🌸نبِّیءعَبادِی اَنّی أنَا الغَفورُ الرَحیمِ
🌸 به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم.
🌸 #سوره_مبارک_حجر_آیه_شریف ٤٩
✍میدونید دقیقا" یعنی چی؛؟ امیدوارباش ؛! همین 😊✋
🌸 #خوبان_عالم_دعا_بفرمایید✍ نبی زاده
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸 این چند تن روایت اول حسین
✍حسین رو دور را دور از زمان جنگ می شناختم اما قسمت چنین شده بود که بار دیگر در تهران همکار شویم، این همکاری ابتدا صرفا اداری بود و در حیطه کاری البته با فاصله ای منطقی شکل گرفته بود.
🍃بزودی فعالیت های ستادی اداری به شکلی عجیب و غریب و در هم وپیچده شد و فاصله هاکمی نزدیکتر،حسین مسئول پیگیری مکاتبات اداری ستاد شده بود و همه ی ستاد مجبور بودندآخرین اقدامات ستادی خودشون روبرای استحضارمسئولین امربرایش بفرستند.
🍃البته واحدهای تخصصی تر هم مطالب را می فرستادندامابه دلیل پیچیدگی وتخصصی بودن، مدام سبب میشد که همین اقدامات مورد مو شکافی بیشتری قرارگیرد، وبه شرح حضوری بیشتری نیازداشته باشد.
🍃به همین دلیل کمکم فاصله ستادی و اداری بین ما هم برداشته شد و روابط اداری خودش را به رفاقت های دوستانه تری داد. در این بين حضور در کلاسهای آموزشی اعم از ستادی و سیاسی، اعتقادی و اداری نیز بر این نزدیکی دوستانه ورفاقت ها افزود.
🍃درچندین مرحله ودرماموریت های مختلف استانی از جمله خراسان،البرز و هرمزگان و اردوهای نظامی خارج از پادگان و در اطراف تهران و همچنین اردوهای آمادگی رزمی در چندین نقطه از کشور بیشتر سبب شد تا برای مراودات اداری به یکدیگر متکی باشیم وبه یکدیگر اطمینان کنیم.
🍃وقتی گزارشی تخصصی برای ستاد ارسال می شد و نیاز به توضیح بیشتر و یاارایه اسناد و مدارک پیوستی داشت این روابط دوستانه سبب میشد تا کارها به شکلی ساده تر و با تک زنگ تلفنی از سوی او حل و فصل شود.
🍃حسین با لبخندهای دوست داشتنی و صحبت های صمیمی سبب می شد تا کارهای اداری روند سیستمی خود را روان تر و بهتردر پیش گیرد و هم در پیگیری اداری تسریع به عمل آورده شود.
🍃این دوستی در میدان صبحگاه ، سالن غذا خوری و درسالن جلسات که کنار هم می نشستیم و از دست نوشته ها و برداشت های هم استفاده میکردیم به شکلی پیوسته ادامه داشت. از خصوصیات بارز حسین این بود که همه چیز را ساده و دوستانه پیگیری میکرد و باخواهش وزبانی فصیح وروشن ودرچارچوب قوانین مجاز اداری آنها را اجرایی و وحل و فصل می نمود.
🍃حسین میتوانست با اتکا به درجه و جایگاهی که درسیستم اداری داشت بسرعت و در اولین فرصت، کار را به نتیجه برساند اما اطمینان او به روشهای صحیح اداری ودوستانه و محترمانه سبب میشد، واحدهای اداری کارها را زودتر از روال عادی بدستش برسانند.
🍃در کنار فعالیت های اداری و ستادی و جلسات پی در پی و خسته کننده ، در مانورها و حرکات تاکتیکی نظامی باز او را در کنارخود مشاهده می کردیم. خستگی کارهای نظامی و ستادی هیچگاه در عظم راسخ او برای پیگیری مراحل اداری تاثیری نمی گذاشت و او دیگر در بین همه ی واحدهای ستادی شناخته شده و بگونه ای شاخص شده بود.
🍃نزدیکی و حضور او به جانشین ستاد و نوشتن صورتجلسات و ابلاغ آنها و پیگیری مستمربندهای مصوبات ازچهره ی دوست داشتنی و مهربان او ،مردی در خور تحسین آفریده بود.
🍃چند سالی گذشت و وقتی حقیر به ساختمانی که حسین نیز در آن فعالیت می کرد منتقل شدم سبب شد تا کارهای اداری و از تجربیات ارزنده او و سایر افرادی که در آن مجموعه و قبل از من کار می کردند استفاده نمایم. دیگر او دوست و رفیق خوبم و نزدیکم در فعالیت های ستادی شده بود.
🍃باورتان می شود وقتی به کارهایش توجه می کردی می فهمیدی تمام طول روز فقط و فقط برای رضای خدا کار میکند تا کاری روی زمین نماند و به نحو احسن انجام شود.
🍃گاهی اوقات نتایج اقداماتی که واحدی می خواست برایم بفرستد را چون او در آنجا بودمیگرفت و برایم می آورد.وهمین امر سبب شده بود که من هم در کارهای ستادی به او یاری برسانم و کمک حالش باشم.
🍃حسین ،واقعا حسین وار می زیست، نماز و عباداتش و حتی کارهایش برای خدا واین مطلب بود که کارهای اداری و ستادی به نحو احسن انجام و در اختیار جانشین ستاد قرار گیرد.
🍃حسین در تمامی جلسات بود و کاملا بر روند دستورات داده شده در جلسات اشراف کامل داشت و بیشتر اقداماتی را که واحدها می بایستی انجام دهند را با زمانبندی مشخص وخاص دنبال و به نتیجه می رساند.
🍃حسین دوست داشتنی سالها با حقیر همکار و دوست و رفیق بود و بالاخره پاداش اقدامات جهادی خود را دریافت نمود.
🍃اگرخاطرات حقیر را برای چند روز دیگر نیزپیگیری وهمچنین تحمل فرمایید، نتیجه ی این چند تن، را تا چند روز آینده تقدیم حضورتان خواهم نمود.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
🌸بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.
🌸 #سوره_مبارک_آل_عمران_آیه_شریف۲۶
🍃یکی را به سر برنهد تاج و تخت
🍃یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸این چند تن
🍃روایت دوم درایستگاه پنجشنبه هاحاج مهدی
✍وقتی حاج مهدی به واحد ما معرفی شد زیاد او را نمی شناختم، ساده ، بی آلایش، مردمی و مردم دار، خندان و مذهبی ، شاید هرچی از یک مرد می خواستی در او جمع شده و میدیدی.
🍃حاج مهدی در اولین روزها به عنوان مدیر هوایی معرفی و مشغول به کار شد. کارهای اداری را خیلی آسان و حل شده در نظر می گرفت ،و این مرا خیلی عصبانی میکرد.
🍃اما وقتی با روحیات لطیفش آشنا شدم دیگرجداشدنی نبودیم.همه درمحیط کار شیفته ی اخلاق و رفتارش شده بودند.
🍃هرگزندیدم ازدانش و تجربه های تخصصی که داردحرفی بزند.براستی اوفردی بود که نمی شناختمش،روزها گذشت تا فهمیدم،حسن مقدم موشکی او را جزو اولین افراد برای آموزش فرستاده سوریه و همرزم حسن آقا بوده، و در چنین روزی در سالروز شهادت حضرت زینب یکی از زائرین او را یاد کردیم. مدتی چندانی نگذشت تا متوجه شدیم فردی کارا و مسئولیت پذیر را درکنارمان داریم.
🍃حاج مهدی روابط اداری و نظامی را در کنارهم داشت، طوری بود که کارها را در نیروی هوایی صمیمانه و صادقانه پیگیری میکردودوستانه و در نهایت تنش های متداول اداری بین نیرویی آنهارابه نتیجه می رساند.
🍃مدیران ارشد نیروها از عملکردش راضی بودند.کارهای وفعالیت های هماهنگی پروازی ددوران جنگ افغانستان برکسی پوشیده نبود.
🍃حاج مهدی ما یک سر داشت هزار سودا، باورتان نمیشود.دست به خیر بود و بشدت مذهبی،اهل خیروکارهای نیک،شاید این روزها امری زیبا و عمومی و پسندیده به نظر بیاید. اما باور بفرمایید چند دهه قبل این نوع کارها آنچنان درچشم و عمومی نبود.
🍃گاهی کمک ریالی، پوشاک، غذا دارو و هرآنچه می خواستی کمک کنی و نمیدانستی چه کسی محتاج هست آقا مهدی فرد مورد نظر را دم دست داشت و کمک را می توانستی مستقیم انجام دهی، بچه های محل عاشقش بودند.و مردم محله هایی که کمک حالشان بود.دوستش داشتند.
🍃ازحقوقش هم برای کمک ویاری به محرومین و مستضعفين دریغ نداشت. گاهی اوقات برای کمک فوری بیمارحتی خفت گیری میکرداما نه با آن شکلی که شما می پندارید.😁 یک راست فرد را ماشین سوار میکرد می برد میگفت این مرد یا زن یا کودک را سپردم بهت رفع مشکل این فرد با تو... 😳😊
🍃باور کردنی نیست ،وقتی میگفتی مشکل حل شد،میگفت بشین یه چایی بخوریم و لبخندرضایت الهی برچهره اش می نشست. وقتی میرفتی ادامه کار راپیگیری کنی،می فهمیدی آن خانواده محترممدت هست تحت سرپرستی حاج مهدی زندگی میگند.
🍃مهدی برای زیارت و پا بوسی حرم ، مخصوصا آقا ثامن الائمه علیهالسلام همیشه پیش قدم بود. هوایی و زمینی فرقی نداشت، برای خدمت رسانی به همکار و خانواده هایشان، و...؛ اسکان در مشهد مقدس ، باورتان نمیشود، بیشتر اوقات جای عمومی ، مسجد و حسینه و... بود و همه آشنا انگار این آقا مهدی همه جا آشنا داشت و اورا به کار خیر همه می شناختند.
🍃راستی با تلاشی وصف ناپذیر در اقدامی خدا پسندانه سال ۱۳۷۹من و همکارانم رو با خانواده فرستادحج عمره یعنی یه کاروان کامل و باکمترین هزینه وفشار اقتصادی به همراه وام قرضالحسنه،خاطراتی که در این میعادگاه هیچگاه از ذهن پاک نخواهد شد.
🍃هرچی اردوی فرهنگی تفریحی و ورزشی و... میخواستی فوری جفت و جورش میکرد به همراه خانواده ، سفرهایی از جنس تفریح و بازدید از مناطق جنوب و هرمزگان حتی قشم وابوموسی و...
🍃این آقا مهدی با تجربه هوایی و موشکی خادم الشهدا و محرومین بود و مقدم در هر کار میدانی و عملیاتی و ستادی ، از هر دستی که بخواهی نامش را ببری پای کار بود.
🍃حاج مهدی مردی که زود با او رفیق شدیم و دوست داشتنی بود، مردی از تبار عاشقان ثارالله، اهل یاری به محرومین و مستضعفين و اهل جبهه و جهاد، سر به زیر و گمنام،...
🍃حاج مهدی هم از اون دست آدمهایی بود که جسم زمینی یارای کشش او را به این سادگی ها نداشت. حاج مهدی ما هم جزو این چند تن هستند که پس از سالها یادش کرده ام، خدا مرا ببخشد.که اینقدر دیر شد. ایستگاه پنج شنبه های این هفته به یاد او قلم خورد.برای همه ی آسمانی ها شهدا و امام شهدا فاتحه و صلوات ختم فرمایید.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى
🌸بزودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت.
🌸 #سوره_مبارک_لیل_آیه_شریف۷
🌸خدا جونم یه راه آسون پيش پای ما هست وفقط اراده شما رو می طلبه ، میشه بفرمایید آقامون مهدی موعود صاحب الامر و زمان درکارهاش تسریع بشه و زودی ،زود بیاد، جهانی درچشم انتظاری بسر میبره💖😊✋
🌸 #خوبان_عالم_دعا_بفرمایید✍ نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸این چند تن روایت سوم مجید
✍برادر مجید وقتی به جمع محل کار ما افزوده شد ، مانند همه ی برو بچه هایی که با علم و دانش نظامی بالا وارد می شدند و در اندک زمانی به شکل باور نکردنی خود را در محیط کار اثبات می کردند ، ثابت نمود.
🍃او شاید از نظر سن و سال چند سالی از همه ی برو بچه های محل کار و حتی از سایرمسئول بزرگتر و دانا تر بود، اهل علم و دانش و مصر به این بود که هر فرد در محیط کار باید نابغه ی همان بخش از کار یا باشد یا با دانش به روز آن را فرا گرفته و قادر به بکار گیری علم آن در هر محیط و شرایطی با کیفیت خوب و عالی باشد.
🍃باورتان برای شما شاید دشوار باشد اما آنقدر مصمم و پای کار بود که کارها پیش اقدامات او کم می آوردند. آقا مجید اهل قلم و تفکر بود.
🍃در محیط کاری خود اهل برهان و دلیل و نظم و ترتیب درگزارش گیری و گزارش دهی بود. در ابتدای هفته جلسات منظم ستادی را با تلاوت قرآن کریم و سلام بر شهیدان و امام شهدا آغاز میکرد، تا آخرین وضعیتهارادریافت و نقطه نظرات و اقدامات هفته پیش رو را متذکرشود.ریز بین و مو شکافانه هر اقدام اداری، ستادی و نظامی را پیگیر بود.
🍃آقا مجید ما شاید جزو آخرین نفراتی بود که محل کار را ترک و جزو اولین نفراتی بود که وارد محیط کار میشد.لباس نظامی و اتو کشیده می پوشید و به آن افتخار می کرد.
🍃هرکجا که دنبال تغییر و تحول و تعالی می گشتی فردی بود که اعلامنظرو آمادگی کند ، آقا مجید ما با توجه به تجربیات دفاع مقدس و حضور در یگانهای رزم و قرارگاهی عملیاتی شمالغرب از برجستگان حیطه کاری خود بود.
🍃آقا مجیدوقتی به واحد ما معرفی شد نیاز نداشت خود را اثبات کند ، خیلی زود قابلیت ها و هنر بکار گیری دانش روز نظامی را ثابت کرد. و جانشین اداره گردید. پست سازمانی که برای هر شخصی به این سادگی ها قابل دسترسی نبود.
🍃آشنایی او با خصوصیات اخلاقی و رفتاری فرماندهان و همچنین خواست گاههای آنان سبب شده بود از او چهره ای فعال و کوشا در سیستم اداری و نظامی ساخته و به همه معرفی نماید.
🍃اگر کاری یا خبری در دور افتاده ترین نقاط کشور رخ میداد جزو اولین پیشنهاد دهندگانی بود که به اتفاق سایرمسیولین و در رکاب فرمانده برای بررسی میدانی عازم منطقه می شد.
🍃خلاصه و گزیده گویم،آقا شب و روز نداشت. این همه فعالیت که ما مانده بودیم چگونه و باچه زمانبندی انجام میدهد ، بشدت پیگیری مسائل شخصی پرسنل بود و در هر زمانی سبب برگزاری جلسات معنوی وتفریحی و... برای پرسنل به همراه خانواده بود.
🍃ابزار تشویق نزد او کم آورده بودند. کاری نبود که انجام شود زبانی، کتبی و درج در پرونده و درخواست تشویق مادی و معنوی ننماید. همه فکر می کردند وظیفه است او نیز چنین می پنداشت اما میگفت باید چیزی باشد که سبب تحریک فردی و همیت شغلی فرد رانیز بالا برده و سبب امید رافراهم سازد.
🍃سرکشی از خانواده کارمندان رده پایین و همچنین خانواده معظم شهدا از برنامه های او بود و پیگیری مستمر مشکلات این افراد تا رفع کامل آن ...
🍃از آقا مجید و اقداماتش،کاغذ و قلم ، نوار و فیلم کم خواهند آورد، او حتی خانواده را به شکلی پرورش داده که برای آنان نیز قبولی شهادت بسیار آسان و گوار و در دسترس می نمود.
🍃در بخش پایانی که روز آینده تقدیم خواهد شد، باید جمع بندی داشته باشم از این چند تن و همراهان آنان، ان شاءالله قادر باشم گوشه ای از این رفقای دوست داشتنی را به رشته تحریر در آورم.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸منّت خدای را عزَّ و جلَّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
🌸هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون برمیآید مفرّح ذات.
🌸 پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب.
🍃از دست و زبان که برآید
🍃کز عهده شکرش به درآید
🍃بنده همان به که ز تقصیر خویش
🍃عذر به درگاه خدای آورد
🍃ورنه سزاوار خداوندیش
🍃کس نتواند که به جای آورد
✍صبح آخرین شنبه بهمن ماه شما به خیر و نیکی و تندرستی،!
🌸دعای قدیمی ها؛الهی ،الهی ،خیر ببینی و پیرشی ان شاءالله 💖😊✋ گلستان سعدی
🌸 #خوبان_عالم_دعا_بفرمایید✍ نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌷این چندتن روایتی که پایانی برایش متصور نیست
✍گاهی اوقات فکر می کنید کار تمام شده و دیگه نمیشه کاری انجام داد، همچنین در همان لحظات زمانی فرا می رسه که متوجه می شوید بسیاری از داشته ها یتان نیزدیگر وجود خارجی ندارند و برای مدتی کوتاه و یا میان مدت قادرنیستید تصمیم سازی صحیح و عملی انجام دهید.
🍃روایت این چند تن از همین روایت هاست، همکاران عزیزم که چند سال در کنارشان بودم و خاطرات و دلدادگی های وصف ناپذیربا آنان داشتیم.همانند همرزمان دوران هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند.
🍃صبح چنین روزی بود ،هنگامی که به محل کار رسیدیم از نیروهوایی خبرداده بودندکه هواپیمای ایلوشینی که اززاهدان به سمت کرمان می آمده از صفحه راداری در نزدیکی شهرکرمان ناپدید شده و با اعلام مردمی وکاوش های اولیه و سپس مدتی بعد با بالگردها معلوم شده ؛ سانحه هوایی ای رخ داده وهواپیماباتمام سرشنینانی که ازماموریت به کرمان برمی گشتند به کوه های اطراف کرمان سیرچ برخورد نموده است.
🍃خبرشهادت همین چند تن ،حسین حاج محمدعلی،حاج مهدی پیرانیان،مجیدحاجی حاتم و گرو پروازی آنان که در بسیاری از ماموریت ها با آنان اجرای ماموریت نموده بودم وهمچنین درسفرهای زیارتی حتی با خانواده با آنها هم سفر بودیم. دیگر درمیان ما نیستند وبه همراه عزیزانی دیگر از لشگر ۴۱ ثارالله همه به شهادت رسیده بودند.
🍃نفس ها حبس شده بود ،اما می بایستی اعمال و رفتارهای خود را برابر دستورالعمل ها ی متدول پیشنهاد داده شده تنظیم می کردیم. هوای سرد و برف و بوران درارتفاعات سیرچ کرمان و نقطه ی مرتفعی که هواپیما سانحه دیده و به چند قطعه تقسیم شده بود حکایت از آن داشت که هیچ يک از پرسنل حاضر در ایلوشین ۷۶ جان سالم به در نبرده اند. هرگونه اقدام امدادی به دلیل برودت و مه گرفتگی منطقه با مشکل مواجه شده بود.
🍃از ۲۷۶ همکار غيورمند سپاهی خبری نبود که نبود و این مدت تا روزها ادامه داشت. سانحه هوایی رخ داده براثر کاهش ارتفاع غیرمجاز توسط خلبان اعلام گردید. این روزها اگر به منطقه سیرچ کرمان سفری داشته باشید بنای یاد بود آن عزیزان از دست رفته را در نزدیکترین نقطه به محل وقوع حادثه و در نبود این عزیزان مشاهده خواهید نمود.
🍃 توجه شما را به این نکته جلب می نمایم، هنگامی که در زمان عملیات کربلای پنج مجروح شدم به کرمان منتقل و عمل جراحی اولیه بر رویم انجام شد.
🍃همسر همیشه با وفایم، دوره کارشناسی پرستاری را در دانشگاه علوم پزشکی کرمان به پایان رسانیده است.
🍃دختر عزیزم دوره دکترای دارو سازی را در دانشگاه کرمان به اتمام رسانده و در همانجا ازدواج نموده است.
🍃پسر گلم سه سالی هست در رشته دکترای داروسازی در دانشگاه علوم پزشکی کرمان مشغول به تحصیل است .
🍃و وقتی می گویند دنيا چقدر گرد و کوچک است و وقتی از این واقعه می گذری و تاریخ تو را با خود می برد و در زمان باقی می مانی تا روایت نمائی این گذر زمان راچنین رقم می خورد که :
🍃چند وقتِ قبل پسرم پیشنهاد داد که : لطفا"، دختر خانمی را که هم دوره و رشته ی او هست را به عضویت همین کانال در آورم. و ایشان هم اکنون نیز در این دور همی حضور دارند ، والبته مایه افتخار ومباهات ومیراث گرانبهای شهید والا مقام علیرضا امیر پور سعید هستند که در حادثه هواپیمای ایلوشین ۷۶ سپاه به شهادت رسیده اند...
🍃و برای روایت این چند تن و سایر اعضای خدوم پایانی متصور نبوده و نیست، وهمچنان برگردونه ی روزگار دوار در حال سپری شدن است وجا ماندگان همچنان با امید به سوی رستگاری درحال سپری نمودن عمرهستند تاان شاءالله...
🌷وعده ی خداوند باریتعالی که حق است و فرموده : وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ان شاءالله به ما هم رسیده و ما را نیز دریابد. 💖✋☺️
🌸والعاقبه للمتقین
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷