هدایت شده از کاروان انقلاب
🌴غدیر عید ولایت است 🌴
عید سعید غدیر بر همه عاشقان ولایت مبارک باد 🌺🌼🍀
#غدیر #عید_غدیر
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از اشعار فاطمی
علی معنای عشق آفرینش 🌴
علی آن شیر میدان شجاعت
علی آن مظهر زهد و عدالت
همان سرچشمه علم و فضایل
به آن زیبا ترین شکل و شمایل
علی دریای علم بیکران ها
که بود آگه به راه آسمانها
علی زیبا ترین نام دو عالم
علی اولی ترین اولاد آدم
علی آن اولین مرد مسلمان
که در جانش نشسته نور ایمان
به سیزده سالگی بهر پیمبر(ص)
ولی گشت و وصی گشت و برادر
.🌴🌴🌴🌴🌴🕋🌴🌴🌴🌴🌴
پیمبر کز خلایق برترین بود
بدانستی که حج آخرین بود
چو در خاک غدیر خم رسیدند
بکردند صبر تا مردم رسیدند
تمام حاجیان را جمع کردند
سخن های فصیحش سمع کردند
سپس دست علی بالای سر کرد
وصیت کرد و گفتارش اثر کرد
که هر کس را که من مولای اویم
ز بعد خود علی مولاش گویم
که هرکس دست من بالای او هست
ز بعد من علی مولای اوهست
وصی باشد برایم هم برادر
ولی بهر شما مولا و رهبر
ز گفتار نبی طاعت نمودند
تمام حاضران بیعت نمـودند
چو پیغمبر برفت از دار دنیا
دل مولا شکست از کار دنیا
ولی انداخت رسم بی وفایی
میان امت و مولا جدایی !
ضمان و بیعت خود را شکستند
ز قدرت دست او کامل ببستند
خلافت را ز دست او ستاندند
شتر در خانه ای دیگر نشاندند
ز دست او حکومت را گرفتند
همه زین ماجرا اندر شگفتند
علی کز علم و حکمت هیبتی داشت
خلافت کی به نزدش قیمتی داشت
خلافت را به نزدش قیمتی نیست
به قدر لنگه کفش کهنه ای نیست
تمام همّ و غمّش بهر دین بود
که دستورات قرآن کی چنین بود
سکوتش بهر حفظ دین اسلام
که تا شاید بماند شیعه را نام
چنانکه خاری اندر چشم او بود
و یا یک استخوانش در گلو بود
سکوت از شیر غرّان بس عجیب است
چرا؟ چون بین یارانش غریب است
بگفــتا صبر کردم بهر دینم
که پیغمبر (ص) بفرمودی چنینم
حمیدرضا فاطمی 1385 🍀🌸🌼
#غدیر #عید_غدیر #امام_علی (ع)
#اشعار #فاطمی
@fatemi84
. و جهت آگاهی از مسیر اربعین و تجربیات سفر اربعین از چند ماه قبل از ایام اربعین در فضای مجازی راه اندازی می کنیم و امسال هم با راه اندازی کانال (منتظران اربعین ۹۸) در برنامهی ایتا در خدمت شما سروران گرامی هستیم.
✅باید آماده حضور در حماسه با شکوه اربعین برای نصرت امام زمان (عج) شد.
⌛️از هم اکنون برای اربعین برنامه ریزی کنیم.
🔸امام صادق (ع): احدى نيست در روز قيامت مگر اینکه آرزو می كند از زوّار امام حسين (ع) بوده باشد، زيرا می بیند که خدا با زائران امام حسین (ع) چه برخورد کریمانهای می کند.
🔻کتاب کامل الزیارت، ص ۱۳۵
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔘 کانال (منتظران اربعین ۹۸) مرجعی کامل برای زائرین عتبات
🔻موضوعات کانال :
🔹 اطلاعیه های رسمی
🔸 آخرین وضعیت مرزها
🔹 اطلاعات راه ها
🔸 آداب و رسوم زیارت اربعین
🔹احادیث
🔸فضیلت امام حسین (ع)
🔹دانستنی های ویژه اربعین
🔸عکس و متن
🔹کلیپ های صوتی و تصویری
🔸فضیلت زیارت اربعین
و سایر مطالب دیگر
در کانال عضو شوید و تا ایام اربعین ۹۸ با ما همراه باشید
لینک کانال جهت عضویت👇
@MONTAZERANARBAEEN98
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
و من الله التوفیق❤️
🔰 امام محمد باقر علیه السلام، از پدرش، از جدش نقل كرده است كه فرمود: هنگامی كه این آیه:
☀️ «وَكُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس/12) ☀️
❓بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد، ابوبکر و عمر از جای خود برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! امام مبین، همان #تورات است؟
❌ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خیر.
❓آن دو گفتند: آیا #انجیل است؟
❌ باز پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خیر.
❓آنها پرسیدند: آیا #قرآن است؟
❌ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خیر.
🌳 راوی میگوید كه: در همان لحظه، #علی علیه السلام وارد شد و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این همان #امام_مبین است؛ او امامی است كه خداوند تبارك و تعالی، علم همه اشیاء را در او جمع كرده است.
📚 معانی الاخبار / ص195
♦️🔶🔸🔶🔷🔹🔷🔶🔸🔶♦️
✍🏻 عمّار بن یاسر میگوید: من در برخی از جنگ های امیر المؤمنین علیه السلام شركت داشتم و روزی از دشتی می گذشتیم كه #مورچه های بسیاری در آن بود. 🐜
❓من عرض كردم: ای #امیرالمومنین ! به نظر شما كسی از مخلوقات هست كه تعداد این مورچه ها را بداند؟
❗️امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: آری، ای عمار! من مردی را میشناسم كه تعداد این مورچه ها را میداند و او می تواند نر و ماده آنها را تشخیص دهد.
❓عرض كردم: ای مولای من! آن شخص كیست؟
⁉️سپس علی علیه السلام فرمود: ای عمار! آیا در سوره یاسین نخوانده ای كه: «وَكُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس/12)؟
‼️ گفتم: آری، ای مولای من! آن گاه، علی علیه السلام فرمود: من همان امام مبین هستم. 🌳
#حدیث #تفسیر_قرآن_کریم #امام_شناسی #غدیر
📚 فضائل ابن شاذان / ص94
تذکرات و توصیههای رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت؛ از حجاب و فرهنگ تا نفت و کشمیر
تاریخ انتشار: 98/05/30 14:34
akharinkhabar.ir/politics/5572074
هدایت شده از آستان مبارک خادم الرضا اباصلت هروی ره
🔴 هنوز فرصت باقیست ‼️
⌛️تا هفتم شهریور...
🔶برای شرکت در #مسابقه #ولایت_علوی
🔷و بهره مندی از محتوای ارزشمند آن در رابطه با #غدیر با مشاهده #کلیپ های مسابقه
هدایت شده از نشریه فرهنگ پویا
⚠️ سه پیامد مشاجره
🔹 امام صادق علیه السلام، سه پیامد مشاجره را بیان فرمودند. خبرگزاری «حوزه»، متن حدیث را از کتاب الکافی منتشر می کند:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِيَّاكُمْ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تَشْغَلُ الْقَلْبَ وَ تُورِثُ النِّفَاقَ وَ تَكْسِبُ الضَّغَائِنَ.
🔻 امام صادق عليه السلام فرمود: از مشاجره كردن بپرهيزيد كه:
➖ دل را مشغول مى كند
➖ موجب نفاق مى شود
➖ کینه به بار مى آورد.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 301
#حدیث
🆔 @farhang_puya
ایستگاه جوانمرد قصاب
شهید عبدالحسین کیانی
متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب . به جوانمرد می گفتند : عبدالحسین ، چه خبر از وضع کسب و کار ؟ می گفت : الحمدلله ، ما از خدا راضی هستیم ، او از ما راضی باشه .
هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود ، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود . اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست ، عبدالحسین دریغ نمی کرد . می گفت : برای هر مقدار پول ، سنگ ترازو هست .
وقتی میشناخت که مشتری فقیر است ، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید . مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش . کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت را دو برابر پول مشتری گوشت می داد .
گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند ، وانمود می کرد که پول گرفته است ، گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت ، توی روزنامه دوباره بر میگرداند به مشتری و گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت : بفرما ما بقی پولت .
عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست .
این جوانمرد با مرام ، ۴۳ بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید .
روحش شاد و یادش گرامی باد.
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند
به عشق غدیر و امیر مومنان علی (ع) به اشتراک بگذارید....🙏