نباید گمان کنیم تمام این ویژگی ها مثل خوشکلی، قد بلندی، استایل بدنی، قوای جسمی، استعدادها و... بی قاعده و از روی قرعه کشی اتفاق می افتند! یا این خصوصیات را تقسیم کرده اند و چیزی گیر ما نیامده!

بنابراین ویژگی های جسمانی و نفسانی انسان ناشی از عوامل پیشینی اوست، نه اینکه خداوند از قبل انسان ها را خلق کرده باشد و با قرعه یکی را در بدن خوشکل بفرستد، یکی را نه، یکی را قد بلند، و دیگری را قد کوتاه! یکی را با استعداد، دیگری را نه؛ همه این ها متناسب با شرایط اتفاق می افتد و نفس هم متناسب با آن حادث می شود و به وجود می آید.

حکمت گذر از دنیا این است که خداوند به انسان کرامت بخشیده و اجازه داده است در خالقیت خودش نقش داشته باشد، یعنی اگرچه انسان را برای ابد خلق کرده، اما مدت کوتاهی از آن را در دنیا قرار داده تا هر کس با رشد مثبت یا منفی خودش هر گونه که می خواهد خودش را برای زندگی ابدی بسازد، این ادامه یک سیر و حرکت است، 

همان طور که پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «كَمَا تَعِيشُونَ تَمُوتُونَ وَ كَمَا تَمُوتُونَ تُبْعَثُونَ وَ كَمَا تُبْعَثُونَ تُحْشَرُون‏»؛ همانگونه که زندگی می کنید، می میرید، و همانطور که می میرید مبعوث میشوید، و همانگونه که مبعوث می شوید، محشور خواهید شد.

یعنی انسان ها یک خلقت اولیه متناسب با عوامل محیطی و ژنتیکی(نه بی قاعده) به مدت کوتاه دارند، برای اینکه خودشان، خودشان را آنگونه که می خواهند بسازند برای آخرت و زندگی ابدی شان!

اصلاحیه دوم: در مورد دعا دعا هم بدین معنایی که خیلی ها گمان می کنند نیست، دعا فقط یک سرعت دهنده و مکمل برای حرکت های ماست، یعنی تا زمانی که انسان به اندازه بزرگی آرزویش تلاش نکند دعایش مستجاب نخواهد شد، 

همان طور که قرآن می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ به درستی که خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد، مگر آنکه آنچه مربوط به خودشان است را (ابتدا) تغییر دهند. علاوه بر اینکه شرایط دیگری هم دارد، ممکن باشد، به مصلحت باشد، و شرایط دیگر که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.

حال که این دو اصلاحیه بیان شد باید به چند نکته برای پاسخ توجه فرمایید: نکته اول: ارزش گذاری حقیقی برای هدفگذاری انسان در ارزش گذاری رفتارها و مقام ها نباید احساساتی موضع بگیرد، اگر برخی قله ها برای او بیش از حد، زیبا جلوه کند مثل انسان عاشق چشم حق بین او را می بندد، همانطور که مجنون دیگر معایب لیلا را نمی دید، 

حقیقت و خلاصه سوال شما این است: «خداوند دعای من را برای فوتبالیست شدن یا بازیگر هالیوود شدن مستجاب نمیکند، پس می خواهم خودکشی کنم، چرا او اجازه این کار را به من نداده است»

اگر کسی همین سوال را از شما بپرسد، آیا سوال او را منطقی خواهید دید یا از سر احساسات؟ به او چه پاسخ و پیشنهادی خواهید کرد؟

فوتبالیست مشهور شدن، یا بازیگر هالیوود شدن اگر به خودیِ خود هم اهداف خوبی باشند، اهدافی نیستند که انسان برای نرسیدن به آنها اینقدر خود را شکست خورده ببیند که بخواهد دست به خودکشی بزند! مگر موفقیت انسان ها فقط به این امور است؟ مگر انسان های موفق دنیا همه خوشکل و خوش استایل هستند؟

نمی شود ارزش های دنیوی را در یکی دو مورد خلاصه کرد و دست سایرین را از سعادت دنیوی کوتاه دانست، کسب دنیا برای همه هست، اینطور نیست برای برخی فقط کسب آخرت قرار داده باشه، دنیا به انسان های موفق در همه عرصه ها نیاز دارد،