eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
236 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى 🌸و به زودی با تقواترین مردم از آن(آتش) دور داشته می‌شود، 🌸 ✍خداجونم ؛ امروز رو از جایی شروع میکنم که بنام بزرگ شما تکیه کرده باشد؛ ای خدای زندگانی و روشنایی ؛ روزمان را شیرین و لذت بخش فرما💖 الهی آمین 🌸 ✍ نبی زاده 🌸الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸ایستگاه پنج شنبه ها ؛ دلتنگی ها ✍امروز بدجوری احساس نیاز دارم تا با دوستی ، آشنایی، رفیقی حرف بزنم و حالشو بپرسم و یا اینکه اون حالم رو بپرسه ، همون حرف همیشگی هم برای دلداریم کافیه. ✋ 🍃همون کلمه ی بهتری ؛! گاهی اوقات خیلی معجزه میکنه ، اما اگه رفیقی ازم می‌پرسید میگفتم نه؛! خیلی هم خوب نیستم. دلیل داشتم ها؛! 🍃 یهویی یادم افتاد که وقتی در دوران دفاع مقدس چنین حرفی میزدی ؛جوابت روهمرزما اینطوری می‌دادند. که خُب عزیز؛ تلاش کن مثلِ من خوب باشی ؛ البته من اونقدر خوبم که بهم نمیرسی😳✋ 🍃یادم افتاد عصر پنج شنبه و جمعه ها بدجوری دلگیر میشد. هم غم از دست دادن همرزم و رفیق و هم غروب سرخ شمالغرب و خوزستان و ایلام و... چنان دلِ آدم رو آتیش میزنه که ریش ریش میشه. اونوقت ،بُغض خفتِ گلوم رو بدجوری می‌گیره. واسه همینه که میگم رفیق و یا همراهی دوستی عزیز تر از برادر؛ خیلی بدرد این لحظه ها میخوره... 🍃آخه ما که اومدیم چندین اتوبوس و مینی بوس بودیم...اما حالا که به گذشته نگاه میکنم می بینم ؛ کلا"شاید یکی و به زحمت دوتا مینی بوس اونم به زور پر بر می گشت؛! شاید باورش براتون خیلی سخت باشه اون شور و شوق پیاده شدن در منطقه عملیاتی و حضور در خط مقدم جبهه ... و چند روز بعد حسرتِ برگشت و نبودنِ دوست ؛ رفیق و بچه محله بر روی دِلت می موند که یکبار ؛ فقط یکبار دیگه لبخندش رو ببینی... 🍃به وقت شامگاه و دعای کمیل دیگه اون همرزما نبودن همون هایی که هفته پیش تو سنگری که مدام توپ و خمپاره اطرافش فرود می آمد وگاهی هم با تیرمستقیم تانک میرفت هوا ؛!اما همون سنگر تنگ و تاریک و نمورجایی داشت تا دلباختگی کنی و دست به توسل بزنی و شاید هم دعا کمیلِ دلبرانه ای بخونی! 🍃هر چند آشفته بازاری بود خط مقدم اما آرامش عجیبی تو قلب برو بچه ها موج میزد. شاید عجیب و غریب باشه همین دعا خوندن در سنگرهای کم ارتفاع و کوچک و نمازهایی که هم با تیمم بود؛هم باپوتین و هم نشسته😉 وای که چقدر سخت میشد وقتی بر میگشتی پشتِ خط☺️ 🍃به وقت صبح ؛ وقتی دوباره همه چیز کمی رنگ و بوی واقعی و قبل از حمله به خودش می‌گرفت.تازه متوجه میشدی چند نفر دیگه هم بالِ پرواز پیدا کردن و تو جا موندی و از همه مهم تر اونا رو آوردن پشت سنگر شما گذاشتن چرا که سنگر شما یکم ارتفاعش بیشتر از بقیه سنگرها بوده... 🍃دوباره دلتنگی هات شروع می‌شد. وقتی میدیدی اِه این بچه محله و یا اون‌یکی محله هست. چه فرقی داشت بچه کدوم شهر و روستا و... باشه حالا آرام تو فضایی آرام و معطر خوابیده و اجساد مطهرشون با نسیم صبحگاهی رایحه دل انگیزی رو به مشام میرسونه...واصلا نمیتونی ازشون جدا بشی... 🍃نمیدونم همون موقع هم کسی بود سئوال کنه چطوری!؟ من که یادم نمی یاد اما یادم هست سلام و دست تکان دادن ها و اینکه میگفتن... دیشب جون سالم بدر بردی و میخندیدن✋💖😊 🍃 و این خودش کلی امید و انگیزه میداد به بچه ها و لبخند می نشوند به چهره ی خاکی و نشسته ای که دیگه می بایستی دستی به سرو گوش خودمون می کشیدیم... 🍃با این حال تو همون لحظه بود که با انفجارهای پی در پی و پاشیدن آب های اطراف به همراه ترکش‌های ریز و درشتی که از هر سو روان بودند. باز هم همون رفیقی که چند لحظه پیش میگفت جونِ سالم ... خودش نقش بر زمین شده و به خودش می پیچه و یکی دو دستی پای قطع شده اش رو گرفته و دادمیزنه امدادگر؛ امدادگر ... 🍃حالا روز نو روزی از نو و آتش تهیه ای که تازه شروع شده و بستگی به این داره که شب تاصبح ارتش بعثی عراق چقدر مهمات ذخیره کرده تا بریزه روی ما... 🍃این روزها برای چند صدمین بار ؛ خیلی ازون همرزما که خیلی هاشون هم بی نام و نشون و گمنام هستن ؛ برگشتن و دارن دسته جمعی بدرقه میشن چهارصدتایی میشن یک گردان کاملِ بعلاوه 🍃به یاد شهدا؛ امام شهدا ؛ پدران و مادران برادران وخواهران و...آسمانی و نفس های گرمی که روزگاری بودند و امروزه در خاک سردخفته اند: 🌸اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَالمُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌸 🌸 ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌷هوالشافی 🖤 فاطمیه به ما می‌آموزد که: ▪️ برای دفاع از امام زمان خویش، باید با تمام وجود، با شمشیر و بدون شمشیر به قیام برخیزیم. ▪️در مسیر یاری امام زمانت باید زخم‌زبان بشنوی ؛ زخم غلاف شمشیر بخوری ،حتی بازویت کبود شود و در نهایت پهلویت بشکند. ▪️در مسیر حق گاهی لگد خواهی خورد ، گاهی سیلی؛ گاهی تازیانه و این موضوع به شهادت منجر خواهد شد. ☑️ایام فاطمیه فرصت خوبی ست برای تفکر که ما برای امام زمان ارواحنا فداه و نائب بر حقش چکار کرده و چه میکنیم و به چه میزانی!؟ 🖤فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌷هوالشافی 🌸اِنَّ الْجِهادَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ اَوْلِیائِهِ، 🌸همانا جهاد دری از درهای بهشت است؛ 🌸دری است كه خداوند این در بهشتی را به روی همه‌كس نگشوده است. 🌸هر فردی لیاقت ندارد كه باب‌الجهاد به رویش گشوده شود. 🌸هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد. 🌸خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است. 🌸مجاهدین بالاترند از اینكه بگوییم مساوی با اولیاءاللّه هستند. 🌸 مجاهدین مساوی با «خاصّة اولیاء اللّه» می‌باشند. 🌷 💖گفتی چه دلگشاست افق در طلوع 💖گفتم که چهره ی از آن دلگشاتر است 💖گفتی که با صفاتر از این چیست؟ 💖گفتم جمال ، بسی با صفاتر است 🌷 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی باذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 📚مجوعه آثار علامه شهید آیت الله دکتر مرتضی مطهری جلد ۲۴ صفحه ۴۵۲ 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸جمعه های مهدوی و دلتنگی‌هایم ✍سَلامٌ عَلَی آلِ یس ؛ سلام پدر مهربانم💖✋ 🌸شما نـقطه‌ی پایانِ اضـطرابِ عالمی آقایِ غایـب ازنظرِ نشـسته بَـردل💖 '‌‌‌‌‌‌‌أَينَ‌صٰاحِبَنٰا؟! 🌸امروز هم نیاز دارم تا دلتنگی هایی که رو دل مونده و شایدم تو چهره ام می بینی رو برای شخصی بگم که از رفیق هم بهتره؛! درد دلم رو به آقامون میگم؛! 🌸میخوام بگم آقا میدونی که مدام میگم من خوبم ؛ خوبم !؟ و خودت بهتر میدونی که این نقابی بیش نیست و ذات حقیقیم چیز دیگه ای میگه! 🌸 آقا جونم ؛ دنیایی که برا خودم ساختم اونقدر کوچک هست ؛ اونوقت چطوری باید بگم دوستت دارم ؛! آخه خجالت میکشم ؛! چون میدونم که توی دنیای شما ؛ دوستت دارم ؛ اونقدر بزرگ هست که مال من گُمه تازه، قابلِ دیدن و اعتماد کردن هم نیست.! 🌸آقاجونم ؛ این روزها خیلی زبانم به درشت گویی و بد زبانی و ناسزاگویی روان و باز شده و در عجبم که شما برای چنین دوستدارانی صبر و سکوت پیشه کردی و میدونم داری میگی ای دوستدارم ؛ در چنین لحظاتی هم کنارت هستم... وقتی من آرم میشم خودم از شرم ؛ خجالت زده ی عام و خاص هستم فقط در اون زمان به روم نیارین آقای محبوبم که شنیدیم چی میگفتی... 🌸آقای خوبم ؛همیشه ی خدا از زمین و زمان؛ دوست و همکار ؛زن وبچه و...گِله مندم که چرا اینطورشده و یا نشده ؛! میدونم که شما باز هم ،همون لحظه در کنارم هستی و با آرامشی خاص به رفتار و کردارم لبخند میزنی و اگه حقیر کمی دل ببندم حتما" میفهمم که باید آرام باشم و صبوری کنم! 🌸آقاجان؛ این روزها تا سئوالی ازم میشه فوری میشم قاضی و دست بکار میشم ؛ بدون درنظر گرفتن دور و برم و رحم و شفقت دست به قضاوت کردن میزنم. و درست شما در همون نقطه داری بهم میگی پس بخشش و گذشت چی شد شیعه ی من!؟ و باز شرمنده و شرمنده ام و کاسه ی چه کنم ؛چه کنم در بغل گرفته و خجل سرم رو پایین می‌اندازم ؛ اونوقت چطوری بگم دوستت دارم.! 🌸ایهاالعزیز؛ میدونم ؛دوست داشتن اونقدر هم سخت نیست و من هم نباید زیادی سخت بگیرم و از زیرش شونه خالی کنم. اما نمیدونم چرا تو این دنیای فانی ؛ اینقدر دعوا و مرافعه و کشمکش های دنیوی زیاده...!؟ 🌸یابن الحسن ؛وقتی به این بخش از زندگیم میرسم همه جای عالم سوت و کور میشه؛ تنها میشم و دوست داشتن هم خیلی سخت میشه وچنین عملی رو به راحتی از دست میدم. خودت مددی کن! 🌸 آقاجانم میشه از اول بهم مهربونی و بخشش و صبوری و قضاوت کردن رو یاد بدی تا متعهدترم کنی!؟ تا دوستدار واقعی خدا و خوبان دو عالم بشم.!؟ حالا دیگه آروم شدم پدر مهربانم💖✋ 🌸سپاس و دعا گو هستم آقای خوبم💖😊✋ 🌸اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌸 وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ 🌸ما قرآن را برای تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟! 🌸Certainly We have made the Quran simple for the sake of admonishment. So is there anyone who will be admonished? 🌸 ✍خداجونم ؛همه ی عزیزان را از آسیب‌های دنیوی و اخروی محفوظ بدار ؛! 🌸خیر و برکت را برایشان فزونی و از محبت خود در دلشان بی نهایت بنشان ؛! 🌸شادشان نیز گردان ؛! 🌸در روزهای بیماری و سختی و گرفتاری از سلامتی روح و روان در امان ؛ وبی نیازشان دار الهی آمین 😊💖✋ 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸یادش بخیر با دلتنگی‌هایم ✍گاهی اوقات خیلی راحت به اطرافیان نزدیک و دور نمره منفی‌ میدیم و اگه خیلی بخوایم به روشون نیاریم یه نمره پایین در نظر می‌گیریم. 🍃اما وقتی نوبت خودمون که میشه زود و خیلی آروم از کنارش عبور میکنیم. و به رو خودمون هم نمیاریم که آخه شاید مورد رنجش شخصی شده باشیم‌. 🍃روزگاری تو همین دوربرها و نزدیکی فرزندان رشید میهن همان افراد مُخلص ، مدام تمرین پرواز کردند تا شاید بال پرواز یافتند و آسمانی شدند. و در نهایت برای برخی از آنان چنین رقم خورد تا زودتر و با شتاب بیشتری به سوی معبود شتافتند. 🍃دراین بین؛ همرزمان ایثارگری هم بودند که خیلی زود به مراحل عالیه ی عرفانی دست یافتند ؛بسیاری از علما و فضلای برای دستیابی سریع به چنین مرحله ای بر آنان غبطه هم خورده اند.آنان درروزهایش ایستادگی ومقاومت در راه خدا و شبهایشان را به مجاهدت و راز و نیاز با معبود یگانه سپری می نمودند. 🍃رزمندگانی که تا جان در بدن داشتند مقاومت نمودند در مقابل روزمرگی های دنیوی ،! تشنگی و گرسنگی را با روزه جبران نمودند و در واپسین لحظات عمر خود نیز با پیروزی و شهادت شیرین کام گشتند. 🍃گاهی اوقات سنگرهای نمور و پلاستیک کشیده ی عمیق در دلِ کوههای سر بفلک کشیده ی شمالغرب و میانه ی صحنه ی نبرد میزبانشان بود و برخی زمانه سنگرهای کوتاه و تفتیده ی پر از ریگ و شنِ روان آنان را به آنجا کشیده بود. و گاهی هم سیال بر آبِ هور که برخی عظیمش می پنداشتند به این سو و آن سو به آرامی روان بودند. 🍃یادش بخیر ؛ کتاب دعاهایی که کوچک اما عظمت دعاهایش بیشمار و هدیه به رزمندگان بود و رزمنده با دعاهایش حال می‌کرد. و یا دفترچه یادداشتی که از لحظات ناب و بی بدیل صحنه نبرد نُت بر می‌داشت. آقا اصلا بیخیالِ دوربین ۱۱۰ و ۱۳۵ بشید که خیلی از اوراق جنگ ویادگاری‌های با همین ها بود وبس 🍃این دقایق خیلی هم زود از انفجار و دودِ فسفوری و شیمیایی بیرون نیاین؛! از نارنجک و نارنجک تفنگی تا اژدر بنگال و موشک تاو و ۱۰۶ و ۱۰۷ م م ؛ پر کردن نوارهای تیر بارگرینف و دوشکا تا خشاب ژ۳ و کلاش و...آقا با این چیزهای محدود و کوچک در دستان بزرگ مردان این آب و خاک بود که آن را کیما کرده وحتی یک وجب هم به دشمن واگذار نگردید. 🍃یادش بخیر آقا خبر داری یا نه که از اون جوان های قدیم کسی باقی موندن یا نه ؛!؟ سالمش که نوبره اما از اونایی که تو هیچ کجا خریدار ندارن مگر نزدِ همسر صبورش خبر داری!؟ خیلی ازون آدما تو پیچ و خم زندگی و روزه مرشون هنوز هم مثلِ قدیم تو آتیش دود خناسان ودردمنشان دست و پنجه نرم میکنن. 🍃آقا میخواستم بگم یه دفعه ؛ سیاه نمایی های یه عده ای نامحرم و... باعث نشه که جونای قدیم رو فراموش کنیم. خیلی از اون آدما تو این روزها نیاز به این دارن تا فقط بشینین کنارشون و به درد و دلهاشون؛ به خاطراتشون؛ تجربیاتشون و دلتنگی هاشون گوش کنید و تجربه کسب کنید. تا بعد... 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌸…وَ تِلْكَ اَلْأَيّٰامُ نُدٰاوِلُهٰا بَيْنَ اَلنّٰاسِ 🌸ما اين روزها(ى شكست و پيروزى را )ميان مردم به نوبت مى‏ گردانيم . 🌸       🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 برو مرخصی ؛ یا خدا😳😁✋ ✍انسانها عموما کنجکاوند و مدام در پی علتِ اموری که به انجام نرسیده یا کمرنگ به نتیجه رسیده اندهستند؛! اما هیچگاه به نتیجه رسیده ها رو شکرگزار نیستند. وعموما"از این جهت غافلیم. 🍃از عملیات بدر که برگشتیم ؛سختی عملیات بر چهره و بر بدن ما باقی مونده بود. و بودند همرزمایی که از سختی ها و شکست سخن می گفتند و نرسیدن و یا به موقع نرسیدن خودشون به یگان رو دلیل اصلی میدونستند. و هزار و یک چیز دیگر و اینکه اگر اینطور میشد بهتر بود و...اما در این میان عده ای از زیبایی های عملیات سخن میگفتند. 🍃همون عده ای که در عملیات بعدی شهید شدند. همون افرادی که در شرایط حساسِ نبرد بی امان؛ فقط زیبایی میدیدند و باهوش و ذکاوت تر از بقیه بودند. اصلا" اونا یه طور دیگه ای فکر میکردند انگارباچشمان نازنینشان زیبایی‌های خلقت و خدا رو می‌دیدند. 🍃یادمه وقتی برگشتیم قرارگاه مثل اون قدیما تو یگان رزم که اگه همرزمی شهید میشد جایی که استراحت میکرد یه ملحفه سفید و مقداری گل سرخ می‌گذاشتند. . اینجا هم همانطوری بودجای چند نفر تو اتاقها خالی و برایشان محل سوگواری و فاتحه در ساده ترین شکل ممکن فراهم شده بود. 🍃با اینکه د منطقه ی عملیاتی با هم بودیم و در یک نقطه اما از شهادت برخی از همرزما باخبر نشده بودیم. و حالا یهویی جای چند نفر خالی بود. تازه همون موقع یادم افتاد که برو بچه های گردان‌های خط شکن و... بعد عملیات وقتی برمیگشتندپشت جبهه چه حالی داشتند و چطوری باید خبر شهادت بچه محله رو به پدر مادرها میدادند. از آن سخت تر پیکرهای جا مونده در پیش روی ها و یاعقب نشینی ها بود و مهم تر اینکه چه شخصی خبر مفقود ها رو حاضر میشدبه خانواده برسونه!؟ 🍃بااین حال وقتی مهربونی و محبت دوست ها وهمرزم ها رو برای شهدا ی قرارگاه میدیدم.به اعمال و رفتار خودم شک میکردم که واقعا" چِم شده که تو این کار زیاد رغبت به خرج نمیدم. 🍃اما واقعا از منطقه عملیاتی که جدا شدیم. برگشتیم.‌ جلسه پشت جلسه بود که شروع شد.اما طولی نکشید که بنا به دستور فرمانده رفتم مرخصی اما همین مرخصی هم طولی نکشید و تلفنی به مادرم اطلاع دادند که مرخضی لغو شده و برگشتم قرارگاه اهواز و شروع به کار کردم... 🍃حالا فکر می کنید چه اتفاقی افتاده بود که وسط مرخصی برگشتم. جبهه!؟چون نوبت سایر همرزما بود که به مرخصی بروند. گفتم‌بابا من همش ده روز مرخصی بودم تازه چهار روزش هم تو راه بودم. 😳😁 🍃با این حال وقتی من از مرخصی برگشتم و بقیه رفته بودند.کلِ کارهای قرارگاه تا حدودی خوابید.هم زمان معاون های قرارگاه هم رفتن مرخصی و وقتی کار به اینجا کشید مجوز دادند تا من هم رفتم مرخصی ... 🍃رفتن به مرخصی اونم از اهواز به سمت شهر ما خیلی مراحل اتوبوس سواری داشت. تازه دوسال بعد بود که شرایط بیشتری برای اتوبوس‌ها حداقل به مراکز دو استان‌ بوجود اومد. با کمبود اتوبوس باید میرفتیم تهران و بعد مرکز استان و سپس شهرستان و گاهی هم جا خالی گیر می آمد مسقیم به شهرستان .جا خالی یعنی بوفه اتوبوس اونم پنج نفره و اگر بوفه هم نبود. 🍃وسط راهرو روی پیت حلبی نفت ؛ می نشستیم. با این حال عقب اتوبوس هفت هشت نفری جا عوض میکردیم. و هزار و یک دردسری که می کشیدیم اگر هم نمی آمدیم تهران . بین راه درقزوین باید پیاده می شدیم. 🍃از جنوب به شمال شهر قزوین ؛ دروازه رشت ؛ را ساعت ۳ یا ۴صبح پیاده و یا عقب ماشین و یا ماشین های عبوری می نشستیم و بعدش هم بازهم منتظر اتوبوس و بوفه و راهرو تا در 🍃میدان شهرداری شهر رشت پیاده می شدیم. و با هزار بدبختی خودمون رو می رسوندیم مینی بوس و یا سواری های خط کناره و بعد از مدتی ابتدای شهر پیاده و میرفتیم خونه... و در این بين دوست و آشنا تو شهرهای کوچک می‌دیدند که از جبهه برگشتیم و می ایستادیم که کجا بودیم و چکار میکردیم.‌ 🍃تازه اگه گشت سپاه و کمیته جلو ی ما رو نمی گرفتند که چکاره هستیم و ازکجااومدیم. و هزار و یک گرفتاری دیگه... برگشتن به اهواز یکم‌سخت تر بود.‌ چون بلیط تهران از شهرستان نبود و از مرکز استان هم محدود بود و بایستی می آمدیم رشت و... و صد البته وضعیت برو بچه های خراسانی و سایرنقاطی که با قطار رفت و آمد میکردند خود شنیدنی و حکایت ها دارد...💖😊✋ 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
🌸«ما مِن أَحَدٍ يَدخُلُ الجَنَّةَ يُحِبُّ أَن يَرجِعَ إلَى الدُّنيا، وَأَنَّ لَهُ ما عَلَى الأَرضِ مِن شَيءٍ غَيرَ الشَّهيدِ؛ فَإِنَّهُ يَتَمَنَّى أَن يَرجِعَ فَيُقتَلَ عَشرَ مَرّاتٍ لِما يَرَى مِنَ الكَرامَةِ.» 🌸 پيامبر خدا(ص) فرمود: «هيچ كس نيست كه به بهشت رود و[در عين حال]دوست داشته باشد به دنيا برگردد و از آنچه بر روى زمين است برخوردار شود. 🌸مگر شهيد، كه بر اثر مشاهدۀ كرامت (شهادت)، آرزو میكند برگردد و ده بار كشته شود». 🌷چون جان تو می‌ستانی، چون شکّر است مردن 🌷با تو ز جان شیرین، شیرین‌تر است مردن 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی باذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 📚مستدرک الوسائل جلد۱۱ صفحه۱۳ 🌸@NABE935936000
🌸هوالعزیز ✍جوانی که راه عمار شدن را از شاگردی علامه طباطبائی و آیت‌الله بهجت آموخت. فقر و استضعاف، محرکی سخت اما شیرین برای ذوشهادتین شدن بود. ◾️۱۲ دی‌ماه ۱۳۹۹؛ زمستان این‌بار متفاوت با گذشته، متفاوت با دورانی شکوهمند و خاطره‌انگیز، متفاوت با روزی که صنعت نفت ایران ملی شد. 🍃 متفاوت با زمانی که خبر پیروزی انقلاب اسلامی به‌گوش همه‌ی ایرانیان رسید. 🖤این بار خبر تلخی دیگر را برای مردم ایران به ارمغان آورده‌ بود. 🏴خبری که در سرمای استخوان‌سوززمستان، آتشی بر جان مردم افکند و داغ سنگینی بر سینه‌های سوخته‌ی مریدان برجای گذاشت. 🏴 خبری که دشمنان دین و انقلاب راخوشحال کرده و فضایی برای نفس کشیدن ددمنشانه‌شان فراهم می‌کرد. 🏴خبری که رهبر انقلاب اسلامی را تنهاتر از قبل کرده و ایشان را از داشتن رفیقی نجیب و بامعرفت محروم می‌کرد. 🏴خبری که محتوایش این بود: عمار انقلاب و یار دیرین رهبری، حضرت آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی درگذشت. به همین سادگی تنها بودیم تنها تر شدیم از موهبت داشتن فاضلی دوست داشتنی.😔✋ 🖤برای شادی روح بلندشان صلواتی هدیه فرمایید. سپاسگزارم😔✋ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸@NABE935936000
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸به یاد سرباز وطن جان فدا😔✋ ✍ما ملت سرافراز ایران اسلامی در بیشتر اوقات و داشته های بی نام و نشانی و همواره گمنام و شکوهمندی را به نام می شناسیم که در سطح ملی قهرمانی نامدار ؛ و درمنطقه نام آوری بی بدیل ودر میدان جهانی اثرگذار ،اثر بخش و موثر بوده و هستند. که دوست و دشمن نیر برآن معترفند. 🍃در این میان آنچه رزمنده ای کوچک به چشم دیده و آن را به خوبی و سادگی لمس نموده ام را بیان می نمایم. هرچند نقطه را چه به تعریف از خط و قطره را چگونه خواهد توانست تااقیانوس راتوصیف نماید. اینجانب نیزحقیری بسیار کوچک و اندکم در وادی بیکران ها ؛ اما روایت های ساده نیز در جایی یادگار خواهند ماند. 🍃درجریان عملیات والفجر۸ برادر سلیمانی را درچند ملاقات کوتاه در قرارگاه عملیاتی قدس درخرمشهر و فاو از نزدیک ملاقات نمودم و سپس در عملیات‌های پی در پی و پس از آن نیز هر بار به شکلی با ایشان بارها مواجه شدم.اصلا"عملیاتی سراغ نداشتیم که قاسم و لشگر فاخر ۴۱ ثارالله در آن حضوری موثر و نقشی بی بدیل نداشته و نیافریند. 🍃به نظر میرسد ؛ ‌هرانسان پاک باخته ای در این دنیای فانی ، می بایستی به فکر راهی باشد تا ارتباطی خاص و معنوی را بی نهایت کسب نماید و یکی از بی کران های را با حضرت حجت ابن الحسن مهدی موعودعجل الله تعالی فرجه الشریف و برای زمینه سازی ظهور و سربازی آقا به شکلی شخصی و منحصر به فرد بوجود آورد. و این امر نیز به خودِ شخص برخواهد گشت تا اینکه ظهور و فرج آن حضرت راچگونه بیابد و بپندارد.و قاسم و یارانش چنین پنداشتندکه این امر بسیار نزدیک است. نزدیکتر از آن‌چه خاکیان پندارند.و شاید در رکاب حضرتش بودند و سخنی به میان نمی راندند. 🍃اما ؛پس از هشت سال دفاع مقدس نیز در زمانهای خاص او را همچون سابق مشاهده می نمودم.حتی زمانی که همه مفتخر به دریافت درجه و رتبه های نظامی شدند. جان فدا ؛ ساده ، بی آلایش ؛مصمم و قاطع ؛با محبت و مهربان و رئوف و هر آنچه دلتان میخواهد نامش را بگذارید.حتی زمانی که به پاسِ هر آنچه می پندارید به دستِ مبارک فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای مدظله‌العالی به درجه ی سرلشگری نائل گردید. باز هم سرباز میهن اسلامی ایران بودند. 🍃 اما وصف چنین پدیده ای و همراهانی که در کنارش بالِ پرواز یافتند از همان ابتدا هم برای همه سخت و غیر ممکن بوده و هم اکنون نیز چنین است. چه رسد به شرح در چند سطر و بند نگارنده... 🍃شاید یادتان رفته باشد ،درحین خلع سلاح اشرار و خوانین منطقه ی جنوب شرق ؛ و یا درسلسله تمرینات نظامی در اطراف تهران؛ جنوب ؛ شرق و غرب کشور و هرکجا که بنا به دستور لازم بود؛ نیاز بود و... 🍃حتی زمانی که فرمانده نیرو قدس نیز گردید منش او تغییر نیافته بود. ساده می آمد و ساده مطالب را در میان میگذاشت و نتیجه را جمع بندی و هر بار با تذکری بی بدیل می رفت. 🍃اصلا نیاز به جلسات ستادی طولانی و بلند مدت با او نبود که آنان را به زیر مجموعه هایش واگذار می نموده و خود به مسائل جامع و متفکرانه و خلاقانه می اندیشید و به مرحله ی ظهور میرساند. سیاست‌های کلی و اجرایی کلان در نیرو با قاسم بود. و سایر امور در راه رسیدن به هدف غایی نیرو و صلاح کشور و نیروهای مسلح و سپاه و نیروی قدس به زیر مجموعه های خدوم نیرو بر واگذار شده بود و او هادی بود و هدایت کننده و خادم ملت... 🍃یادم هست که در اولین ساعات ورود به شهر زلزله زده در فرودگاه بم حاضر بودیم او قبل از ما در آنجا حاضر شده بود آنقدر مردانه و چشمگیر و دل نواز با مهر و محبت عمل نمود. که زن و مرد و بچه های بحران زده از واقعه ای تلخ زلزله که با از دست دادن همه ی امکانات مادی و معنوی درمانده شده بودند را دچار حیرت و شیفته ی صحبت هایش می نمود. و کم نبودند از این دست انسان‌های شریف؛ که همان زمان شهید حاج احمد کاظمی رفیق دوست داشتنی اش نیزدر کنارش بود. 🍃از یاد نبرم که حلقه ی ارتباطی و بدون درد سر با چنین مقامی را که مشغله های فراوان و همیشگی را با خود به همراه داشت ؛ اما مردِ فرهیخته ودوست داشتنی ام برادرپورجعفری بود که کاری را آسان می نمود. هرگاه نیاز به حاج قاسم بود کافی بود پورجعفری را که می‌دانستم همیشه ی خدا بگوش هست را بیابیم. صبح و شب هم نداشت. 🌸وصد البته بودند افراد دلباخته ی دیگری که در این بين نامشان محفوظ است و از نامداران شدند. وصد حیف برای ما زمینیان که آنان نیز با فرمانده ی دلبندشان و با کاروان عشاق پروازی ابدی در پیش گرفتند. 🌷یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد💖✋ 🌸والعاقبه للمتقین 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی باذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌸 @NABE935936000