eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
234 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸عملیات والفجر ۸ ✍بعضی اوقات دیدید که هوا ابری هست اما بارون نمی باره اما اون شب مثل سیل قرار بود از آسمون روی سر عراقی ها گلوله بریزه ؛ اما اونا هم از تعداد و حجم آتش سنگینی از ادوات جنگی برخوردار بودن. و صد البته که همیشه ی خدا دست برتر با اونا بود مگه شبهای عملیات و آتش تهیه نیروهای خودی که به یکباره سرشون خراب میشدیم. 🍃همون شب چند دقیقه قبل از شروع عملیات که برادر شوشتری بهم هشدار داد که عملیات مواظب خودم و نیروهام باشم ؛! دیدم همه ی معاونهای قرارگاه برای نیروهای خاص خودشون درحد توجیه عملیاتی برای آغاز عملیات ؛ رو به نیروهاشون اعلام کردند. و شاید یکی از زیباترین های این توجیحات بر می گشت به برو بچه های اطلاعات عملیات 🍃چرا !؟ چون حاج احمد سوداگر که خیلی واقع بین و خیلی سرسخت و مقاوم درکارهای اطلاعات عملیات بود،اما بسیار رئوف و مهربان و با لهجه ی دزفولی خودش اونقدر دلبرانه صحبت میکرد که نگو و نپرس !؟ 🍃معدود افرادی از تک و آفند ایزایی یا فریب یگانهای تحت امر قرارگاه ما در خود قرارگاه اطلاع داشتند. اما به جزء این خبر حاج احمد قرار بود خبر دیگری هم به برو بچه هاش بده... 🍃معنویت برو بچه های اطلاعات قرارگاه ما اونقدر بالا بود و روحیه ای قوی داشتند. که همین امر باعث می شد تا روابط عاطفی بین بچه ها بیشتر بشه و وابستگی به هم زیادتر و دلبرانه تر! شاید اونشب هم همین اتفاق داشت می افتاد.و کار رو سخت تر می‌کرد. 🍃تو اتاق برو بچه های اطلاعات حاج احمد یه گوشه ای نشست. و چراغ ها خاموش کرد. معلوم نبود حاج احمد از چی میخواد حرف بزنه اما از شهادت و شهدا صحبت کرد. و اینکه امشب شب عملیات هست و در این روزها و شبها خیلی از بچه ها ممکنه آسمانی و شهید بش. پاشین از همدیگه حلالیت بطلبید. 🍃همه ی برو بچه ها رو تک تک برانداز می‌کرد. باز هم رفت سر شهادت و اعلام کرد یکی از بچه ها شهید شده ؛! کی !؟ گُل اکبر! همه بیکباره همدیگر رو نگاه کردند و اشک‌ها بود که سرازیر شد. و از همه سخت تر برای حاج منصور که یارِ عزیزِ گُل اکبر بود . 🍃بعد از این خبر ، چراغ روشن شد و سریع رفت سر اصل موضوع و عملیات ایذایی و یا فریب که هدایت عملیات در منطقه رو به عهده قرارگاه قدس گذاشته بودن. طولی نکشید که همه از حالتِ گریه و زاری در اومدن . و با یک یا علی گفتن هر شخصی رفت ،دنبال ماموریتی که بهش داده بودن... 🍃بعضی ها رفتن سراغ مقر هتل کنار اروند تو خرمشهر بعضی سراغ دکل های دیدبانی تو خرمشهر ، یعنی یطوری به یکباره همه رفتند سر نقشی که بهشون واگذار شده بود. که هر شخصی نگاه می‌کرد متعجب و دهانش باز میموند. 🍃هنوز چند دقیقه ای از عملیات در سمت ما که نقش عملیات فریب را بازی میکردیم نگذشته بود.که من تو درگاهی اتاق هدایت عملیات نشسته بودم که آقا عزیز سرش رو بالا آورد و یه چیزی تو کاغذ یادداشت نوشت و داد شوشتری و حاج احمد خوندن و گفت: بره... سریع تو هوا گرفتمش و گذاشتم تو پاکت درش رو چسب زدم و در حالی که احسنت حاج شوشتری رو می شنیدم ، با عجله مثل برق و باد تو تاریکی شب و خاموشی محض رفتم دادم اولین ماشین آمادهِ پیک و اونم رفت. ... 🍃یا خدا داخل سنگر ساختمان هدایت عملیات ، اونقدر شلوغ بود و صدای بیسم ها بلند بود که چیزی از بیرون شنیده نمی شد. اما بیرون تو محوطه پشت سر هم هوا روشن و خاموش میشد و مثل صدای طبل های بزرگ صدای غرش توپخانه و آتش بارهای کاتیوشا خودی و دشمن می آمد. البته چون ما با آمادگی قبلی میزدیم. لحظه ای هم آتش تهیه ما قطع نمی شد. 🍃دشمن هم مات و مبهوت و درمانده مونده بود که از کدوم طرف داره میخوره . البته این مقدار بر میگشت به موقعی که آتش ما شدید بود برای تصرف نیروهای پیاده در جزایر و وقتی که آتش متعادل تر شد. نوبت عراقی ها شد که از خجالت ما در بیان،! دشمن حتی خرمشهر و آبادان رو هم مورد اصابت گلوله توپ قرار می‌داد. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
بدون شرح💖😁✋
🌸 لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ 🌸بی‌تردید رسول گرامی (ص) برای شما الگو و سرمشق نیکویی است 🌸 ✍خداوند متعال در قرآن کریم رسول گرامی اسلام را اسوه حسنه معرفی نموده اند. که در تمام امور زندگی ،سرمشق نیکویی برای انسان‌ها باشد. 🌸فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸وَأَنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إِلّا مَا سَعَی وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی 🌸و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده هیچ نصیبی نیست و تلاشش به زودی در قیامت دیده خواهد شد. 🌸 ✍اگه نیم نگاهی هم به آخرت داشته باشیم و حیات اصلی و زندگی جاودانه رو در آخرت ببینیم ، میدونیم که آخرت در گرو سعی و تلاش در دنیاست و تنها یک عملکرد خوب و درخشان تو دنیاست.که می تونه آخرت رو نورانی بهمون تحویل بده.پس فرصت رو ازدست ندید. 🌸این عمل به سنگینی دانه اسپند هم باشد، چه خوب و چه بد، محاسبه و دیده می‌شود 🌷حضرت امیر (ع) فرمودند: ☘ «لاتَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الآخِرَةَ بِغَیرِالْعَمَلِ.» ☘چونان کسی مباش که بدون عمل به آخرت امید می‌بندد. 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 والفجر ۸ ✍فرصت ها مثل برق و باد ردیف می شوند ؛ می آیند و می روند. و مهم اینه که چقدر بهره بردیم و نتیجه خوبی گرفته ایم یا نه... 🍃آن شب اول عملیات والفجر ۸ در بخش عملیاتی واگذارشده به قرارگاه قدس و با توجه به سردی هوا برو بچه های پیک موتور سوار از همون آغاز عملیات بیرون رو موتور نشسته بودند. تا به نوبت اعزام بشن. هنوز به اتاق هدایت عملیات نرسیده بودم که دوتا پیام دیگه پشت سر هم گرفتم و سراسیمه دویدم به سمت پیک های موتور سوار هر کدام برای محوری که از قبل توجیه عملیاتی شده بودند.اعزام شدند. 🍃مصطفی از جلوی درب دژبانی با عجله اومد و گفت یه نفری این پاک رو داده و گفته ماشین رو هدف توپخانه قرار دادن و یک نفر مجروح اینو داده و نفر دوم هم شهید شده مجددا برگشتم تو اتاق برادر شوشتری پاکت خون آلود رو تو دستم دید ، خیلی آروم گفت پس معلوم شد چرا اقدام نکردن ؛! گفتم یکی شهید ، یکی زخمی ، گفت پیک بعدی رفته همین پیام رو بده... رفتم جلوی درگاهی اتاق هدایت عملیات نشستم. 🍃درگیری در جزیره ام الرصاص و بوارین خیلی شدت داره و با فراز و نشیب همراه هست. غواصان به آن سوی اروند و به جزیره ام الرصاص نفوذ نموده و مواضع را تصرف نموده اند. 🍃یگانهای سپاه و ارتش در این منطقه به خوبی از پس ماموریت فریب بر آمده اند. تیپ ۲۱ امام رضا و لشگر ۷۷ خراسان و فکر کنم بخشی از لشگر ۱۰ خوب عمل نموده اند. در منطقه سمت راست ما هم در هور نقشه ای دیگر در دست اجرا است. و بخشی از لشگر ۱۰ در آنجا عمل نموده . حالِ عراقی ها به خوبی گرفته شده 🍃دشمن حسابی کلافه است و نمی داند حمله اصلی از کدام سو انجام شده است. از هور العظیم تا انطرف جاده خسرو آباد. گلوله های توپ دشمن به زمین برخورد میکند. 🍃خرمشهر و آبادان و جاده اهواز هم زیر آتش توپخانه دشمن هست . بیشتر شک دشمن همین منطقه ام الرصاص است که با بصره فاصله ی چندانی ندارد. هر چند بعد از عملیات رمضان و بدر دشمن حسابی مواضع خود را در این منطقه تقویت نموده است.‌ اما باز هم می ترسد. 🍃هوا بارانی و با نوساناتی همراه است چگونه غواصان در این منطقه از اروند گذشته اند خدا می داند. قرار بود گروهی از سمت نهر خین عمل نمایند . اما وقتی درگیری شدت بیشتری پیداکرد . نیروهای پیاده به خوبی نتوانستند از روی پل موقت عبور کنند. آنقدر آتش سنگین هست که امکان عبور برای نیروهای ارتش فعلا ممکن نیست. 🍃از پشت بیسم ها چنین بر میاد که در سایر نقاط هم آنچنان شدت درگیری زیاده که پیشروی مورد نظر با مشکل مواجه شده و به علت باراش بارانی و گل حاصل از آن در جزایر پیش روی ممکن نیست. اما دشمن کاملا بهم ریخته است. 🍃هدف ما هم همین بهم ریختگی بود که حاصل شده ، برادر شوشتری اومد گفت نبی چند تا پیک داری گفتم ۴ تا باقی مونده گفت از این به بعد امریه ها رو بده به بچه های عملیات بچه های پیک رو بگو برن تدارکات و ماشین تحویل بگیرن و موتورها رو تحویل بدن... و برن اونجایی که تدارکات آدرس میده... 🍃دستور انجام شد. حالا دیگه تنها شدم با بچه های عملیات هماهنگ کردم که برن برای امریه رسانی ، اونا رفتن و چند لحظه بعد امریه موند رو دستم ... رفتم داخل اتاق گفتم حاجی امر بر نداریم گفت خودت برو برسون سریع برگرد. مواظب هم باش... اما حاج احمد سوداگر بهم گفت نبی جای دیگه ای نمیری ها! 🍃من هم از خدا خواسته گفتم می روم پیام رو میرسونم منطقه رو یه براندازی می کنم. زیر بارون سوار موتور شدم و به سمت پل نو حرکت کردم. شدت باران و گلوله هایی که به زمین برخورد می‌کرد یکی شده بود. 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸هوالحکیم ✍رهبر عزیزم ان شاءالله سایتون بالای سر تمام ملت مؤمن و غیور ایران زمین باشه . 🌸بعضیا بهشون میگن 🌸بعضیا میگند 🌸بعضیا هم در لبنان و سوریه و عراق میگن: 🌸 خیلی صمیمی ما بهشون میگیم: ✅ میدونستی رو از هر طرف که بخونی ست! فدایی زیاد داره یکیش خودم و خانواده💖☺️✋ 🌸 فردا تولدشون هست برای سلامتی صلوات 💖 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷