eitaa logo
مناجات با خدا
34.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
10 فایل
يَا إِلَهِى وَرَبِّى وَسَيِّدِى وَمَوْلَاىَ لِأَىِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو اینجا باهم‌جمع شدیم تا با اذکار ویاد خدا بر مشکلات پیروز بشویم و یاد بگیریم چگونه صبر کنیم . . . . #ترک_کانال @Khatm_quran
مشاهده در ایتا
دانلود
همه باهم صد مرتبه👇👇👇 الهی العفو
۷ مرتبه باهم یافتاح یافتاح
Haj-Mahdi-Samavati_HadiseKesa.blog.ir.mp3
5.43M
دعایی حدیث کسا با صوت حاج مهدی سماواتی ♦️برای سلامتی اقا امام زمان و تعجیل در فرج ایشان ♦️میخوانیم حدیث کسا 🔻برای حاجت روایی اعضا 🔻باز شدن بخت دختران و پسران 🔻خانه دار شدن 🔻شفا بیماران 🔻خوشبخت شدن جوانان روز سی ام
♦️وقتی حضرت آیت الله بیدآبادی (ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند! به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند. گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند. ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند: چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!! آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید: ✨در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند ✨گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!! پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم……… به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم….. » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
📚 چارلی چاپلین می نویسد با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید بلیط؛ یه زن و شوهر با 4 تا بچشون جلوی ما بودند. وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه، قیمت بلیط هارو بهشون اعلام کرد، ناگهانرنگ صورت مرد،تغییر کرد !! نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند. ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک اسکناس صد دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت،سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زدو گفت: ببخشید آقا،این پول از جیب شما افتاد. مرد که متوجه موضوع شده بود،بهت زده به پدرم نگاه کردو گفت:متشکرم آقا !!! مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچهايش شرمنده نشود،کمک پدر را پذیرفت بعد ازينکه بچه ها بهمراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدن،ما آهسته از صف خارج شدیم و بدون دیدن سیرک به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم! "آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم نرفته بودم ♦️"ثروتمند زندگی کنیم، بجای آنکه ثروتمند بمیریم! 📚 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
♦️ آقای قرائتی می‌گفت: ♦️«یک هیئت اومده بود حرم امام رضا، موقعی که می‌خواستن دعا کنن هر چند ثانیه یکیشون اشاره می‌کرد بقیه فقط آمین می‌گفتن. ❓ازشون پرسیدن شماها چرا فقط آمین می‌گید؟ ♦️گفتند ما که نمی‌دونیم چی از خدا بخوایم تا به صلاحمون باشه. خیرمون تو چیه. برای همین به امام رضا گفتیم برامون دعا کنه ما هم آمین می‌گیم.» ♦️آقای قرائتی می‌گفت خیلی معرفت آدم نسبت به امام باید بالا باشه تا همچین کاری بکنه. من فکر کردم دیدم خیلی کار خوبیه، ولی می‌شه منحصر به حرم و روز خاص نباشه. ♦️ می‌تونیم هر روز به یکی از ائمه متوسل بشیم(امروزتوسل به امام حسن وامام حسین ع) بگیم برامون دعا کنن ما هم آمین بگیم، مثلاً بعد هر نماز یا هر وقت دیگه... ♦️ یا علی بن موسی الرضا امام مهربانم، شما را به عصمت مادرتون قسم میدهیم، امروز برای سلامتی و ظهور پسر عزیزتون دعا کنید..... ♦️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ #رفع‌بدهکاری 📗کتاب امالی شیخ صدوق ره این روایت را آورده است : علی علیه السلام از بدهکاری هایی که داشت خدمت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله شکایت کرد ♦️حضرت فرمود : علی جان ! این دعا را بخوان : ♦️اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ فَلَوْ كَانَ عَلَيْكَ مِثْلُ صَبِيرٍ دَيْناً قَضَى اللَّهُ عَنْكَ وَ صَبِيرٌ جَبَلٌ‏ بِالْيَمَنِ لَيْسَ بِالْيَمَنِ جَبَلٌ أَجَلَّ وَ لَا أَعْظَمَ مِنْه‏ 🔻مداومت بعد از هر نماز 📚بحارالانوار ج ۹۲ ص ۳۰۱ ♦️ختم سوره ذاریات امام صادق ع فرمودند:  ♦️هرکس این سوره را بخواند و‌مداومت کند خداوند زندگیش را اصلاح می کند و معیشت و زندگی شامل ازدواج و مسئولیت های زندگی و‌کارهای روزمره می شود. هرکس بخواهد زندگیش مدیریت شود از خواندن این سوره غافل نشود . تا قبل از ازدواج بخواند به نیت ازدواج و وقتی انشاالله ازدواج کرد بخواند برای مدیریت شدن زندگیش. 📚منابع: خواص ایات » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
‍ ♦️تا بحال به مأمور های خداوند بر روی زمین دقت کرده ای؟ ♦️یکبار عنکبوت،🕷 پیامبر را در غار حفظ می‏ کند. «الّا تنصروه فقد نصره اللّه» ♦️یا کلاغ، معلّم بشر می‏ شود. «فبعثه اللّه غرابا» ♦️یا هدهد🕊، مأمور رساندن نامه سلیمان به بلقیس می‏ شود. «اذهب بکتابی هذا» ♦️یا ابابیل،🦇 مأمور سرکوبی فیل سواران می‏ شود. «و ارسل علیهم طیرا ابابیل» ♦️یا اژدها،🐲 وسیله‏ ی حقّانیّت موسی می‏ شود. «هی ثعبان مبین» ♦️یا نهنگ،🐬 مأمور تنبیه یونس می‏ شود. «فالتقمه الحوت» ♦️یا موریانه 🐜وسیله ‏ی کشف مرگ سلیمان می‏ شود. «تأکل منساته» ♦️یا سگ🐶 اصحاب کهف مأمور نگهبانی می‏ شود. «و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید» ♦️یا چهار پرنده 🦅سبب اطمینان ابراهیم می‏ شود. «فخذ اربعة من الطیر» ♦️یا الاغ🐎، سبب یقین عُزیر به معاد می‏ شود. «و انظر الی حمارک» » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
♦️ ۷۴ مرتبه گفتن این ذکر جهت راه یافتن و گشادگی امور بسیار موثر است. ♦️ هروقت حس کردی واقعا همه تنهات گذاشتن و کسی نبود فقط به همین جمله فکر کن: «مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ» که پروردگار تو را رها نکرده.. » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
✍حاج اسماعیل دولابی: ♦️شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است! ♦️شکر پول:کمک و انفاق به فقیر است ♦️شکر علم:تعلیم دادن آن می‌باشد... ♦️شکر قدرت:گرفتن دست ضعیف می‌باشد . 🔻 خدایا به داده و نداده هایت شکر. .🙏 » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
♦️به كودك دستور ده كه با دست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تكّه نانى يا يك مشت چيز اندك باشد؛ زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده مى شود، هر چند كم، اگر با نيّت پاك باشد زياد است. ♦️(مُرِ الصَّبيَّ فلْيَتَصدَّقْ بيدِهِ بالكِسْرةِ و القَبْضةِ و الشَّيءِ و إنْ قَلَّ ، فإنَّ كلَّ شيءٍ يُرادُ بهِ اللّهُ ـ و إنْ قَلَّ ـ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّيّةُ فيهِ عظيمٌ) [ عليه السلام ] 📚 ميزان الحكمه ج۱ ص۱۰۹ » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
♦️اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: - قانع بودن به نادانى، - آزمندى به دنيا، - بخل ورزى به زيادى، - رياكارى در عمل، - و خودرأی بودن (لَولا خَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، وَالحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِي العَمَلِ، وَالإِعجابُ بِالرَّأيِ) [ علیه السلام ] 📚 المواعظ العدديّة، صفحه ۲۶۳ » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa
🔻 ✍مردى از اهالى بصره به نام عبدالله بصرى مى گوید من در بصره خانه اى داشتم که دیوارش خراب شده بود. روزى آمدم کارگرى بگیرم تا دیوار را بسازد. کنار مسجدى، جوانى را دیدم مشغول خواندن قرآن است و بیل و زنبیلى هم در پیش رویش گذاشته است. گفتم کار مى کنى؟ گفت آرى، خداوند ما را براى کار و کوشش و زحمت و رنج براى تأمین معیشت از راه حلال آفریده. 🔺گفتم بیا به خانه من کار کن. گفت اول اجرتم را معین کن، سپس مرا براى کار ببر. گفتم یک درهم مى دهم. گفت بى مانع است. همراهم آمد و تا غروب کار کرد. دیدم به اندازه دو نفر کار کرده ، خواستم از یک درهم بیشتر بدهم قبول نکرد. گفت بیشتر نمى خواهم. روز بعد دنبالش رفتم و او را نیافتم. از حالش جویا شدم، گفتند جز روز شنبه کار نمى کند. 🔺روز شنبه اول وقت، نزدیک همان مسجدى که در ابتداى کار او را دیده بودم ملاقاتش کردم. او را به منزل بردم و مشغول بنایى شد، گویى از غیب به او مدد مى رسید. چون وقت نماز شد، دست و پایش را شست و مشغول نماز واجب شد. پس از نماز، کار را ادامه داد تا غروب آفتاب رسید. مزدش را دادم و رفت. چون دیوار خانه تمام نشده بود، صبر کردم تا شنبه دیگر به دنبالش بروم. شنبه رفتم و او را نیافتم. 🔺از او جویا شدم، گفتند دو سه روزى است بیمار شده. از منزلش جویا شدم، محلى کهنه و خراب را به من آدرس دادند. به آن محل رفتم و دیدم در بستر افتاده. به بالینش نشستم و سرش را به دامن گرفتم. دیده باز کرد و پرسید تو کیستى؟ گفتم مردى هستم که دو روز برایم کار کردى، عبدالله بصرى مى باشم. گفت تو را شناختم، آیا تو هم علاقه دارى مرا بشناسى؟ گفتم آرى، بگو کیستى؟ گفت من قاسم، پسر هارون الرشید هستم. تا خود را معرفى کرد، از جا برخاستم و بر خود لرزیدم، رنگ از صورتم پرید. 🔺گفتم اگر هارون بفهمد فرزندش در خانه من عملگى کرده، مرا به سیاست سختى دچار مى کند و دستور تخریب خانه ام را مى دهد. قاسم فهمید دچار وحشت شدید شده ام، گفت نترس و وحشت نکن، من تا به حال خود را به کسى معرفى نکرده ام. اکنون هم اگر آثار مردن در خود نمى دیدم، حاضر به معرفى خود نبودم. مرا از تو خواهشى است. هرگاه دنیا را وداع کردم، این بیل و زنبیل مرا به کسى که برایم قبر آماده مى کند بده و این قرآن هم که مونس من بوده به اهلش واگذار. 🔺انگشترى هم به من داد و گفت اگر گذرت به بغداد افتاد، پدرم روزهاى دوشنبه بار عام مى دهد. آن روز به حضور او مى روى و این انگشتر را پیش رویش مى گذارى و مى گویى فرزندت قاسم از دنیا رفت و گفت چون جرأت تو در جمع کردن مال دنیا زیاد است، این انگشتر را روى اموالت بگذار و جوابش را هم در قیامت خود بده که مرا طاقت حساب نیست. این را گفت و حرکت کرد که برخیزد، نتوانست. 🔺دو مرتبه خواست برخیزد، قدرت نداشت. گفت عبدالله، زیر بغلم را بگیر و مرا از جاى بلند کن . او را از جاى بلند کردم. به ناگاه روح پاکش از بدن مفارقت کرد، گویا چراغى بود که برقى زد و خاموش شد. » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Monajat_ba_khodaa