بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
همانطور که کوهها را مسخر داود کردیم بادهای تند را نیز مسخر سلیمان ساختیم که به امر او بسوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم حرکت میکرد.
مقصود از این سرزمین، شام است که سلیمان در آنجا زندگی میکرد.
در آخر میفرماید ما از همه چیز آگاهیم بنابراین برای کسی که از اسرار هستی اطلاع کامل دارد انجام این کارها نه تنها عجیب نیست که بسیار هم آسان خواهد بود.
از سوره "ص" معلوم میشود که
اولاً تمام بادها بفرمان او بودند و نه فقط تند بادها
ثانیاً بادها بهر سمتی که سلیمان میخواست جریان میافتادند و نه صرفاً بسوی شام.
انبیاء آیه ۸۱
جمعه۱۴۰۲/۷/۱۴
26.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت تحدیر (تند خوانی) تصویری جزء 14 قرآن کریم
سلام
https://eitaa.com/joinchat/546439249Cd3e4fe70f2
ایات نور
هر روز یک ایه قران باتفسیر
گاهی باید تحلیل ها نوشته شود و اخبارها روایت شود که اثبات کنید نطفه ی ننگین #داعش در رحم مادری به نام آل سعود منعقد شده است...
اما اگر دلیل ادعایی تیم فوتبال الاتحاد عربستان برای برگزار نکردن بازی با سپاهان واقعاً بخاطر وجود تندیس حاج قاسم سلیمانی (قهرمان بزرگ مبارزه با داعش و تروریسم) در ورزشگاه باشد ، دیگر بر هر غافل و جاهلی پیدا و عیان میشود که چه نسبتی بین داعش و آل سعود است!
عزیزانی که زمان جنایت آل سعود در کشتار حجاج سال ۱۳۶۶ را درک نمودهاند به خاطر دارند که حضرت امام راحل درپیامی که بمناسبت سالگرد شهادت حجاج بيت الله الحرام صادر کردند ، فرمودند:
اگر مسئله قدس را فراموش کنیم،اگر از جنایت های آمریکا بگذریم،از آل سعود نخواهیم گذشت.....
و آن پیر بصیر و پاک ضمیر ماهیت نجس آل سعود را به خوبی می شناخت.
داعش نطفه حرام پرورش یافته رحم آل سعود و آلسعود خود نطفه حرام اسرائیل و آمریکاست.
کل آمریکا و اسرائیل و آل سعود را با یک اخم سردار معامله نخواهیم کرد و از کابوس نام سردار تا ابد بلرزید✌️✌️✌️✌️
✍دیروز رفتیم دیدار یک خانواده شهید و شرحه شرحه برگشتیم. 😔
دیدار خانواده شهیدی که هنوز سال شهیدشون نرسیده بود.
به ما گفتن شهید امنیت هست و ما تصورمون این بود که از نیروهای انتظامی، سپاه، بسیج و یا اطلاعات بودن که شهید شدن. ولی وقتی رسیدیم و روایت خانواده را شنیدیم، کلا هنگ کردیم.
شهید که از قضا آدم مذهبی هم بوده، یکی از روزهای اغتشاشات سال 1401 از مغازه ای که با برادر خانمش شریک بوده، به خونه برمی گرده، همسرش هم زنگ می زنه بهش که پیروزی شلوغه و مواظب باش. اون هم می گه باشه و زودتر می آد تا برسه پیش بچه ها تا تنها نباشن، چون همسرش توی بیمارستان کار می کرده و شیفت بوده.
توی راه می بینه اغتشاش گرها ریختن سر چند تا خانم با حجاب و دارن کتکشون می زنند و چادر و روسری از سرشون می کشند. می ره کمکشون تا از زیر دست اون ها نجاتشون بده. ولی اغتشاش گرها می ریزند سرش و با چوب و قمه و هر چی که می تونند، می زننش.
انقدر می زنند که خون و جونی در بدنش نمی مونه، به یک جوب پناه می بره و یک وری اون تو می مونه، باز هم انقدر می زنند که طرفی که سمت بیرون بوده، کامل آش و لاش می شه. وقتی اغتشاش گرها فکر می کنند این بنده خدا مرده، می رن. این شهید که کمی هنوز جون داشته از توی جوب بلند می شه تا بره، همین طور که مشغول رفتن بوده، دوباره یکی می آد و یک چاقو به سمت قلبش می زنه. و بعد هم بقیه می رسند و با چوب و سنگ و هر چی که می رسه بهش می زنند. تا نیروهای بسیج می رسند و دورش را می گیرند تا بیشتر از این کتک نخوره.
آمبولانس خبر می کنند، ولی اغتشاش گرها آمبولانس را هم به آتیش می کشند.
بعد از یک ساعت و خورده که کلی خون از این بنده خدا رفته بوده، یک پیکان وانت را پیدا می کنند و یواشکی می گذارنش اون تو و می رسونند بیمارستان. در بدو ورود به بیمارستان، به اتاق عمل می برنش، و چهار عمل روش انجام می دن و ....
همسر شهید می گفت وقتی بالاخره پیداش کردم و رسیدم بیمارستان، پرستار می گفت خانم این تا صبح تمام می کنه، امید نداشته باش. با یه حالت بدی و این هنوز توی ذهنش بود.
شهید ما دوازده روز بین مرگ و زندگی در تقلا بوده و اجازه آب خوردن هم نداشته. همسرش می گفت، می گفته فقط بهم آب بدید، هر کاری بگید می کنم.
ولی در نهایت نمی تونند بهش آب بدن و تشنه لب شهید می شه.
خانواده شهید می گفتن بنرهای تسلیت را نصب کردیم، تا مراسم ختم بگیریم. ولی همه بنرها را کشیدن پایین و پاره کردن. از نیروی انتظامی خواستیم امنیت مراسم ختم را تامین کنند ولی گفتن نیرو نداریم. در نتیجه از ترس مراسم را در شهرستان خودمون گرفتیم.
می گفتن امسال هم که برامون بنر زدن، اومدیم دیدیم بنر را کندن. دل خونی داشتن از شایعات، از دروغ ها، از بی مهری ها.
یک خانواده ساده که حالا بدون پدر زندگی را توی یک منزل پنجاه متری که نمی دونم اجاره ای بود یا نه، می گذروندن. دختری که توی اوج نوجوانی بی پدر شده بود و حتی تحمل جلسه دیدار ما را نداشت و نیومده بود.
همسری که با هر صحبتی اشک توی چشماش جمع می شد و یاد همسر مهربونش می افتاد.
دختر کوچیک شیرین زبونی که توی همون جلسه دل همه ما را برد و هر از چندگاهی می گفت، می تونم منم حرف بزنم و عکس پدرش را بغل می کرد تا ازش عکس بگیریم.
آقا بگذارید روضه آخر را بخونم. همسر شهید می گفت، دختر بزرگم می گه مامان یک سری توی دفاع مقدس رفتند و با دشمنان جنگیدند و شهید شدن. یک سری رفتن و مدافع حرم شدن و با داعش جنگیدن و داعش کشتشون. ولی پدر من توی همین شهر کشته شد. همشهری هاش کشتنش. توی چند متری خونمون شهید شد. مردم همین شهر، همین مردمی که صبح تا شب کنار ما راه می رن، کشتنش. دسته جمعی. با بدترین حالت.
تا تونستند بهش چاقو زدن، تا تونستن سنگ زدن، حتی با پا لگد زدن، بعد هم که دارن خانواده شون را آزار می دن. براتون آشنا نیست؟
#شهید_پوریا_احمدی
#تکرار_شهید_الداغی_شهید_خلیلی
#شهید_غیرت
#آرمان_روحالله
#زن_زندگی_حیاتطیبه
#وحوش
🔴اقدام جالب و فوری شهرداری تهران در واکنش به اقدام زشت دیروز تیم الاتحاد سعودی
از چشمهایش نیز می ترسند..
#روانبخش
http://eitaa.com/joinchat/2315059211Cdc06065a5
🔷 لزوم مقابله با اشرافی گری مسئولین
در سال های اول انقلاب شاهد همراهی شدید مردم با نظام و مسئولین بودیم حال آنکه در زندگی عادی مردم هنوز تحول چشمگیری رخ نداده بود. چرا؟!!
چون مردم، قاطبه مسئولین را در سختی ها و محرومیت ها شریک خود می دیدند و مسئولین هنوز دچار بیماری زندگی اشرافی و نگاه از بالا به پایین به مردم نشده بودند.
همین حالا هم با همه ناملایمات اقتصادی و ناپرهیزی های برخی مسئولین اگر شاهد همراهی اکثریت مردم با نظام و آرمان هایش هستیم دلیلش زندگی زاهدانه شخص اول مملکت و برخی مسئولین حقیقتا انقلابی و مردمی است.
با تمام قوا بایستی بازگشت به آرمان های انقلاب بخصوص زندگی غیراشرافی را از همه مسئولین نظام در هر مقام و منصبی مطالبه کنیم ...
#حاج_قاسم
✍ "قاسم اکبری"
#به_ویژه_ترین کانال خبری در ایتابپیوندید👇.
https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
⭕️ خانم سمیه حیدری،اولین بانوی مدال آور در رقابت های جهانی در رشتهی جودو:
موقع اهدای جوایز مسابقات آسیایی کره جنوبی، مسؤولان تشریفات کره جنوبی به من گفتند گرمکن بپوش و روی سکو برو. گفتم چادرم را بیاورید؛ من با چادر روی سکو می روم.
گفتند نه باید گرمکن بپوشیدکه من گفتم اصلا برای من مهم نیست روی سکو بروم یا نروم؛ مهم این است که با چادر روی سکو بروم.
۲۰ دقیقه ای طول کشید و در نهایت چون همه منتظر بودند و نگران که چه اتفاقی افتاده، گفتند که هر چی می خواهد به او بدهید که سریع برود روی سکو. البته در نهایت چادرم را آوردند و من با چادر رفتم روی سکو.
وقتی از سکو پایین آمدم و رفتیم هتل،
متوجه شدم در هتل جلسه ای تشکیل شده و دبیر کمیته ملی المپیک به مسؤولین فدراسیون جودو اعتراض کردند که چرا فلانی با چادر روی سکو رفته است! مگر با چادر مسابقه داده! برای جمهوری اسلامی خیلی بد شده است! این کار به ضرر ما شده است!
بعد در اتاق را زدند و گفتند که این کار شما، برای ما خیلی بد شده است و فدراسیون جودو را زیر سؤال بردید!چرا این کار را کردید؟
من آن موقع خیلی ناراحت شدم و فقط به حضرت زینب(سلام الله علیها) گفتم من فقط به خاطر خودت و به عشق خودت با چادر رفتم روی سکو.
تا اینکه از دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتندو پیغام ایشان را به من رساندن.
و من این قدر هیجان زده شدم که از خوشحالی زیر سِرُم رفتم.اصلا باورم نمی شد.
💠بعد از آن به دیدار آقا رفتم و ایشان گفتند:
خیلی کار خوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید. باعث افتخار مملکت ایران هستید.
من سجده شکر به جا آوردم که شما با چادر رفتید روی سکو.
🆔 @pedarefetneh