حسین جان عهد بستم
که دلم را
به غیر تو ندهم !
قرار قلب بیتابم حسین ..
من دگر آن نوكر خوب و قديمی نيستم
اين لباس نوكری گريد بر اين احوال من
بارها خوردم زمين از جا بلندم كرده ای
شكر يك نعمـت نكرد آخر زبان لال من