🍀وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَو
🍀 (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد
🍀Do not incline toward the wrongdoers, lest the Fire should touch you, and you will not have any friend besides Allah; then you will not be helped
🍀 #سوره_مبارک_هود_آیه_شریف۱۱۳
✍آیه ۱۱۳ هود را « آیه #رکون » نامیدهاند.چراکه:
این آیه به #مسلمانان فرمان میدهد که به ستمگران #رکون و اتکا نکنند ؛ زیرا این امر، #عذاب جهنّم را در پى خواهد داشت.
🍀 اطاعت از اولى الامر، واجب و ركون به ظالم حرام است ، پس اولى الامر نمیتواند ظالم باشد. بلكه بايد معصوم نيز باشد. زيرا گناه از مصاديق ظلم به شمار میرود.
🍀فاعتبروا یا اولی الابصار
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸عملیات والفجر۸
✍این رحمت و عنایت الهی ست که از یک ، چندین هزار ، برکت میبخشد و آغازش مهم ست ، در شروع هر صبح آغازی است که تا انتهای آن هزاران زیبایی و اتفاق نهفته هست.
🍀آنروز اتفاقات خوبی رخ داده بود و بنا به دستور می بایستی بر میگشتم به آنسوی اروند رود تا دست به جابجایی نیروهای تحت امر خودم میزدم.
🍀وقتی نزدیک اسکله شدم از شدت آتش دشمن در آن نقطه کمشده بود .تعجب برانگیز بود.شاید هم آغاز طوفانی بود که در راه است.
🍀کمی که از اسکله دور شدم و هنوز قایق دور نگرفته بود با منظره عجیبی روبرو شدم چندین قایق با فاصله مشغول جابجایی مهمات خمپاره ۱۲۰ و ۱۰۶ م م بودند. عجیب به خاطر اینکه مهمات از اروند کنارمی آمد به فاو نه اینکه از فاو برود...
🍀هنوز دور قایق موتوری را تند نکرده بودم و در کناره اروند به حساب می آمدم که از سمت چپ سه فروند هواپیما دو تا میگ و یکی میراژ اف یک وارد سطح اروند شدند و هر آنچه در تیر رس بود را به توپ بستند. از جمله قایق های حمل سلاح...
🍀به سرعت رفتم کنار اروند از هواپیماها خبری نبود. اما میدانستم که برخواهند گشت . کمی فکر کردم که اگر جای خلبان باشم کجا را می زنم. امتداد ساحل را دیدم خیلی شلوغ هست . گاز قایق موتوری را گرفتم و با سرعت به نیمه اروند رسیده بودم که ...
🍀هواپیماها برگشتند و لبه ساحلی را با کالیبر و راکت مورد هجوم قرار دادند. آتش و خون به پا شده بود. من در وسط اروند با تمام سرعت فکر میکردم خودم را چگونه به کشتی شکسته آنسوی آب رسانده و در جوار آن پناه بگیرم تا آبها از آسیاب بیافتد.
🍀همین که رسیدم هواپیماها برگشته بودند و بازهم کف اروند را که این بار پُر شده بود از قایق هایی که از اسکله جدا شده بودند تا متفرق شوند را به کالیبر بستند. و باز هم قایقهایی بودند که با خدمه منفجر و زیر آب میرفتند. خدمه ای که جاوید الاثر میشدند...
🍀قایقی در صد متری دیده می شد اما واقعا جرأت نمیکردم بروم شخصی در آن نبود وآرام آرام در حرکت و به تدریج زیر آب فرو میرفت. گاز قایق را گرفتم و رفتم به طرفش و هواپیما ها از طرف دیگر برگشتند.کف قایق بی حرکت ماندم و خدا خدا کردم که خلبان از خیر دو قایق کنار هم بگذرد .
🍀دو هواپیما آمدند و رفتند و خیلی دور تر از ما را به کالیبر بستند. داخل قایق شهیدی آرمیده بود. قایق را بستم به قایق موتوری خودم و با سرعت به ورودی نهر خودمان حرکت کردم ...
🍀شهید را به بچه های اسکله تحویل دادم. از بچه های لشگر هفت بود. رفتم سوار موتور شدم و به قرارگاه رسیدم کمی از وضعیت و اتفاقات گفتم و دستورات را شفاها به رئیس ستاد گفتم.
🍀وضعيت خروج مهمات از منطقه را هم در ما بین صحبتهایم گفتم. کهمنجر به صدور دستورالعمل برای حفاظت و دژبانی و یگانهای تحت امر شد. از آن پس در کنار اسکله دژبان حفاظت کار میکردند. اما غنیمت جنگی و بسیجی بی ترمز گوششان به این چیزها بدهکار نبود. با زور اسلحه هم که شده راه خودشان را باز میکردند.
🍀آنها اصرار داشتند که مهمات را برای قبضه های آبادان میبرند که بتوانند جاده بصره فاو را زیر آتش بگیرند . قبضه هایی که با کمبود شدید مهمات روبهرو بودند...
🍀پس از جابجایی نیروها به همراه دو تا از پیکهای پاسدار که رانندگی آنها بهتر بود با سرعت به اسکله برگشتم و به سمت اسکله کازینو در آنطرف اروند برگشتم.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
💚 سخن قاطع و نقشه راه امام خمینی رحمت الله علیه که اجرای آن در این روزها مخصوصا" خواص متعهد ضروری است.
🍀« این مسئله که نظام در اهداف خود #جدی است و با هیچ کس #شوخی ندارد و در صورت به #خطر_افتادن_ارزشهای_اسلامی با #هرکس در #هر_موقعیت قاطعانه برخورد مینماید، بایدبه عنوان یک #اصل_خدشه_ناپذیر برای تمامی دست اندرکاران و مردم تبلیغ گردد »
✍با توجه به اینکه این روزها به دلیل محاسبات و عملکرد غلط مسئولین، درگیر نا امنی #اخلاقی و #ولنگاری در سطح جامعه شده ایم، این سخنان امام ره نقشه راه محسوب می شود و توجه به آن، نیاز ضروری برای مسئولین و خواص متعهد جامعه است.
🍀 به این کلمات توجه فرمایید:
💚 «با هیچ کس» ، «شوخی ندارد» ، «ارزش های اسلامی» ، «با هر کس» ، «در هر موقعیت» ، «قاطعانه» ، «اصل خدشه ناپذیر» ، «تمامی دست اندرکاران».
💚اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ💚
📚صحیفه امام خمینی رحمت الله علیه جلد۲۱ صفحات۳۳۹_۳۴۰
💚هوالشافی
📗معرفی کتاب
📘کتاب «کیمیاگر» نوشته رضا مصطفوی نخستین بار در اردیبهشت ۱۳۹۸ راهی بازار کتاب شد و بدلیل استقبال زیاد مخاطبان در دومین ماه تابستان ۱۳۹۹ به چاپ بیستم رسید.
📗داستان کیمیاگر، یک روایت تاریخی است که در دوران امام کاظم علیه السلام رخ داده و ابوالفتوح رازی، از عالمان قرن ششم، آن را در آثار خود نقل کرده است.
📚 این داستان که رضا مصطفوی، آن را در قالب یک رمان تاریخی به نگارش درآورده، ماجرای جستجوگر جوانی به نام یونس است که برای یافتن کیمیا وارد بغداد میشود که بهتازگی بنا شده و پایتخت خلافت عظیم عباسیان است.
🍀 کیمیاگری که قهرمان داستان در پی او آمده است، در یکی از این مناظرات تاریخی، ولایت امیر مؤمنان علیه السلام را اثبات میکند و خود و اطرافیان را دچار چالشهایی میکند. داستان کیمیاگر، در واقع بنمایه اثبات حقانیت غدیر را دارد.
📗نخستین اثر داستانی رضا مصطفوی که پیش از این آثاری در پژوهشهای تاریخی داشته است، توانسته است یکی از مناظرات اصیل کلامی شیعه را با روشن کردن زوایای تاریخی آن و به دست دادن تصاویری از آن دوران، بصورت جذاب و گیرا روایت کند.
✍ان شاءالله هر روز یک بخش از این کتاب صوتی تقدیم شما علاقمندان و وفاداران و عاشقان اهلبیت علیه السلام خواهد شد.
🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸 #شاخص_توحید_نبوت_امامت_غدیر
💚 #جهادتبیین
4_5839395986127982963.mp3
6.89M
📚 کتاب صوتی " کیمیاگر" اثر رضا مصطفوی
"داستانی در اثبات حقانیت شیعه"
🍀بخش اول
ناشر : عهد مانا
تهیه شده در ایران صدا
💚 فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَائِبِينَ
💚 هیچ صحنهای از زندگی ما از تیر رس مأموران خدا غایب نیست. برای روزی آماده شویم که گزارش یکعمر زندگیمان را به ما برمیگردانند.
💚 #سوره_مبارک_اعراف_آیه_شریف۷
🍀فاعتبروا یا اولی الابصار
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🍀سهشنبه های مهدوی
💚 #سلام_امام_زمانم
💚اَلسَّلاَمُ عَلَي بَقِيَّهِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَي عِبَادِهِ الْمُنْتَهِي إلَيْهِ مَوَارِيثُ الأَْنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الأَْصْفِيَاءِ، اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَي السِّرِّ وَ الْوَلِيِّ لِلْأَمْرِ
💚سلام بر باقی مانده خدا در كشورهايش و حجّت او بر بندگانش ، آنكه ميراث پيامبران به او رسيده ، و آثار برگزيدگان نزد او سپرده است. آن امين بر راز ، و ولی امر.
💚 یابن الحسن ؛ بگو چگونه برایت بمیرم؛؟
🍀 یابن الزهرا ؛ بگو چگونه وابستهی بودنت نباشم؛؟
🍀 یابن فاطمه ؛ بگو چگونه در شما حبس نباشم؛؟
🍀 یا مهدی جانم ؛ بگو چگونه ترسِ از دست دادنت را نداشته باشم؛؟
💚ایهاالعزیز ؛ پاسخم را دریافته ام ؛ شما نفس کشیدم را راحت نموده ای ؛ با حقیری چون من هر لحظه قدم میزنی؛ و حالم را در ثانیه های عُمرم خوب و بهتر می نمایی ؛ که اگر چنین نبود؛ امیدی به سپری شدن لحظات دنیا هم نبود.
💚 آقاجانم ؛ ما منتظران و دوستدارانت معتقدیم که :
💚 این قصّه کمی دگر به سر آید ؛
💚آن یار که رفته ، از سفر آید.
💚با پرچم سرخ و ذوالفقار حیدر آید
💚با سیصد و سیزده نفر آید
💚اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج)
💚هوالحکیم
💚 امام خمینی یک دفعه از جایشان بلند شدند، همه تعجب کردند...!
💚در یکی از این دیدارها بود که تا امام خمینی آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد.
💚امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم؟!» یکی از محافظها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکسها خراب نشود.
💚زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد.
برادر محسن رضایی آمادهی ارائهی گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند.
💚امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد.
💚در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همهمان جالب بود که چرا هیچکس به این قضیه توجه نداشت!؟
💚جالبتر آنکه چرا امام به کسی دستور نداد چراغها را خاموش کند و خودش شخصا بلند شد و کلید را زد.
📌 این روزها که با تنش هوای گرم و مصرف بیش از حد انتظار مصرف برق همراه هستیم ، مراقبت از اعمال ، بویژه جلو گیری از اسراف در هر مصرفی را از امام یاد بگیریم
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
💚 #امام_خمینی_رحمت_الله_علیه
💚 #جهادتبیین
💚 #درست_و_به_اندازه_مصرف_کنیم