بسم رب العشق
ماجرا - قسمت دوم
نمیدانم بخندم یا گریه کنم...
بلاتکلیفی همینش خوب است. حالت دست خودت نیست. بد و خوب را نمیفهمی. فقط همین را میدانی که هرچه هست خودت هستی.
خود خود خودت.
میروی و به هیچچیز فکر نمیکنی.
به هیچچیز؛
سرما
جاده
سردرد
بود و نبود
هست و نیست
فقط و فقط میروی تا برسی.
در راه وصال در به در بودم
با جادهوبرف همسفر بودم
#حرم
#کربلا
#التماس_دعا
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
______[ کانال های ویژه ادبیات ]______
• مَدرَس هشت ................. عضویت
• فراخوان شعر .................. عضویت
• قفسه .......................... عضویت
• محفل ادبی مطلع ............. عضویت
• یاقوت سرخ ................... عضویت
• سبک هندی .................... عضویت
______[ کانال آقایان شاعر ]______
• محسن قاسمی .............. عضویت
• عاصی خراسانی .............. عضویت
• مجتبی خرسندی ............. عضویت
• مهدی کبیری .................. عضویت
• سجاد روانمرد ................ عضویت
• میثم کاووسی ................ عضویت
• احمد رفیعی وردنجانی ....... عضویت
• امیر حسین پاسبان .......... عضویت
• حسین ایمانی ................. عضویت
• سید مهدی بنی هاشمی ..... عضویت
• امیرحسین قاسمی پور .......عضویت
• رضا محمدصالحی ............. عضویت
• حسین کیوانی .................عضویت
• محمد عابدی .................. عضویت
• مهدی قنبری ...................عضویت
• مسعود یوسف پور ........... عضویت
______[ کانال بانوان شاعر ]______
فاطمه عارف نژاد ............... عضویت
عاطفه جعفری ................. عضویت
سعیده کرمانی ................. عضویت
مریم کرباسی ................. عضویت
زهرا سپهکار .................... عضویت
الهه بیات مختاری ............. عضویت
هدیه ارجمند.................... عضویت
ملیحه آخوندی..................عضویت
راضیه مظفری .................. عضویت
عاطفه جوشقانیان ............. عضویت
فائزه زرافشان .................. عضویت
معصومه شریف ................ عضویت
الهه سلطانی .................... عضویت
📝 فهرست بهروزرسانی خواهد شد...
بسم الله...
ماجرا - قسمت سوم
مرز ما عشق است...
باید رفت...
باید گذشت...
باید رد شد...
تا دوست که را خواهد و میلش به که باشد.
در کوی نیکنامان، ما را #گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را
#حافظ
#التماس_دعا
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از آستان مقدس حضرت امامزاده جعفر علیه السلام یزد
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جادهبهجاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به روی گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند"
به حکم عشق الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوع انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توایم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
🌱شاعر: مجتبی خرسندی
╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗ 🕌@Emamzade_jafar_yazd
╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
هدایت شده از المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
⚜ #فضائل | #امیرالمومنین صلواتالله علیه ⚜
🔅 إِذَا وَقَعَتْ نَفْسُهُ فِي صَدْرِهِ، ثُمَّ يَرَى عَلِيَّ بْنَ أَبِيطَالِبٍ فَيَقُولُ: أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِيطَالِبٍ اَلَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ...
🔅 هنگامى كه جان انسان به سينهاش مىرسد، على بن ابىطالب را مىبيند، كه به او بشارت میدهد و مىفرمايد: من على بن ابىطالب هست، همان كه او را دوست مىداشتى...
📔 البرهان، جلد ۳، صفحه ۳۸
📔 الکافی، جلد ۳، صفحه ۱۳۳
🆔 @mosibatoratebah
🏷 #المصیبة_الراتبة
مجتبی خرسندی
بسم الله... ماجرا - قسمت سوم مرز ما عشق است... باید رفت... باید گذشت... باید رد شد... تا دوست که ر
بسم رب الخائفین
ماجرا - قسمت چهارم
با اجازه شاعرش
علیاصغر جان شیری؛
از مرز رد شدیم (بدون) مصیبتی...😭
معجزه؟
کدام معجزه میتواند تو را از مرزهای محدودیت و ممنوعیت رد کند؟
الّا عشق...
و حسین عشق است.
الحمدلله رب العالمین.
#کربلا
#حرم
#التماس_دعا
@Mojtaba_khorsandi
May 11
14.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الکاظمین...
ماجرا - قسمت پنجم
همیشه سهم آبونان ما چندین برابر بود
چرا که رزق ما از سفرهی موسیبنجعفر بود
و اینجاست همان خاک عشق، عراق...
به قول مولای مردان عالم؛
«طُوبی لَکَ مِن تُراب، تِلکَ مَصارِعُ العُشّاق»
و اینان شیفتگان حضرت بابالحوائجاند
و روانهی دیار آنجناب
برای عرض تسلیت و بیان محبت...
شکرخدارا که بر ما منت نهاد
تا بازهم ببینیم...
#کاظمین
#مشایه
#امام_کاظم_علیهالسلام
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از التجا (دوستداران امام زمان)
🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام:
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚فلاح السائل ص۲۰۰.
📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰.
#داستانک_مهدوی
#امام_کاظم_علیه_السلام
@Elteja