eitaa logo
پیچیدگی عرفانی
122 دنبال‌کننده
642 عکس
90 ویدیو
1 فایل
باشد که غم خجل شود از صبر بی‌صدای ما... جواب ناشناس و تقدیمی: @Mystical_complexity_2
مشاهده در ایتا
دانلود
حال مرا نپرس که هنجارها مرا مجبور می‌کنند بگویم که بهترم...
چه‌ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند این‌ها که من با جان خود کردم طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را دل فرو می ریزد و تنها تماشا می کنم مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را
بلیط‌های سفر روزی از روزها که کشته شوم قاتلم در جیب‌هایم بلیت‌های سفر خواهد یافت: یکی به مقصد صلح یکی به مزارع و باران یکی به وجدان بشر ای قاتِل عزیزم بروی لطفاً.
کیستی که من اینگونه در دیارِ رویاهایِ خود در تو درنگ‌ می‌کنم
باران هم اگر میشدی در بین هزاران قطره میترسیدم، چرا که خاک هرآنچه را که بگیرد پس نمیدهد...
در دل و جان خانه کردی عاقبت هر دو را دیوانه کردی عاقبت
پر می‌کشی و وای به حال پرنده‌ای کز پشت میلۀ قفسی عاشقت شده‌ست
آخرین سخن با زندانبان می‌بینم از دریچه‌ی زندان کوچکم درختان به من لبخند می‌زنند و یاران و دوستانم آمده بر در و بام‌ها می‌گریند برایم پنجره‌ها و دعا می‌خوانند از دریچه‌ی زندان کوچکم زندان بزر‌گ تو را می‌بینم.
پشت هم شعر نوشتم كه بخوانی، خواندی؟ بغض کردم که ببینی و بمانی، ماندی؟ به خدا شعرترين شعرِ منی، می‌فهمی؟ هوس انگيزترين حسِ منی، می‌فهمی؟
چه دردی بدتر از اینکه بخواهی و نخواهد او تو تا پیری کنی یادش ولی اصلا نداند او
از خنده‌ی ترحم مردم که بگذریم با‌ من‌ کسی‌ به غیر غمت مهربان نبود...