسین کند. بعد طبیعتا برای نوشتن همچین مقاله ای باید تمام مقالات مشابه را قبلش خوانده باشید و حتی چند کتاب قطور مرتبط با موضوع مقاله را هم مطالعه کنید تا بتوانید از آنها در مقاله تان استفاده کنید. و در نهایت آنقدر توقع خودتان را از کیفیت آن مقاله بالا می برید که حتی نوشتن آن را شروع هم نمی کنید. و هیچ وقت چنین مقاله ای از شما منتشر نمی شود. در صورتی که میتوانستید مقاله متوسط یا حتی ضعیفی در سطح معلومات فعلی خودتان و با صرف وقت کمی بنویسید. بعد در نسخه های بعدی با توجه به بازخورد خوانندگان و با مطالعه های بعدی خود کم کم کیفیت آن را بالاتر ببرید. شما حتی اگر در حد مایکروسافت و بیل گیتس هم باشید ابتدا ویندوز ۳.۱ را به بازار عرضه میکنید که بسیار بسیار سیستم عامل بدی است. ولی آن را می فروشید و مشتریان شما حاضر می شوند بابت چنین سیستم عامل بدی به شما پول هم بدهند. سپس با دریافت بازخورد از مشتریان و با تلاش تیم های مختلف داخل شرکت، نسخه به نسخه کیفیت آن را بالا می برید. در تمام طول این مسیر هم همیشه عده ای هستند که مایکروسافت و سیستم عامل ویندوز را مسخره می کنند و ایرادات بسیاری از آن می گیرند. ولی همچنان ویندوز ارتقا پیدا میکند، به بازار عرضه می شود و همچنان یکی از منابع اصلی درآمدزایی برای شرکت مایکروسافت است. یکی از کتابهای خوب در زمینه کامل گرایی کتاب وسوسه های کمالگرایی است که قبلا جملاتی از این کتاب را در این کانال منتشر کرده ام. (کمالگرایی ترجمه نادرستی از کلمه Perfectionism است و ترجمه بهتر برای عنوان این کتاب وسوسه های کامل گرایی است) @MojtabaInFrance