eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
234 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺هوالحکیم 🌺🍃🌺 💥حکایت جنایتکاران ✏️ روایت دوم ✍«عبیدالله بن زیاد» در کنار شهر موصل به دست ابراهیم بن مالک اشتر، کشته شد، ابراهیم سرهای بریده ابن زیاد و سران دشمن را برای مختار فرستاد، مختار در این هنگام غذا می خورد که سرهای بریده دشمنان را کنار مسند مختار به زمین ریختند. 😳در این هنگام دیدند مار سفیدی در میان سرها پیدا شد و وارد سوراخ بینی ابن زیاد شد و از سوراخ گوش او بیرون آمد، و از سوراخ گوش او وارد گردید و از سوراخ بینی او بیرون آمد، و این عمل چندین بار تکرار گردید. 🌷مختار پس از صرف غذا برخاست با کفشی که در پایش بود به صورت نحس ابن زیاد زد، سپس کفشش را نزد غلامش انداخت و گفت: «این کفش را بشوی که آن را بر صورت کافر نجس نهادم». 🌷مختار سرهای نحس دشمنان را برای محمد حنفیّه در حجاز فرستاد، محمد حنفیّه سر ابن زیاد را نزد امام سجاد (ع) فرستاد. 🌷امام سجاد علیه السلام در آن وقت، غذا می خورد، فرمود: روزی سر مقدس پدرم را نزد ابن زیاد آوردند، او غذا می خورد، عرض کردم: خدایا مرا نمیران تا اینکه سر بریده ابن زیاد را در کنار سفره ام که غذا می خورم بنگرم، حمد و سپاس خدا را که دعایم را اکنون به استجابت رسانیده است. ✍مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی می نویسد: 🐍آن مار، مکرر از بینی ابن زیاد وارد می شد و از گوش او بیرون می آمد، و تماشاچیان می گفتند: قََد جائت قَد جائت: «مار باز آمد، مار باز آمد» ✏️می نویسد: همان هنگام که ابن زیاد در مجلس خود با چوب خیزران مکرر بر لب و دندان امام حسین (ع) می زد، شاید بر اساس تجسم اعمال، همان چوب خیزران (در عالم برزخ) به صورت مار درآمده و مکرر از بینی او وارد می شده و از سوراخ گوش او بیرون می آمده، تا در همین دنیا، مردم مجازات ننگینش را ببینند. 📚منابع: 1- منتهی الآمال، ج۱: ۲۹۹ 2- بحارالانوار، ج۶: ۲۴۸؛ ۴۵: ۳۳۴- ۳۳۶. 3- عالم برزخ در چند قدمی ما: ۱۷۲- ۱۷۵ 🌸 فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌺هوالحکیم 🍃🌺🍃 💥حکایت جنایتکاران ✏️ روایت سوم 🔥یزید بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام به بیماری مبتلا شد که علاجی برایش پیدا نمیکرد. ✡ يكى از اطباى يهودى را براى معالجه طلب كرد، طبيب نگاهى به يزيد كرد و از روى تعجب انگشت حيرت به دندان گزيد. 📜 سپس با تدبير ويژه اى چند عقرب زنده از گلوى او بيرون كشيده و گفت: 🔰ما در كتب آسمانى ديده ايم و از علما شنيده ايم كه هيچ كس ‍ به اين بيمارى مبتلا نمى شود، مگر آن كه باشد، بگو گناهى كرده اى كه به اين مرض گرفتار شده اى ؟! 🔥يزيد که شرمگین شده بود پس از لحظاتى گفت : من حسين بن على را كشته ام. ✡ بعد از اینکه این قضیه را دید به ایمان آورده و انگشت سبابه خود را بلند كرد و گفت 🌸 اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله... 📒«مروج الذهب ج۲ص۲۷ 🌸 فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌺هوالحکیم 🍃🌺🍃 💥حکایت جنایتکاران ✏️ روایت چهارم 🌷حبیب ابن مظاهر می گوید: بعد از استقرار امام حسین(ع) در کربلا, من جلوی خیمه نشسته بودم، دیدم کسی دارد از جلوی دشمن می‌آید. نگاه کردم، دیدم «قُرَّه ابن قیس حنظلی» است. 🌷 من او را می شناختم، آدم بدی نبود. تعجب کردم که در سپاه ابن زیاد چه کار می کند؟ جلو آمد، وقتی رسید گفت: حبیب، می‌خواهم با امام حسین ملاقات کنم. گفتم با امام حسین چه کار داری؟ گفت: عمر سعد مرا فرستاده، برای او پیامی دارم، می خواهم به ملاقاتش بروم. به او گفتم شمشیرت را بگذار برو.سلاحش را گذاشت و رفت.وقتی ملاقاتش با امام حسین علیه السلام تمام شد، آمد. 🌷من او را نگه داشتم و گفتم: قره ابن قیس من که تو را می شناسم، آدم بدی نبودی، چه شد به سپاه ابن زیاد پیوستی؟ من علتش را نمی دانم اما نصیحتی می‌کنم؛ حالا که آمدی دیگر نرو. حالا که به بهانة ملاقات با امام حسین آمدی دیگر برنگرد. بیا پیش ما بمان. من قول می دهم جدّش، رسول خدا تو را شفاعت کند و بهشت را برایت آماده کند، دیگر نرو. 💥قیس قدری تأمل کرد و گفت: من بروم. من پیام آور بودم، می روم پیغام امام حسین را می رسانم و برمی‌گردم. اما رفت و دیگر برنگشت... 💥 بعدها قیس، که در فاجعه ی کربلا، با لشکر عمر سعد همکاری کرد، ضمن ابراز پشیمانی، بخشی از جریان عبور دادن زنان اهل بیت(ع) از کنار اجساد شهدا را گزارش کرده و گفته است: 💖«هر چه را فراموش کنم، گفته زینب، دختر فاطمه را فراموش نمی‌کنم که وقتی از کنار بدن برخاک افتاده برادرش حسین می‌گذشت، می‌گفت: 🌷«یا محمداه، یا محمداه، صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، 🌷یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا»؛ 🌷 «ای محمد، ای محمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون، اعضاء بریده! 🌷ای محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند و باد بر آنها می‌وزد.» این سخنان زینب دوست و دشمن را به گریه انداخت.[ الارشاد، ج ۲، ص ۸۵] ✍ نصحیت را نشنیده گرفت و پند نپذیرفت. 🌸 فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌺هوالحکیم🌺🍃🌺 💥حکایت جنایتکاران ✏️ روایت پنجم ✍در مقاتل نوشته شده که در پیراهن امام علیه السلام تا ۱۱۰ اثر تیر و نیزه و شمشیر وجود داشته است و پس ازشهادتش برای غارتش هجوم آوردند. 💥اسحاق بن حوبه لعنه الله علیه پیراهن امام را بیرون آورد 💥بحر بن کعب لعنه الله علیه بقیه لباسهای امام را از بدنش ... 💥 عمامه را اخنس بن مرثد لعنه الله علیه برداشت 💥 نعلین حضرت را اسود بن خالد لعنه الله علیه ربود 💥بجدل بن سلیم لعنه الله علیه برای انگشتر ، انگشت امام را قطع کرد 💥زره امام را عمر بن سعد ملعون لعنه الله علیه برداشت 💥 شمشیر امام (غیر از ذوالفقار) را جمیع بن خلق لعنه الله علیه ربود 💥 قطیفه حضرت را قیس بن اشعث لعنه الله علیه درآورد 😢🌷جانها به فدای آقایی که حتی بدنش را غارت کردند. 🌷جراحات امام فراوان شد و آنچنان تیر در بدن امام نشسته بود که چون ... به نظر می رسید 💥 صالح بن وهب لعنه الله علیه نیزه ای به پهلوی امام زد که بر اثر آن حضرت از اسب به گودال افتاد و با گونه راست بر زمین خورد 🌷زینب سلام الله علیها از خیمه بیرون دوید و ... 💖وای از دل حضرت حجت ابن حسن عج... 💥سنان بن انس لعنه الله علیه با شمشیر به دهان مبارک ضربتی زد... 📚لهوف ابن طاووس 🌸فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌺هوالحکیم🍃🌺🍃 🌺حکایت خادم عباس رشتی✏️ روایت پاکان ... ✍یکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند، مي فرمودند : 🌸پير مرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام ، علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام، او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت، يک اتاقی هم اجاره کرده بود . گاهی کارهای دستی انجام مي داد. مثلا يک چيزی خريد و فروش مي کرد. 🌸يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران مي داد. 🌴اين پير مرد زيلوهای حرم را جمع مي کرد و پهن مي کرد و براي نماز جماعت، خيلی هم سرحال و با نشاط بود. 🌷روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام، از خانه بيرون آمدم، در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت: حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است، و در کربلا غريب است. اگر مي شود از ايشان عيادتی داشته باشيد . و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری مي کند. 🌺حاج عباسی که هر وقت ما را مي ديد سلام مي کرد دست به سينه مي شد، خيلي سر حال بود. اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است، ديگر نه مي تواند بنشيند، نه مي تواند جواب سلام بدهد. 🌺حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است، دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم، لحظه آخر خيلی مهم است، که به چه حالت بميرد. عبرت بگيريم، به اين واعظ گفتم : که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. 🍃واعظ گفت: چشم و شروع کرد، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ . . . 🌴هنگام روضه خواندن همه با چشم خود، ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست، حالا ما هم داريم با تعجب نگاه مي کنيم، رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان، من پير غلام، چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد. 🌸 السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ، همين طور سلام داد، تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف، به آقا هم سلام داد گفت: قربانتان بروم من کجا عيادت شما، و از همه تشکر کرد و بعد دراز کشيد، مثل اينکه صد سال است که مرده باشد. نه قلبش کار مي کند، نه نبضش کار مي کند، و به رحمت خدا رفت. 🍃بعد از اينکه به رحمت خدا رفت، من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده، امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است، چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. 🍃بايد مثل يک مرجع تقليد، تشييع جنازه اش کنيم. 🍃گفت ما آمديم به منزل، به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد، به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد، به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد، به هيئتي ها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا، برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد، مي گفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود. هيئتها مي آمدند به سر و سينه هایشان مي زدند، چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين مي گفتند، گريه مي کردند، براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. 🍃در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود، به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند، پير مردی بود حدود نود سال، ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند: که منبر ختم اين آقا را من مي روم، همه تعجب کردند. 🌴ايشان عصا زنان آمدند، در پله اول منبر نشستند. بعد از قرائت قرآن، گفت: که مردم مي دانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم، ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی، برايتان بگويم. گفت: که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم، دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا، امام جماعت بودم، نکند من را قبول نکرده باشند، من به حال خودم گريه کردم، خسته شدم، خوابم برد، خواب ديدم حاج عباس، در باغی از باغهای بهشت است. خيلی سرحال و خوشحال، جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد، قبر من وسيع و باز شد، نورانی شد، ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام، تشريف آوردند فرمود: تو غلام من بودی، من را آورد در اين باغي که مي بيني از باغهای برزخی است، اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند: حاج عباس، همين جا باش، در قيامت هم مي آيم تو را مي برم در بهشت کنار خودم قرار مي دهم. 🍃بعد گفت آقاي سيبويه، برو به مردم بگو، هر چه هست، در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر، خبری نيست. کل الخير في باب الحسين، هر خيری است، در خانه امام حسين عليه السلام است.🌷🌷
🌺هوالحکیم 🍃🌺🍃 🌺حکایت پیر مرد ✏️ روایت پاکان 🌷 هنگامی که اهل‌بیت (ع) وارد شام شدند پیرمردی به نزدیکی اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام آمد و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و امیرالمؤمنین را بر شما پیروز ساخت.» 🌷 امام سجاد (ع) به او فرمود: «پیرمرد! قرآن خوانده‌ای؟» گفت: آری.   🌷 فرمود: آیا این آیه را می‌دانی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودَﺓ فی القربی؛ بگو جز مودّت خویشاوندان از شما مزدی نمی‌خواهم.» 🌷 گفت: «آری، خوانده‌ام.» فرمود: «ای پیرمرد! ما همان «ذوی‌القربی» هستیم.» 🌷 آیا این آیه را خوانده‌ای که: «و آت ذا القربی حقه؟ حق خویشاوندان را ادا کن.» گفت: خوانده‌ام.   ✅ فرمود: «ما همان «ذوالقربی» هستیم. 🌷 آیا این آیه را خوانده‌ای «واعلموا انما غنمتم من شیء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربی؛ بدانید آنچه غنیمت به دست آوردید، خمس آن مال خدا و پیامبر و ذی‌القربی است.» گفت: آری. ✅ حضرت فرمود: «پیرمرد! آن «ذی‌القربی» ماییم.» 🌷 آیا این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما خاندان دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.» 🌷 پیرمرد گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: «ما همان اهل‌بیتی هستیم که خداوند آیۀ پاکی را مخصوص ما ساخته است.» ✍ راوی گوید: آن مرد ساکت ماند و از حرفی که زده بود پشیمان شد و گفت: «به خدا آیا شما همان‌هایید؟» ✅ امام سجاد (ع) فرمود: «به خدا بی‌تردید ما همان‌هاییم. به حق جدمان پیامبر خدا ما همان‌هاییم.» 🌷 آن مرد گریست. 🌷عمامه‌اش را از سر افکند، 🌷سر به‌سوی آسمان گرفت و گفت: «خدایا من از دشمنانِ خاندان پیامبر، از جن و انس به درگاهت بیزاری می‌جویم. 🌷آنگاه گفت: آیا برای من راه توبه باز است؟» 🌷 فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا می‌پذیرد و با مایی. گفت: توبه کردم.» ✋💥 این خبر به یزید رسید، دستور داد او را به شهادت رساندند . [۱] 🌸فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 📚 پی نوشت: [۱]. لهوف، ص ۲۱۱، مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶۱
🌷السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع چه بانویى که کوه صبر را در آستین دارد به پاى مکتب حیدر، ظهورى اینچنین دارد چه بانویى که در صدر تمام افتخاراتش همین بس در کنار خود، امیرالمومنین دارد ادب آموز این مکتب، خودش عین الیقین باشد که عباسش نشان از حضرت حق الیقین دارد سرش بر صخره مى‌کوبد، ببین آهسته آهسته شبیه علقمه انگار زخمى بر جبین دارد به یاد آورده مقتل را، میان خون چه مى‌بیند؟ عَلم افتاد و ماهى ارباً اربا بر زمین دارد غم ماه خود از یکسو، غم خورشید از سویى چه داغ خانمان سوزى مگر ام البنین دارد!؟ فرات اشک جارى شد میان موج چشمانش ولى از داغ آن گودال، آهى آتشین دارد نماز صبر مى‌خواند شکسته با دلى خسته حُسیناً وا حُسینا در قنوت آخرین دارد پس از کوچ پرستوها، زیارتنامه مى‌خواند بقیع غربتش برجاست، آوایى حزین دارد ✍ 🌷أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ •• 🌷أَلسَّلامُ‌ عَلَۍ الاَْعْضآءِ‌الْمُقَطَّعاتِ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸جمعه های مهدوی ✍ایهالعزیز می دانم هنوز هم در مصیبت وارده گریان و نالان هستید . مدام یادمان می رود برای دعا کنیم ، عهد نامه می نویسیم و به آن پایبند نیستیم، شاید کمی یاوه می گوییم؛! 🌸آقا جان ما مدام می گوییم اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند اما وقتی پای عهد می آید شاید،شاید بدتر از کوفیان عمل کنیم.‌دلمان به وعده و وعید های دنیا خوش است، از همه بدتر شمشیر گناه در دست و دیوار حاشا کردن بلند... 🌸آقا جان یه وقت هایی به هر دری می زنیم گره از کارمان باز نمی شود.با خدا خلوت و با تمام وجود درد و دل هم می کنیم اما گره گشایی نمی شود. کاری ندارم گاهی بدتر هم می شود. گفته اند در کوی دوست نزد شما طرح مشکل نماییم تا گشایشی شود. 🌸آقا جان یه وقت هایی اصلا نمی دانم چطور شده هرچه خدا خدا می کنیم جواب نمی گیریم ، انگار دلی رو رنجاندیم،گویا از حقی که دیگران برما داشتند مثل بلدوزر از رویش رد شدیم، نکنه در حق شما نیز چنین عمل کرده ایم. و خود غافل !؟... 🌸آقا جان ما رفیقی نیم راه بودیم و هستیم اما علی و قاسم، حسین، مسلم و حبیب و ُحُر و...در همین زمانه داریم که هم به یادت هستند و هم برای ظهورت شمشیرجهاد را از نیام کشیدندودر راه اعتلای اسلام ناب ، شهید هم می شوند. خودمان که آبرویی نداریم تا گِرو بگذاریم ، به حرمت یاران خوب و پاکت ما را ببخش ... 🌸آقای من؛! امیدمان به ظهور است. بیا و نجات‌مان بده ؛! 🌸 بیا و پایانی باش بر غم هجران؛! 🌸 بیا و انتقام سیلی مادر فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگیر؛! 🌸آقا جان بیا انتقام رگ های بریده شده ی سید جوانان اهل بهشت را بگیر... 🌸سیدی امروز در ندبه خواندم «اين الطالب بذحول الانبياء و ابناء الانبياء اين الطالب بدم المقتول بكربلا...» منتظریم بیایی و در رکابت آنچه وعده دادی و آنچه دستور می دهید به سر انجام برسانیم. 🌸مهدی جان هنوز هم انتقام گوش بی گوشواره ها ،! 🌸سیلی های به نا حق زده شده بر صورت های دخترکان کاروان ؛!بر دل مردم عالم، و قلب من و ما سنگینی می کند.‌ 🌸آقا بیا فقط بیا تا از اسارت ها بگویم از همان سال ۶۰‌ که شروع شده و هنوز هم برای رزمندگان کوی عشق ادامه دارد. ... 🔰 🌸آقا جان بیا به حق مادرت ....بیا✋💖 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال بخواهد. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸 دعابفرمایید ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌺هوالحکیم🍃🌺🍃 🌷هنوز کربلا حکایت ها در خود نهفته دارد. ✍«سعد بن حارث انصاری» و «ابو الحتوف حارث انصاری»، دو برادر کوفی و هر دو از خوارج بودند.😳 ✋ این دو همراه عمربن سعد از کوفه برای جنگ با امام حسین به کربلا آمده و تا بعد از ظهر عاشورا نیز در سپاه کوفه بودند. 🌷هنگامی که یاران امام علیه السلام به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام فریاد بر آورد:« آیا کسی هست که ما را یاری کند؟» زنان و کودکان با شنیدن صدای امام علیه السلام به شیون و زاری پرداختند. 🌷سعد و برادرش، ابو الحتوف، که صدای امام و شیون اهل بیتش را شنیدند،! 🌷 ناگهان به خود آمدند و به یکدیگرگفتند:« آیا این حسین، پسر دختر پیامبر، است و ما در روز قیامت از جدّ او امید شفاعت داریم،!؟ چگونه با او جنگ کنیم؟» 🌷 آن‌گاه به حمایت از امام علیه السلام با سپاه کوفه به جنگ پرداختند. 🌷این دو برادر با شعار « لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلا طاعَةَ لِمَنْ عَصاهُ» همان شعار مشهور خوارج علیه امیرالمؤمنین (ع) به سپاه امام حسین(ع) پیوسته و با یزیدیان جنگیدند تا هر دو به شهادت رسیدند. ✍این اتفاق اشارات عجیبی دارد؛! 🌷 اینکه صحرای کربلا، شهدایی با سابقه خوارج دارد. همگی شهدا شیعه به معنای مرسوم نبودند؛! 🌷 اینکه این دو برادرخوارجی از بسیاری از شیعیان اسمی پیشی گرفتند؛! 🌷 اینکه میشود در ساعات پایانی عمر هم عاقبت به خیر شد و به جبهه حق پیوست از جمله ی این اشارات است. 🌸فاعتبروا یا اولی الابصار 🌷أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ •• 🌷 🌷أَلسَّلامُ‌ عَلَۍ الاَْعْضآءِ‌الْمُقَطَّعات🌷 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌺هوالحکیم 🍃🌺🍃 🌷حکایت زینب سلام الله علیها در کربلا ‍🌷اما این روزها حال زینب دگر ست حتی صبر هم عاجزست از این که در وصف حالش چیزی بگوید، اصلاً مترادفش باشد. 🌷 شأنِ نـزولِ حروفِ مقطعـه قرآنی... و گودی قتلگـاه محلِّ نزولِ دفعی کرب وبلا بود.وقرآنی که ۷۲ سوره داشت! 🌷سوره ای را حَرف حَـرف کردند و بر پهنـای دَشت مکتــــوبَش!کنارِ سـوره ی قمر آن کمرِ خورشیـد شکست، آنجا بـود فهمیدم مُصحَفِ کربلا چند جز دارد! . 🌷 چشـمانِ عبـاس آیاتی بود که از کربلا تا کوفـه کِشـان کِشـان تحریف می شد؛او که هِجـای بلنـــــد قآمتـش کنار علقمـه هِجای کوتـاه شد... 🌷 عبـاس آیـه ی اَمَّن یُّجیبُ بچه های عطشـان حرم بود و در عُقبـا سقّای جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ است... . 🌷امّا کربلا سوره ای داشت کوچکتر از کوثـر که ظهرِ عاشورا از حنجرش خون جوشید!و بر هَل مِن ناصر یَنصُرنی -حسین عَلَیهِ السّلام رسالتی بود که با علی اصغر ابلاغ شد؛او که فقط شش ماه از نـزولش می گذشت! . 🌷 شبِ عاشـورا،شبِ قـدر بود؛و انصـارِ تو که مهاجـران از خود بودند بهتر از آن ها که بیعت رضوان کردند، هستی خود را مبایعـه کردند و اصحابـت سوره های مکّی و مدَنی که عصرِ عاشـورا با خط کوفی بر زمین نقـش شدند... . 🌷اما زینـب...زینـب...زینـب... ✍صـبر هم عاجـز است از این که مُترادفَش باشد! 🌷او که شامِ عاشورا شده بود تفسیـر وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ 🌷او که امین الله علی علیه السّلام با اذان در گوشش خوانده بود صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِک! او که به ایّوب گفته بود إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً... 🌷او شارحِ اعظم قرآن ناطق بود از کربلا تا شام و از شام تا مدینـه ی تاریـخ 🌷به راستی او که الاّ جَمیلاً ندیده بود... . 🌷 او آیه برائــــت می خواند برای آن ها که سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ را به سُخره گرفته بودند؛ 🌷او حافظ سوره ی ۷۳ ام کربلا یعنی زین العابدین بود و بارها سپـرِ امام زمانش! . 🌷امّا رقیـــه به بِسْمِ اللَّهِ که رسیـد صَدَقَ الله را گفت... 🌷جای بِسْمِ اللَّهِ بالای سـوره و جای سرت بالای نـی؟! 🌷 ای سـوره ی نازل شده بر قامتِ نی!اما نیـزه را لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا... . 🌷و شبی تنـور رَحلِ قرآن شد!قرآنی که پیامبر بوسیده بود و بر بلندی گهواره گذاشته بود به گـــــودی انداختند؛! . 🌷 برگ هایش را هم زیر سمّ اسبان صحّــــافی کردند و از آن روز حسیـــن مُصحفِ عشق است... . از شهرتِ قرآن های کوفی سخن نگویید که قرآن را بی جلد رها کردند،تا صدای قرآنِ ناطق بلند نشود بر لبانش با نی نواخت! . 🌷در قتلگاه به هُمْ رَاکِعُونَ نه در حالِ سجده آیه زکّات را از قرآن خط زد و روضه انگشت و انگشتر جاودانه شد... 🌷و آنجا قرآنی که مهجـور نمانـد امّا محجــور شد! . 🌷خواندنِ روضـه هایت ختمِ قرآن است! و حالا دیگر از شیعه سایر مذاهب هم ختمِ سوره قمـر می گیرند! 🌷«وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ 🌷 🌷صَدَقَ اللهُ العلی العَظیم» 🌷 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷هی از این نیزه به آن نیزه مکانت دادند کوچه کوچه به همه شهر نشانت دادند 🌷پیش چشمان من از نی که زمین افتادی از روی خاک به سر نیزه تکانت دادند 🌷هدف سنگ پرانی کنیزان شده ای خوب ای قاری من مزد بیانت دادند 🌷نیزه ی داغ اگر جان تو را سوزانده داغ مسمار درِ خانه نشانت دادند 🌷حرمله بیشتر از هر کس دیگر شاد است با نشان دادن او زخم زبانت دادند 🌷با دف و هلهله تا قافله بازاری شد چه عذابی به علمدار جوانت دادند
🌺هوالحکیم 🍃🌺🍃 🌷 حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در مورد تفسیر آیه 🌼«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لاَ تَسْفِکُونَ دِمَاءکُمْ آیه۸۴سوره_بقره فرمودند: 🌸 پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ✍وقتی که این آیه درباره نازل شد آن‌ها نقض کرده پیغمبران خدا را و آنان را به قتل می‌رسانیدند. 👈سپس فرمود: ای مسلمانان! آیا به شما خبر بدهم، کسانی که در امت من شباهت به یهودیان دارند؟ عرض کردند: بفرمایید آن‌ها چه اشخاصی هستند؟ فرمود: 🍁عده ای از امت من ادعا می‌کنند که مسلمانند ولی بهترین مرا به قتل می‌رسانند و مرا تغییر می‌دهند: 🌷 آن‌ها دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام را می‌کشند همانطوری که پدران این ، و یحیی را . 💥بدانید! خداوند آن‌ها را می‌کند و پیش از آنکه فرا رسد آل محمد (عجل اللّه تعالی فرجه) را می‌فرستد تا باقیمانده فرزندان آن‌ها را به برساند و آن قائم (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) از اولاد فرزندم حسین علیه السلام می‌باشد و آنان را با ، به جهنم می‌فرستد. 🌸خداوند لعنت کند قاتل و کننده قاتل حسین علیه السلام را یا آن کسی که ساکت ماند تا حسین علیه السلام را بکشند. 🌸بدانید! خداوند بر کنندگان حسین علیه السلام از روی ترحم و مهربانی درود می‌فرستد و بر کسانی که حسین علیه السلام را لعنت می‌کند نیز می‌فرستد 💥و هر کس به قتل حسین علیه السلام باشد در اوست و از او محسوب می‌شود و آنان و یاری کنندگان آن‌ها از دین خدا بیزارند و خدا هم از آن‌ها است 🌸و به امر می‌کند که اشک چشم گریه کنندگان بر حسین علیه السلام را گرفته و به بهشت بسپارند تا آنرا با آب زندگانی مخلوط کنند و و آن چند هزار برابر زیاد شود 🌸و فرشتگانی را مأمور فرماید تا اشک شوق کسانی که از قتل حسین علیه السلام می‌شوند را گرفته و به مالک بدهند تا به حمیم و غساق مخلوط کنند تا حرارت و عفونت آن برای دشمنان آل محمد صلی الله علیه و آله چند هزار برابر زیاد شود 📙تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام ص۳۶۷تفسیر قمی ج۱ص۵۱جامع ج۱ص۲۰۵برهان ج۱ص۲۶۷اثنا عشر ج۱ص۱۹۳ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌷 🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷