۲۳ اسفند ۱۴۰۲
بسم الله الرحمن الرحیم
#مجتبی
#یادداشت_ادبی
🔹توی اینروزا که سخت مشغول جمعآوری منابع و خاطرات ۱۵ سال شاعرانگی خودم برای نوشتن «مجتبی» هستم، دارم تجربیات بسیار ارزندهای رو هم به صورت نامحسوس کسب میکنم. نمیدونم، اما شاید واقعا خدا میخواد بهم کامل نشون بده که زیست شاعرانه چقدر دردکشیدن داره، تا بتونم مجتبی رو خیلی محکمتر و جا افتادهتر روایت کنم. روایتی که با هرچیزی که تا امروز خوندم و شنیدم و حتی دیدم فرق داره. حتی شاید با خود منم تفاوتهایی داشته باشه، هرچند که مجتبی خود منم.
🔹۱۵ سالی که پر از تلخیهای شیرین و سختیهای ساده بود و روزبهروز منُ به خودم نزدیکتر کرد تا بهتر بشناسمش و بیشتر قدرش رو بدونم. باید بتونم با تحمل تمام دردها، به تلاش برای بهتر شدن اوضاع بپردازم و در اوج ضدحالهایی که زمانه با تمام قوا سعی میکنه به جسم و روحم وارد کنه، شکستش بدم و بهش نشون بدم که «انَّ مَعَ العُسرِ یُسرا» یعنی چی. باید بدونه من نه تنها کم نمیارم، بلکه با اختلاف بیشتر از یکگل هم برنده میشم و تازه وقت اضافی هم میارم.
🔹خیلی از دوستان گلایههایی داشتند که چرا کمکار شدم و مثل قبل شعرهای جدید زیاد نمیگم و منتشر نمیکنم. با احترام به نظر لطف همهشون، ولی خودم اینطور فکر نمیکنم. بهنظرم مجتبی اتفاقا پرکارتر از قبل شده؛ فقط با این تفاوت که دیگه به راحتی انتشار نمیده نوشتههاش رو. شاید اثرات پختگی باشه، شایدم وسواس. ولی بههرحال خوبه، چون الان حسم دقیقا همینه. گواه این مطلب هم میتونه همین باشه که توی ۲۵ روزی که از خدمت سربازی گذشته، ۶تا کتاب بیش از ۲۰۰صفحهای رو خوندم. یعنی تقریبا ۴ روزی ۱ کتاب، یا به عبارتی حداقل روزی ۵۰ صفحه.
🔹میخوام خودم دست مجتبی رو بگیرم و قدمبهقدم جلو ببرمش تا هرجا زمین خورد، خدارو به یادش بیارم و دستاشو بگیرم و بهش یادآوری کنم دست رو زانوهاش بذاره و یه «یاعلیمدد» محکم بگه. بعدشم بلند شه و روز از نو، روزی از نو. حس میکنم مقاله ۱۵ صفحهای شاعرانگیهام، نیاز به یه نتیجهگیری داره تا هرچه زودتر تمومش کنم و برم برای رقم زدن یه فصل تازه. امیدوارم سرلوحهی تمام صفحات این فصل جدید هم مثل سابق یه تیتر مشترک باشه؛
«بسم الله الرحمن الرحیم.»
التماس دعا
#مجتبی_خرسندی
@Mojtaba_khorsandi
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_هشتم
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است پیش تو و مادرت حسین
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد
خوشبختتر کسی که میان حرم گریست
گوشهبهگوشه کرببلا روضههای توست
اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست
یک قطرهاش شفاعت یومالورود ماست
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
در روز حشر حسرت بسیار میخورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
::
فرموده است: مرهم زخم دل من است
چشمی که در عزای علیاکبرم گریست...
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
جمع مفرد - مجتبی خرسندی.pdf
650.5K
نام کتاب؛ #جمع_مفرد
برگزیدهابیاتعلوی، از رودکی تاشهریار
گردآورنده؛ #مجتبی_خرسندی
ناشر؛ انتشارات عصر صادق قم
دانلود رایگان و حلال
لطفا برای دیگران هم ارسال کنید.
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات.
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
هدایت شده از رباعی_تک بیت
برای ما که همه عمر در پی وصلیم
همین که ختم شود انتظار، نوروز است
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
هدایت شده از شعر مذهبی شاعران الغوث
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درک معنی نامش نمیرسد هرگز
"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام بس او را که "مادر زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زن برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اممومنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرش خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواستهی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعهی محشر
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
۱ فروردین ۱۴۰۳
۱ فروردین ۱۴۰۳
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
«خدیجه بیشتر از بیستوهشتسال نداشت»
به جهلوکینه از او خط به خط غلط گفتند
«صحیح»های دروغین فقط غلط گفتند...
#مجتبی_خرسندی
#پیامبر_اکرم
#حضرت_خدیجه_سلاماللهعلیها
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
۲ فروردین ۱۴۰۳
۲ فروردین ۱۴۰۳