در برابر بیمهری آدمها هیچ نمیگویم. سکوت و سکوت و سکوت. انگار که لال شده باشم؛ شاید هم کور و کر. دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم و نه حتی حوصلهاش را.
#فروغفرخزاد
#شعر
...
فرقی ندارد،
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که میشنوم
خورشید در دلم
طلوع میکند.
#فروغفرخزاد
#شعر
روزها رفتند و من دیگر خود نمیدانم کدامینم. آن منِ سر سخت مغرورم یا منِ مغلوب دیرینم
#فروغفرخزاد
#شعر
در ظاهر روی پاهایم ایستادهام. گاهی میخندم و گاهی گریه میکنم. اما حقیقت این است که خسته هستم. میخواهم فرار کنم. میخواهم بروم گم بشوم.
#فروغفرخزاد
#شعر