🌸هواللطیف
✍این شبهای عزیز وقتی به اندازه وسع خودم دعای جوشن کبیر می خونم ؛ مجذوبش میشم ؛ این حال رو خیلی دوستش دارم. کاش میشد این حالِ خوب رو منتشرش کرد ...
🌸خدا جونم ؛ میشه حرف دلمون ؛ رو منتشر کنی!؟
🌸 خدا جونم ؛ میشه حرف دلمون رو به اذکار نامت معطر کنی !؟
☘یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ
☘ای پناهِ کسی که پناهی ندارد...
☘اِلهی وَ اَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلی ذِکْرِکَ ...
🌸معلومم نیست شبِ قدر دیگه ای برام رقمبخوره...✋
🌸تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ
🌸فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل میشوند.
🌸 #سوره_مبارک_قدر_آیه_شریف۴
🌷امام صادق علیه السلام فرمودند:
☘ الْمَلَائِکَهًُْ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ الرُّوحُ رُوحُ الْقُدُسِ وَ هُوَ فِی فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها).
☘ #ملائکه در اینجا مؤمنین هستند که دارای علم آل محمّد علیهم السلام و #روح عبارت از روح القدس است که او در فاطمه سلام الله علیها است.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۶۸
📚بحارالأنوار، ج۲۵، ص۹۷/ البرهان
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸جمعهها ی مهدوی بیست و سوم رمضان المبارک
🌸 #سلام_امام_زمانم 💖
🌸 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ
🌸سلام بر شما! که با آمدنتان، مؤمنين و مستضعفین سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد. بیا ! ای عزت شیعه...
🌸 السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک
🌸سلام بر شما ای مولایی که در شب تیرهی غیبت، همه از شما نور می جویند ؛ و در روز ظهورت ، همه با آفتاب شما راه بندگی را می یابند .سلام بر شما و بر روز ظهورت💖
🌸یابن الزهرا ؛ عشق شما در دلمان پَر می کشد هر چند گناهکاریم. حُبُّكَ فِي قَلْبی وَ إنْ کُنْتَ عاصیاً
🌸یابن الحسن ؛ در پی شما روانه ام فراتر از انتظار فراتر از آنچه می پندارم ؛! آقای خوبی ها ، آقای مهربانی ها ؛ آقای حی و حاضر با چه رویی بنویسم بیا و انتظار را به مقصد برسان !
🌸ایهاالعزیز ؛ این روزهای عزیز قدر ؛ چه کریمانه به یادمان هستی ، هرچند غافلیم، آه از این همه غفلت شب و روز آقا جان دلمان به پُشت گرمی شما خوش است برای عبادت ، برای محبت و برای مناجات با خدای یگانه ؛ آقا جان کجایی!؟
🌸مهدی جانم ؛ جمعه که می شود دعاهای متفرق شده یکجا جمع می شوند. اشکهایمان طعم خوش وصال می یابند. و چشمان خشکیده ام تر می شود. آقا جان بیا!!
🌸﷽اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان
🌸هوالقادر
🕊🕊 قدس، امتداد عاشوراست!
🌺وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ ؛ و لعن اسرائیل ، دنبالهی لعنِ همانهایی است که؛
🍁 امام را از رهبری عالم، و عالم را از وجود امام، محروم کردند!
💖 روز جهانی قدس ؛ تجلی" إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ " است!
🌸 کسی که حسین را شناخته ؛ تا قیامت در صلح و جنگ است بین جبهه حق و باطل!
✅ یادمان باشد؛
🌷حسینی شدن آسان است،
🌸اما حسینی ماندن ، تپشهای صادق میخواهد و قدم های راسخ....
🌸 وَثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَيْن علیهالسلام.
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
اجرای گروه سرود در میدان فلسطین
🌸 قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَلاَ تَحْوِیلاً
🌸بگو: کسانی را که به جای خدا پنداشتید، آنها نمیتوانند آسیب و گزندی را از شما دفع کنند، و نه [آن را از شما به دیگری] انتقال دهند
🌸 #سوره_مبارک_اسراء_آیه_شریف۵۶
✍استعاذه به خدا یه حالت روحی خاص هست که انسان رو در پناه خدا قرار میده و به عنوان ضربهگیر عمل میکنه. هم بخاطر ضعیف بودن انسانها در برابر آفات دنیوی و هم بخاطر مقدار و تعداد خطراتی که برایمان وجود داره ؛! راستی ؛ جز خدا موجود دیگری هم نمیتونه دفع ضرر کنه. پس لازمه که به خدا پناه ببریم 💖✋
🌸والعاقبه للمتقین
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸عملیات والفجر ۸
✍بعضی اوقات دیدید که هوا ابری هست اما بارون نمی باره اما اون شب مثل سیل قرار بود از آسمون روی سر عراقی ها گلوله بریزه ؛ اما اونا هم از تعداد و حجم آتش سنگینی از ادوات جنگی برخوردار بودن. و صد البته که همیشه ی خدا دست برتر با اونا بود مگه شبهای عملیات و آتش تهیه نیروهای خودی که به یکباره سرشون خراب میشدیم.
🍃همون شب چند دقیقه قبل از شروع عملیات که برادر شوشتری بهم هشدار داد که عملیات مواظب خودم و نیروهام باشم ؛! دیدم همه ی معاونهای قرارگاه برای نیروهای خاص خودشون درحد توجیه عملیاتی برای آغاز عملیات ؛ رو به نیروهاشون اعلام کردند. و شاید یکی از زیباترین های این توجیحات بر می گشت به برو بچه های اطلاعات عملیات
🍃چرا !؟ چون حاج احمد سوداگر که خیلی واقع بین و خیلی سرسخت و مقاوم درکارهای اطلاعات عملیات بود،اما بسیار رئوف و مهربان و با لهجه ی دزفولی خودش اونقدر دلبرانه صحبت میکرد که نگو و نپرس !؟
🍃معدود افرادی از تک و آفند ایزایی یا فریب یگانهای تحت امر قرارگاه ما در خود قرارگاه اطلاع داشتند. اما به جزء این خبر حاج احمد قرار بود خبر دیگری هم به برو بچه هاش بده...
🍃معنویت برو بچه های اطلاعات قرارگاه ما اونقدر بالا بود و روحیه ای قوی داشتند. که همین امر باعث می شد تا روابط عاطفی بین بچه ها بیشتر بشه و وابستگی به هم زیادتر و دلبرانه تر! شاید اونشب هم همین اتفاق داشت می افتاد.و کار رو سخت تر میکرد.
🍃تو اتاق برو بچه های اطلاعات حاج احمد یه گوشه ای نشست. و چراغ ها خاموش کرد. معلوم نبود حاج احمد از چی میخواد حرف بزنه اما از شهادت و شهدا صحبت کرد. و اینکه امشب شب عملیات هست و در این روزها و شبها خیلی از بچه ها ممکنه آسمانی و شهید بش. پاشین از همدیگه حلالیت بطلبید.
🍃همه ی برو بچه ها رو تک تک برانداز میکرد. باز هم رفت سر شهادت و اعلام کرد یکی از بچه ها شهید شده ؛! کی !؟ گُل اکبر! همه بیکباره همدیگر رو نگاه کردند و اشکها بود که سرازیر شد. و از همه سخت تر برای حاج منصور که یارِ عزیزِ گُل اکبر بود .
🍃بعد از این خبر ، چراغ روشن شد و سریع رفت سر اصل موضوع و عملیات ایذایی و یا فریب که هدایت عملیات در منطقه رو به عهده قرارگاه قدس گذاشته بودن. طولی نکشید که همه از حالتِ گریه و زاری در اومدن . و با یک یا علی گفتن هر شخصی رفت ،دنبال ماموریتی که بهش داده بودن...
🍃بعضی ها رفتن سراغ مقر هتل کنار اروند تو خرمشهر بعضی سراغ دکل های دیدبانی تو خرمشهر ، یعنی یطوری به یکباره همه رفتند سر نقشی که بهشون واگذار شده بود. که هر شخصی نگاه میکرد متعجب و دهانش باز میموند.
🍃هنوز چند دقیقه ای از عملیات در سمت ما که نقش عملیات فریب را بازی میکردیم نگذشته بود.که من تو درگاهی اتاق هدایت عملیات نشسته بودم که آقا عزیز سرش رو بالا آورد و یه چیزی تو کاغذ یادداشت نوشت و داد شوشتری و حاج احمد خوندن و گفت: بره... سریع تو هوا گرفتمش و گذاشتم تو پاکت درش رو چسب زدم و در حالی که احسنت حاج شوشتری رو می شنیدم ، با عجله مثل برق و باد تو تاریکی شب و خاموشی محض رفتم دادم اولین ماشین آمادهِ پیک و اونم رفت. ...
🍃یا خدا داخل سنگر ساختمان هدایت عملیات ، اونقدر شلوغ بود و صدای بیسم ها بلند بود که چیزی از بیرون شنیده نمی شد. اما بیرون تو محوطه پشت سر هم هوا روشن و خاموش میشد و مثل صدای طبل های بزرگ صدای غرش توپخانه و آتش بارهای کاتیوشا خودی و دشمن می آمد. البته چون ما با آمادگی قبلی میزدیم. لحظه ای هم آتش تهیه ما قطع نمی شد.
🍃دشمن هم مات و مبهوت و درمانده مونده بود که از کدوم طرف داره میخوره . البته این مقدار بر میگشت به موقعی که آتش ما شدید بود برای تصرف نیروهای پیاده در جزایر و وقتی که آتش متعادل تر شد. نوبت عراقی ها شد که از خجالت ما در بیان،! دشمن حتی خرمشهر و آبادان رو هم مورد اصابت گلوله توپ قرار میداد.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷