eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
236 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِی ✍و این فراز، تمام رسالتی بود که: را به دفاع از علی علیه‌السلام وا داشت. 🖤 زندگی در دنیای بی‌ ، زندگی در وادی جهل و بیابانِ بی‌ راهنما ست! 🖤 توحید، رمز پنج حرفیِ زیر ردای است که زنده می‌ماند... 🖤 : علّت حیات است ! آب حیات است! تاحیات جاودانه به بشر ببخشد! 🌷 است.او میترسید فرزندان آدم دردنیای بی‌امام مسیر و راهِ آغوش را ، گم کنند! 🖤الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🖤اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🖤بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🖤 📜خاطرات بیادماندنی ؛ این قسمت : 🏴 سه‌شنبه های مهدوی 🏴 💖✋ 🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ...💖✋ 🖊سلام بر شما ای یگانه یادگارِ بهانه خلقت، ای امیدِ مادر ، سلام برشما و بر روزی که دولت زهرایی ات جهان را منور خواهد ساخت. آقای خوبی ها ؛ سلام کردم تا جدایی کم شود . سلام کردم تا نگویی به یادتان نیستم . 🏴 🖤تعجبی ندارد ، از این که حالِ دلمان گرفته است . مگر میشود شما داغدار باشی و ما،آرام و قرار داشته باشیم؟ سلام ای یارِ دور از ما نشسته ؛ سلام ای بدتر از ما دلشکسته 😔✋ 🖤امروزختم گرفته ام ، شاید حالِ مادر خوب شد ، خدا را چه دیدی؟ شاید شد😔✋ ‌ 🖤یابن فاطمه ؛ ای که به تنهایی صاحب عزای تمام غم هایی ؛! می شنوی صدای اقامه ی عزای دوستدارانت را !؟ دوباره فاطمیه آمده ؛ کجایی آقا جانم ؛! نمی‌آیی؟ 🖤یابن‌الزهرا؛ تمامی دلتنگی هایم را در لابه لای دفترخاطراتم درهمین نزدیکی هادردنیایی پُر از آشوب و نیرنگ و فریب پُر از برگِ خاطراتی از رنگهای زرد و قرمزِ خشکیده ؛ زیر برفهای سپید زمستانی مدفون نموده ام ؛! 🖤 آقاجان وقتی نیستی ؛ بهار نیست ؛ خزان هم از روی خجالت ؛ به دستِ فراموشی سپرده شده ؛ اکنون سرمای استخوان سوزِ بی کسی و تنهایی رواج یافته ؛ ای مرهم و دوای دردم ؛ کجایی،! نمی آیی!؟ 🖤یابن‌الحسن ؛ ایام ؛ ایام است. دوباره صدای سوزناکی عالم را فرا گرفته ؛ میدانید که ؛ مادری بین درودیوار پسرش را چنین خطاب و صدا میزند : !؟ ای آشنا همچون غریبان ؛ آقاجانم نمی آیی!؟ 🖤ایهاالعزیز ؛ آمد و آن مونس و همدم و یار نیامد ؛! شمع و پروانه پرسند ؛ آن گُلِ نرگس نیامد. در عزای مادر لحظه ای بیا تا عالم و آدم نپرسند چرا ؛بانی مجلس نیامد!😔✋ 🖤یا صاحب الزمان ؛ میدانم ، هرچه داریم از شما داریم. میدانم ، که گناهان سبب تاخیر و فاصله در امر ظهورت گردیده ؛ آمادگی هم که نداریم تا آنچنان باید و شاید در رکابت باشیم. فقط شرمنده ام که مدام شرمندم ؛ ای دلیل گریه هایم ؛ از قعر زمین خاکی به اوج افلاک ؛ به حضور حضرت یار ، قائم آل محمد سلام ؛!✋ ☘الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ☘اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ ▪️ ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 📚 دعاى استغاثه به حضرت صاحب الزّمان (صلوات الله عليه) - مفاتیح الجنان 🌸@NABE935936000
🌸وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ 🌸و بگو: «پروردگارا! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم! 🌸 ✍خدا جونم ؛ ما رو از اهل ایمان قرار بده ؛ به همه ی دوستدارانت قدرتی عنایت فرما تا از شر وسوسه شیاطین به دور باشند و خودت ما رو از ورود به آتش برحذر و دور بدار؛ آمین 🖤اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸دلتنگی هایی دارم ✍این روزها خیلی به گذشته خودم فکر میکنم. چند دهه از واقعه ی حماسی هشت سال دفاع مقدس گذشته؛ اما دل‌بستگی ها دنیای مادی ؛ مانع از جدا شدن اون حوادث نمیشن وحقیر رو می بره به همان دوران و بهانه ای می شه برای نوشتن... 🍃به وقت نوشتن ؛ یادم میره که دقیقا از کجا و چگونه باید آغاز کنم آنچه را که باید یاد آوری کنم . با دیدن و یا شنیدن موضوعی به یکباره به نقطه ای پرتاب میشم. 🍃 این بار درست از نقطه ای که اسلحه برداشتیم و در صف متراکم و به هم پیوسته ی دسته ی جانباز سرافراز خداداد رجبی عزیز در پادگان پیرانشهر شروع میشود. 🍃درست از جایی که همه ی وسایل چک شد ومهمات اضافی هم داشتیم وسوار خودروهای ایفا ی سبز رنگ چادردار شدیم و درب پشت اون رو بسته و در سکوتی بی امان در جاده ی پر از سنگ و دست انداز به سمت نقطه ی پیاده شدن به راه افتادیم. 🍃ندیده معلوم بود که از جاده اصلی خارج شدیم و به فرعی پیچیدیم. قلوه سنگها بود که پی در پی به زیر پاهایمان در کف ماشین میخورد و با هر بار دنده عوض کردن همگی جلو و عقب می شدیم.غروب آفتاب یکی از روزهای شهریور ماه پیاده شدیم ؛از دور دست بالای چند روستا رشته کوهی دیده میشد. 🍃خدا خیرشان بده بلدِ راههای پیشمرگه رو ؛ هرچه به سمت کوه می رفتیم؛ کوه دور و دورتر میشد. یکساعت؛ سه ساعت ؛ پنج ساعت و شاید هم بیشتر. راهپیمایی شبانه ادامه داشت. 🍃دسته ی ما و سایر دسته ها و گروهانها در پیچ و خم کوه‌ها و تپه های بلند و سرازیریهایی که از آن مدام سُر می خوردیم به پیش رفت.در رودخانه ای نه چندان عمیق و بزرگ اما تیز و سنگ لاخ تا زانو فرو رفته و اگر بدشانسی می آوردیم حتما" تمام لباسهایمان خیس می شد. 🍃هدف مروری بر دلتنگی هایم هست ؛ از آن دوران و همرزمانی که آنجا زخمی ، جانباز و یا آسمانی شدند و با پتو و کیسه خواب و حتی گرفتن لباس‌های نازنینشان آنان را به سمت پایین منطقه ی درگیری هدایت می نمودیم. 🍃این تنها بخشی از یک قطعه از سر گذشتی در دور دست است که با مرور آن قصه ؛ غصه میخوریم. خیلی زود ماموریت تمام شد زودتر از آنچه فکرش را بکنید.انگارچیزی ازوجودمان را آنجا گذاشته ایم. و بدرود گفتیم و برگشته ایم. 🍃اصلا" دیگر آن نقاطی را که در آنجا سنگر کندیم یادمان نمی آید. آنقدر تعداد دفعاتش زیاد است که نگو و نپرس ؛ شاید دیگر مجالی هم نباشدتا بدآنجا برگردیم. و فضای عطرآگین منطقه را استشمام نماییم. 🍃نمیدانم اصلا" از آن سنگرها و گونی ها و سنگ های صافی که هر بار روی هم چیده بودیم اثری باقی مانده یا نه؛! اما اگر بود و برای بازدید به آنجا رفتید. خاکش تبرک است از دستش ندهید. نمازها درکنارش هم خوانده شده... 🍃حسرت همان هم‌ بر دلمان مانده و حسرت بسیاری از لحظات دیگر در همان نقاط مثلِ چای آتشی و آوردن آب از رودِ زیر پای قله با کوله باری از قمقمه های سبزرنگ ؛ فلزی و خاکی رنگ همرزمان و با تامین چند نفر از همرزم های اسلحه به دستِ دیگر... 🍃باقی دلتنگی ها بماند تا بعد💖😔✋ 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌸 وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى 🌸و به زودی با تقواترین مردم از آن(آتش) دور داشته می‌شود، 🌸 ✍خداجونم ؛ امروز رو از جایی شروع میکنم که بنام بزرگ شما تکیه کرده باشد؛ ای خدای زندگانی و روشنایی ؛ روزمان را شیرین و لذت بخش فرما💖 الهی آمین 🌸 ✍ نبی زاده 🌸الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸ایستگاه پنج شنبه ها ؛ دلتنگی ها ✍امروز بدجوری احساس نیاز دارم تا با دوستی ، آشنایی، رفیقی حرف بزنم و حالشو بپرسم و یا اینکه اون حالم رو بپرسه ، همون حرف همیشگی هم برای دلداریم کافیه. ✋ 🍃همون کلمه ی بهتری ؛! گاهی اوقات خیلی معجزه میکنه ، اما اگه رفیقی ازم می‌پرسید میگفتم نه؛! خیلی هم خوب نیستم. دلیل داشتم ها؛! 🍃 یهویی یادم افتاد که وقتی در دوران دفاع مقدس چنین حرفی میزدی ؛جوابت روهمرزما اینطوری می‌دادند. که خُب عزیز؛ تلاش کن مثلِ من خوب باشی ؛ البته من اونقدر خوبم که بهم نمیرسی😳✋ 🍃یادم افتاد عصر پنج شنبه و جمعه ها بدجوری دلگیر میشد. هم غم از دست دادن همرزم و رفیق و هم غروب سرخ شمالغرب و خوزستان و ایلام و... چنان دلِ آدم رو آتیش میزنه که ریش ریش میشه. اونوقت ،بُغض خفتِ گلوم رو بدجوری می‌گیره. واسه همینه که میگم رفیق و یا همراهی دوستی عزیز تر از برادر؛ خیلی بدرد این لحظه ها میخوره... 🍃آخه ما که اومدیم چندین اتوبوس و مینی بوس بودیم...اما حالا که به گذشته نگاه میکنم می بینم ؛ کلا"شاید یکی و به زحمت دوتا مینی بوس اونم به زور پر بر می گشت؛! شاید باورش براتون خیلی سخت باشه اون شور و شوق پیاده شدن در منطقه عملیاتی و حضور در خط مقدم جبهه ... و چند روز بعد حسرتِ برگشت و نبودنِ دوست ؛ رفیق و بچه محله بر روی دِلت می موند که یکبار ؛ فقط یکبار دیگه لبخندش رو ببینی... 🍃به وقت شامگاه و دعای کمیل دیگه اون همرزما نبودن همون هایی که هفته پیش تو سنگری که مدام توپ و خمپاره اطرافش فرود می آمد وگاهی هم با تیرمستقیم تانک میرفت هوا ؛!اما همون سنگر تنگ و تاریک و نمورجایی داشت تا دلباختگی کنی و دست به توسل بزنی و شاید هم دعا کمیلِ دلبرانه ای بخونی! 🍃هر چند آشفته بازاری بود خط مقدم اما آرامش عجیبی تو قلب برو بچه ها موج میزد. شاید عجیب و غریب باشه همین دعا خوندن در سنگرهای کم ارتفاع و کوچک و نمازهایی که هم با تیمم بود؛هم باپوتین و هم نشسته😉 وای که چقدر سخت میشد وقتی بر میگشتی پشتِ خط☺️ 🍃به وقت صبح ؛ وقتی دوباره همه چیز کمی رنگ و بوی واقعی و قبل از حمله به خودش می‌گرفت.تازه متوجه میشدی چند نفر دیگه هم بالِ پرواز پیدا کردن و تو جا موندی و از همه مهم تر اونا رو آوردن پشت سنگر شما گذاشتن چرا که سنگر شما یکم ارتفاعش بیشتر از بقیه سنگرها بوده... 🍃دوباره دلتنگی هات شروع می‌شد. وقتی میدیدی اِه این بچه محله و یا اون‌یکی محله هست. چه فرقی داشت بچه کدوم شهر و روستا و... باشه حالا آرام تو فضایی آرام و معطر خوابیده و اجساد مطهرشون با نسیم صبحگاهی رایحه دل انگیزی رو به مشام میرسونه...واصلا نمیتونی ازشون جدا بشی... 🍃نمیدونم همون موقع هم کسی بود سئوال کنه چطوری!؟ من که یادم نمی یاد اما یادم هست سلام و دست تکان دادن ها و اینکه میگفتن... دیشب جون سالم بدر بردی و میخندیدن✋💖😊 🍃 و این خودش کلی امید و انگیزه میداد به بچه ها و لبخند می نشوند به چهره ی خاکی و نشسته ای که دیگه می بایستی دستی به سرو گوش خودمون می کشیدیم... 🍃با این حال تو همون لحظه بود که با انفجارهای پی در پی و پاشیدن آب های اطراف به همراه ترکش‌های ریز و درشتی که از هر سو روان بودند. باز هم همون رفیقی که چند لحظه پیش میگفت جونِ سالم ... خودش نقش بر زمین شده و به خودش می پیچه و یکی دو دستی پای قطع شده اش رو گرفته و دادمیزنه امدادگر؛ امدادگر ... 🍃حالا روز نو روزی از نو و آتش تهیه ای که تازه شروع شده و بستگی به این داره که شب تاصبح ارتش بعثی عراق چقدر مهمات ذخیره کرده تا بریزه روی ما... 🍃این روزها برای چند صدمین بار ؛ خیلی ازون همرزما که خیلی هاشون هم بی نام و نشون و گمنام هستن ؛ برگشتن و دارن دسته جمعی بدرقه میشن چهارصدتایی میشن یک گردان کاملِ بعلاوه 🍃به یاد شهدا؛ امام شهدا ؛ پدران و مادران برادران وخواهران و...آسمانی و نفس های گرمی که روزگاری بودند و امروزه در خاک سردخفته اند: 🌸اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَالمُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌸 🌸 ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌷هوالشافی 🖤 فاطمیه به ما می‌آموزد که: ▪️ برای دفاع از امام زمان خویش، باید با تمام وجود، با شمشیر و بدون شمشیر به قیام برخیزیم. ▪️در مسیر یاری امام زمانت باید زخم‌زبان بشنوی ؛ زخم غلاف شمشیر بخوری ،حتی بازویت کبود شود و در نهایت پهلویت بشکند. ▪️در مسیر حق گاهی لگد خواهی خورد ، گاهی سیلی؛ گاهی تازیانه و این موضوع به شهادت منجر خواهد شد. ☑️ایام فاطمیه فرصت خوبی ست برای تفکر که ما برای امام زمان ارواحنا فداه و نائب بر حقش چکار کرده و چه میکنیم و به چه میزانی!؟ 🖤فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌷هوالشافی 🌸اِنَّ الْجِهادَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ اَوْلِیائِهِ، 🌸همانا جهاد دری از درهای بهشت است؛ 🌸دری است كه خداوند این در بهشتی را به روی همه‌كس نگشوده است. 🌸هر فردی لیاقت ندارد كه باب‌الجهاد به رویش گشوده شود. 🌸هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد. 🌸خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است. 🌸مجاهدین بالاترند از اینكه بگوییم مساوی با اولیاءاللّه هستند. 🌸 مجاهدین مساوی با «خاصّة اولیاء اللّه» می‌باشند. 🌷 💖گفتی چه دلگشاست افق در طلوع 💖گفتم که چهره ی از آن دلگشاتر است 💖گفتی که با صفاتر از این چیست؟ 💖گفتم جمال ، بسی با صفاتر است 🌷 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی باذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 📚مجوعه آثار علامه شهید آیت الله دکتر مرتضی مطهری جلد ۲۴ صفحه ۴۵۲ 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸جمعه های مهدوی و دلتنگی‌هایم ✍سَلامٌ عَلَی آلِ یس ؛ سلام پدر مهربانم💖✋ 🌸شما نـقطه‌ی پایانِ اضـطرابِ عالمی آقایِ غایـب ازنظرِ نشـسته بَـردل💖 '‌‌‌‌‌‌‌أَينَ‌صٰاحِبَنٰا؟! 🌸امروز هم نیاز دارم تا دلتنگی هایی که رو دل مونده و شایدم تو چهره ام می بینی رو برای شخصی بگم که از رفیق هم بهتره؛! درد دلم رو به آقامون میگم؛! 🌸میخوام بگم آقا میدونی که مدام میگم من خوبم ؛ خوبم !؟ و خودت بهتر میدونی که این نقابی بیش نیست و ذات حقیقیم چیز دیگه ای میگه! 🌸 آقا جونم ؛ دنیایی که برا خودم ساختم اونقدر کوچک هست ؛ اونوقت چطوری باید بگم دوستت دارم ؛! آخه خجالت میکشم ؛! چون میدونم که توی دنیای شما ؛ دوستت دارم ؛ اونقدر بزرگ هست که مال من گُمه تازه، قابلِ دیدن و اعتماد کردن هم نیست.! 🌸آقاجونم ؛ این روزها خیلی زبانم به درشت گویی و بد زبانی و ناسزاگویی روان و باز شده و در عجبم که شما برای چنین دوستدارانی صبر و سکوت پیشه کردی و میدونم داری میگی ای دوستدارم ؛ در چنین لحظاتی هم کنارت هستم... وقتی من آرم میشم خودم از شرم ؛ خجالت زده ی عام و خاص هستم فقط در اون زمان به روم نیارین آقای محبوبم که شنیدیم چی میگفتی... 🌸آقای خوبم ؛همیشه ی خدا از زمین و زمان؛ دوست و همکار ؛زن وبچه و...گِله مندم که چرا اینطورشده و یا نشده ؛! میدونم که شما باز هم ،همون لحظه در کنارم هستی و با آرامشی خاص به رفتار و کردارم لبخند میزنی و اگه حقیر کمی دل ببندم حتما" میفهمم که باید آرام باشم و صبوری کنم! 🌸آقاجان؛ این روزها تا سئوالی ازم میشه فوری میشم قاضی و دست بکار میشم ؛ بدون درنظر گرفتن دور و برم و رحم و شفقت دست به قضاوت کردن میزنم. و درست شما در همون نقطه داری بهم میگی پس بخشش و گذشت چی شد شیعه ی من!؟ و باز شرمنده و شرمنده ام و کاسه ی چه کنم ؛چه کنم در بغل گرفته و خجل سرم رو پایین می‌اندازم ؛ اونوقت چطوری بگم دوستت دارم.! 🌸ایهاالعزیز؛ میدونم ؛دوست داشتن اونقدر هم سخت نیست و من هم نباید زیادی سخت بگیرم و از زیرش شونه خالی کنم. اما نمیدونم چرا تو این دنیای فانی ؛ اینقدر دعوا و مرافعه و کشمکش های دنیوی زیاده...!؟ 🌸یابن الحسن ؛وقتی به این بخش از زندگیم میرسم همه جای عالم سوت و کور میشه؛ تنها میشم و دوست داشتن هم خیلی سخت میشه وچنین عملی رو به راحتی از دست میدم. خودت مددی کن! 🌸 آقاجانم میشه از اول بهم مهربونی و بخشش و صبوری و قضاوت کردن رو یاد بدی تا متعهدترم کنی!؟ تا دوستدار واقعی خدا و خوبان دو عالم بشم.!؟ حالا دیگه آروم شدم پدر مهربانم💖✋ 🌸سپاس و دعا گو هستم آقای خوبم💖😊✋ 🌸اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000